کوچه های تنهایی

وضعیت
موضوع بسته شده است.

خواب ستاره

عضو جدید
ایستاده و آرام
به سمت آینه می‌خزم
با اضطراب دلهره آور تعویض چشم ها
و تازه می‌شود دل
از تماشای دو مروارید درخشان
بر کیسه‌ی پاره پوره‌ی صورتم.
جهان پر از لبخند و پروانه سفید بود!
کدام بود؟
این آینده کدام بود که بهترین روزهای عمر را
حرام دیدارش کردم؟
 

خواب ستاره

عضو جدید
دنیای این روزای من هم‌قد تن‌پوشم شده
انقدر دورم از تو که دنیا فراموشم شده
دنیای این روزای من درگیر تنهایی شده
تنها مدارا می‌کنیم، دنیا عجب جایی شده
 

مریدا

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام
باران که میبارید امروووووووووووووووووووووووووز
و وقتی تند تند
از کنار عابران چتر به دست
رانندگان عصبانی در ترافیک
بچه دبستانیا که با لباسای رنگیشون مثل یه جعبه مداد رنگی بودن
بساط فروشای محلی
و و و
رد میشدم
یادم افتاد چقدر تنهام
مثل تو
خوبه حداقل ما دو تا همو داریم نه؟خخخخ

م.
 

مریدا

عضو جدید
کاربر ممتاز
نازنین نازنین تنها سلامممممممممممممممممممممم
نبودم درگیر بودم
باز باران میباره
باز کوچه ها خیسه
دیروز ماشینی با سرعت از کنارم رد شد
آب پاشید روم
اما مگه مهمه
پاییزه پاییز
فصل چایی و کیک خونگی و بچه ها پشت میز آشپزخونه
فصل پلیور و کتاب به بغل و نگاه کردن به باغ و بارون از پشت پنجره
فصل عاشق شدن و قدم زدنای زیر بارون
فصل زندگی

م.
 

ماه آسمونی

عضو جدید
کاربر ممتاز
داشتم از این شهر میرفتم
صدایم کردی
جا ماندم
از کشتی ای که رفت و غرق شد

البته ..
این فقط می تواند یک قصه باشد
در این شهر دود و آهن
دریا کجا بود
که من بخواهم سوار کشتی شوم و ..
تو صدایم کنیفقط می خواهم بگویم
تو نجاتم دادی
تا اسیرم کنی ..



{ رسول یونان }
 

naight

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]گفتم چند سالته مادر جان ؟
[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]خندید و گفت خدا بخواد آخراشه دیگه ...[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif]
[/FONT]​







[FONT=arial,helvetica,sans-serif]ببین تنهاست ........... :( [/FONT]
 

majid@bnd

عضو جدید
گردنم منتظر حلقه ی دستان تو بود
- بر سر چشمه ی خواب -
لیک دیدم به دو چشم نگران
دست های تو گذشت
همچو آبی که روان بود،
به سوی دگران!

"ا.شاهرودی"
 

naight

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
" دلـــ ــتــ ــنــ ـگــی ...""

" دلـــ ــتــ ــنــ ـگــی ...""


هر بار که می خواهم به سمـتـت بیایم
یادم می افتد ”دلـتـنـگی”
هرگز بهانه خوبی برای تکرار یک “اشتباه” نیست !



 

naight

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
صدای سکوت...

صدای سکوت...



بعضی وقتــــــــا مجبوری تو فضــــــــای بغضت بخنــــــــدی

دلــــت بگــیــره ولـــی دلــگــیــری نــکــنی...

شــــــــاکی بشی ولی شکایت نکنــــــــی …

خیلی چیــــــــزارو ببینی ولی ندیدش بگیــــــــری …

خیلی هــــــــا دلتو بشکنن و تــــــــو فقط سکــــــــوت کنی...
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوتا عاشــــــــــــــــــــــق زیـــــــــــر بــــارون...

یکیــــــــــــــــــشون
خیـــــــــــــــــــــس...

یکیــشــــــــــــــون
نیـــــــــــــــس...

................................................. ديـدم با ديگــري شـادتري رفتـــم .................................................
 

naight

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
دلتنگی ...''

ایـن گلــویـم را هـر از گــاهــی بــایـد ..
بتــراشمـ تــا بـرای دلتنگـی هــایــ تــازه جــا بــاز شـود ..

دلتنگــی هــایـی کــه مـی تــواننـد

آدمـ را خفــه کننــد:(

 

naight

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
[SIZE=-1]
از حــدش که بگــذرد جایش را می‌دهـد به یک بی‌‌اعتنایی مـزمـن !
دیـــگـر مـهـم نـیـســت : بــــــــــودن یا نـبـــــــــودن ؛ دوست داشـتــن یا نـداشـتـــن
آنـچه اهـمـیـت دارد کــــشــــداری رخـوتـنـاک حسی است که،
دیگر تـو را به واکـنـش نمی‌کـشانــــد !
در آن لحظه فـقـط در سکوت غـرق می شـوی و نـگـاهـ می‌کـنی و نـگــــــــــاه…
[/SIZE]
 

مریدا

عضو جدید
کاربر ممتاز
رفیق قدیمی سلام
بسیار متاسفم که مدتیه بهت سر نزدم
پاییز اومد تا به خودم اومدم داره میره
زمستون داره میاد
هر چند راستیتش تو دلم از پارسال بارش برف شروع شده و تا الانم ادامه داره
پس زیاد نگران سرما نیستم
دعا کن دارم با پاهای لرزون یه قدم ورمیدارم شایدم چند تا قدم
ته دلم دیگه امیدی ندارم
یکی بهم میگه این قدما راهی به بالا نداره
اما منو میشناسی که کله بوی قرمه سبزی میده
سعی میکنم زیاد بیام
رفیق قدیمی خخخ
دوست دارت
مریم
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
گاهی بهتره سکوت کنی
اینجوری هیچ کس تظاهر به درک کردنت نمیکنه
 

lilium.y

عضو جدید
کاربر ممتاز
مـــــا بــــــی تــــــو خستــــــه ایـــــم ، تــــــو بـــــــی مـــــا چگــــونـــــــــه ای...؟



مــــولانـــــا
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
خنده هام به پای خوب بودنت نزن
اگر میبنی به جای گریه میخندم
شاید چون به ته خط رسیدم
حالا فقط تا قبل از مرگم میخوام بخندم کمتر گریه کنم

ایناز
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا