گفتمان معماری ...

shahram_anvar

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام به مهندسان معمار عزیز
من یه نظر غیر کارشناسی میدم به بزرگی خودتون ببخشید:redface:
به نظر من این تکراری شدنا بخاطر کم شدن خلاقیت نیست و به مصرف کامپیوتر ارتباط کمی پیدا میکنه
بیشتر این تکراری بودنا بخاطر نیازهای مردم هستش،بخاطر رشد جمعیت و کم شدن فضا توو شهرها ، بخاطر درآمد پایین
همه این عوامل باعث میشه مردم بخاطر کم کردن هزینه ها روو بیارن به زندگی توو جعبه
الان اکثر آپارتمانها که طراحی میشن به پلانشون نگاه کنید فقط یه مستطیل میبینیم
اگه توو طراحیا از اشکال دیگه استفاده بشه هزینه های اجرا بطور چشم گیر افزایش پیدا میکنه و فضای پرت زیاد میشه که اصلا به صرفه نیست
پس درنتیجه تکراری بودن طراحی ها صرفه اقتصادی هم داره ،که همه این عوامل باعث کم دیدن معماری های چشم نواز شده
کامپیوتر تاثیرات مثبتش بیشتره از تاثیرات منفیش;)
با عذر خواهی فراوان از مهندسان معمار
نوروز 93 همه شما پیشاپیش مبارک:gol:
 

soroush89

متخصص Photoshop
کاربر ممتاز
اینکه چه بودیم, و چگونه آن بودیم مقوله در خور تأملی است. استاد فقید آرتور پوپ و استاد پیرنیای عزیز و دیگر بزرگان به زیبائی به ما نشان دادند میراث دار چه امانت بزرگی هستیم. اما کاش کمی درایت را چاشنی به اصتلاح تعهدی که ادعایش را داریم میکردیم تا به این روز نیوفتیم. مسئله هویت و شکل تفکر مدرن هیچ منافاتی با خواستگاه ما ندارد. بهتر بگویم نوع نگرش هر کدام از ما هر چه که هست اگر به یک اصل متکی باشد مطمئیناً نقش جهان ها, پاسارگادها, تخت جمشیدها و بسیاری ابنیه با ارزش دیگر را برای نسلهای دیگر رقم میزند. و آن اصل چیزی نیست جز "هویت شناسی" دوستی میگفت این حرف زیاده از تصوّر آرمانگرا است. من هم در جواب گفتم خب باشد چه عیبی دارد. به اعتقاد من این یک حُسن است. اطمینان دارم پشت تمام این ابنیه زیبا آرمانی وجود داشته و دارد. در جواب این سوال که "آیا ما صاحب معماری خودمان هم نبوده ایم؟" باید بگویم: اگر به هر چیزی تعلق خاطر قلبی داشته باشیم ولو صاحب آن نباشیم حداقل به آن احساس تعهد میکنیم چه برسد به آن که صاحبش باشیم، به اعتقاد من میبایست چون جان شیرین دوستش داشته باشیم. و در اعتلای آن از جان مایه بگذاریم.
کاری که دیگران برای تاریخ دروغین خود ساخته خود میکنند و حتی به داشته های دیگران دست درازی میکنند اما ما از همه داشته هامان غافلیم.
 

Sina-Arch

عضو جدید
سلام به مهندسان معمار عزیز
من یه نظر غیر کارشناسی میدم به بزرگی خودتون ببخشید:redface:
به نظر من این تکراری شدنا بخاطر کم شدن خلاقیت نیست و به مصرف کامپیوتر ارتباط کمی پیدا میکنه
بیشتر این تکراری بودنا بخاطر نیازهای مردم هستش،بخاطر رشد جمعیت و کم شدن فضا توو شهرها ، بخاطر درآمد پایین
همه این عوامل باعث میشه مردم بخاطر کم کردن هزینه ها روو بیارن به زندگی توو جعبه
الان اکثر آپارتمانها که طراحی میشن به پلانشون نگاه کنید فقط یه مستطیل میبینیم
اگه توو طراحیا از اشکال دیگه استفاده بشه هزینه های اجرا بطور چشم گیر افزایش پیدا میکنه و فضای پرت زیاد میشه که اصلا به صرفه نیست
پس درنتیجه تکراری بودن طراحی ها صرفه اقتصادی هم داره ،که همه این عوامل باعث کم دیدن معماری های چشم نواز شده
کامپیوتر تاثیرات مثبتش بیشتره از تاثیرات منفیش;)
با عذر خواهی فراوان از مهندسان معمار
نوروز 93 همه شما پیشاپیش مبارک:gol:

شهرام جان کاملا موافقم با حرفت.منتها یه نکته:
معمار وظیفه اش اینه که شرایط موجود رو بهینه کنه.حالا این حل مسئله بستگی به مقدار محدودیت هایی داره که تو هر پروژه وارد میشه
توی ساده ترین کارها هم می شه خلاقیت داشت! نمونه اش: ویلا ساوا که با اینکه می تونست فرم های خیلی پیچیده تری توی یه سایت آزاد مطرح کنه،فرمی رو مطرح کرده که ساده است ولی کاملا فانکسیونال و در عین حال جذاب
 

s*architect

عضو جدید
سلام به مهندسان معمار عزیز
من یه نظر غیر کارشناسی میدم به بزرگی خودتون ببخشید:redface:
به نظر من این تکراری شدنا بخاطر کم شدن خلاقیت نیست و به مصرف کامپیوتر ارتباط کمی پیدا میکنه
بیشتر این تکراری بودنا بخاطر نیازهای مردم هستش،بخاطر رشد جمعیت و کم شدن فضا توو شهرها ، بخاطر درآمد پایین
همه این عوامل باعث میشه مردم بخاطر کم کردن هزینه ها روو بیارن به زندگی توو جعبه
الان اکثر آپارتمانها که طراحی میشن به پلانشون نگاه کنید فقط یه مستطیل میبینیم
اگه توو طراحیا از اشکال دیگه استفاده بشه هزینه های اجرا بطور چشم گیر افزایش پیدا میکنه و فضای پرت زیاد میشه که اصلا به صرفه نیست
پس درنتیجه تکراری بودن طراحی ها صرفه اقتصادی هم داره ،که همه این عوامل باعث کم دیدن معماری های چشم نواز شده
کامپیوتر تاثیرات مثبتش بیشتره از تاثیرات منفیش;)
با عذر خواهی فراوان از مهندسان معمار
نوروز 93 همه شما پیشاپیش مبارک:gol:
باتشکر از شما .با نظر شما در مورد تاثیرات مثبت نرم افزارها موافقم اما در مورد فرم و هزینه مخالفم چون پلان مستطیل هم می تونه زیبا و دارای خلاقیت باشه و همچنین فرم های دیگه می تونن فضای پرت نداشته باشن.محدودیت فضا نباید محدودیت خلاقیت رو به همراه داشته باشه.
 

F.A.R.Z.A.D

متخصص مباحث اجرایی معماری , متخصص نرم افزار Archi
کاربر ممتاز
دوست عزیز منم کاملا با شما موافقم
کار بیرون با چیزایی که تو دانشگاه میخونی خیلی فرق داره!
ولی بهتر بود فرقش رو هم میگفتی.
حداقل تو این دفترهای معمولی تهران که من دارم میبینم نه اصلا خلاقیت میخواد نه یه کانسپت قوی!
همین که باسه یه آپارتمان 100 الی 200 متری 2-3 تا اتاق نافرم با یه پذیرایی بزرگ که مشتری خوشش بیاد در بیاری (که اغلب در اوردن هم نمیخواد یه کپی پِیس تمیز) خدا بده برکت.
آره کار کردن داشتن یه پارتی یا سرمایه توپ میخواد نه ایده و یا بحث بین این که عایا استفاده از نرم افزار آری یا خیر!!
.
.

پ.ن:البته من قصد توهین به مهندسین عزیز رو ندارم و قانون بساز بندازی مد نظرمه

سلام.
ببخشید پستم به این پست ربط داره و مربوط به تاپیک نیست.
تفاوت آموخته های دانشگاه و محیط کار در واقعی و اجرایی بودن کاره.مثلا شما اگه بخواید یه بیمارستان طراحی کنید (پروژه واقعی)اونقدر مسائل مربوط به سازه و تاسیسات وجود داره که فرم و مسائل دیگه یادتون میره.ولی تو دانشگاه بدون توجه به این مسائل طراحی میکنید.
چند وقت پیش دوستی کار دانشجویی بهم نشون داد که داخلش دهانه ستون 13 متر دیدم.گفتم چرا اینقدر زیاد؟گفتم با استاد تصمیم گرفتیم سقف پیش تنیده باشه.
خب تو محیط کار اینطور نیست......کارفرما نوع اسکلت و سازه رو تعیین میکنه.گاهی شده بخاطر مثلا بتنی بودن سازه پارکینگ تامین نشده.(همیشه پای یک ستون در میان است)خب شما چه میکنید؟استاد گفته بود اشکال نداره سازه رو تغییر میدیم ولی اینجا کارفرما دستور نقشه رو میبره یه دفتر دیگه.
ما کار کپی پیست نداریم تو طراحی.اینکه میبینید خیلی از نقشه ها شبیه هم هستن بخاطر تیپ بودن قطعات تفکیک شدست(زمین)...وقتی دوزمین مثلا با بر 10 متر و مساحت 300 متر در کنار هم قرار میگیرن و مثلا یکیشون ساخته شده و شما الان داریم دومی رو طراحی میکنید و بفرض تو تامین پارکینگ و نورگیری فضاها و مساحت واحدها و جانمایی راه پله و آسانسور و ...به مشکل خوردید قطعا میرید ببینید معماری ساختمان همسایه چطور همه این مسائل رو حل کرده.این اشکالی نداره.این کپی کردن نیست......اینو مطمئن باشید تو طراحی قطعات کوچک شهری ،خیلی وقتها فقط و فقط یک راه برای حل تمام مسائل مربوط به طراحی وجود داره .
معماری حل تمام این مسائله.طراحی هر نوع فرمی تو شهر و طبق ضوابط و خواسته کارفرما امکان پذیر نیست.
حتما میدونید وقتی شما میخواید فرمی متفاوت داشته باشید تو مساحت طبقاتتون تاثر میزاره.بعد اونوقت جواب کارفرما رو چی باید داد؟اون ضرر کنه که ما به فرم دلخواهمون برسیم؟
 
آخرین ویرایش:

shahram_anvar

عضو جدید
کاربر ممتاز
باتشکر از شما .با نظر شما در مورد تاثیرات مثبت نرم افزارها موافقم اما در مورد فرم و هزینه مخالفم چون پلان مستطیل هم می تونه زیبا و دارای خلاقیت باشه و همچنین فرم های دیگه می تونن فضای پرت نداشته باشن.محدودیت فضا نباید محدودیت خلاقیت رو به همراه داشته باشه.

با تشکر از مخالفت شما:smile::gol:
درست میفرمایید پلان مستطیل میتونه خیلی جذاب باشه و فرم های دیگه میتونن فضای پرت کمی داشته باشن
جامعه آماری من در حد کارهای اجرا شده ای هست که دیدم
و با جامعه آماری شما قطعا دارای تفاوته ، پس طبیعی هست اختلاف نظر داشته باشیم و هر دومون هم درست گفته باشیم و صحبتهای من و شما اصلا تکذیب مطالبمون نیست بلکه 2 تا تجربه یا مشاهده متفاوت هستش که دربارشون بصورت خیلی کلی بحث شد
من پلانهای مستطیل زیاد دیدم که جذابیت خودش رو داشته ولی پلانهایی که فرمتشون خارج از مستطیل بوده و من از نزدیک دیدم بیشترین تعریف و تمجیدش به نماش بوده و موقع اجرا سرعت کار اومده پایین،تمهیدات و تجهیزات متفاوت تر و کمی اضافه تر نیاز اجراییش بوده بخاطر همین کمی هزینه بیشتری شده براش و اینکه از متراژ ملک خیلی کم شده و همچنین توی یه کار دیدم یه مساحت زیاد از یه ساختمون مسکونی 7 طبقه بلا استفاده بود
دوست عزیز من مخالف صحبت شما نیستم چون شما کاملا صحیح فرمودید ، اما مطلب من هم مشاهداتم بوده پس چیزی هست که وجود داره و به نظرم بجای واژه مخالفت مینوشتید در تکمیل پست بهتر بود
با پوزش بسیار از تمامی دوستان برای اینکه این بحث ارتباطی به موضوع تاپیک نداشت:gol:
 

s*architect

عضو جدید
با تشکر از مخالفت شما:smile::gol:
درست میفرمایید پلان مستطیل میتونه خیلی جذاب باشه و فرم های دیگه میتونن فضای پرت کمی داشته باشن
جامعه آماری من در حد کارهای اجرا شده ای هست که دیدم
و با جامعه آماری شما قطعا دارای تفاوته ، پس طبیعی هست اختلاف نظر داشته باشیم و هر دومون هم درست گفته باشیم و صحبتهای من و شما اصلا تکذیب مطالبمون نیست بلکه 2 تا تجربه یا مشاهده متفاوت هستش که دربارشون بصورت خیلی کلی بحث شد
من پلانهای مستطیل زیاد دیدم که جذابیت خودش رو داشته ولی پلانهایی که فرمتشون خارج از مستطیل بوده و من از نزدیک دیدم بیشترین تعریف و تمجیدش به نماش بوده و موقع اجرا سرعت کار اومده پایین،تمهیدات و تجهیزات متفاوت تر و کمی اضافه تر نیاز اجراییش بوده بخاطر همین کمی هزینه بیشتری شده براش و اینکه از متراژ ملک خیلی کم شده و همچنین توی یه کار دیدم یه مساحت زیاد از یه ساختمون مسکونی 7 طبقه بلا استفاده بود
دوست عزیز من مخالف صحبت شما نیستم چون شما کاملا صحیح فرمودید ، اما مطلب من هم مشاهداتم بوده پس چیزی هست که وجود داره و به نظرم بجای واژه مخالفت مینوشتید در تکمیل پست بهتر بود
با پوزش بسیار از تمامی دوستان برای اینکه این بحث ارتباطی به موضوع تاپیک نداشت:gol:
من با نظر شما در مورد واقعیت موجود جامعه مخالف نیستم ،این نوع پلان ها وجود دارن و در آینده هم وجود خواهند داشت .ممکنه تجربه ی کاری من خیلی کمتر از شما باشه اما منم توی این جامعه زندگی می کنم و این مشکلات می بینم .به نظرم وجود فضای پرت چه کم وچه زیاد امتیاز منفی محسوب میشه به همین دلیل از هم تفکیک نکردم.با نوشتن کلمه ی مخالف قصد بی احترامی نداشتم اگر چنین استنباطی کردید عذر خواهی می کنم.این نوع تاپیک ها می تونن یادآور و تلنگری باشن که با وجود محدودیت ها بهتر و خلاقانه طراحی کنیم چون ما فقط با اجسام بی روح سروکار نداریم بلکه به طور مستقیم بر روح و روان انسان ها هم تاثیر می ذاریم.با سپاس از همه ی دوستان.
 

asadireza

عضو جدید
سلام به همه معمارای جوون و عزیز...امیدوارم سال خوب و معمارواریو شروع کرده باشید...:gol::gol::gol:

من سربازیم 2 ماه دیگه تمومه و بعید میدونم دوباره بتونم برگردم به جایگاهی که بودم:cry::wallbash::wallbash::crying2:...قبل خدمت یه حرکتهایی کرده بودم و یخورده تجربه کسب کرده بودم،گفتم دیگه بدرد من که نمیخوره شاید به کاره شما بیاد...البته بنده قصد جسارت به هیچکدوم از عزیزای معمارو ندارم و میدونم خیلیاتون بیشتر از من تجربه دارید...

1.تحت هیچ شرایطی به نظارت فکر نکنید،یعنی اول کاری بیخیال نظارت بشید...بهتره نظارتو بذارید برای زمانی که فکر میکنید زیروبم کارو خوب یاد گرفتید.

2.عزیزانی که میخوان برن دنبال طراحی کردن بهتره برای شروع کردن از یه دفتر کار درستو حسابی،دفتری که واقعا پرسنلش خلاق هستن شروع کنن.

3.غزیزایی که میخوان برن تو کار اجرا حتما سعی کنن برن تو اکیپ پیمانکاری و جزو مهندسای اجرایی باشن.

4.به هیچ عنوان دنبال کارای دانشجویی نباشید،البته به عنوان یک صنف درامد زا.

5.ماکت سازی عالیه،من خودم عاشق ماکت سازیم و چند سالی درگیر ماکت حرفه ای بودم...اما به شرطی که به یه جایی مثل شرکت مشاوره ای درست و درمون یا شهرداری تهران وصل باشید...

خوشحال میشم اگر بتونم با اندوخته ی کمی که دارم هرچند ناچیز کمکی به شما عزیزا بکنم...

به امید روزی که جامه عمل به آرزوهای رنگارنگتون بپوشونید...;):w11:

یا مولا علی
 
آخرین ویرایش:

asadireza

عضو جدید
سلام به همه ی عشق تدریس ها!
وای که من عاشق اینم که یه روز استاد بشم!
البته نه باسه اینکه حال بچه ها رو بگیرم ها، نه! اصلا!
اتفاقا میخوام یه حال اساسی بهشون بدم تا بفهمن استاد خوب یعنی چی!
صد در صد این هدفم باسه خوندن معماری نیست و منم مثل خیلی های دیگه دوست دارم طرح بدم و بعد خودمم برم سر ساختمان از طرحم نظارت کنم.
در کل بعد از گرفتن ارشد قصد دارم جوری برنامه کاریم رو بچینم که هم تدریس باشه هم کار!
البته هم تفریح و...!

امیدوارم خیلی زود به خواستت برسی...حرفات شبیه حرفای چند سال پیش منه...فقط سر هر شکست کوچیکی عقب نشینی نکن...یادت باشه هر شکستی ی تجربه ست که هزینش لمس زمینه...به امید تحقق یافتن روزایی که آرزوشو داری.
یا مولا علی
 

DDDIQ

مدیر ارشد
Shigeru Ban is the 2014 Pritzker Architecture Prize Laureate

Shigeru Ban is the 2014 Pritzker Architecture Prize Laureate


Shigeru Ban is the 2014 Pritzker Architecture
Prize Laureate



From the Pritzker Architecture Prize:


Shigeru Ban will receive the 2014 Pritzker Architecture Prize. Tom Pritzker, Chairman and President of The Hyatt Foundation, which sponsors the prize, made the announcement today.

Shigeru Ban, a Tokyo-born, 56-year-old architect with offices in Tokyo, Paris and New York, is rare in the field of architecture. He designs elegant, innovative work for private clients, and uses the same inventive and resourceful design approach for his extensive humanitarian efforts. For twenty years Ban has traveled to sites of natural and man-made disasters around the world, to work with local citizens, volunteers and students, to design and construct simple, dignified, low-cost, recyclable shelters and
community buildings for the disaster victims.

Reached at his Paris office, Shigeru Ban said, “Receiving this prize is a great honor, and with it, I must be careful. I must continue to listen to the people I work for, in my private residential commissions and in my disaster relief work. I see this prize as encouragement for me to keep doing what I am doing – not to change what I am doing, but to grow.“

In all parts of his practice, Ban finds a wide variety of design solutions, often based around structure, materials, view, natural ventilation and light, and a drive to make comfortable places for the people who use them. From private residences and corporate headquarters, to museums, concert halls and other civic buildings, Ban is known for the originality, economy, and ingeniousness of his works, which do not rely on today’s common high-tech solutions.

The Swiss media company Tamedia asked Ban to create pleasant spaces for their employees. He responded by designing a seven-story headquarters with the main structural system entirely in timber. The wooden beams interlock, requiring no metal joints.

For the Centre Pompidou-Metz, in France, Ban designed an airy, undulating latticework of wooden strips to form the roof, which covers the complex museum program underneath and creates an open and accessible public plaza.

To construct his disaster relief shelters, Ban often employs recyclable cardboard paper tubes for columns, walls and beams, as they are locally available; inexpensive; easy to transport, mount and dismantle; and they can be water- and fire-proofed, and recycled. He says that his Japanese upbringing helps account for his wish to waste no materials.

As a boy, Shigeru Ban observed traditional Japanese carpenters working at his parents’ house and to him their tools, the construction, and the smells of wood were magic. He would save cast aside pieces of wood and build small models with them. He wanted to become a carpenter. But at age eleven, his teacher asked the class to design a simple house and Ban’s was displayed in the school as the best. Since then, to be an architect was his dream.

Ban’s humanitarian work began in response to the 1994 conflict in Rwanda, which threw millions of people into tragic living conditions. Ban proposed paper-tube shelters to the United Nations High Commissioner for Refugees and they hired him as a consultant. After the 1995 earthquake in Kobe, Japan, he again donated his time and talent. There, Ban developed the “Paper Log House,” for Vietnamese refugees in the area, with donated beer crates filled with sandbags for the foundation, he lined up the paper cardboard tubes vertically, to create the walls of the houses. Ban also designed “Paper Church,” as a community center of paper tubes for the victims of Kobe. It was later disassembled and sent to Taiwan, and reconstructed there, in 2008.

Ban works with local victims, students, and other volunteers to get these disaster relief projects built. In 1995, he founded a non-governmental organization (NGO) called VAN: Voluntary Architects’ Network. With VAN, following earthquakes, tsunami, hurricanes, and war, he has conducted this work in Japan, Turkey, India, Sri Lanka, China, Haiti, Italy, New Zealand, and currently, the Philippines.

Pritzker Prize jury chairman, The Lord Palumbo, said, “Shigeru Ban is a force of nature, which is entirely appropriate in the light of his voluntary work for the homeless and dispossessed in areas that have been devastated by natural disasters. But he also ticks the several boxes for qualification to the
Architectural Pantheon -- a profound knowledge of his subject with a particular emphasis on cutting edge materials and technology; total curiosity and commitment; endless innovation; an infallible eye; an acute sensibility -- to name but a few.”

The citation from the Pritzker Prize jury underscores Ban’s experimental approach to common materials such as paper tubes and shipping containers, his structural innovations, and creative use of unconventional materials such as bamboo, fabric, paper, and composites of recycled paper fiber and plastics.

The jury cites ***** House (2000) in Saitama, Japan, in which Ban clad the external walls in clear corrugated plastic and sections of white acrylic stretched internally across a timber frame. The layering of translucent panels evokes the glowing light of shoji screens. The client asked for no family member to be secluded, so the house consists of one unique large space, two-stories high, in which four personal rooms on casters can be moved about freely.

In Curtain Wall House (1995) in Tokyo, two-story-high white curtains along the perimeter of the house can be opened to let the outside flow in or closed to provide a cocoon-like setting. The 14-story Nicolas G. Hayek Center (2007) in Tokyo features tall glass shutters on the front and back facades that can be fully opened.

Ban used transportation containers as ready-made elements to construct the Nomadic Museum (New York, 2005; Santa Monica, California, 2006; Tokyo, 2007). His design for the Aspen Art Museum is slated to open in August 2014.

His architecture is often called “sustainable,” and environmentally friendly, but he says, “When I started working this way, almost thirty years ago, nobody was talking about the environment. But this way of working came naturally to me. I was always interested in low cost, local, reusable materials.”

Shigeru Ban served as a member of the Pritzker Architecture Prize jury from 2006 to 2009. He lectures and teaches at architecture schools around the world and is currently a professor at Kyoto University of Art and Design.

Ban attended architecture school first at the Southern California Institute of Architecture (then based in Santa Monica, California), and earned his bachelor’s degree in architecture from Cooper Union in New York City in 1984.

Shigeru Ban will be the seventh Japanese architect to become a Pritzker Laureate – the first six being the late Kenzo Tange in 1987, Fumihiko Maki in 1993, Tadao Ando in 1995, the team of Kazuyo Sejima and Ryue Nishizawa in 2010, and Toyo Ito in 2013.

The award ceremony will take place on June 13, 2014, at the Rijksmuseum in Amsterdam, The Netherlands. The Pritzker Prize ceremony is held each year at a culturally or historically significant venue around the world. This marks the first time the ceremony will be in the Netherlands. The ceremony will be streamed live on PritzkerPrize.com, the website of the Pritzker Architecture Prize.

The distinguished jury that selected the 2014 Pritzker Laureate consists of its chairman, The Lord Palumbo, internationally known architectural patron of London, Chairman Emeritus of the Trustees, Serpentine Galleries, former Chairman of the Arts Council of Great Britain, former Chairman of the
Tate Gallery Foundation; and alphabetically: Alejandro Aravena, architect and Executive Director of Elemental in Santiago, Chile; Stephen Breyer, U.S. Supreme Court Justice, Washington, D.C.; Yung Ho Chang, architect and educator, Beijing, The People’s Republic of China; Kristin Feireiss, architecture curator, writer, and editor, Berlin, Germany; Glenn Murcutt, architect and 2002 Pritzker Laureate, Sydney, Australia; Juhani Pallasmaa, architect, professor and author, Helsinki, Finland; and Ratan N. Tata, Chairman Emeritus of Tata Sons, the holding company of the Tata Group, Mumbai, India. Martha Thorne, Associate Dean for External relations, IE School of Architecture & Design, Madrid, Spain, is the Executive Director of the prize.

The Pritzker Architecture Prize was founded in 1979 by the late Jay A. Pritzker and his wife, Cindy. Its purpose is to honor annually a living architect whose built work demonstrates a combination of those qualities of talent, vision and commitment, which has produced consistent and significant contributions to humanity and the built environment through the art of architecture. The laureates receive a $100,000 grant and a bronze medallion.

In announcing this year’s laureate, Tom Pritzker said, “Shigeru Ban's commitment to humanitarian causes through his disaster relief work is an example for all. Innovation is not limited by building type and compassion is not limited by budget. Shigeru has made our world a better place.”


www.pritzkerprize.com


[h=1]2014 Images for Download[/h]Following are images of the work of Shigeru Ban Architects.
These images may be downloaded and distributed only in relation to the announcement of Shigeru Ban being named the 2014 Pritzker Architecture Prize Laureate.
The photographer/photo libraries/artists must be credited, if noted.
All photos are courtesy of Shigeru Ban Architects.
Click on each image to download.




Paper Log House, 1995, Kobe, Japan
Photo by Hiroyuki Hirai

Paper Log House, 1995, Kobe, Japan
Photo by Takanobu Sakuma

Paper Church, 1995, Kobe, Japan
Photo by Hiroyuki Hirai

Paper Church, 1995, Kobe, Japan
Photo by Hiroyuki Hirai

Paper Refugee Shelters for Rwanda, 1999, Byumba Refugee Camp, Rwanda
Photo by Shigeru Ban Architects

Paper Refugee Shelters for Rwanda, 1999, Byumba Refugee Camp, Rwanda
Photo by Shigeru Ban Architects

Paper Log House, 2000, Turkey
Photo by Shigeru Ban Architects

Paper Log House, 2000, Turkey
Photo by Shigeru Ban Architects

Paper Log House, 2001, Bhuj, India
Photo by Kartikeya Shodhan

Paper Log House, 2001, Bhuj, India
Photo by Kartikeya Shodhan

Kirinda House, 2007, Kirinda, Sri Lanka
Photo by Dominic Sansoni

Kirinda House, 2007, Kirinda, Sri Lanka
Photo by Eresh Weerasuriya

Hualin Temporary Elementary School, 2008, Chengdu, China
Photo by Li Jun

Hualin Temporary Elementary School, 2008, Chengdu, China
Photo by Photo by Voluntary Architects’ Network

Paper Emergency Shelter for Haiti, 2010, Port-au-Prince, Haiti
Photo by Shigeru Ban Architects

Paper Emergency Shelter for Haiti, 2010, Port-au-Prince, Haiti
Photo by Shigeru Ban Architects

Paper Concert Hall, 2011, L’Aquila, Italy
Photo by Didier Boy de la Tour

Paper Concert Hall, 2011, L’Aquila, Italy
Photo by Didier Boy de la Tour

Paper Concert Hall, 2011, L’Aquila, Italy
Photo by Fabio Mantovani


Paper Concert Hall, 2011, L’Aquila, Italy
Photo by Fabio Mantovani





 

DDDIQ

مدیر ارشد
Shigeru Ban is the 2014 Pritzker Architecture Prize Laureate 2

Shigeru Ban is the 2014 Pritzker Architecture Prize Laureate 2

Container Temporary Housing, 2011, Onagawa, Miyagi, Japan
Photo by Hiroyuki Hirai


Container Temporary Housing, 2011, Onagawa, Miyagi, Japan
Photo by Hiroyuki Hirai

Paper Partition System 4, 2011, Japan
Photo by Voluntary Architects’ Network

Paper Partition System 4, 2011, Japan
Photo by Voluntary Architects’ Network

Cardboard Cathedral, 2013, Christchurch, New Zealand
Photo by Stephen Goodenough

Cardboard Cathedral, 2013, Christchurch, New Zealand
Photo by Stephen Goodenough

PC Pile House, 1992, Shizuoka, Japan
Photo by Hiroyuki Hirai

PC Pile House, 1992, Shizuoka, Japan
Photo by Hiroyuki Hirai

House of Double-Roof, 1993, Yamanashi, Japan
Photo by Hiroyuki Hirai

House of Double-Roof, 1993, Yamanashi, Japan
Photo by Hiroyuki Hirai

Furniture House 1, 1995, Yamanashi, Japan
Photo by Hiroyuki Hirai

Furniture House 1, 1995, Yamanashi, Japan
Photo by Hiroyuki Hirai

Curtain Wall House, 1995, Tokyo, Japan
Photo by Hiroyuki Hirai

Curtain Wall House, 1995, Tokyo, Japan
Photo by Hiroyuki Hirai

Wall-Less House, 1997, Nagano, Japan
Photo by Hiroyuki Hirai

Wall-Less House, 1997, Nagano, Japan
Photo by Hiroyuki Hirai

Nine-Square Grid House, 1997, Kanagawa, Japan
Photo by Hiroyuki Hirai

Nine-Square Grid House, 1997, Kanagawa, Japan
Photo by Hiroyuki Hirai
 

DDDIQ

مدیر ارشد
Shigeru Ban is the 2014 Pritzker Architecture Prize Laureate 3

Shigeru Ban is the 2014 Pritzker Architecture Prize Laureate 3

Hiroyuki Hirai
Japan Pavilion, Expo 2000 Hannover, 2000, Germany
Photo by Hiroyuki Hirai

Japan Pavilion, Expo 2000 Hannover, 2000, Germany
Photo by Hiroyuki Hirai

Paper Temporary Studio, 2004, Paris, France
Photo by Didier Boy dela Tour

Paper Temporary Studio, 2004, Paris, France
Photo by Didier Boy dela Tour

Nicolas G. Hayek Center, 2007, Tokyo, Japan
Photo by Hiroyuki Hirai

Nicolas G. Hayek Center, 2007, Tokyo, Japan
Photo by Hiroyuki Hirai

Nicolas G. Hayek Center, 2007, Tokyo, Japan
Photo by The Swatch Group

Metal Shutter House, 2010, New York, USA
Photo by Michael Moran

Metal Shutter House, 2010, New York, USA
Photo by Michael Moran

Centre Pompidou-Metz, 2010, France
Photo by Didier Boy de la Tour

Centre Pompidou-Metz, 2010, France
Photo by Didier Boy de la Tour

Haesley Nine Bridges Golf Club House, 2010, Korea
Photo by Hiroyuki Hirai

Haesley Nine Bridges Golf Club House, 2010, Korea
Photo by Hiroyuki Hirai

Tamedia Building, 2013, Zurich, Switzerland
Photo by Didier Boy de la Tour

Tamedia Building, 2013, Zurich, Switzerland
Photo by Shigeru Ban Architects Europe

Shigeru Ban
Photo by Shigeru Ban Architects



 

Mahdis & Hamid

عضو جدید
انتخابش خیلی خیلی سخته!
ولی به نظر من ایستادن در میدان نقش جهان و نگاه کردن به ساختمونهای بی نظیرش به طور کلی و خلاصه میتونه معماری ایرانی رو نشون بده... مسجد شیخ لطف الله بی نظیر، مسجد شاه، عالی قاپو، بازار....شاهکارهایی که در یک نگاه در کنار هم میتونن عظمت معماری ایران رو نشون بدن...
گرچه معماری صفویه شاید از نظر کالبد و ریشه خیلی قوی نباشه، اما تزئینات بی نظیرش دل هر کسی رو میبره!
 

الف تا ی

عضو جدید
به نام خدا
سلام...
از مهمترین تفاوتهای ما دانشجویان معماری با الباقی دانشجویان:

یا علی...
 

Mahdis & Hamid

عضو جدید
به نظر من در هیچ کجای دنیا چیزی به اسم "معماری اسلامی" وجود نداره، بلکه با ورود اسلام به کشورهای مختلف، معماری دوران قبل اونها تحت تأثیر اسلام قرار گرفت و شکل متفاوتی پیدا کرد... چه در ایران، چه در کشورهایی مثل مصر و ...
پس بهتره بگیم معماری ایران در دوره اسلامی...نه معماری اسلامی...
 

Mahdis & Hamid

عضو جدید
اگه بخوام عامیانه بگم، به نظر من عمده مشکل "آموزش معماری" تو کشور ما اینه که استادها به جای اینکه "طرح و کیفیت طرح" رو در نظر بگیرن، به رنگ و لعاب نهایی و راندو و "نقاشی" کردن اهمیت بیشتری میدن و کاری با خود طرح و قابلیت هاش ندارن...

درسته، طرح باید "گویا" ارائه بشه، اما متأسفانه در بیشتر دانشگاه های کشور ما، اساتید بیشتر به لعاب دادن آخرش کار دارن تا خودِ کار طراحی که انجام شده...
 

Sina-Arch

عضو جدید
اگه بخوام عامیانه بگم، به نظر من عمده مشکل "آموزش معماری" تو کشور ما اینه که استادها به جای اینکه "طرح و کیفیت طرح" رو در نظر بگیرن، به رنگ و لعاب نهایی و راندو و "نقاشی" کردن اهمیت بیشتری میدن و کاری با خود طرح و قابلیت هاش ندارن...

درسته، طرح باید "گویا" ارائه بشه، اما متأسفانه در بیشتر دانشگاه های کشور ما، اساتید بیشتر به لعاب دادن آخرش کار دارن تا خودِ کار طراحی که انجام شده...
آره نظرت کاملا درسته
ولی این رو هم فراموش نکنیم که توی کل دنیا و مدارس معماری و دانشگاه های تراز اول،روش ارائه هم داره خیلی روش کار می شه
اگر می خوایم از امکانات موجود ایران استفاده کنیم و از بقیه دنیا توی این قضیه عقب نیافتیم باید روی ارائه کار کنیم
البته منظورم اصلا رندرهای آنچنانی نیست...
اگر یه سر به پرتفولیو های دانشجوهای معماری بقیه کشورها بندازی بد نیست...
یه شیوه ارائه متفاوت از پلان،نما یا حتی یه برش جالب،خودش می تونه به اندازه چندتا رندر سطح بالا،قدرت ارائه ما رو نشون بده
 

DDDIQ

مدیر ارشد
برای جهت دهی بهتر به موضوع گفتگو از حالت مقاله گروهی به گقتگوهای معمول تغییر یافت ....


بدون تایید و یا رد نقد آرونا به نقل از احمد پوراكبر یکی از کاربران سایت خود می نویسد:

هرساله اواسط بهمن ماه آزمون کارشناسی ارشد برگزار می شود، آزمونی که هدف آن می باید ارزیابی دانش و فهم کسب شده حاصل از چهارسال تحصیل در این رشته باشد تادر نهایت جواز ادامه تحصیل دردانشگاه را صادر کند.
اما این ارزیابی چقدر صحیح می تواند باشد و کدامین توانایی های دانشجویان مورد ارزیابی قرار می گیرد مسئله ای است که خود جای تحقیق و ارزیابی دارد. در این مقاله نگاهی اجمالی به نحوه ارزیابی آزمون رشته معماری-معماری می پردازیم با این نظر که دیگر شاخه های معماری هم کم و بیش شرایط مشابه ای دارند.

دروس فنی ساختمان

این بخش شامل تنظیم شرایط محیطی، تاسیات الکتریکی و مکانیکی ، ایستایی و سیستم های ساختمانی عناصر، جزییات و مصالح ساختمانی می شود . بخش اعظم سوالات مطرح شده تصاویری هستند که عیناً در کتابها و جزوات اساتید شناخته شده این رشته موجود هستند و داوطلب اگر تصاویر و اسم های موجود در کتاب ها و جزوات مربوطه را بخاطر سپرده باشد می تواند بیشتر سئوالات را پاسخ دهد و یا باحفظ کردن فرمول ها وضوابط برای پاسخگویی به بخشی از سئوالات کفایت می کند ، در کل شاید بتوان گفت برای پاسخگویی به سئوالات احتیاجی به دانش کسب شده در چهارساله گذشته نیست و داوطلبان می توانند با مطالعه منابع معرفی شده راه چهارساله را در چند ماه بروند! حتی اگر داوطلب این چهارسال رشته دیگری( بطور مثال برق،کامپیوترو...) خوانده باشد . دور از انتظار نیست که بهترین نتیجه در اکثر بخش ها برای داوطلبینی باشد که از توان حفظی بالاتری برخوردارباشند.
اما اینکه فهم هرچیزی ازبخاطر سپردن آن حاصل نمی شود امری بدیهی است ،اما طرح اینگونه سئوالات حفظی در درس فنی وفهمی آزمون معماری با چه هدفی صورت می گیرد را می توان با مطابقت منابع معرفی شده وسئوالات متوجه شد.در حقیقت داوطلب برای پاسخ صحیح زدن به سئوالات گزینه ای بجز مطالعه کتاب ها وجزوات طراح سئوال و یا شرکت در کلاس ایشان را ندارد.اینگونه طراحی آزمون غیر از سطحی کردن ارزیابی ممکن است باعث محرومیت عده ای از داوطلبینی شود که به هر دلیلی به این منابع دسترسی نداردهرچند که استحقاق قبولی در آزمون و ادامه تحصیل در دانشگاه را داشته باشند.
از جنبه دیگر جای پرسش است که آیا مولف این منابع یا طراح سئوال ، که بی شک خود مسلط بر اشکال و مفاهیم کتاب های تالیفی خود است، توانسته با اتکا به این اطلاعات دستاوردی در سازه،تاسیسات وتنظیم شرایط محیطی معماری جهان داشته باشد؟
واینکه مطالعه این منابع به چه میزان در شناخت خصوصیات وکارکرد مصالح ساختمانی می توانند نقش داشته باشد؟
در بخش تاریخ و مبانی نظری ،قسمت تاریخ از وزن بیشتری نسبت به بخش مبانی برخوردار است و غالب سئوال ها، داوطب را در مورد نام ها ، تصاویرمکان ها مورد پرسش قرار می دهد که جوابگویی به این پرسش ها مستلزم حفظ کردن تصاویر،نام مکان ها ، سبک ها وحتی افراد است . در حقیقت تفاوتی ماهیتی با امتحان تاریخ رشته های نظری ندارد.
در صورتیکه به نظرمی رسد برای یک معمار نحوه مواجه شدن معماران پیشین وهم عصر خود با معماری وشهرسازی وکسب تجربه ودرس گرفتن از آنها مهمتر از به خاطر سپردن اسم وآثارآنها باشد، وهمین طوردر مورد سبک ها ونظریه ها، آشنایی با نحوه چگونه نگریستن به معماری و جهان بینی مهم تر است تا بخاطر سپردن اینکه چه کسی کدام ایده را داده و درکدام سبک کار کرده. بی شک در هنگام آشنا شدن با بناها و راه حل معماران آنها با نام معمار بنا هم آشنا می شویم ،اما عکس این قضیه جای سئوال و تامل دارد ،دور از ذهن نیست که داوطلب با دیدن اینگونه سئوالات اهمیت بیشتری به حفظ کردن اسم ها بدهد تا فهمیدن و پیداکردن راه حل.
بطور کلی دررشته معماری به چه شکلی،به چه نحوی ،چگونه ،مهم تر از چه کسی ،چه تاریخی،کجا به نظر می رسد زیرا که حفظ کردن اطلاعات منجر به درست فکر کردن و تولید راه حل برای معماری نمی شود.ساختمان های بی اصول وبی هویت امروزکه بدون در نظر گرفتن موارد اقلیمی و فرهنگی ساخته می شوند هم گواه همین موضوع هستند که از گذشتگان نام ، شعارها وظواهر کارشان در معماری امروز ایران نمود داشته ، نه نحوه فکر کردن ومواجه شدن با شرایط.
آیا دانستن نام معمار مسجد جامع عباسی کمکی به فهم ما از معماری این مسجد و نگرش وراه حل معمارش می کند؟
و یا فهمیدن تفاوت مسجد جامع اصفهان وکرمان چه نتیجه ای برای معماری ومحیط آکادمیک معماری دارد؟
درک عمومی منظر هم از این قاعده مستثنی نبوده و بیشتر از داوطلب در مورد تصاویر، نام ها و تفاوت باغها و سبک ها پرسش می کند تا چرایی پیدایش باغ ها و راه کارها و نحوه برخوردمعماران با محیط پیرامون وطبیعت.

درک عمومی معماری

این قسمت شاید نزدیک ترین قسمت به حوزه سنجش فهم معمار باشد و با طرح سئوالاتی تجسمی و تحلیلی قسمتی متفاوت از دیگر بخش ها است با این حال در این قسمت هم گاهاً­ می توان سئوالاتی رو دید که عین جمله وعکس کتاب منبع مطرح شده وگزینه درست گزینه موجود در منبع است.
بدون شک اینگونه ارزیابی بصورت مستقیم باعث ضعیف شدن معماری کشورمی شود زیرا که سواد دانشجویان آینده معماری بیشتر بروی حفظیات است تا شناخت،فهم،ادراک ومهارت.
وبه دنبال آن باعث می شود معماران فردا معمارانی شوند که پایه داتش خود را با ورق زدن وکپی کردن وبخاطر سپردن مطالب کتابها، مجلات وسایت ها پی ریزی کرده باشند نه بر تفکر،­تجزیه وتحلیل.
یادمان نرود که دانشجویان امروز معماران ساختمان های فردا می ­شوند وساختمان های فردا سازنده انسان های فردا

برگرفته از وبسایت عصرمعماری
 

DDDIQ

مدیر ارشد
http://www.www.www.iran-eng.ir/attachment.php?attachmentid=201613&d=1395936116

دیبا : من فکر می‌کنم جریانِ نسلِ نو و کهنه، جریان مرگ و زندگیه. مردم زندگی می‌کنن، می‌میرن و بچه‌ها و نوه‌هاشون جاشونو می‌گیرن. جریانِ اندیشه هم همینه، این امواجی که بین جهانِ اول و جهانِ سوم هست، باید به رفت و آمدشون ادامه بِدن و الا، اونی که منزوی می‌شه جهان سومه. خب انزوا که نمی‌تونه جلوِ انتقالِ فکر، دیوار بکشه. فقط باعث می‌شه اون امواج به صورتِ آزادانه و مستقیم وارد نشن. به صورتِ زیر لحافی و زیر میزی و از درز در و از لای فیلتر و پارازیت٬ سانسور شده و تغییر ماهیت داده و قلب شده به ما برسن. غلط فهمیده بشن. غلط استنتاج بشن، غلط عمل بشن، و عملِ غلط در سطح یک جامعه نتیجه‌ای جز فاجعه به بار نمی‌آره.

رضا دانشور، باغی میان دو خیابان، چهار هزار و یک روز از زندگی کامران دیبا، ص ۱۶۱، نشر البرز، پاریس، ۱۳۸




نقدی بر کتاب باغی ميان دو خيابان، چهار هزار روز از زندگی کامران ديبا


باغی ميان دو خيابان، چهار هزار روز از زندگی کامران ديبا" عنوان گفتگوی طولانی رضا دانشور داستان نويس و نمايشنامه نويس ساکن پاريس با کامران طباطبایی دیبا، نقاش، شهرساز و معمار مدرنيست و صاحب سبک ایرانی است که به تازگی در فرانسه منتشر شده است.
کامران ديبا در اين گفت و گو نه تنها داستان زندگی خود را، بلکه بخشی از تاريخ معاصر هنر، فرهنگ و معماری ايران را که خود در آن زيسته، به شيوه ای دلنشين و هيجان انگيز روايت کرده است.
کامران دیبا، طراح و معمار بناهای مدرن و زيبا و ماندگاری چون موزه هنرهای معاصر تهران، فرهنگسرا و پارک نیاوران، فرهنگسرا و پارک شفق است.
در کارنامه کامران ديبا، طراحى و اجراى آثارى چون دفتر مخصوص فرح ديبا ملکه سابق ایران، منزل مسكونى پرویز تناولى، نمازخانه جنب موزه فرش، مسجد جندى شاپور، شهرك شوشتر ديده می شود.
ويژگی مشترک همه اين بناها، تلفيق هوشمندانه و خلاقانه عناصر معماری مدرن با عناصر معماری سنتی ايرانی بود.
ديبا خود در باره کارهای معماری و هنری‌اش می گويد که همواره دنبال نوعی ديالکتيک يعنی سنتز بين سنت و مدرنيسم بوده است.
کتاب در هفت بخش تنظيم شده و پيوست هايی نيز در آخر کتاب به آن افزوده شده از جمله گفت و گوی نگارنده با عليرضا سميع آذر، مدير سابق موزه هنرهای معاصر تهران، درباره گنجينه موزه هنرهای معاصر از آثار مدرن نقاشی جهان که کامران ديبا پيش از انقلاب، آنها را برای موزه خريداری کرده بود.
این مجموعه ارزشمند شامل برخی از آثار بزرگترين نقاشان و مجسمه سازان مدرن جهان مثل پيکاسو، اندی وارهول، جکسن پولاک، من ری، فرنان لژه و سالوادور دالی است که پس از انقلاب به دليل فضای فرهنگی و سياسی غرب ستيزانه حاکم بر ايران و بی میلی به هنر مدرن، سال ها در انبار موزه هنرهای معاصر ماند و در معرض ديد شيفتگان هنر مدرن قرار نگرفت.
ديبا در خلال اين گفتگو که به شکل روایی پيش می رود، زندگی اش را با تاريخ پديد آمدن بناهای زيبا و ماندگاری چون موزه هنرهای معاصر تهران، فرهنگسرای نياوران و فرهنگسرای شفق درهم می آميزد و خواننده علاقمند به تاريخ هنر مدرن ايران را با خود همراه می سازد.
روايت ديبا نشان می دهد که راه گذار ايران به مدرنيته و بازکردن درهای جامعه به روی هنر مدرن و پيشرو جهان، در جامعه سنتی و محافظه کار ايران عصر پهلوی، برخلاف آنچه که تصور و تبليغ می شد يا می شود، راه ساده و همواری نبوده و اگر روح مدرن خواهی، آوانگارديسم و ميل به پيشرفت در افرادی چون او نبود، چه بسا اين مسير هرگز طی نمی شد و دستاوردهايی که امروز باقی است، پديد نمی آمد.
ديبا می گويد که چگونه به عنوان جوانی با ايده های آوانگارد و مدرن، بعد از پايان تحصيلاتش در آمريکا (در رشته معماری در دانشگاه هاروارد واشنگتن)، در دهه چهل به ايران برمی گردد اما برخلاف تصورش، جامعه را مناسب تفکرات و ايده های مدرن خود نمی يابد:
« وقتی رسيدم تهران با يک محيط بسته روبه رو شدم- يک جامعه سنتی جاافتاده و بلکه از بعضی جهات عقب افتاده.»
به گفته وی، حتی وابستگی خانوادگی او به فرح ديبا، ملکه سابق ايران (دخترعمویش)، نيز نمی توانست راه را برای تحقق ايده های مدرن او در جامعه آن روز هموار کند.
دانشور از او می پرسد: "اون درها رو نمی تونستی با استفاده از روابط فاميلی باز کنی"
و ديبا در پاسخ می گويد: « نه! اين حرف ها خيالات باطل بود. خيالاتی بود از دور. کسی نبود برات از اين کارا بکنه و اصولا ملکه خوشش نمی اومد در امور مملکت دخالت بکنه و اعمال نفوذ برای خانواده نمی کرد، ممکن بود که گاهی هم برعکس عمل بکنه... ملکه هيچ وقت فاميلشو نمی خواست جلو بندازه. فکر می کرد ممکنه اين واسه تصوير سلطنت و اين ها خوب نباشه.»

مبادله تابلوی دکونينگ با شاهنامه تهماسبی
موضوع مبادله جنجالی تابلوی مشهور ويلم دکونينگ با شاهنامه مصور تهماسبی يکی از موضوع های مورد بحث در گفتگوی ميان دانشور و کامران ديباست.
اين مبادله بين مسئولين موزه هنرهای معاصر تهران و بنياد هاتن در سال ۱۹۹۴ اتفاق افتاد و طی آن، تابلوی آبستره زن شماره سه دکونينگ هنرمند آوانگارد آمريکايی با نسخه خطی مصور شاهنامه تهماسبی مشهور به شاهنامه هاتن معامله شد.
کامران ديبا که از مخالفان اين مبادله بود، علت مخالفت خود با آن را چنين شرح می‌دهد:
« مخالفت من با اين معاوضه به معنی مخالفت با خريد يک اثر مهم ايرانی نبود. اين شاهنامه که حالا در تملک موزه است حتما يک اثر تاريخی فرهنگیه و واسه ايران ارزش غير قابل بحثی داره. اگرچه نمايش اون، وسط يک مجموعه آثار قرن بيستم نامناسب و ناهماهنگ و متناقضه. مخالفت من با نفس معاوضه و شرايطش بود، يعنی اون حال و هوای سری و منطق زيانبار معامله.»
به اعتقاد ديبا، مسئولان ايرانی طرف معامله، هيچ اطلاعی از شرايط بازار بين المللی هنر مدرن و ارزش تابلوی دکونينگ نداشتند.
به گفته او، اين تابلو ميراث بی نظير از شرايطی استثنايی بود که ديگر تکرار نخواهد شد.

موزه هنرهای معاصر تهران
اما بنایی که به عنوان شاخص ترین اثر معماری کامران ديبا شناخته شده، موزه هنر های معاصر تهران است که در سال ۱۹۷۶ ساخته شد.
به گفته ديبا وی برای طراحی بنای اين موزه، از موزه گاگنهايم نيويورک، موزه هنر مدرن (موما) نيويورک، آثار فرانک للويد رايت و معماری خانه های کاهگلی مناطق کويری ايران و بادگيرهای شهرهای يزد و کاشان الهام گرفته است.
ديبا در اين فصل از نقش فرح ديبا ملکه سابق ايران، در شکل گيری اين موزه سخن می گويد: « تنها کسی که قادر بود در عملی کردن اين طرح جاه طلبانه قدم بردارد و در درجه اول ضرورت آن را درک کند، ملکه فرح بود که به عنوان يک نيروی هنردوست در صحنه فرهنگی ايران از زندگی هنری مملکت پشتيبانی می کرد.»
موزه هنرهای معاصر در ۱۳ اکتبر ۱۹۷۷ میلادی با حضور شاه و ملکه سابق ايران، نلسن راکفلر معاون سابق رئيس جمهور آمريکا، تامس مسر رئيس موزه گاگنهايم، فيروز شيروانلو و آيدين آغداشلو افتتاح شد.
ديبا از کريم امامی، مهدی کوثر و داريوش مهرجويی به عنوان اعضای هيئت مديره موزه هنرهای معاصر تهران در‌آن زمان نام می برد.
ديبا در گفته های خود در باره شب افتتاح موزه، خاطره ای از شاه سابق ايران تعريف می کند که به اعتقاد او رويدادی سمبليک بود:
«وقتی [شاه] به مجسمه ای از يک هنرمند ژاپنی که يک حوضچه فلزی مملو از نفت بود رسيد، از من پرسيد که اين چيست. به او گفتم اين نفت است. باور نکرد چون سطح صيقلی آن به آينه ای سياه می ماند، خواست آن را با دست لمس کند و دستش نفتی شد. الان که به گذشته می نگرم فکر می کنم آلوده شدن دست شاه به نفت سياه مانند يک استعاره سياسی تاريخی بود.»
به گفته ديبا، واکنش شرکت کنندگان خارجی در مراسم افتتاح موزه مثبت نبود و برخی از آنها در حرف ها و مقاله های خود به انتقاد از گشايش چنين مرکزی در تهران پرداختند.
وی از قول ژرژ بای رئيس بی ينال پاريس می گويد که همان زمان در مقاله خود در لوموند نوشت: "اين موزه برای کيست؟ چرا اصلا بايد اين موزه را بسازند؟ چه ربطی به بچه های ايران دارد؟ فايده اجتماعيش مشکوک است."
به اعتقاد ديبا، خارجی ها ترجيح می دادند ايران را به چشم يک کشور فولکلريک که حاجی بابای اصفهانی در حجره اش نشسته و با بادبزن حصيری رنگارنگ، مگس های سمج بازار را شکار می کند، نگاه کنند.

گنجينه آثار مدرن موزه هنرهای معاصر
در اين فصل، ديبا توضيح می دهد که چگونه وی توانست به دليل بالا رفتن قيمت نفت و دلارهای حاصله از آن (پترو دلار)، کلکسيون گران قيمت آثار هنری مدرن قرن بيستم را برای موزه خريداری کند.
ديبا در باره « استثنايی» بودن اين کلکسيون می گويد: « کلا يکی از غنی ترين کلکسيون های دنيا بود و از نظر هنر آمريکايی بعد از جنگ، در تمام آسيا و ژاپن و حتی در مقايسه با اروپا و غرب آمريکا کم نظير.»
يکی از قسمت های بسيار جذاب کتاب، جايی است که ديبا درباره ديدار خود با اندی وارهول پيشگام جنبش پاپ آرت، حرف می زند. ديبا می گويد:
«در سفری که به نيويورک داشتم، قرار شد يک روز صبح بياد هتل ريجنسی در پارک اونيوی نيويورک، جايی که من اقامت داشتم، با من صبحونه بخوره. با رفيقش اومد که حالا اسمش يادم نيست و يارو توضيح داد که اندی داره يک دوره سکوت رو طی می کنه و حرف نمی زنه، خب من خيلی تعجب کردم؛ ولی بالاخره وارهول با پانتوميم و حرکات سر و کله و دست و با کمک ضبط صوتی که مکالمه من رو با رفيق اش که به جای اون حرف می زد ضبط می کرد، مشارکت سکوت آميزی داشت و به اين ترتيب ما يک صحنه تئاتر پوچی را با ايشون اجرا کرديم.»

پروژه‌های ناتمام
در فصل کارهای ناتمام، کامران ديبا از پروژه های معماری و شهرسازی ناتمامی چون «شهر جدید شوشتر» که در دست اجرا داشته، سخن می گويد. پروژه هايی که با وقوع انقلاب در ايران، نيمه کاره رها شد و هرگز دنبال نشد.
ديبا شرح می دهد که چگونه انقلاب و سقوط شاه برای او و همفکران او غافلگير کننده بود.
وی در باره تصورش از سقوط سلطنت در ايران می گويد: « اين که آدم فکر کنه داره حکومت سقوط می کنه، نه! فکر نمی کرديم اين راه آينده مملکت باشه.»
وی می گويد: « خوشبختانه موزه هيچ وقت مورد تهاجم قرار نگرفت.»
ديبا تمام گزارش های مطبوعات خارجی درباره پاره کردن تابلوهای موزه را دروغ می داند و می گويد که «حتی در شديدترين مراحل انقلابی به موزه صدمه ای وارد نيامد.»
در آخرين بخش کتاب، ديبا به کشمکش خود با طرفداران انقلاب در موزه، مهاجرت خود از کشور و شرح دربدری ها و سختی هایش در غربت می پردازد.
ديبا از دوران زندگی خود در تبعيد، با درد و اندوه ياد می کند و می نويسد:« مثل حيوانی زخم هايم را می ليسيدم تا بتوانم سرپا بايستم.»

چند نکته درباره کتاب
يکی از اشکال های کتاب، اين است که آغاز برخی از فصل ها مثل فصل موزه هنرهای معاصر تهران، شکل گفتگو ندارد و بدون طرح پرسشی از سوی مصاحبه کننده، ناگهان با حرف های کامران ديبا شروع می شود.
به نظر می رسد که جايگاه راوی اصلی در اين کتاب تا حدی مغشوش است و به تناوب بين مصاحبه گر و مصاحبه شونده جا به جا می شود.
باغی ميان دو خيابان، شامل تصاويری از کارهای معماری و هنری کامران ديبا، از جمله عکس هايی از فضاهای بيرونی و درونی موزه هنرهای معاصر تهران، فرهنگسرای نياوران، و دانشگاه جندی شاپور و نيز تعدادی از کارهای نقاشی مدرن و آبستره ديبا است که به خواننده کمک می کند تجسم دقيق تری از خدمات هنری اين معمار و هنرمند خلاق داشته باشد.

منبع: بی بی سی فارسی


 

پیوست ها

  • 1493217_623173317760944_105271891_n.jpg
    1493217_623173317760944_105271891_n.jpg
    23.4 کیلوبایت · بازدیدها: 0
آخرین ویرایش:

DDDIQ

مدیر ارشد
http://www.www.www.iran-eng.ir/attachment.php?attachmentid=201614&d=1395936730​

مجسمه "مرد رهگذر"
[...] یه مجسمه‌ای بود جلوی موزه، کار پرویز تناولی، می‌دونی ما با هم خیلی رفیق بودیم، تا اون موقع شیش تای دیگه مجسمه برام ساخته بود که بعد بهشون می‌رسیم. این یکی رو از طرف موزه بهش سفارش داده بودم، درست قبل از افتتاح موزه، اسمشم فکر کرده بودیم بذاریم «مرد ِرهگذر». یه آدم خسته‌ای که درست توی پیاده رو جلوی درِ ورودیِ موزه روی نیمکت لمیده و داره خیابونو نگاه می‌کنه. می‌خواستم در دسترس عابرین باشه، یه رابطی بین موزه و آدمای خیابون، یه حالتی از قابل دسترس بودن هنر رو نشون بده، متوجه هستی؟ یه جور دعوت و تشویق به داخل شدن و ارتباط و از این حرفا، در واقع یه جور خوش‌آمد‌گویی هم به کسایی که ممکن بود مرعوب این ساختمان بزرگ بشن.
بعد از این که حرفا و مشورتامونو با تناولی تمام کردیم، من دنبال کارای موزه و خرید تابلو و بازدید نمایشگاه‌ها رفتم خارج [...] وقتی از سفر برگشتم تناولی تلفن کرد برم خونه‌اش، [...]. وقتی وارد کارگاه تناولی شدم دیدم مجسمه شباهت عجیبی به من داره. بی اختیار گفتم این کیه؟ ضمناً چشمم افتاد به دور و برم دیدم عکسام بزرگ و کوچیک این ور و اون ور رو دیوار نصب شده و کت و شلوارم آویزونه به جا لباسی. این مرد رهگذر، کسی که قرار بود به مردم خوش آمد بگه و دعوتشون بکنه به موزه صورت منو داشت. به تناولی گفتم چرا این کار رو کردی؟ [...] غیر از این که از لحاظ دستگاه و جوّ سیاسی برام ایجاد مسأله می‌کرد مسلّم بود دیگرونم فکر می‌کردن من واسه بزرگداشت خودم، سفارش یه مجسمه از خودم دادم و یه همچی کاری تو فرهنگی که فروتنی یکی از فضائلشه کاری حسابی خود نمایانه و از خود متشکرانه‌ است، خب تناولی از عکس‌العمل من ناراحت شد و یه خورده هم شاید دستپاچه. به هرحال هنرمندِ آزاده‌ای بود که به این مصلحت‌اندیشیا و ریزه‌کاریای سیاسی توجه نداشت یا اهمیّت نمی‌داد. مجسمه‌های قبلی رو هم از روی قیافه‌ی نزدیکان وشاگردهاش ساخته بود گفت بالاخره مجسمه باید شکل یکی باشه، کی بهتر از تو که معمار و مدیر موزه‌ای. گفتم باید فکر دردسراشو کرد، گفت می‌دونی چیه اصلاً این مجسمه‌ی تو نیست یه رهگذر خسته‌س.
[...] البته خوشبختانه غیر از کارکنان موزه و آدمای آشنای دور و بر کسان زیادی نمی‌دونستن این مجسمه شکل منه، اون وقت همین مجسمه تو بحبوحه‌ی انقلاب، توسط کمیته‌ی دفتر معماریم توقیف شد و بعدم ناپدید ...

رضا دانشور
باغی میان دو خیابان، چهار هزار و یک روز از زندگی کامران دیبا، ص ۲۸ و ۲۹، نشر البرز، پاریس، ۱۳۸۸
 

پیوست ها

  • 272469_10151330552979462_425379075_o.jpg
    272469_10151330552979462_425379075_o.jpg
    63.6 کیلوبایت · بازدیدها: 0

Mahdis & Hamid

عضو جدید
آره نظرت کاملا درسته
ولی این رو هم فراموش نکنیم که توی کل دنیا و مدارس معماری و دانشگاه های تراز اول،روش ارائه هم داره خیلی روش کار می شه
اگر می خوایم از امکانات موجود ایران استفاده کنیم و از بقیه دنیا توی این قضیه عقب نیافتیم باید روی ارائه کار کنیم
البته منظورم اصلا رندرهای آنچنانی نیست...
اگر یه سر به پرتفولیو های دانشجوهای معماری بقیه کشورها بندازی بد نیست...
یه شیوه ارائه متفاوت از پلان،نما یا حتی یه برش جالب،خودش می تونه به اندازه چندتا رندر سطح بالا،قدرت ارائه ما رو نشون بده
کاملاً درسته، اما معماری ای که تو کشور ما آموزش داده میشه نوعیه که سالها پیش در اروپا منسوخ شده و ما هنور درگیر ماژیک Touch هستیم.
 

Sina-Arch

عضو جدید
کاملاً درسته، اما معماری ای که تو کشور ما آموزش داده میشه نوعیه که سالها پیش در اروپا منسوخ شده و ما هنور درگیر ماژیک Touch هستیم.
البته روش ها خیلی متفاوته.درگیر ماژیک بودن هم خودش یه شیوه آموزشه
خیلی از دانشگاه های دنیا دارن با آبرنگ و ماژیک کار می کنن.این دلیل نمی شه
معماری توی ایران مشکل استاد داره.یعنی استادی که از معماری فقط چندتا ضابطه شهرداری و ساخت و ساز رو یاد گرفته میاد و متاسفانه چیزایی رو میگه که اصلا در تخصصش نیست
این خیلی بده و این بر می گرده به پذیرش بالای دانشجو و کمبود استاد متناسب با دوره کارشناسی و ارشد
معماری توی دانشگاه های خوبمون داره با کیفیت قابل قبولی تدریس می شه.برداشت هر دانشجو از اساتید خوب متفاوته
فراموش نکنیم که اساتید فوق العاده ای توی همین ایران داریم...حتی جوون ها
 

MEHRNOOSH.D

عضو جدید
کاربر ممتاز
البته روش ها خیلی متفاوته.درگیر ماژیک بودن هم خودش یه شیوه آموزشه
خیلی از دانشگاه های دنیا دارن با آبرنگ و ماژیک کار می کنن.این دلیل نمی شه
معماری توی ایران مشکل استاد داره.یعنی استادی که از معماری فقط چندتا ضابطه شهرداری و ساخت و ساز رو یاد گرفته میاد و متاسفانه چیزایی رو میگه که اصلا در تخصصش نیست
این خیلی بده و این بر می گرده به پذیرش بالای دانشجو و کمبود استاد متناسب با دوره کارشناسی و ارشد
معماری توی دانشگاه های خوبمون داره با کیفیت قابل قبولی تدریس می شه.برداشت هر دانشجو از اساتید خوب متفاوته
فراموش نکنیم که اساتید فوق العاده ای توی همین ایران داریم...حتی جوون ها

مث استادعلی....زنده باااااااااااااااد.....
 

hadi.arshitect

عضو جدید
سلام به همه مهندساي عزيز.من به رشتم علاقه زياد دارم وميتونم بکم که باکمک خداوند تاته اين رشتم برم وموفقيت بسيارخوبيرو کسب ميکنم.من کارطراحي وطرح دادنوخيلي دوس دارم ونظارت رو دوسدارم.کلا ميخام ازمهندساي خوبي بشم واي اراده روهم دارم .خواستن توانستن است وبس
 

Similar threads

بالا