انقدردورشده ای که به همه جسارت نزدیک شدن دادی........................آنقـــدر دور شده اي كه
چشمـــانم حتي خـــواب آمــدنتــ را هم نمــي بينند . . .
سیر شده ام ؛انقدردورشده ای که به همه جسارت نزدیک شدن دادی........................
در این شهر صدای پای مردمی است که....سیر شده ام ؛
بس که از آدمها زخم خورده ام ....
خدا خیرتـــــــــــــان دهد به من محبت دروغین تعارف نکنید ،
من سیــــــــــرم ... !!!
.....کاش حواسمون به اونایی که حواسشون بهمونهست بیشتر باشه.
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
گفتگوهای تنهایی | ادبیات | 11193 | ||
پس از آن غروب رفتن اولین طلوع من باش(من از خلوت و تنهایی میترسم) | ادبیات | 122 | ||
((**++ تشکر از تنهایی کاربری که شایسته تشکر است ++**)) | ادبیات | 52 |