کوچه های تنهایی

وضعیت
موضوع بسته شده است.

Tahmim

عضو جدید
صَف مے کشــند دلتنگے هاے مَن ...

چو دانه هاے تسبیــح ِ به نَخ کشیــده شُده

چقــَدر بگـردانَمْ دانــه ها را

تا تـــو بیایے
 

MOΣIN

عضو جدید
کاربر ممتاز
هي بازيگر! گريه نکن! ماهمه مون مثل هميم
صبحا که از خواب پا ميشيم نقاب به صورت مي زنيم
يکي معلم ميشه و يکي ميشه خونه بدوش
يکي ترانه ساز ميشه يکي ميشه غزل فروش
کهنه نقاب زندگي تا شب رو صورتاي ماس
گريه هاي پشت نقاب مثل هميشه بي صداس


هر کسي هستي يه دفه قد بکش از پشت نقاب
از رو نوشته حرف نزن، رها شو از پيله خواب
نقش يک دريچه رو ميله قفس بکش
براي يک بار که شده جاي خودت نفس بکش


کاشکی مي شد تو زندگي ما خودمون باشيم و بس
تنها براي يک نگاه، حتي براي يک نفس
تا کي به جاي خود ما نقابه ما حرف بزنه؟
تا کي سکوتو رج زدن نقش نمايش منه؟


هر کسي هستي يه دفه قد بکش از پشت نقاب
از رو نوشته حرف نزن، رها شو از پيله خواب
نقش يک دريچه رُ رو ميله قفس بکش
براي يک بار که شده جاي خودت نفس بکش


مي خوام همين ترانه رُ رو صحنه فرياد بزنم
نقابمو پاره کنم، جاي خودم داد بزنم
 

ava.90

عضو جدید
فراموش مکن تا باران نباشد رنگين کمان نيست تا تلخي نباشد شيريني نيست و گاهي همين دشواري هاست که از ما انساني نيرومند تر و شايسته تر مي سازد خواهي ديد ، آ ري خورشيد بار ديگر درخشيدن آغاز مي کند
 

mehryas

عضو جدید
کاربر ممتاز
یک شب امدنت را بدون که گفته باشی را حس کردم دویدم در انتهای کوچه اما افسوس به خود امدم دیدم خواب بودم تمام خواب شدی تو ای رویاهای من
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
انقدردورشده ای که به همه جسارت نزدیک شدن دادی........................
سیر شده ام ؛

بس که از آدمها زخم خورده ام ....

خدا خیرتـــــــــــــان دهد به من محبت دروغین تعارف نکنید ،

من سیــــــــــرم ... !!!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مـــــــــــــرد است دیگر...
گاهی تند میشود گاهی عاشقانه میگوید..
مـــــــــــــرد است دیگر..
غرورش آسمان و دلش دریاست...
تو چه میدانی ازبغض گلو گیر کرده یک مـــــــــــــرد..
تو چه میدانی که چشمانت دنیای او شده..
تو چه میدانی از هق هق شبانه او که فقط خودش خبردارد و بالشش؟...
مـــــــــــــرد را فقط مـــــــــــــرد میفهمد و مـــــــــــــرد!!!!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

وقتي مي گويم ديگر سراغم نيا ؛

فکر نکن که فراموشت کردم.....

يا ديگر دوستت ندارم.....

نــــــــه...!

من فقط فهميدم....

وقتي دلت با من نيست.....

بودنت مشکلي را حل نمي کند....
 

m@hn@z.d

عضو جدید
کاربر ممتاز
می دانم دوستم داری
می دانم در زندگیت جریان دارم
می دانم اندیشه ات در گیر من است
می دانم همیشه نگرانم هستی
و هزار می دانم های دیگر زندگی مرا رویایی کرده است
و تو می توانی بر تمام دانسته های من بخندی از ته دل
نازنینم................بگذار به حساب سادگیم.............
 

MOΣIN

عضو جدید
کاربر ممتاز
بر لبم کس خنده ای هرگز مدید الا مگر در میان گریه بر احوال خود خندیده ام
 

saba jo00on

عضو جدید
کاربر ممتاز
سیر شده ام ؛

بس که از آدمها زخم خورده ام ....

خدا خیرتـــــــــــــان دهد به من محبت دروغین تعارف نکنید ،

من سیــــــــــرم ... !!!
در این شهر صدای پای مردمی است که....

همچنان که تورا می بوسند....
طناب دار تو را می بافند.
مردمی که صادقانه دروغ می گویند....
و خالصانه به تو خیانت می کنند
در این شهر هرچه تنهاتر باشی....
پیروزتری
 
آخرین ویرایش:

mehryas

عضو جدید
کاربر ممتاز
غروب غمهایت را به هر قیمتی خریدارم / اگر همدم شبهای تنهایی من باشی
 

mehryas

عضو جدید
کاربر ممتاز
چون نهالی سست میلرزد / روحم از سرمای تنهایی
میخزد در ظلمت قلبم / وحشت دنیای تنهایی
 

mehryas

عضو جدید
کاربر ممتاز
تا شد آشنا جانم با نوای تنهایی / عالمی دگر دارم در هوای تنهایی
بیگانه به لبخندم دل به کس نمی بندم / اشک دیده ای دارم آشنای تنهایی
 

mehryas

عضو جدید
کاربر ممتاز
تنهــا چیـز با کیفیــت تــو زنـدگیمــون ''درده" هــر چــی مـی کشیمـش پــاره نمیشــه ..
 

anise b

عضو جدید
کاربر ممتاز
پاکت سيگار خاطراتت را جا گذاشتي...
و من هر روز پک ميزنم
يک خاطره از تو را و نشئه ميشوم
و باز وقتي يادم مي ايد او را
باز ته سيگارم را
با عصبانيت به سر جا سيگاري مي کوبم...
... ... اخرين نخ را گذاشتم
براي اخرين روز تابستان
تا با ان روي دستم
داغي بگذارم
تا يادم باشد
يه پايان تلخ بهتر از يه تلخيه بي پايانه .....!!
 

mehryas

عضو جدید
کاربر ممتاز
گاهے دلمـ از ـهر چه آدمـ است مے گیرد...!

گاهے دِلِمـ دو کَلَمه حــــــــرف مِهرَبآنآنه مـــــــــےخواهَد...!

نه به شکل ِ دوستت دارم و یا نه بــ ِ شِکل ِ بے تو مے میرمـــ...!

سآده شآید ، مثـــــــل دِلتَنـــــگ نَبآش... فردا روز دیگر ے ست !
 

mehryas

عضو جدید
کاربر ممتاز
آنقدر با تنهایی انس گرفتم که دیگر زبانش را می فهمم !
و فهمیدم…
تنهایی

هم می تواند عشق خوبی باشد

به شرط اینکه

درکش کنم
 

@ RESPINA @

عضو جدید
کاربر ممتاز
سرچشمه رويش هايي‌، دريايي‌، پايان تماشايي‌.
تو تراويدي‌: باغ جهان تر شد، ديگر شد.


صبحي سر زد، مرغي پر زد، يك شاخه شكست : خاموشي
هست‌.
خوابم بر بود ، خوابي ديدم‌: تابش آبي در خواب ، لرزش
برگي در آب‌.
اين سو تاريكي مرگ ، آن سو زيبايي برگ‌. اينها چه‌،
آنها چيست‌، انبوه زمان ها چيست؟
اين مي شكفد، ترس تماشا دارد. آن مي گذرد، وحشت دريا
دارد.
پرتو محرابي ، مي تابي‌. من هيچم‌: پيچك خوابي‌. بر نرده
اندوه تو مي پيچم‌.
تاريكي پروازي‌، روياي بي آغازي ، بي موجي ، بي رنگي ،
درياي هم آهنگي‌!
 

mehryas

عضو جدید
کاربر ممتاز
به خودت می آیی،

یادت می آید دیگر نه کسی است که از پشت بغلت کند،

نه دستی که شانه هایت را بگیرد،

نه صدای که قشنگ تر از باد باشد...

تنهایی یعنی این.





 

mehryas

عضو جدید
کاربر ممتاز
تنهایی یعنی: شریک تمام دلتنگی ها و اشک و خاطراتت
فقط یه شماره اس ...
شماره ای که د...ست و دلت میلرزه وقتی میخوای بگیریش!
آخرشم بیخیال میشی ....
 

Paydar91

کاربر فعال تالار مهندسی برق ,
کاربر ممتاز
کاش حواسمون به اونایی که حواسشون بهمونهست بیشتر باشه.
;).....
کاش سعی کنیم بیش تر کسایی رو دوست داشته باشیم که ما رو بیش تر واسه خودمون دوست دارند......
 
  • Like
واکنش ها: RZGH

DOZI

اخراجی موقت
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]برای خریدن عشق هر کس هرچه داشت آورد،‌ دیوانه هیچ نداشت و گریست،‌ گمان کردند چون هیچ ندارد می گرید،‌ اما هیچکس ندانست که قیمت عشق اشک است [/FONT]
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا