گفتگوهای تنهایی

وضعیت
موضوع بسته شده است.

karba

عضو جدید
قـایقــــی مـی خـواهــــم

انــــــدازه ی مـن و تـــــــــــو

و دریـایـی تـا ابـــــدیّـت جـاری...

همــــــــــــــــــــین

تنهـــــا همیـن بـس اسـت ،

بـرای یـک عُمــــــر
_عـاشقـــانـــــه زیستـن_
 

karba

عضو جدید
میدانستـَـــــــــم رویــــــــ ـــــــا بود ...

مــَــن و تـــــُ ــــو

بَعـــــــــید بـود آن هَمه خـــــ ـــــوشبختی !!!

حَتـــی در تَــــ ـــصـور ِخُـدا هـم نبود...

حَق داشتــــ که بـرآورده نکرد !

دُعـاهــ ـــــ ــــ ــای من گُــناه بـودند !!!
 

karba

عضو جدید
افسوس اما... به روزهای سخت که رسید… بسیار تفاوت داشت، آنکس که در روزهای خوب بامن… بسیار تفاهم داشت…!
 

AvA-6586

کاربر فعال تالار حسابداری ,
کاربر ممتاز
اعتصاب کردم …

آب , غذا و البته حرف را …
نگران نباش …

اعتصاب نکردم …
دلتنگی , تنهایی و البته سیگار را .

 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
باز هم دلتنگی...
آرام درکنار پنجره نشسته ام
و دل داده ام به صدای باران
که اشکهایم را زمزمه می کند
داستان دلتنگی بلند است
و فرصتی نمانده برای گفتن
!شاید وقتی دیگر بگویم از تنگی قفس
 
آخرین ویرایش:

بهار00

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تاوان حرفهایی که نمی تونی بگی
تارهای سفیدیه که

یه شبه لابه لای موهات به وجود میاد
 

AvA-6586

کاربر فعال تالار حسابداری ,
کاربر ممتاز
میخواهم خودم را بزنم به آن راه……

همان راهی که تو همیشه از آن میرفتی…..
شاید دوباره همدیگر را دیدیم.
 

AvA-6586

کاربر فعال تالار حسابداری ,
کاربر ممتاز
دیشب در جاده های سکوت …

در ایستگاه عشق ،هر چه منتظر ماندم
کسی برای لمس تنهاییم ، توقف نکرد
و من تنهاتر از همیشه به خانه برگشتم…:cry:

 

بهار00

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلم برای کودکیم تنگ شده... برای روزهایی که باور ساده ای داشتم
همه ی آدم ها را دوست داشتم...
مرگ مادر "کوزت" را باور می کردم
و از زن "تناردیه" کینه به دل می گرفتم
مادرم که می رفت به این فکر بودم که
مثل مادر "هاچ" گم نشود....
تمام حسرتم از دنیا،نوشتن با خودکار بود
دلم برای خدا تنگ شده ...
خدایی که شبها بوسه بارانش می کردم...
دلم برای کودکیم تنگ شده...
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]تقصیر مرگ نیست كه ما اینهمه تنهاییم...[/FONT]
[FONT=&quot]انگار جهان فنجان قهوه ای است كه سرد شده...[/FONT]
[FONT=&quot]گاهی پشیمانی...[/FONT]
[FONT=&quot]گاهی پس میزنی...[/FONT]
[FONT=&quot]گاهی کاری از دستت بر نمیاد [/FONT]
[FONT=&quot]و تنها میتوانی سوزن را از سینه پروانه ای غبار گرفته در اوری...[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
 

بهار00

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
وقتي داغــــــــــونے
هرکے از راه ميرسه ميگه:

