مناظره(گفتگو با اشعار)

sh85

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
مثل کبریت کشیدن در باد دیدنت دشوار است،
من به معجزه ی عشق ایمان دارم و میکشم آخرین دانه ی کبریتم را در باد،هرچه باداباد .
تن زجان و جان زتن مستور نیست
لیک کس را دیده جان دستور نیست
 

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
رشک ملک

رشک ملک

تن زجان و جان زتن مستور نیست
لیک کس را دیده جان دستور نیست
من چه گویم،یک رگم هوشیار نیست/شرح آن یاری که او را یار نیست*
یک دهان خواهم به پهنای فلک / تا که گویم شرح آن رشک ملک .
 

sh85

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
من چه گویم،یک رگم هوشیار نیست/شرح آن یاری که او را یار نیست*
یک دهان خواهم به پهنای فلک / تا که گویم شرح آن رشک ملک .
عشق چون آید برد هوش دل فرزانه را
دزد دانا می کشد اول چراغ خانه را
 

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
عشق

عشق

عشق چون آید برد هوش دل فرزانه را
دزد دانا می کشد اول چراغ خانه را

عشق از اول سرکش و خونی بود / تا گریزد هر که بیرونی بود
عشق خواهد هستیت زیر و زبر /عاشقا از هستیت نامی مبر.
 

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
معمار هستی

معمار هستی

من بدین ویرانی دل بسته ام امیدها

عشق آباد ابد بادا چه تعمیری مرا

گاه ویرانم و از خویش بود ویرانیم /
گاه آباد و ز معماری تو آبادم.:gol:
 

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
طواف شمع

طواف شمع

حال دنیا را چو پرسیدم من از فرزانه ای
گفت یا باد است یا خواب است یا افسانه ای

در طواف شمع میگفت این سخن پروانه ای /
سوختم زین آشنایان ای خوشا بیگانه ای؛
بلبل از عشق گل و پروانه از سودای شمع /
هر کسی سوزد به نوعی در غم جانانه ای.
 
  • Like
واکنش ها: sh85

primrose

عضو جدید
کاربر ممتاز
در طواف شمع میگفت این سخن پروانه ای /
سوختم زین آشنایان ای خوشا بیگانه ای؛
بلبل از عشق گل و پروانه از سودای شمع /
هر کسی سوزد به نوعی در غم جانانه ای.


پروانه بسوخت یک شب و آسود جان او

ما عمر ها ز داغ جفای تو سوختیم
 

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
اسرار حق

اسرار حق

وانکه گفت هیچ ندانست


آنکه دانست هیچ نگفت

هر که را اسرار حق آموختند / مهر کردند و دهانش دوختند
هان مگوئید سر سلطان را به کس / هان مریزید قند را پیش مگس
 

sh85

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
از ننگ چه گویی که مرا نام ز ننگ است /
وز نام چه گویی که مرا ننگ ز نام است.
ای پسر چند به کام دگرانت بینم
سر خوش و مست زجام دگرانت بینم

مایه عیش مدام دگرانت بینم
ساقی مجلس عام دگرانت بینم

تو چه دانی که شدی یار چه بی باکی چند
چه هوس ها که ندارند هوسناکی چند
 

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
شهره شهر

شهره شهر

ای پسر چند به کام دگرانت بینم
سر خوش و مست زجام دگرانت بینم

مایه عیش مدام دگرانت بینم
ساقی مجلس عام دگرانت بینم

تو چه دانی که شدی یار چه بی باکی چند
چه هوس ها که ندارند هوسناکی چند

یار این طائفه خانه برانداز مباش/
از تو حیف است ،به این طائفه دمساز نباش
می شوی شهره به این فرقه هم آواز نباش/
غافل از لعب حریفان دغا باز مباش
به،که مشغول به این شغل نسازی خود را/
این نه کاریست،مبادا که ببازی خود را.
 

primrose

عضو جدید
کاربر ممتاز
ادامه شعر از وحشی بافقی

ادامه شعر از وحشی بافقی

یار این طائفه خانه برانداز مباش/
از تو حیف است ،به این طائفه دمساز نباش
می شوی شهره به این فرقه هم آواز نباش/
غافل از لعب حریفان دغا باز مباش
به،که مشغول به این شغل نسازی خود را/
این نه کاریست،مبادا که ببازی خود را.


مدتی در ره عشق تو دویدیم بس است
راه صد بادیه درد بریدیم بس است
در قدم راه طلب باز کشیدیم بس است
اول و آخر این مرحله دیدیم بس است


 

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
دل محزون

دل محزون

مدتی در ره عشق تو دویدیم بس است


راه صد بادیه درد بریدیم بس است


در قدم راه طلب باز کشیدیم بس است


اول و آخر این مرحله دیدیم بس است
بعد ازین ما و سر کوی دلآرای دگر /
با غزالی به غزل خوانی و غوغای دگر
تو مپندار که مهر از دل محزون نرود/ آتش عشق به جان افتد و بیرون نرود
وین محبت به صد افسانه و افسون نرود/چه گمان غلط است این ،برود چون نرود
چند کس از تو و یاران تو آزرده شود
دوزخ از سردی این طائفه افسرده شود.
 

sh85

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
بعد ازین ما و سر کوی دلآرای دگر /
با غزالی به غزل خوانی و غوغای دگر
تو مپندار که مهر از دل محزون نرود/ آتش عشق به جان افتد و بیرون نرود
وین محبت به صد افسانه و افسون نرود/چه گمان غلط است این ،برود چون نرود
چند کس از تو و یاران تو آزرده شود
دوزخ از سردی این طائفه افسرده شود.
اگر در دیده مجنون نشینی
به غیر از خوبی لیلی نبینی
 

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
ادامه شعر

ادامه شعر

الا یا ایها الساقی ادر کاسا وناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها

به می سجاده رنگین کن ،گرت پیر مغان گوید/
که عارف بیخبر نبود ز راه و رسم منزلها
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
مدامم مست می‌دارد نسیم جعد گیسویت

خرابم می‌کند هر دم فریب چشم جادویت

پس از چندین شکیبایی شبی یا رب توان دیدن

که شمع دیده افروزیم در محراب ابرویت


 

primrose

عضو جدید
کاربر ممتاز
مدامم مست می‌دارد نسیم جعد گیسویت

خرابم می‌کند هر دم فریب چشم جادویت

پس از چندین شکیبایی شبی یا رب توان دیدن

که شمع دیده افروزیم در محراب ابرویت




چنان به زلف تو آشفته ام به بوی تو مست

که نیستم خبر از هر چه در دو عالم هست
 

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
وعده وصل

وعده وصل

مرا امید وصال تو زنده میدارد
وگرنه هر دمم از هجر توست بیم هلاک

وعده وصل تورا هر که به فردا انداخت/
دارم امید کز امروز به فردا نرسد.:gol:
 
آخرین ویرایش:

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
سلسه موی دوست

سلسه موی دوست

چنان به زلف تو آشفته ام به بوی تو مست


که نیستم خبر از هر چه در دو عالم هست

سلسله موی دوست،حلقه ی دام بلاست/
هر که درین حلقه نیست،فارغ ازین ماجراست.
 

Similar threads

بالا