aynaz.m
کاربر فعال تالار ادبیات ,
اين شورِ جووني هم تموم ميشه و ميفهميم كه هر شب تاريكي كه تو زندگيمون اومد، گذشت.
اين حجم از علاقه اي كه توي سينه مون داره بي قراري ميكنه، يه روز آروم ميشه، ميفهميم كه اين همه دست و پا زدن و اين همه قصه سازي فقط عذاب دادن خودمون بود.
اين همه ترس از دست دادن هم تموم ميشه و ميفهميم داروين تو انتخاب طبيعي راست ميگفت؛ هر كسي مناسبمون باشه ميمونه و هر كسي نباشه هر چقدر هم خوب حذف ميشه.
همه چي ميگذره و تموم ميشه، بعد ميفهميم چيزي كه ما رو نگه داشته بود، همون يك جمله ي " يك درصد ممكنه بشه" بود. چون هم اونقدر اون يك بزرگ بود كه بهش درصد بدن و هم اون "بشه" اونقدر شيرين بود كه آدم براش ادامه بده.
چيزي كه ما رو وصل كرده بود به اين زندگي، نه عشق و علاقه بود، نه ترس بود ، نه پول بود.
اميد بود كه ما رو نگه داشته بود عزيزِدلم. اميد بود.
#مهتاب_خلیفپور
اين حجم از علاقه اي كه توي سينه مون داره بي قراري ميكنه، يه روز آروم ميشه، ميفهميم كه اين همه دست و پا زدن و اين همه قصه سازي فقط عذاب دادن خودمون بود.
اين همه ترس از دست دادن هم تموم ميشه و ميفهميم داروين تو انتخاب طبيعي راست ميگفت؛ هر كسي مناسبمون باشه ميمونه و هر كسي نباشه هر چقدر هم خوب حذف ميشه.
همه چي ميگذره و تموم ميشه، بعد ميفهميم چيزي كه ما رو نگه داشته بود، همون يك جمله ي " يك درصد ممكنه بشه" بود. چون هم اونقدر اون يك بزرگ بود كه بهش درصد بدن و هم اون "بشه" اونقدر شيرين بود كه آدم براش ادامه بده.
چيزي كه ما رو وصل كرده بود به اين زندگي، نه عشق و علاقه بود، نه ترس بود ، نه پول بود.
اميد بود كه ما رو نگه داشته بود عزيزِدلم. اميد بود.
#مهتاب_خلیفپور