حقته
صد بار بهت گفتم اين کارونکن....
سرکووووووووفت......
دادوبيداد.....
تيکـــــه هاي الکی..
قـــــرص..
درد...
تنهـــــايے
امامحض رضـــــاے خدا
يکے نيس بزنه روشونت و بگه:
درکـت ميکنم...
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
قصه از حنجره ایست ،كه گره خورده به بغض ،
یك طرف خاطره ها ، یك طرف فاصله ها ،
درهمه حرفها ، حرف اخر زیباست ، آخرین حرف
تو چیست ، تا به ان تكیه كنم ، حرف من
دیدن پرواز تو در فرداهاست:cry:
 

AvA-6586

کاربر فعال تالار حسابداری ,
کاربر ممتاز
هنوز هم ، حوالی خواب های

شبانه ام پرسه میزنی
لعنتی !! دیر وقت است ، آرام بگـــــــیربُگذار یک امشب را آسوده بخوابم……
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]خسته شدم ....[/FONT]
[FONT=&quot]خسته شدم از این همه تنهایی[/FONT]
[FONT=&quot]خسته شدم از حرفهای مردم[/FONT]
[FONT=&quot]خسته شدم از نگاه های مرموزانه مردم[/FONT]
[FONT=&quot]خسته شدم از این زندگی[/FONT]
[FONT=&quot]خسته شدم از این دنیایی که برایم بی معنی شده[/FONT]
[FONT=&quot]خسته شدم از نبود کسی که در رفتنش مقصر بودم[/FONT]
[FONT=&quot]خسته شدم از همه بدی های دنیا[/FONT]
[FONT=&quot]خسته شدم از دنیایی که هیچ ارزشی نداره[/FONT]
[FONT=&quot]خسته شدم از دل شکستم[/FONT]
[FONT=&quot]خسته شدم از آرزوهای برباد رفته ام[/FONT]
[FONT=&quot]خسته شدم از زخم هایی که بر روی دلم جا خوش کرده اند[/FONT]
[FONT=&quot]خسته شدم از بی توجهی دیگران به این تنهایی[/FONT]
[FONT=&quot]خسته شدم از زندگی تمام شده ام[/FONT]
[FONT=&quot]خسته شدم از....[/FONT]
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]من از دلتنگی هام برای کسی مینویسم [/FONT]
[FONT=&quot]که حتی یکبار ....[/FONT]
[FONT=&quot] که حتی یکبار ....[/FONT]
[FONT=&quot] دلش برام تنگ نشد[/FONT]
 

AvA-6586

کاربر فعال تالار حسابداری ,
کاربر ممتاز
تو مرا نادیده بگیر …

و من …
بدنم روز به روز کبود تر می شود …
از بس …

خودم را میزنم ،
به نفهمی …!!!

 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خسته ام؛

خسته ام؛

[FONT=&quot]خسته ام؛[/FONT]

[FONT=&quot]خسته تر از آنی که خیانت کنم[/FONT]
[FONT=&quot]...تنهایم؛[/FONT]
[FONT=&quot]تنها تر از آنی که عاشق شوم[/FONT]
[FONT=&quot]من بارانــــ مـی خـواهـم ...[/FONT]
 

AvA-6586

کاربر فعال تالار حسابداری ,
کاربر ممتاز
سکـــوت میکنم …
بگذار حرفــــــ ها آنقدر یکدیگر را بزننــــــد!!!
تا بمیرنــــــد !!!
:razz:
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]دیگر نه[/FONT]
[FONT=&quot]آدم، آن آدم است[/FONT]
[FONT=&quot]و نه حوا، آن حوا[/FONT]
[FONT=&quot]من و تو زاده ی کدامین دو نخستینیم[/FONT]
[FONT=&quot]که نه بوی آدمیت داریم و[/FONT]
[FONT=&quot]نه هوس حوا. . . ؟![/FONT]
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در کــنــج دلــم عــشــق کــســی خــانــه نــدارد
کــس جــای، دریــن خــانــه ی ویــرانــه نــدارد
دل را بــه کــف هــر کــه دهــم بــاز پــس آرد
کــس تــاب نــگــهــداری دیـــوانــه نــدارد
 

baran 2012

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
زن ها فریب کارترینند...
همه چیزشان را پنهان می کنند
تنهایی را
دلتنگی را
گریه ها را
دوست داشتن را
زن ها قویترینند...
هنگام شکستن صدایشان در نمی آید
درد که دارند به خود نمی پیچند
نهایت تسکین درد یک زن ...
گریه های یواشکی ست...
هشت مارس روز جهانی زن مبارک.
 

