[نقد و گفتگو] پیرامون کتاب "سمفونی مردگان" اثر عباس معروفی

N O X

عضو جدید
کاربر ممتاز
داستان غم انگیزی هست .
وقتی مقدمه کتاب رو خوندم که درباره هابیل و قابیل بود با خودم گفتم چه ربطی میتونه داشته باشه به برادر کشی ,ولی وقتی داستان رو خوندم دیدم نه واقعا همینه. پدر آیدین و برادرش مثل قابیل بودن و آیدین مثل هابیل میمونه که خیلی مورد ستم قرار میگیره .
با خوندن کتاب راحت میشد تبعیض بین دختر و پسر رو که اون زمان رایج بود رو درک کرد .
و اگر دقت کرده باشین کل داستان در فصل زمستان اتفاق افتاده بود که خیلی قشنگترش کرده. با انتخاب این فصل اومده فضای خفقانی که تو اون دوران بوده رو خیلی زیبا به نمایش گذاشته .
این مدل کتابها رو دوست دارم که هر قسمتش از زبان ی شخص گفته شده با اینکه باعث میشه آدم گیج بشه ولی قشنگ هستن .

 

شهرزاد 1

عضو جدید
سمفونی مردگان کتابی است که بیشتر حالتی همچون خاطره نویسی دارد جدا از اینکه جریان سیال ذهن است
آیدین یعنی روشنی که به روشنفکری آیدین اشاره دارد.پسری که از حمایت مادر بهره مند است ولی پدرش با او مخالف است.
اورهان که بیشتر وقت خود را در مغازه میگذراند و کمک دست پدرش است
آیدا که بیشتر وقت خود را در خانه میگذراند و ظاهرا بیمار است
یوسف که علیل است و بعدا میمیرد
شخصیت ها اغراق آمیز هستند تا حدودی...
 
آخرین ویرایش:

شهرزاد 1

عضو جدید
چرا نویسنده سرنوشت آیدا رو اینجوری در خفا نوشته!!؟؟
چرا تو فصل اخر هیچ صحبتی از ایدین نشد؟؟ایدین یکدفعه از قصه جدا شد!!

شاید عباس معروفی خواسته بگه زنان در اون جامعه نمیتونستند حرفی واسه گفتن داشته باشند ولی بنظرم چون داستان حول اورهان و آیدین میگرده به زندگی آیدا کمتر اشاره شده.البته در کتاب (سال بلوا) معروفی شخصیت زن(نوشا) مهمترین شخصیته...
 

*FARZAN*

دستیار مدیر کتابخانه الکترونیکی
کاربر ممتاز
برای بار سوم این کتاب رو خوندم
خوندنش ی طعم تلخی رو در ذهن ادم ایجاد میکنه ک با هر بار ادا کردن کلمات این تلخی زیاد و زیادتر میشه اما اقای معروفی با چنان مهارتی کتاب رو نوشتن ک خواننده کتاب رو با اینکه کتاب و سرگذشت شخصیتها غم انگیزه و هر کدام ب نوعی در غمی عجیب و دردناک فرو رفتن ب این وا میدارن ک کتاب رو بخونن بدون لحظه ای تردید برای اینکه ب پایان برسه کتاب

هنوز هم اون تلخی توی ذهنم موج میزنه .. تلخی حاصل از سرگذشت عده ای که با اونها گاهی چنان احساس همدردی یا شاید خشم یا شاید تنفر میکنی ک انگار جای اون شخصیت داری حرف میزنی یا فکر میکنی
اما لحظه هایی شیرین هم در این کتاب وجو داره ک ادم ب شدت تحت تاثیر قرار میده

کتابی بود ک اصلا دوست نداشتم انتخاب بشه نه بخاطر اینکه دوبار خونده بودمش بلکه به خاطر زخمی ک بر ذهن و جان من برجای گذاشته .. زخمی ک تا روزها چنان درگیرش میشی ک انگار از دنیا جدا شدی و در عالمی دیگه سیر میکنی

اما الان ک برای بار سوم کتاب رو خوندم میتونم بگم واقعا این کتاب عجیب آدم رو تحت تاثیر قرار میده و عجیب احساسات مختلف انسان رو ب نمایش میگذاره ....
کتاب سراسر شگفتیه ... نمیدونم از چی باید بگم...

