مناظره(گفتگو با اشعار)

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
مدعی بیوفا

مدعی بیوفا

گر بزنندم به تیغ در نظرش بی دریغ
دیدن او یک نظر صد چو مرا خون بهاست
حاکم ملک وجود ،مالک رد و قبول/
هرچه کند جور نیست،ور تو بنالی خطاست؛
هر که به جور رقیب،یا به جفای حبیب/
عهد فراموش کند،مدعی بی وفاست.
 

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
اسیر عشق

اسیر عشق

همه عمر در فراقت بگذشت و سهل باشد

اگر احتمال باشد به قیامت اتصالی

به تو حاصلی ندارد غم روزگار گفتن/
که شبی نخفته باشی به درازنای سالی؛
غم حال دردمندان،نه عجب گرت نباشد/
که چنین نرفته باشد،همه عمر بر تو حالی؛
سخنی بگوی با من،که چنان اسیر عشقم/
که به خویشتن ندارم، ز وجودت اشتغالی.
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
در نظربازی ما بی‌خبران حیرانند

من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند

عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی

عشق داند که در این دایره سرگردانند


جلوه گاه رخ او دیده من تنها نیست

ماه و خورشید همین آینه می‌گردانند


عهد ما با لب شیرین دهنان بست خدا

ما همه بنده و این قوم خداوندانند



 

primrose

عضو جدید
کاربر ممتاز
به تو حاصلی ندارد غم روزگار گفتن/
که شبی نخفته باشی به درازنای سالی؛
غم حال دردمندان،نه عجب گرت نباشد/
که چنین نرفته باشد،همه عمر بر تو حالی؛
سخنی بگوی با من،که چنان اسیر عشقم/
که به خویشتن ندارم، ز وجودت اشتغالی.

سخنی که با تو دارم به نسیم صبح گفتم
دگری نمی شناسم تو ببر که آشنایی
 

primrose

عضو جدید
کاربر ممتاز
حاکم ملک وجود ،مالک رد و قبول/
هرچه کند جور نیست،ور تو بنالی خطاست؛
هر که به جور رقیب،یا به جفای حبیب/
عهد فراموش کند،مدعی بی وفاست.


مزن ز چون و چرا دم که بنده مقبل

به جان شنفت هر سخن که جانان گفت
 

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
آستان جانان

آستان جانان

مزن ز چون و چرا دم که بنده مقبل


به جان شنفت هر سخن که جانان گفت

بر آستان جانان گر سر توان نهادن/
گلبانگ سربلندی بر آسمان توان زد.
 
  • Like
واکنش ها: sh85

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
شرف صحبت جانان

شرف صحبت جانان

گر از دوست چشمت بر احسان اوست
تو دربند خویشی نه در بند دوست
(حاضر :D)
از دل و جان شرف صحبت جانان غرض است/
غرض این است وگرنه دل و جان این همه نیست.
(;)مرسی از پیامت-خوشحالم.)
 
  • Like
واکنش ها: sh85

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
اوقات خوش

اوقات خوش

ما جدا افتادگان را هیچ کس غمخوار نیست
جان فدای دوست کردن پیش ما دشوار نیست

اوقات خوش آن بود که با دوست به سر رفت/
باقی همه بیحاصلی و بیخبری بود.
 

sh85

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
اوقات خوش آن بود که با دوست به سر رفت/
باقی همه بیحاصلی و بیخبری بود.
مسلمانان مرا وقتی دلی بود
که با وی گفتمی ار مشکلی بود

به گردابی چو می افتادم از غم
به تدبیرش امید ساحلی بود

دلی همدرد و یاری مصلحت بین
که استحضار هر اهل دلی بود

زمن ضایع شد اندر کوی جانان
چه دامنگير يا رب منزلي بود

هنر بي‌عيب حرمان نيست ليکن
ز من محرومتر کي سائلي بود

بر اين جان پريشان رحمت آريد
که وقتي کارداني کاملي بود

مرا تا عشق تعليم سخن کرد
حديثم نکته هر محفلي بود

مگو ديگر که حافظ نکته‌دان است
که ما ديديم و محکم جاهلي بود
 

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
مسلمانان مرا وقتی دلی بود
که با وی گفتمی ار مشکلی بود

به گردابی چو می افتادم از غم
به تدبیرش امید ساحلی بود

دلی همدرد و یاری مصلحت بین
که استحضار هر اهل دلی بود

زمن ضایع شد اندر کوی جانان
چه دامنگير يا رب منزلي بود

هنر بي‌عيب حرمان نيست ليکن
ز من محرومتر کي سائلي بود

بر اين جان پريشان رحمت آريد
که وقتي کارداني کاملي بود

مرا تا عشق تعليم سخن کرد
حديثم نکته هر محفلي بود

مگو ديگر که حافظ نکته‌دان است
که ما ديديم و محکم جاهلي بود

دست عشق از دامن دل دور باد!

مي توان آيا به دل دستور داد؟


مي توان آيا به دريا حكم كرد

كه دلت را يادي از ساحل مباد؟

موج را آيا توان فرمود ايست!

باد را فرمود بايد ايستاد؟

آن كه دستور زبان عشق را

بي گزاره در نهاد ما نهاد

خوب مي دانست تيغ تيز را

در كف مستي نمي بايست داد





 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
بشنو این نکته که خود را ز غم آزاده کنی

خون خوری گر طلب روزی ننهاده کنی

آخرالامر گل کوزه گران خواهی شد

حالیا فکر سبو کن که پر از باده کنی


گر از آن آدمیانی که بهشتت هوس است

عیش با آدمی ای چند پری زاده کنی
 
  • Like
واکنش ها: sh85

گلابتون

مدیر بازنشسته
سراپا اگر زرد و پژمرده ایم
ولی دل به پاییز نسپرده ایم
چو گلدان خالی، لب پنجره
پر از خاطرات ترک خورده ایم
اگر داغ دل بود، ما دیده ایم
اگر خون دل بود، ما خورده ایم
اگر دل دلیل است، آورده ایم
اگر داغ شرط است، ما برده ایم
 
  • Like
واکنش ها: sh85

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
دوست خوب

دوست خوب

یک نفس با دوست بودن همنفس


آرزوی عاشقان این است و بس

دوست خوب،همچو زرین کاسه ایست/
نشکند ،گر بشکند باید ز نو پرداختش؛
دوست بد ،همچو گلین کاسه ایست/
بشکند،گر نشکند باید به دور انداختش.




 

primrose

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوست خوب،همچو زرین کاسه ایست/
نشکند ،گر بشکند باید ز نو پرداختش؛
دوست بد ،همچو گلین کاسه ایست/
بشکند،گر نشکند باید به دور انداختش.


با هر که حرف دوستی اظهار می کنم

خوابیده دشمنی است که بیدار میکنم
 

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
با هر که حرف دوستی اظهار می کنم


خوابیده دشمنی است که بیدار میکنم

ما اومدیم.
:gol:راستی من هنوز تشکر ندارم. دیگه ببخشید.:gol:
دوستی با هر که کردم ،خصم مادر زاد شد
آشیان هر جا گرفتم ،لانه ی صیاد شد
آن رفیقی را که با خون جگر پروردمش
وقت مردن پای دارم آمد و جلاد شد.


 

sh85

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
ما اومدیم.
:gol:راستی من هنوز تشکر ندارم. دیگه ببخشید.:gol:
دوستی با هر که کردم ،خصم مادر زاد شد
آشیان هر جا گرفتم ،لانه ی صیاد شد
آن رفیقی را که با خون جگر پروردمش
وقت مردن پای دارم آمد و جلاد شد.
یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه اخزان شود روزی گلستان غم مخور

اي دل غمديده حالت به شود دل بد مکن
وين سر شوريده بازآيد به سامان غم مخور

گر بهار عمر باشد باز بر تخت چمن
چتر گل در سر کشي اي مرغ خوشخوان غم مخور

دور گردون گر دو روزي بر مراد ما نرفت
دايما يک سان نباشد حال دوران غم مخور

هان مشو نوميد چون واقف نه‌اي از سر غيب
باشد اندر پرده بازي‌هاي پنهان غم مخور

اي دل ار سيل فنا بنياد هستي برکند
چون تو را نوح است کشتيبان ز طوفان غم مخور




در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم
سرزنش ها گر کند خار مغیلان غم مخور

خوش اومدید :gol:
همه مثل همن فکر کنم سهمیه ها کم شده :D
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
ای پسر چند به کام دگرانت بینم
سرخوش و مست ز جام دگرانت بینم
مایه عیش مدام دگرانت بینم
ساقی مجلس عام دگرانت بینم
 
  • Like
واکنش ها: sh85

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه اخزان شود روزی گلستان غم مخور
اي دل غمديده حالت به شود دل بد مکن
وين سر شوريده بازآيد به سامان غم مخور
گر بهار عمر باشد باز بر تخت چمن
چتر گل در سر کشي اي مرغ خوشخوان غم مخور
دور گردون گر دو روزي بر مراد ما نرفت
دايما يک سان نباشد حال دوران غم مخور
هان مشو نوميد چون واقف نه‌اي از سر غيب
باشد اندر پرده بازي‌هاي پنهان غم مخور
اي دل ار سيل فنا بنياد هستي برکند
چون تو را نوح است کشتيبان ز طوفان غم مخور
در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم
سرزنش ها گر کند خار مغیلان غم مخور

خوش اومدید :gol:
همه مثل همن فکر کنم سهمیه ها کم شده :D


:gol:مرسی sh85 عزیز؛واقعا ستم بازاره.:wallbash:
دل ودینم شد و دلبر به ملامت برخواست
گفت با ما منشین کز تو سلامت برخواست
شمع اگر زان لب خندان به زبان لافی زد
پیش عشاق تو شبها به غرامت برخواست.
 

sh85

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
ای پسر چند به کام دگرانت بینم
سرخوش و مست ز جام دگرانت بینم
مایه عیش مدام دگرانت بینم
ساقی مجلس عام دگرانت بینم
خنده بر لب می زنم تا کس نداند راز من
ورنه این دنیا که دیدیم خندیدن نداشت :gol:
:gol:مرسی sh85 عزیز؛واقعا ستم بازاره.:wallbash:
دل ودینم شد و دلبر به ملامت برخواست
گفت با ما منشین کز تو سلامت برخواست
شمع اگر زان لب خندان به زبان لافی زد
پیش عشاق تو شبها به غرامت برخواست.
سخن گوش کن جانا که از جان دوست تر دارند
جوانان سعادتمند پند پیر دانا را

;):gol:
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
خنده بر لب می زنم تا کس نداند راز من
ورنه این دنیا که دیدیم خندیدن نداشت :gol:

سخن گوش کن جانا که از جان دوست تر دارند
جوانان سعادتمند پند پیر دانا را

;):gol:
بند بگسل باش آزاد ای پسر
جند باشی بند سیم و بند زر
کوزه چشم حریصان پر نشد
تا صدف قانع نشد پر در نشد
زر=سکه بهار ازادی
 
  • Like
واکنش ها: sh85

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
خنده بر لب می زنم تا کس نداند راز من
ورنه این دنیا که دیدیم خندیدن نداشت :gol:

سخن گوش کن جانا که از جان دوست تر دارند
جوانان سعادتمند پند پیر دانا را

;):gol:

:gol:نصیحتی کنمت بشنو و بهانه مگیر
هر آنچه ناصح مشفق گویدت بپذیر
ز وصل روی جوانان تمتعی بردار
که در کمینگه عمر است مکر عالم پیر
 

sh85

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
بند بگسل باش آزاد ای پسر
جند باشی بند سیم و بند زر
کوزه چشم حریصان پر نشد
تا صدف قانع نشد پر در نشد
زر=سکه بهار ازادی
توسنی کردم ندانستم همی
کز کشیدن تنگ تر گردد کمند
کمند = اشتیاق یه پیدا کردن و فهمیدن اسرار !!
:gol:
 

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
بند بگسل باش آزاد ای پسر
جند باشی بند سیم و بند زر
کوزه چشم حریصان پر نشد
تا صدف قانع نشد پر در نشد
زر=سکه بهار ازادی

:gol::gol::gol:
مرد هنرمند هنرپيشه را / عمر دو بايست در اين روزگار /
تا به يكى تجربه اندوختن / در دگرى، تجربه بردن به كار



.
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
توسنی کردم ندانستم همی
کز کشیدن تنگ تر گردد کمند
کمند = اشتیاق یه پیدا کردن و فهمیدن اسرار !!
:gol:
سنگی به ره توسن شیرین نتوان یافت

کاتش به دلش از غم فرهاد نباشد


وحشی چه کنی ناله که معمور نشد دل

بگذار که این غمکده آباد نباشد
 
  • Like
واکنش ها: sh85

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
:gol::gol::gol:
مرد هنرمند هنرپيشه را / عمر دو بايست دراين روزگار /
تا به يكى تجربه اندوختن / در دگرى، تجربه بردن به كار



.
بگشا پسته خندان و شکر ریزی کن
خلق را از دهن خویش مینداز به شک
چرخ برهم زنم ار غیر مرادم گردد
من نه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک :gol:
 

Similar threads

بالا