AvA-6586

کاربر فعال تالار حسابداری ,
کاربر ممتاز
جسارت میخواهد
نزدیک شدن به
افکار دختری که روزها مردانه
با زندگی می جنگد
اما شب ها…
بالشش از هق هق دخترانه اش خیس است
:cry:
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]این روزهـــــــــا[/FONT]
[FONT=&quot]عجیب دلم بچــــگی میخـــــواهــــــد[/FONT]
[FONT=&quot]خستــــه ام...![/FONT]
[FONT=&quot]یک قلم لطفـــا....؟![/FONT]
[FONT=&quot]میـــــخواهم خـــــــودم را خطــــ خطــــی کنــــــم![/FONT]
 

بهار00

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گاهــﮱ "دوســـتـﭟ دارم" ها بی فایِـــده اَنــد...

مِـثــل "مُــوفَــق باشـــید " های اِنتهاے برگہ اِمـتـحـانـﮱ !
 

AvA-6586

کاربر فعال تالار حسابداری ,
کاربر ممتاز
میگفتند :سختی ها نمک زندگی است!!
امّا چرا کسی نفهمید!
“نمک”
برای من که خاطراتم زخمی است
شور نیست…
مزه “درد” میدهد…!!…
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به یاد کسی که عاشق دریا بود اما قایق نداشت...
به یاد کسی که دلباخته سفر بود اما همسفر نداشت...
به یاد کسی که زجر کشید اما ضجه نزد...
به یاد کسی که زخم داشت اما ناله نکرد...
به یاد کسی که نفس میکشید اما همنفس نداشت...
به یاد کسی که خندید اما کسی غمش را ندید..
به یاد خودم
...
 
آخرین ویرایش:

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]قطره اشکی به یاد همه ی خاطره هایمان[/FONT]
[FONT=&quot]بشمار دانه به دانه اشکهایی را که میریزی..[/FONT]
[FONT=&quot]کاین اشکها..خون بهای عمر رفته ی من است ..[/FONT]
[FONT=&quot]زمزمه ایی ست مداوم روی لبهایی..[/FONT]
[FONT=&quot]که مدام روی هم میفشارمشان..[/FONT]
[FONT=&quot]تا این بغض لعنتی سر فاش نکند و همچنان تظاهر کنم:من خوبم[/FONT]
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]ﭼﻨﺪﯾﺴﺖ ﻣﺮﺩﻩ ﺍﻡ....[/FONT]
[FONT=&quot]ﺍﻣﺎﮐﺴﯽ ﺑﺎﻭﺭ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ...[/FONT]
[FONT=&quot]ﺍﯾﻦ ﻣﺮﺩﻡ ﺗﺎ ﺑﻪ ﻋﺰﺍﯾﻢ ﻧﻨﺸﯿﻨﻨﺪ[/FONT]
[FONT=&quot]ﻣﺮﮔﻢ ﺭﺍ ﺑﺎﻭﺭ ﻧﻤﯿﮑﻨﻨﺪ!!!!!![/FONT]
[FONT=&quot]هرچه احساس داشتم[/FONT]
[FONT=&quot]نرسیده به مقصد ، بینِ فاصله ها مُرد ![/FONT]
[FONT=&quot]مثل برف که لکنت زمستان این سالهاست[/FONT]
[FONT=&quot]من انگار لکنت فصلِ بودنم ![/FONT]
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا