دلدار که گفتا به تو دلنگران هست
گو میرسم اینک نگران باش
میدانم
وقتی دلدار ندارم
چه دردی میکشم
در سکوت
در خلوت تمام احساساتم
به مردی میاندیشم
که قلبم را تصاحب کرد
اما
هرگز نفهمید
تصاحب قلبم فایده ای ندارد
وقتی
در زمان اندوه
به کنار دیگران میرود
و زمان شادیم
طوری خودش را
نشانم میدهد
که حتی فکر نمیکنی
وقتی گریه میکنی تنهایت بگذارد
او با همه
عهد میبندد
و مرا
درگیر خودش میبیند
و از این درگیری
چه لذتی میبرد نمیدانم
اما
یک چیز را میدانم
روزی یکی
مثل خودت
تو را درگیر میکند
ان روز
دلم میخواهد
تماشایت کنم
وقتی بجای اینکه
اشکهایت را پاک کند
به تو بخندد
و بجای اینکه کنارت باشد
هر روز در اغوش این و ان ببینیش
و ارام به خودت دروغ بگویی همان گونه
که من هر روز دروغ میگویم
او نیست
تنها شبیه به اوست
گو میرسم اینک نگران باش
میدانم
وقتی دلدار ندارم
چه دردی میکشم
در سکوت
در خلوت تمام احساساتم
به مردی میاندیشم
که قلبم را تصاحب کرد
اما
هرگز نفهمید
تصاحب قلبم فایده ای ندارد
وقتی
در زمان اندوه
به کنار دیگران میرود
و زمان شادیم
طوری خودش را
نشانم میدهد
که حتی فکر نمیکنی
وقتی گریه میکنی تنهایت بگذارد
او با همه
عهد میبندد
و مرا
درگیر خودش میبیند
و از این درگیری
چه لذتی میبرد نمیدانم
اما
یک چیز را میدانم
روزی یکی
مثل خودت
تو را درگیر میکند
ان روز
دلم میخواهد
تماشایت کنم
وقتی بجای اینکه
اشکهایت را پاک کند
به تو بخندد
و بجای اینکه کنارت باشد
هر روز در اغوش این و ان ببینیش
و ارام به خودت دروغ بگویی همان گونه
که من هر روز دروغ میگویم
او نیست
تنها شبیه به اوست