مشاعرۀ سنّتی

anahita shams

عضو جدید
کاربر ممتاز
در كنج قفس ميكشدم حسرت پرواز
با بال و پر سوخته پرواز چه سازم

گفتم كه دل از مهر تو برگيرم و هيهات
با اين همه افسونگري و ناز چه سازم
میان یك شب بی اعتماد سر گردان
مرا مراد تویی گرچه بر ضریح تو هست
هزار آینه ی نا مراد سرگردان
نماد نام تو بود و نماد ناله من
هزار ناله در این یك نماد سر گردان
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
من ندارم طالع از معشوق، ورنه بارها

گل به مستی تكیه بر زانوی بلبل كرده است

***********
تا نیست نگردی ره هستت ندهند
این مرتبه با همت پستت ندهند
چون شمع قرار سوختن گر ندهی
سررشته ی روشنی به دستت ندهند

 

magsod

كاربر فعال مهندسی كامپیوتر
کاربر ممتاز
ما از لب شیرین دهنان سیر نگشتیم
هر جا که بود قند ، نشیند مگس ما
 

*Afash*

عضو جدید
کاربر ممتاز
من ان فریب که در نرگس تو میبینم
بس آب روی که با خاک ره برآمیزد


در ديده به جاي خواب، آب است مرا
زيرا كه به ديدنت شتابست مرا

گويند بخواب تا به خوابش بيني

اي بي خبران چه جاي خواب است مرا

 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
این که خاک سیهش بالین است
اختر چرخ ادب پروین است

تا با غم عشق تو مرا کار افتاد – بیچاره دلم در غم بسیار افتاد
بسیار فتاده بود هم در غم عشق – اما نه چنین زار که این بار افتاد
 

laleh_a

عضو جدید
کاربر ممتاز
دو باره می سازمت وطن
اگرچه چه با خشت جان خویش
ستون به سقف تو می زنم
اگرچه با استخوان خویش
داریوش کبیر


شهریست پر کرشمه حوران ز شش جهت
چیزیم نیست ور نه خریدار هر ششم
.....................................................

این آقا داریوش کجاست بیاد وطنو بسازه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
با شعر خوندن که چیزی درست نمیشه!!!!!!!!!!!!!!!
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد

احسان عباسي

عضو جدید

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد

shabnam777

عضو جدید
کاربر ممتاز
آب را گل نكنيم:
در فرودست انگار، كفتري مي‌خورد آب.
يا كه در بيشه دور، سيره‌يي پر مي‌شويد.
يا در آبادي، كوزه‌يي پر مي‌گردد.

آب را گل نكنيم:
شايد اين آب روان، مي‌رود پاي سپيداري، تا فرو شويد اندوه دلي.
دست درويشي شايد، نان خشكيده فرو برده در آب.

زن زيبايي آمد لب رود،
آب را گل نكنيم:
روي زيبا دو برابر شده است.

چه گوارا اين آب!
چه زلال اين رود!
مردم بالادست، چه صفايي دارند!
چشمه‌هاشان جوشان، گاوهاشان شيرافشان باد!
من نديدم دهشان،
بي‌گمان پاي چپرهاشان جا پاي خداست.
ماهتاب آن‌جا، مي‌كند روشن پهناي كلام.
بي‌گمان در ده بالادست، چينه‌ها كوتاه است.
مردمش مي‌دانند، كه شقاق چه گلي است.
بي‌گمان آن‌جا آبي، آبي است.
غنچه‌يي مي‌شكفد، اهل ده باخبرند.
چه دهي بايد باشد!
كوچه باغش پر موسيقي باد!
مردمان سر رود، آب را مي‌فهمند.
گل نكردندش، ما نيز
آب را گل نكنيم.
 

shabnam777

عضو جدید
کاربر ممتاز
دل ببردي و بحل كردمت اي جان ليكن
به از اين دار نگاهش كه مرا ميداري

تو به تقصير خود افتادي از اين در محروم
از كه مي نالي و فرياد چرا ميداري
__________________
 

احسان عباسي

عضو جدید
دل ببردي و بحل كردمت ايجان ليكن
به از اين دار نگاهش كه مراميداري

تو به تقصير خود افتادي از ايندر محروم
از كه مي نالي و فرياد چراميداري
__________________

یارب سببی ساز که یارم بهسلامت
باز آید و برهانم از بند ملامت
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا