گفتگوهای تنهایی

وضعیت
موضوع بسته شده است.

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
تو یه کوچه مینشینم و به تمام عابران مینگرم
شاید یکیشان تو باشی
 
آخرین ویرایش:

JASMIN.S

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آن روز ها گنجشک را رنگ می کردند و جای قناری می فروختن

این روز ها هوس را رنگ می کنند و جای عشق می فروشند

آن روزها مال باخته می شدی

و این روز ها دلباخته . . .
 

JASMIN.S

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تمام عمر خندیدم
بر این حال پریشانم
تمام شب دعـــا کردم
بر این سوز جگر کــــــاهم . . .

من از اشک دما دم
دمی هم بر نیاوردم . . .!
چون این حال پریشان را
درون سینه سردم
سالهاست که پنهان کرده ام . . . .!!!
 

JASMIN.S

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
میدونی وقتی خدا داشت انسان را بدرقه می کرد چه گفت ؟
گفت :جایی که میری، مردمی داره که می شکننت ...!!!نکنه غصه بخوریاااا؟من باهاتم ... !تو کوله بارت، عشق می ذارم، که بگذری قلب می ذارم، که جا بدی اشک میدم، که همراهیت کنه و مرگ ، که بدونم برمی گردی!!!


:gol:
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
تنها به سوی اسمان مینگرم
شاید تو نیز بنگری به همان اسمان
 

vinca

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شوق شهرت رفت و ذوق آرزوها هم که مُرد
موی کم کم شد سپيد، از خواب بيدارم کنيد
 

S&M R

عضو جدید
کاربر ممتاز
دل آدم ...چه گرم می شود گاهی ساده... به یک دلخوشی کوچک...
به یک احوالپرسی ساده...
به یک دلداری کوتاه ...
به یک "تکان سر"...یعنی...تو را می فهمم...
... به یک گوش دادن خالی ...بدون داوری!
به یک همراهی شدن کوچک ...
به حتی یک همراهی کردن ممتد آرام ...
به یک پرسش :"روزگارت چگونه است ؟"
به یک دعوت کوچک به صرف یک فنجان چای !
... به یک وقت گذاشتن برای تو...
به شنیدن یک "من کنارت هستم "...
به یک هدیه ی بی مناسبت ...
به یک" دوستت دارم "بی دلیل ...
به یک غافلگیری:به یک خوشحال کردن کوچک ...
به یک نگاه ...
به یک شاخه گل...
دل آدم گاهی ...چه شاد است ...
به یک فهمیده شدن ...درست !
به لبخند!
به یک سلام !
به یک تعریف به یک تایید به یک تبریک ...!!!
و ما چه بی رحمانه این دلخوشی های کوچک و ساده را از هم هم دریغ میکنیم و تمام محبت و دوست داشتن مان را گذاشته ایم کنار
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
 

Pinar.G

عضو جدید
کاربر ممتاز
گنجشک می خندید به اینکه چرا هر روز


[SIZE=+0]بی هیچ پولی برایش دانه می پاشم...[/SIZE]​
[SIZE=+0]
[/SIZE]​

[SIZE=+0]من می گریستم به اینکه حتی [/SIZE]​
[SIZE=+0]
[/SIZE]​
[SIZE=+0][SIZE=+0]او هم[/SIZE][SIZE=+0] محبت [/SIZE][SIZE=+0]مرا از[/SIZE][SIZE=+0] سادگی ام[/SIZE][SIZE=+0] می پندارد[/SIZE][SIZE=+0][/SIZE][/SIZE]​
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
تنهایی انجاست که
دیگر نمیخواهی حرف بزنی
و فقط میخواهی
نگاه کنی به ادمها
و بروی به دورن خودت و انقدر در خودت بمانی
تا بفهمی واقعا چه کسانی تو را دوست میدارند
 

S&M R

عضو جدید
کاربر ممتاز
جا گذاشتی . . . !
رد خاطراتت را جا گذاشتی
مال ناراضی از گلوی ما پایین نمیرود
بیا برش دار . . .
 

باران 686

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بس که دیوار دلم کوتاه است
هرکه از کوچه "تنهایی" ما می گذرد
به هوای هوسی هم که شده
سرکی می کشد و می گذرد...
 

70arezu

عضو جدید
تنها کسی که لبخند مرا خواست

عکاس بود

که او هم پولش را گرفت .................

 

|PlaNeT|

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گوشه ای می گریستم

عابری گفت:

حالتان خوب است ؟

گفتم: خوبم!

تنها تکه ای تنهایی

توی چشمم رفته است...
:gol:
 

Pinar.G

عضو جدید
کاربر ممتاز
خدایا دیگر به جهنمت نیازی نیست !

روزگاری شده که ما آدمها

همدیگر را بهتر میسوزانیم


حتی در روزهای بارانی !
 

S&M R

عضو جدید
کاربر ممتاز
درست زمانی که سرت جای دیگری گرم است ؛ دل من همینجا یخ میزند !

چه فاصله زیادی است از سر تو تا دل من . . .
 

مهربان

کاربر فعال تالار شیمی ,
کاربر ممتاز

حرف هایی هست برای گفتن که اگر گوشی نبود نمی گوییم
و
حرف هایی هست برای نگفتن
حرف هایی که هرگز سر به ابتذال گفتن فرود نمی آرند
حرف های شگفت، زیبا و اهورایی همین هایند
و سرمایه ماورایی هر کسی به اندازه ی حرف هایی ست که برای نگفتن دارد
حرف های بی تاب و طاقت فرسا که همچون زبانه های بی قرار آتشند
و کلماتش هر یک انفجاری را به بند کشیدند
کلماتی که پاره های بودن آدمی اند
اینان هماره در جستجوی مخاطب خویشند
اگر یافتند یافته می شوند و در صمیم وجدان او آرام می گیرند
و اگر مخاطب خویش را نیافتند نیست
و اگر او را گم کردند رود را از درون به آتش می کشند
و دمادم حریق های دهشتناک عذاب بر می افروزند
...........

 

پیوست ها

  • Gole Hezar Bahar.rar
    1.8 مگایابت · بازدیدها: 0

olel_albab

مدیر تالار ریاضی
مدیر تالار
کاربر ممتاز

حرف هایی هست برای گفتن که اگر گوشی نبود نمی گوییم
و
حرف هایی هست برای نگفتن
حرف هایی که هرگز سر به ابتذال گفتن فرود نمی آرند
حرف های شگفت، زیبا و اهورایی همین هایند
و سرمایه ماورایی هر کسی به اندازه ی حرف هایی ست که برای نگفتن دارد
حرف های بی تاب و طاقت فرسا که همچون زبانه های بی قرار آتشند
و کلماتش هر یک انفجاری را به بند کشیدند
کلماتی که پاره های بودن آدمی اند
اینان هماره در جستجوی مخاطب خویشند
اگر یافتند یافته می شوند و در صمیم وجدان او آرام می گیرند
و اگر مخاطب خویش را نیافتند نیست
و اگر او را گم کردند رود را از درون به آتش می کشند
و دمادم حریق های دهشتناک عذاب بر می افروزند
...........

Capture.jpg
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
Click here to view the original image of 700x525px and 52KB.
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
وقتی میگی کسی دوستم نداره
وقتی میگی کسی من نمیخواد
فقط یه نفر منظورت هست
نه اینکه کسی نیست که تو رو نخواد یا دوستت نداشته باشه
فقط چون اون یک نفر نمیخوادت و دوستت نداره اذیت میشی
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
نیمکت های پارک دو نفرن ..

بی خیال .. روی چمن می شینم .......!​
 

vinca

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
حق با کشیش ها بود گالیله !
زمین آنقدرها هم گرد نیست !
هر کس میرود دیگر باز نمیگردد . . .
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
من از این که تو خوشبختی
نه آرومم نه دلگیرم
یه جوری زخم خوردم که
نه میمونم نه میمیرم
تمام آروزم این بود
یه رویایی که شد دردم
یه بارم نوبت ما شد
ببین چی آرزو کردم
یک عمره باخودم میگم
خدارو شکر خوشبخته
خداروشکر خوشبختی
چه قد این گفتنش سخته
نه اینکه تو نمیدونی
ولی این درد بی رحمه
یه چیزایی رو تو دنیا
فقط یک مرد میفهمه
تمام روز میخندم
تمام شب یکی دیگم
من از حالم به این مردم
دروغ های بدی میگم
یک عمره باخودم میگم
خدارو شکر خوشبخته
خداروشکر خوشبختی
چه قد این گفتنش سخته​
 

fc9

عضو
کجایی مرگ؟ چرا دیگر سراغ از من نمی گیری؟
کجایی مرگ؟ مگـــر از مـن گــریزانی؟
چنان دلشوره دارم من،چنان دلتنگ دیدارم!
که گویی آسمان هم از حضورم شکوه ها دارد!
دل من خواب می خواهد کمـے آرامش مـطلق!
بیا ای مرگ،بیا از غـــــم رهـــایم کن...
 

مهندکس

عضو جدید
من شیفته میزهای کوچک کافه ای هستم

که بهانه ی نزدیکتر نشستنمان میشود..

ومن
روبروی تو

میتوانم تمام شعرهای نگفته دنیا را یکجا بگویم..
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا