دفتر تالار اشعار و صنایع شعری

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
دوستان عزیز از این پس میتوانند سوالات و دیگر مشکلات خود را در تالار داشعار دراین جستار مطرح کنند ونغمه عزیز از این پس جوابگوی سوالات شما در این خصوص هستند و انتقال مشکلات شما به مدیریت تالار ادبیات هستند
با آرزوی هرچه بهتر شدن تالار اشعار و صنایع شعری

مدیریت تالار ادبیات
 

salizadeniri

عضو جدید
کاربر ممتاز
دفتر تالار اشعار و صنایع شعری

بگذار این وطن دوباره وطن شود


بگذارید این وطن دوباره وطن شود.
بگذارید دوباره همان رویایی شود که بود.
بگذارید پیشاهنگ دشت شود
و در آن‌جا که آزاد است منزلگاهی بجوید.
(این وطن هرگز برای من وطن نبود.)


بگذارید این وطن رویایی باشد که رویاپروران در رویای
خویش‌داشته‌اند.ــ
بگذارید سرزمین بزرگ و پرتوان عشق شود
سرزمینی که در آن، نه شاهان بتوانند بی‌اعتنایی نشان دهند نه
ستمگران اسبابچینی کنند
تا هر انسانی را، آن که برتر از اوست از پا درآورد.
(این وطن هرگز برای من وطن نبود.)


آه، بگذارید سرزمین من سرزمینی شود که در آن، آزادی را
با تاج ِ گل ِ ساخته‌گی ِ وطن‌پرستی نمی‌آرایند.
اما فرصت و امکان واقعی برای همه کس هست، زنده‌گی آزاد است
و برابری در هوایی است که استنشاق می‌کنیم.
(در این «سرزمین ِ آزاده‌گان» برای من هرگز
نه برابری در کار بوده است نه آزادی.)


بگو، تو کیستی که زیر لب در تاریکی زمزمه می‌کنی؟
کیستی تو که حجابت تا ستاره‌گان فراگستر می‌شود؟




سفیدپوستی بینوایم که فریبم داده به دورم افکنده‌اند،
سیاهپوستی هستم که داغ برده‌گی بر تن دارم،
سرخپوستی هستم رانده از سرزمین خویش،
مهاجری هستم چنگ افکنده به امیدی که دل در آن بسته‌ام
اما چیزی جز همان تمهید ِ لعنتی ِ دیرین به نصیب نبرده‌ام
که سگ سگ را می‌درد و توانا ناتوان را لگدمال می‌کند.


من جوانی هستم سرشار از امید و اقتدار، که گرفتار آمده‌ام
در زنجیره‌ی بی‌پایان ِ دیرینه سال ِ
سود، قدرت، استفاده،
قاپیدن زمین، قاپیدن زر،
قاپیدن شیوه‌های برآوردن نیاز،
کار ِ انسان‌ها، مزد آنان،
و تصاحب همه چیزی به فرمان ِ آز و طمع.
من کشاورزم ــ بنده‌ی خاک ــ
کارگرم، زر خرید ماشین.
سیاهپوستم، خدمتگزار شما همه.


من مردمم: نگران، گرسنه، شوربخت،
که با وجود آن رویا، هنوز امروز محتاج کفی نانم.
هنوز امروز درمانده‌ام. ــ آه، ای پیشاهنگان!



من آن انسانم که هرگز نتوانسته است گامی به پیش بردارد،
بینواترین کارگری که سال‌هاست دست به دست می‌گردد.
با این همه، من همان کسم که در دنیای کُهن
در آن حال که هنوز رعیت شاهان بودیم
بنیادی‌ترین آرزومان را در رویای خود پروردم،
رویایی با آن مایه قدرت، بدان حد جسورانه و چنان راستین
که جسارت پُرتوان آن هنوز سرود می‌خواند
در هر آجر و هر سنگ و در هر شیار شخمی که این وطن را
سرزمینی کرده که هم اکنون هست.
آه، من انسانی هستم که سراسر دریاهای نخستین را
به جست‌وجوی آنچه می‌خواستم خانه‌ام باشد درنوشتم
من همان کسم که کرانه‌های تاریک ایرلند و
دشت‌های لهستان
و جلگه‌های سرسبز انگلستان را پس پشت نهادم
از سواحل آفریقای سیاه برکنده شدم
و آمدم تا «سرزمین آزاده‌گان» را بنیان بگذارم.
آزاده‌گان؟
یک رویا ــ
رویایی که فرامی‌خواندم هنوز امّا.


آه، بگذارید این وطن بار دیگر وطن شود
ــ سرزمینی که هنوز آن‌چه می‌بایست بشود نشده است
و باید بشود! ــ
سرزمینی که در آن هر انسانی آزاد باشد.
سرزمینی که از آن ِ من است.
ــ از آن ِ بینوایان، سرخپوستان، سیاهان، من،
که این وطن را وطن کردند،
که خون و عرق جبین‌شان، درد و ایمان‌شان،
در ریخته‌گری‌های دست‌هاشان، و در زیر باران خیش‌هاشان
بار دیگر باید رویای پُرتوان ما را بازگرداند.


آری، هر ناسزایی را که به دل دارید نثار من کنید
پولاد ِ آزادی زنگار ندارد.
از آن کسان که زالووار به حیات مردم چسبیده‌اند
ما می‌باید سرزمین‌مان را آمریکا را بار دیگر باز پس بستانیم.
آه، آری

آشکارا می‌گویم،
این وطن برای من هرگز وطن نبود،
با وصف این سوگند یاد می‌کنم که وطن من، خواهد بود!
رویای آن

همچون بذری جاودانه
در اعماق جان من نهفته است.
ما مردم می‌باید
سرزمین‌مان، معادن‌مان، گیاهان‌مان، رودخانه‌هامان،
کوهستان‌ها و دشت‌های بی‌پایان‌مان را آزاد کنیم:
همه جا را، سراسر گستره‌ی این ایالات سرسبز بزرگ را ــ
و بار دیگر وطن را بسازیم!



 

Tik TAAk

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دفتر تالار اشعار و صنایع شعری

اهل دانشگاهم
روزگارم خوش نیست
ژتونی دارم
خرده عقلی
سر سوزن شوقی
اهل دانشگاهم پیشه ام گپ زدن است
گاه گاهی می نویسم تكلیف
می سپارم به شما
تا به یک نمره ناقابل بیست
كه در آن زندانیست
دلتان زنده شود
چه خیالی چه خیالی می دانم
گپ زدن بیهوده است
خوب می دانم دانشم بیهوده است:w35:
اوستاد از من پرسید
چقدر نمره زمن می خواهی
من از او پرسیدم
دل خوش سیری چند
اهل دانشگاهم
قبله ام آموزش
جانمازم جزوه
مشق از پنجره ها می گیرم
همه ذرات وجودم متبلور شده است
درسهایم را وقتی می خوانم
كه خروس می كشد خمیازه
مرغ و ماهی خواب است
خوب یادم هست
مدرسه باغ آزادی بود
درس بی كرنش می خواندیم
نمره بی خواهش می آوردیم
تا معلم پارازیت می انداخت
همه غش می كردیم
كلاس چقدر زیبا بود
و معلم چقدر حوصله داشت
درس خواندن آنروز
مثل یک بازی بود
كم كمک دور شدم از آنجا
بار خود را بستم
عاقبت رفتم در دانشگاه
به محیط خشن آموزش
و به دانشكده علم سرایت كردم
رفتم از پله كامپیوتر بالا
چیزها دیدم در دانشگاه
من گدایی دیدم در آخر ترم
در به در می گشت
یک نمره قبولی می خواست
من كسی را دیدم
از دیدن یک نمره ده
دم دانشگاه پشتک می زد
من نمی خندم اگر دوست من می افتد
من نمی خندم اگر نرخ ژتون را دوبرابر بكنند
و نمی خندم اگر موی سرم می ریزد
من در این دانشگاه
در سراشیب كسالت هستم
خوب می دانم استاد
كی كوئیز می گیرد
برگه حذف كجاست
سایت و رایانه آن مال من است
تریا، نقلیه و دانشكده از آن من است
ما بدانیم اگر سلف نباشد
همگی می میریم
و اگر حذف نباشد
همگی مشروطیم
نپرسیم كه در قیمه چرا گوشت نبود
كار ما نیست شناسایی مسئول غذا
كار ما نیست شناسایی بی نظمی ها
كار ما شاید اینست كه در مركز پانچ
پی اصلاح خطاها برویم
.
.
.
اهل دانشگاهم
رشته ام علافی‌ست
جیب‌هایم خالی ست
پدری دارم
حسرتش یک شب خواب!
دوستانی همه از دم ناباب
و خدایی كه مرا كرده جواب.
اهل دانشگاهم
قبله‌ام استاد است
جانمازم نمره!
خوب می‌فهمم سهم آینده من بی‌كاریست
من نمی‌دانم كه چرا می‌گویند
مرد تاجر خوب است و مهندس بی‌كار
وچرا در وسط سفره ما مدرک نیست!
((چشم ها را باید شست
جور دیگر باید دید))
باید از آدم دانا ترسید!
باید از قیمت دانش نالید!
وبه آنها فهماند كه من اینجا فهم را فهمیدم
من به گور پدر علم و هنر خندیدم!
كار ما نیست شناسایی هردمبیلی!
كار ما نیست جواب غلطی تحمیلی!
كار ما شاید این است
كه مدرک در دست
فرم بی‌گاری هر شركت بی‌پیكر را
پر بكنیم
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
ارسالهای تایید نشده دوستان در هفته گذشته

ارسالهای تایید نشده دوستان در هفته گذشته

سلام نغمه جان پستهای 3 و 4 پستهای هستند که در هفته گذشته در این تالار ارسال شده اند و در انتظار تایید مدیریت می باشند لطفا انها را بررسی کنید ببینید ایا این جستارها تکراری نیست واگر تکراری نیست به چه جستاری باید منتقل بشوند قبلا از زحمات شما کمال تشکر را دارم
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
سلام نغمه جان پستهای 3 و 4 پستهای هستند که در هفته گذشته در این تالار ارسال شده اند و در انتظار تایید مدیریت می باشند لطفا انها را بررسی کنید ببینید ایا این جستارها تکراری نیست واگر تکراری نیست به چه جستاری باید منتقل بشوند قبلا از زحمات شما کمال تشکر را دارم
سلام محسنِ عزیز!
خسته نباشین.
در تالارِ اشعار و صنایعِ شعری :
پستِ 3 تکراری نیست ، به نظرِ من شعرِ نو است.
نظیرِ پستِ 4 رادر جستارِ در حلقۀ رندان ( شعرِ طنز) پست 30 از خودتون داریم.
با سپاس.
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
سلام محسنِ عزیز!
خسته نباشین.
در تالارِ اشعار و صنایعِ شعری :
پستِ 3 تکراری نیست ، به نظرِ من شعرِ نو است.
نظیرِ پستِ 4 رادر جستارِ در حلقۀ رندان ( شعرِ طنز) پست 30 از خودتون داریم.
با سپاس.

سلام نغمه جان
با تشکر
پست 3:به شعر نو منتقل شد
اینجا
پست 4: حذف شد
 

siyavash51

عضو جدید
درود بر نغمه ی عزیز

ضمن فرخباد دلپسند به خاطر سکانداری تالار اشعار و صنایع شعری و آرزوی موفقیت ، خواستم برای پاسداشت ارج و منزلت شیخ اجل و تاثیر تربیتی آثار ایشان در کردار ، گفتار و پندار مردمان که درس انسانیت و زندگی ایده آل معنوی را تجسم می کند ، جستاری را زیر نام «مشاعره با اشعار سعدی» راه اندازی کنیم . اگر روا می دانید پروانه ی آغاز را روانه فرمایید . سپاسگزارم
 

dokhtare darya

عضو جدید
دفتر تالار اشعار و صنایع شعری

بچه ها سبک جدیدی از مشاعره رو میخوا بهتون یاد بدم .:)

تو این سبک اشعاری از بزرگان شعر پارسی گفته میشه که توش از اسامی دخترانه و پسرانه استفاده شده باشه.:D

رقابتی تنگاتنگ میان دو گروه................;)

برای مثال حضرت حافظ میفرمایند:

غلام نرگس مست تو تاجدارانند

خراب باده ی لعل تو هشیارانند


ترا صبا و مرا آب دیده شد غماز

وگرنه عاشق و معشوق رازدارانند
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
درود بر نغمه ی عزیز

ضمن فرخباد دلپسند به خاطر سکانداری تالار اشعار و صنایع شعری و آرزوی موفقیت ، خواستم برای پاسداشت ارج و منزلت شیخ اجل و تاثیر تربیتی آثار ایشان در کردار ، گفتار و پندار مردمان که درس انسانیت و زندگی ایده آل معنوی را تجسم می کند ، جستاری را زیر نام «مشاعره با اشعار سعدی» راه اندازی کنیم . اگر روا می دانید پروانه ی آغاز را روانه فرمایید . سپاسگزارم

سلام سیاوشِ عزیز !

ممنون از توجّه و لطفت.

زحمتش را بکش دوستِ خوبم.

موفّق باشی.

یا علی...

 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
بچه ها سبک جدیدی از مشاعره رو میخوام بهتون یاد بدم .:)

تو این سبک اشعاری از بزرگان شعر پارسی گفته میشه که توش از اسامی دخترانه و پسرانه استفاده شده باشه.:D

رقابتی تنگاتنگ میان دو گروه................;)

برای مثال حضرت حافظ میفرمایند:

غلام نرگس مست تو تاجدارانند

خراب باده ی لعل تو هشیارانند


ترا صبا و مرا آب دیده شد غماز


وگرنه عاشق و معشوق رازدارانند
دوستِ عزیز از پیشنهادت ممنون.
سلام نغمه جان
لطفا نظرت را راجع به پست 9 بگو اگر مشکلی نداره تاییدش کنم

سلام محسنِ عزیز!
لطف میکنید.
 
آخرین ویرایش:

arefe_1368

عضو جدید
دفتر تالار اشعار و صنایع شعری

سلام دوستان.

چه طوره هر کس که شعری رو میگه برای نفر بعد دو حرف پشت سر هم بیت بعد رو انتخاب کنه. نظرتون چیه؟:que:
مثلا: "سی"
سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت

آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت

نفر بعدی :ال

 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
سلام سیاوشِ عزیز !

ممنون از توجّه و لطفت.

زحمتش را بکش دوستِ خوبم.

موفّق باشی.

یا علی...

مشاعره با اشعار سعدی تایید شد باآرزوی موفقیت برای سیاوش عزیز
دوستِ عزیز از پیشنهادت ممنون.


سلام محسنِ عزیز!
لطف میکنید.
خسته نباشید نغمه جان
جستار مشاعره با اسامی دختران و پسران در اشعار تایید شد
موفق باشید
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
سلام دوستان.

چه طوره هر کس که شعری رو میگه برای نفر بعد دو حرف پشت سر هم بیت بعد رو انتخاب کنه. نظرتون چیه؟:que:
مثلا: "سی"
سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت

آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت

نفر بعدی :ال

فکر میکنم بازار مشاعره خیلی گرم شده دوستان نظر خودتان را بگوید راجع به این نوع مشاعره
به نظر من دیگه تالار اشعار و صنایع شعری جای برای ایجاد مشاعره ندارد
بازم نظر نغمه و دیگر دوستان شرط هست
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
فکر میکنم بازار مشاعره خیلی گرم شده دوستان نظر خودتان را بگوید راجع به این نوع مشاعره
به نظر من دیگه تالار اشعار و صنایع شعری جای برای ایجاد مشاعره ندارد
بازم نظر نغمه و دیگر دوستان شرط هست
سلام محسن جون!
منم همین نظرو دارم.
 

siyavash51

عضو جدید
به نام خداوند جان آفرین حکیم سخن در زبان آفرین

درود بر مدیر محترم تالار اشعار و صنایع شعری / نغمه ی عزیز

آنچه به ذهن ضعیف و خیال خالی من میرسد ، این است که ، برای هوده بخشی به دوستان عزیزی که وقت ارجمند خویش را در تالار ادبیات هزینه می کنند ، سزاتر می بینم که یک کارگاه شعر راه اندازی شود تا علاقه مندان ضمن طبع آزمایی و فراگیری عروض و قافیه ، صناعات ادبی بدیع ، معانی و بیان را بطور کاربردی آموزش ببینند . خواهشمنداست این گزینه را بررسی و با هم اندیشی سایه جان و محسن عزیز نتیجه گیری فرمایید .
سپاسگزار تلاش تان
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
به نام خداوند جان آفرین حکیم سخن در زبان آفرین

درود بر مدیر محترم تالار اشعار و صنایع شعری / نغمه ی عزیز

آنچه به ذهن ضعیف و خیال خالی من میرسد ، این است که ، برای هوده بخشی به دوستان عزیزی که وقت ارجمند خویش را در تالار ادبیات هزینه می کنند ، سزاتر می بینم که یک کارگاه شعر راه اندازی شود تا علاقه مندان ضمن طبع آزمایی و فراگیری عروض و قافیه ، صناعات ادبی بدیع ، معانی و بیان را بطور کاربردی آموزش ببینند . خواهشمنداست این گزینه را بررسی و با هم اندیشی سایه جان و محسن عزیز نتیجه گیری فرمایید .
سپاسگزار تلاش تان

سلام بر سیاوشِ عزیز

ممنون از پیشنهادِ جالبت ؛ زحمتش رو بکش دوست خوبم.

با تشکّر از سایه جون و محسنِ عزیز.
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
به نام خداوند جان آفرین حکیم سخن در زبان آفرین

درود بر مدیر محترم تالار اشعار و صنایع شعری / نغمه ی عزیز

آنچه به ذهن ضعیف و خیال خالی من میرسد ، این است که ، برای هوده بخشی به دوستان عزیزی که وقت ارجمند خویش را در تالار ادبیات هزینه می کنند ، سزاتر می بینم که یک کارگاه شعر راه اندازی شود تا علاقه مندان ضمن طبع آزمایی و فراگیری عروض و قافیه ، صناعات ادبی بدیع ، معانی و بیان را بطور کاربردی آموزش ببینند . خواهشمنداست این گزینه را بررسی و با هم اندیشی سایه جان و محسن عزیز نتیجه گیری فرمایید .
سپاسگزار تلاش تان
سلام و درود سياوش عزيز
با سپاس از تلاش بي شائبه شما سياوش جان...اميدوارم قدردان زحماتتون باشيم.:gol:
سلام بر سیاوشِ عزیز

ممنون از پیشنهادِ جالبت ؛ زحمتش رو بکش دوست خوبم.

با تشکّر از سایه جون و محسنِ عزیز.
متشكرم نغمه جون...طبق گفتگوهاي قبلي با سياوش جان و شما نظر مساعدم رو در اين زمينه با كمال اشتياق اعلام ميكنم...اميدوارم بتوانيم در اين راه ياريگر دوستان علاقمند به ادبيات و زبان كهن فارسي باشيم..:w27:
 

چاووش

عضو جدید
با سلام خوشحالم از اینکه این انجمن ادبی ایجاد شده
اگر دوستان قبول کنند بنده هم اماده خدمت هستم
ضمنا دوستان عزیز اگر مقبول خاطر شان افتد نام این انجمن را
(انجمن ادبی دلشدگان) بنامیم
البته اولویت باعزیزان است
 

nazinazanin

عضو جدید
دفتر تالار اشعار و صنایع شعری

دلتنگی های آدمی را باد ترانه ای می خواند//رویاهایش را آسمان پرستاره نادیده می گیرد//و هر دانهء برفی به اشکی نریخته می ماند//سکوت سرشار از سخنان ناگفته است ,از حرکات ناکرده,اعتراف به عشق های نهان و خوشی های بر زبان نیامده...............در این سکوت حقیقت ما نهفته است.....حقیقت تو...ومن
 

Tik TAAk

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دفتر تالار اشعار و صنایع شعری

عشق یعنی...!

عشق یعنی چون محمد پا به راه

عشق یعنی همچویوسف قعر چاه

عشق یعنی بیستون کندن به دست

عشق یعنی زاهد اما بت پرست

عشق یعنی همچو من دریا شدن

عشق یعنی قطره و دریا شدن

عشق یعنی یک شقایق غرق خون

عشق یعنی درد و محنت در درون

عشق یعنی یک تبلور یک سرود

عشق یعنی یک سلام و یک درود
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
سلام نغمه جان
پست 21 با عنوان دلتنگی و پست 22 با عنوان دست نوشته ها در روزهای گذشته ارسال شده اند مشخص کنید که این جستارها به کجا باید منتقل شود
موفق و پیروز باشید :gol:
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
سلام محسنِ عزیز!
خسته نباشید.
به نظرِ من جایِ پستِ 21 جستارِ "کوچه هایِ تنهائی"و پستِ 22 جستارِ "اشعار و نوشته هایِ عاشقانه " می باشد.
محسن جان! نظرتون رو راجع به پستِ 20 بفرمائید.

ممنون :نغمه
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
سلام محسنِ عزیز!
خسته نباشید.
به نظرِ من جایِ پستِ 21 جستارِ "کوچه هایِ تنهائی"و پستِ 22 جستارِ "اشعار و نوشته هایِ عاشقانه " می باشد.
محسن جان! نظرتون رو راجع به پستِ 20 بفرمائید.

ممنون :نغمه
خسته نباشید نغمه عزیز
پست 21 به کوچه هایی تنهایی و پست 22 به اشعار ونوشته های عاشقانه منتقل شد
در مورد پست 20 توضیح خواهم داد
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
با سلام خوشحالم از اینکه این انجمن ادبی ایجاد شده
اگر دوستان قبول کنند بنده هم اماده خدمت هستم
ضمنا دوستان عزیز اگر مقبول خاطر شان افتد نام این انجمن را
(انجمن ادبی دلشدگان) بنامیم
البته اولویت باعزیزان است
سلام بر چاووش عزیز
ازاینکه مارا همراهی میکنید بسیار خرسندم وباعث افتخار ماست که دوستانی مثل شما درکنار ما هستند
منظور شما از انجمن همین تالار اشعار و صنایع شعری میباشد ؟ اگر این هست باید بگوییم که امکان تغییر نام این تالار فقط با موافقت مدیران ارشد باشگاه مهندسان امکان پذیر می باشد که آن هم کاری بس دشوار میباشد از پیشنهاد شما ممنونم منتظر حضور بیشتر شما هستم با اجازه من پست 25 را که توسط شما ارسال شده است به اشعار و نوشته های عاشقانه منتقل کردم که آنجا محلی بهتر برای این شعر میباشد و واقعا بسیار شعر زیبا می باشد منتظر ادامه این شعر میباشم
درپناه خدا شاد و پیروز باشید :gol:
 
آخرین ویرایش:

آقا سید

مدیر بازنشسته
دفتر تالار اشعار و صنایع شعری

عليرضا قزوه كه سالياني است در هندوستان از زبان و فرهنگ پارسي پاسداري مي‌كند، شعري با مقدمه‌ايي به مناسبت اول مهر فصل آموزش و آموختن منتشر كرده در عين حال قزوه از جنگ و پدرش هم ياد كرده است.

به گزارش فارس، عليرضا قزوه در آغاز شعر تازه منتشر شده‌اش اينگونه نوشته است: «حكايت مهر تمام شدني نيست، مهديه و مائده رفتند كلاس اوّل دبيرستان، و من براي چهلمين بار برگشتم به همان كلاس " اوّل آ " و دلتنگ پدر شدم و دلتنگ بچه‌هاي جنگ...»

****
اوّل مهر رسيد و من در همان " اوّل آ " بودم
مثل گنجشك دلم مي‌زد، مثل گنجشك رها بودم

پاي يك پنجره ميزي بود، چه تقلّاي عزيزي بود
پنجره راه گريزي بود، خيره در پنجره ها بودم

پشت هر پنجره دنيايي ست، چشم وا كردم و بستم، آه
من كجايم؟ تو كجا؟ با خويش در همين چون و چرا بودم

گفت: بابا دو هجا دارد... نام من چار هجايي بود
نان يكي... آب يكي ... باران... مثل باران دو هجا بودم

گفت: هر حرف صدا دارد... در سكون حرف زدم با خود
هم صدا بودم و هم ساكت ، نه سكوت و نه صدا بودم

گفت: دلتنگ كه اي؟ خنديد... گريه كردم كه پدر... خم شد
آه بابا، بابا، بابا، سخت دلتنگ شما بودم

جنگ شد، پنجره ها افتاد ، بچّه ها تشنه سفر كردند
هشت نهر آينه جاري شد، تشنه در كرببلا بودم

گفت: هي هي! تو كجايي؟ تو ... راست مي گفت، كجايم من؟
تو نبودي... تو چهل سال است... من... اجازه؟... همه را بودم

تو چهل سال همه غايب... تو چهل سال همه در خويش...
من چهل سال، خداي من! من چهل سال كجا بودم؟

اوّل مهر 1389 - دهلي نو
 

Similar threads

بالا