سرگذشت آیدا واقعا دردناک بود و همیشه این سوال در ذهن ادم باقی میمونه و تا سالهای سال اگر اسم کتاب رو بشنویم میگیم چرا ؟ چرا خودسوزی؟
سرنوشت سورمه هم همینطور ..چرا مرد ...چرا؟

سرگذشت یوسف هم ب نوع خودش غم انگیز بود و کشته شدنش توسط اورهان واقعا دردناک بود و ...

ایدین... ایدین... ترجیح میدم در برابر شخصیت ایدین واقعا سکوت کنم و چیزی نگم....
اورهان.. بعضی وقتها تنفر بر انگیز بعضی وقتها دل ادم براش میسوخت اما....

کتابیه ک حرف زیادی میشه در موردش زد اما در عین حال سکوتی عجیب بعد از خوندش توی ذهن ادم موج میزنه ....

امیدوارم همه دوستان کتاب رو بخونن .... خوندنش اصلا اصلا اصلا خالی از لطف نیس...

 
آخرین ویرایش:

nazanin1991

دستیار مدیر تالار اسلام و قرآن
کاربر ممتاز
همین الان این کتابو برای بار اول به پایان رساندم و سری اومدم اینجا :d

خیلی کتاب جالبی بود و از خواندنش لذت بردم و به نظرم ارزش خوندنو داشت و نویسنده قلم خیلی خوبی داشت و هنگام خوندن حس کلافگی به ادم دست نمیداد که کی تموم میشه!!

یه نکته که خیلی برام جالب بود تغییر زاویه دید داستان بود، اولای داستان کاملا این تغییر زاویه دید سوم شخص و اول شخص مشخص بود ولی یه جاهاییش انقد پیوسته تغییر میکرد که نمی شد تشخیص داد ...
راجع به یه قسمتایی از کتاب دوست داشتم بیشتر بدونم که تا آخر داستان اشاره ای نشد ، جاهایی مثله خودسوزی آیدا ، مرگ سورملینا و دختر آیدین المیرا (اصلا مشخص نشد آیدین المیرا رو دیده یا نه و چرا؟؟)
سرگذشت کل افراد خانواده غم انگیز و دردناک بود و من همش دنبال علت میگشتم !! و علتی که خودم برداشت کردم رفتارهای جابر اورخانی بود که کل زندگیشونو تباه کرد توجه های بیش از حدش به اورهان و خرافاتی بودن و ..... (البته این برداشت منه و ممکنه درست نباشه)....


در آخر تشکر از دوستان که باعث شدن تجربه خواندن این کتابو بدست بیارم:gol:
 
آخرین ویرایش:

*FARZAN*

دستیار مدیر کتابخانه الکترونیکی
کاربر ممتاز
سمفونی مردگان کتابی است که بیشتر حالتی همچون خاطره نویسی دارد جدا از اینکه جریان سیال ذهن است
آیدین یعنی روشنی که به روشنفکری آیدین اشاره دارد.پسری که از حمایت مادر بهره مند است ولی پدرش با او مخالف است.
اورهان که بیشتر وقت خود را در مغازه میگذراند و کمک دست پدرش است
آیدا که بیشتر وقت خود را در خانه میگذراند و ظاهرا بیمار است
یوسف که علیل است و بعدا میمیرد
شخصیت ها اغراق آمیز هستند تا حدودی...


بنظرم لازمه این شاهکار بوده ک اندکی اغراق امیز باشن شخصیتها
اما همنطور ک در پست دوم همین تاپیک اگر مطالعه کرده باشید اومده ک هریک از شخصیتها نمادی هستند از شرایط حاکم بر اون زمان پس نیاز دارن ک کمی اغراق امیز بشن
ایدین نماد جامعه روشنفکر او دوران هستش
جابر اورخانی نماد تعصب و ایستادگی در برابر روشنفکرانی مانند ایدین هستش
مادر خانواده و بخصوص ایدا ک پوسیدن زنان رو در پستو و اشپزخانه و در اصل حضور کمرنگشون در جامعه رو بیاد میارن ...و همونطور ک در کتاب میخونیم " به سكوت خو مي‌گرفت و آنقدر بي حضور شده بود كه همه فراموشش كرده بودند" و ....


 
آخرین ویرایش:

*FARZAN*

دستیار مدیر کتابخانه الکترونیکی
کاربر ممتاز
چرا نویسنده سرنوشت آیدا رو اینجوری در خفا نوشته!!؟؟
چرا تو فصل اخر هیچ صحبتی از ایدین نشد؟؟ایدین یکدفعه از قصه جدا شد!!

شاید عباس معروفی خواسته بگه زنان در اون جامعه نمیتونستند حرفی واسه گفتن داشته باشند ولی بنظرم چون داستان حول اورهان و آیدین میگرده به زندگی آیدا کمتر اشاره شده.البته در کتاب (سال بلوا) معروفی شخصیت زن(نوشا) مهمترین شخصیته...

بنظر منم همینه ک میخواسته نشون بده ک زنان در اون جامعه در اون شرایط با اون خانواده در اصل با اون پدر ! جایی برای حضور نه تنها در جامعه بلکه در خانواده رو حتی نداشتن : (
 

*FARZAN*

دستیار مدیر کتابخانه الکترونیکی
کاربر ممتاز


یه نکته که خیلی برام جالب بود تغییر زاویه دید داستان بود، اولای داستان کاملا این تغییر زاویه دید سوم شخص و اول شخص مشخص بود ولی یه جاهاییش انقد پیوسته تغییر میکرد که نمی شد تشخیص داد ...

اره واقعا نکته جالبی هستش و همه دوستانی ک کتاب رو خوندن بهش اشاره کردن : )
منم سری اول ک این کتابو خوندم اقعا بعضی جاها قابل تشخیص نبود واسم و انقدر نرم و روان بود این حرکت ! ک ادم حس نمیکرد
اما الان ک خوندمش واقعا عالی بود درکش راحتتر بود واسم و همه صحنه های داستان مث ی فیلم از جلو چشای ادم رد میشه مثلا جاهایی ک اورهان رفته دنبال ایدین اون شب تو اون سرما و گرفتار شده بود و هی گریز میزد ب گذشته مثلا از اون فضای سرد و تاریک و ... وارد گذشته میشه و مثلا وارد ی خاطره از کودکی میشه ... واقعا عالیه : ) من واقعا لذت میبردم از این تغییر زوایا
 

*FARZAN*

دستیار مدیر کتابخانه الکترونیکی
کاربر ممتاز

وقتی آدم تنها می شود، تماما غم دنیا در وجودش خیمه می زند. احساس می کند آنقدر از دیگران دور شده که دیگر هیچ وقت نمی تواند به آنها نزدیک شود. می بیند میان این همه آدم، حسابی تنهاست. یعنی هیچکس را ندارد.
( سمفونی مردگان - عباس معروفی)





 

gharybeh

عضو جدید
کاربر ممتاز
خوب منم با سرعت نسبتا کندی در حال خوندن کتاب هستم
به نظرم شروع جذابی داره که خواننده رو مجبور به ادامه داستان میکنه.. روایت زیبا از از حال و هوای برفی کروانسرایی که گویا حجره آجیل فروشهاست... برای من جذاب بود
...تا اینجا که من خوندم مهمترین ویژگی که نظرمو جلب کرده تغییر زمان مداوم روایت داستان هست که اگه بخوای سرسری بخونی یه مقداری گیج میشی اما رفته رفته عادت میکنی.... بعضی جاها داستان بصورت اول شخص روایت میشه و بعضی جاها سوم شخص ... نویسنده کارش خیلی خوب بوده که با وجود این پیچیدگیها کارش نا مفهوم نشده ... البته شاید چند صفحه ای رو لازم باشه ادامه بدی تا روند ادامه رمان دستت بیاد ...
خوب من هنوز خیلی کار دارم ... تازه به اونجایی رسیدم که اورهان رفت اون قهوه خونه دنبال آیدین و با قهوه خونه خالی مواجه شد و اون پیر مرد و ....
 

*FARZAN*

دستیار مدیر کتابخانه الکترونیکی
کاربر ممتاز
چرا از کتابخونه ها جمع شده این کتاب!!!!؟؟

من ک اطلاعی ندارم
مگه جمع شده ؟ o_O

شما از چندتا کتابخونه پرسیدید؟ یا کتابدار کتابخونه همچین حرفی زده ؟
 

زهرا20

عضو جدید
سلااااامم
آخ جوووووون شرو شد
من کتابو پی.دی.افشو دانلود کردم و بزودی شرو میکنم
البته احتمالا چندروز نیستم..

مرسی ستایش و i am.. عزیزمممممم

سلام پی دی اف کتاب رو از کجا تونستید دانلود کنید ،مطمین هستید کل کتاب هست ؟؟!!
 

*FARZAN*

دستیار مدیر کتابخانه الکترونیکی
کاربر ممتاز
سلام پی دی اف کتاب رو از کجا تونستید دانلود کنید ،مطمین هستید کل کتاب هست ؟؟!!

سلام : )



من یه پی دی اف از این کتاب خوندنی پیدا کردم
کیفیتش زیاد خوب نیست . البته اگه بخریم خیلی بهتره .
مشاهده پیوست 242471

دوستان برای اینکه ببینند این کتاب رو کتابخونه های شهرشون داره یا نه به اینجا یه سر بزنن تا نسخه چاپیش رو بخونن ;)

http://www.samanpl.ir/RapidSearch/Search?OrgId=1327&OrgIdShahr=11095&OrgIdOstan=10007&atlas=True
 

SaNaZ Sa

عضو جدید
کاربر ممتاز
من ک اطلاعی ندارم
مگه جمع شده ؟ o_O

شما از چندتا کتابخونه پرسیدید؟ یا کتابدار کتابخونه همچین حرفی زده ؟

کتابدار بهم گفت.تازه اولشم چهره ش متعجب شد تا اسم کتابو گفتم بعدش گفت این کتابو از کتابخونه ها جمع کردن..حالا من دقیق راجع بهش نپرسیدم. فقط نقلِ قول کردم
 

*FARZAN*

دستیار مدیر کتابخانه الکترونیکی
کاربر ممتاز
کتابدار بهم گفت.تازه اولشم چهره ش متعجب شد تا اسم کتابو گفتم بعدش گفت این کتابو از کتابخونه ها جمع کردن..حالا من دقیق راجع بهش نپرسیدم. فقط نقلِ قول کردم

عجب!!! من واقعا نمیدونستم جمع شده از کتابخونه ها :|

اما الان ک از این سامانه کتابخانه ای ک دوستمون معرفی کردن استفاده کردم همه کتابخونه های شهر ما دارنش :|
 

SaNaZ Sa

عضو جدید
کاربر ممتاز
عجب!!! من واقعا نمیدونستم جمع شده از کتابخونه ها :|

اما الان ک از این سامانه کتابخانه ای ک دوستمون معرفی کردن استفاده کردم همه کتابخونه های شهر ما دارنش :|

:question: شهر به شهر فرق داره قانوناشون!!
 

*FARZAN*

دستیار مدیر کتابخانه الکترونیکی
کاربر ممتاز
:question: شهر به شهر فرق داره قانوناشون!!

:|
نمیدونم


چه تنهایی عجیبی! پدر خیال میکرد آدم وقتی در حجره ی خودش تنها باشد، تنهاست
نمیدانست که
تنهایی را فقط در شلوغی میشود حس کرد....



سمفونی مردگان-عباس معروفی





 

*FARZAN*

دستیار مدیر کتابخانه الکترونیکی
کاربر ممتاز
وقتی آدم یک نفر را دوست داشته باشد بیش تر تنهاست ، چون نمی تواند به هیچ کس جز به همان آدم بگوید چه احساسی دارد ...
و اگر آن آدم کسی باشد که تو را به سکوت تشویق کند ، تنهایی تو کامل می شود....

سمفونی مردگان-عباس معروفی








 

SaNaZ Sa

عضو جدید
کاربر ممتاز
"تنهایی را فقط در شلوغی میشود حس کرد...."

این جمله واسه این کتاب بود!!! واقعا حقیقتو گفت..

"وقتی آدم یک نفر را دوست داشته باشد بیش تر تنهاست ، چون نمی تواند به هیچ کس جز به همان آدم بگوید چه احساسی دارد ...
و اگر آن آدم کسی باشد که تو را به سکوت تشویق کند ، تنهایی تو کامل می شود....
"

چه جملاتی..!! میخااام کتابشوو...
پی دی افشو کسی گذاشته!!؟
 

*FARZAN*

دستیار مدیر کتابخانه الکترونیکی
کاربر ممتاز
"تنهایی را فقط در شلوغی میشود حس کرد...."

این جمله واسه این کتاب بود!!! واقعا حقیقتو گفت..

"وقتی آدم یک نفر را دوست داشته باشد بیش تر تنهاست ، چون نمی تواند به هیچ کس جز به همان آدم بگوید چه احساسی دارد ...
و اگر آن آدم کسی باشد که تو را به سکوت تشویق کند ، تنهایی تو کامل می شود....
"

چه جملاتی..!! میخااام کتابشوو...
پی دی افشو کسی گذاشته!!؟

بله واسه همین کتابه : )

#46
 

*FARZAN*

دستیار مدیر کتابخانه الکترونیکی
کاربر ممتاز
آیدین گفت: توی این مملکت پیش از این که به سی سالگی برسیم تباه می­شویم. تو یک جور، من یک جور، آیدا هم یک جور دیگر....


سمفونی مردگان- عباس معروفی




 

MaRaL.arch

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
سلااااااممم
من تقریبا100صفحه کتابو خوندم
دوس دارم تموم شه بعد نظرمو بگم. فقط خواستم اعلام حضور کنم:دی
 

R a h a a M

عضو جدید
کاربر ممتاز
سال بلوا عباس معروفی هم خیلی زیباست.
پیشنهاد میکنم حتما بخونید.

سلاااااااام
منم شروع میکنم از امروز امیدوارم تا آخرش همراه شما عزیزان باشم
ممنون از اطلاع رسانی :gol:

دانلود کتاب صوتی رمان سمفونی مردگان اثر عباس معروفی - حجم 155 مگابایت

سلام.
عزیزم برای باز کردن فایل رمز می خواد!
رمزش چیه ؟!
 

nazanin1991

دستیار مدیر تالار اسلام و قرآن
کاربر ممتاز
سال بلوا عباس معروفی هم خیلی زیباست.
پیشنهاد میکنم حتما بخونید.



سلام.
عزیزم برای باز کردن فایل رمز می خواد!
رمزش چیه ؟!


سلااام عزیزم
این رمزشه :www.Download.ir
من همینو گوش دادم خیلی خوب بود :gol:
 

MaRaL.arch

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
شما هم آخرای کتاب سرگیجه و تهوع و افسردگی گرفتید؟؟؟ :|
 

MaRaL.arch

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
سلام
ممنون ک کتاب رو خوندی : )
دقیقا همین حسها : (
حسهای تلخ و...

مارال بیشتر بگو ازش ... نظرت رو بگو : )


داشتم پستهای دوستانو میخوندم ک ب این پستت برخوردم



کتابی بود ک اصلا دوست نداشتم انتخاب بشه نه بخاطر اینکه دوبار خونده بودمش بلکه به خاطر زخمی ک بر ذهن و جان من برجای گذاشته .. زخمی ک تا روزها چنان درگیرش میشی ک انگار از دنیا جدا شدی و در عالمی دیگه سیر میکنی


کتابیه ک حرف زیادی میشه در موردش زد اما در عین حال سکوتی عجیب بعد از خوندش توی ذهن ادم موج میزنه ....

دقیقا حسی ک بعداز کتاب داشتمو بیان کردی
حالا فک کن ک من تو تنهایی این کتابو خوندم :|
وای کاش همون مشهد ک کنار خونواده بودم میخوندمش..
هنو درگیر بهت و سکوتم... :|


 
بالا