مشاعره با نام کاربر قبلی

[pearan]

سلام من به پیران خاکم....
به عقل و منطق و احساس تو پاکم...
اوهوم شاید سلامم شنید...
شایدم که جوابم را ندید...

سلام از من ، سلامی گرم و لبخند
نوید آمد که ما را می دهد پند

 

[old eng]

سلام میکنم من به زهرای زند... که میداد ما را هزار حرف و پند

سلام من به نوید و دیارش
که چندیست سرودن شده کارش
مرا با حرف و پند کاری نباشد
عمل باید که آن شایسته آید

 

[Nove]

سلام از من ، سلامی گرم و لبخند
نوید آمد که ما را می دهد پند

ما در جلوی پیران زانو میزنیم...
بقیه هم در پشت ایشان میدویم...
پندت شنویم ار که گویی مهربان...
رنگ مویت کلهم بستم زبان...

 

[رجایی اشکان]

سلام ای نوید، ای نوایت نبید
گمانم که زهرا سلامت شنید

پیران تو بیا به پای عم پیر شویم
ما هر دو عاشق و زمین گیر شویم

 

[Nove]

سلام من به نوید و دیارش
که چندیست سرودن شده کارش
مرا با حرف و پند کاری نباشد
عمل باید که آن شایسته آید

این نگو ما را بگو باز هم تو پند...
التماست میکنم زهرای زند...

 

[pearan]

ما در جلوی پیران زانو میزنیم...
بقیه هم در پشت ایشان میدویم...
پندت شنویم ار که گویی مهربان...
رنگ مویت کلهم بستم زبان...

نازم نوید که به تاری هنرور است
در شعر تر هم از همه ی ما سرتر است

 

[old eng]

این نگو ما را بگو باز تو پند...
التماست میکنم زهرای زند...

عجب دارم من از تو ای نویدا
ز پندی میکنی اینگونه غوغا
مرا ترسیست از پند ای دریغا
که عیب جویان سرایند در پس ما
" واعظان چون تکیه بر محراب و منبر میکنند
چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند"
مرا عفو کن از این کار ای نویدا
نباشد در توانم ای نویدا

 

[Nove]

نازم نوید که به تاری هنرور است
در شعر تر هم از همه ی ما سرتر است

ما که اینگونه در عرصه ها تاختیم...
همه اش را در کلاس پیران دانا یافتیم...

 

[mehdi.chem]

ما که اینگونه در عرصه ها تاختیم...
همه اش را در کلاس پیران دانا یافتیم...

شعری که باید گفت و نام نُوِّه بنماید
آسان نباشد شاعری را گفتنش شاید

 

[pearan]

ما که اینگونه در عرصه ها تاختیم...
همه اش را در کلاس پیران دانا یافتیم...

شعری که باید گفت و نام نُوِّه بنماید
آسان نباشد شاعری را گفتنش شاید

به مهدی و نُوِّه فراوان درود
به نام شما گل کند این سرود

 

[Nove]

عجب دارم من از تو ای نویدا
ز پندی میکنی اینگونه غوغا
مرا ترسیست از پند ای دریغا
که عیب جویان سرایند در پس ما
" واعظان چون تکیه بر محراب و منبر میکنند
چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند"
مرا عفو کن از این کار ای نویدا
نباشد در توانم ای نویدا

برهان تو جماعت از فکر و کین...
تا شود اسان بر تو مهر و دین...
گر بگویی می شنوم از تو پند...
گر نگویی گریان شوم زهرای زند...

 

[Nove]

شعری که باید گفت و نام نُوِّه بنماید
آسان نباشد شاعری را گفتنش شاید

گر نباشد مر تورا اسان چنین...
پس مرا نوید خوان و این چنین...
کار خود پیچیده نگردان و نجو...
حال و اکنون مهدی چم از خود بگو...

 

[Nove]

به مهدی و نُوِّه فراوان درود
به نام شما گل کند این سرود

گل که دارد این تاپیک پیران جان...
گر ندارد پس کیست این پیرانمان؟

 

[pearan]

گر نباشد مر تورا اسان چنین...
پس مرا نوید خوان و این چنین...
کار خود پیچیده نگردان و نجو...
حال و اکنون مهدی چم از خود بگو...

به مهدی ، نوید و به زهرای زند
الهی نباشد شما را گزند

 

[old eng]

برهان تو جماعت از فکر و کین...
تا شود اسان بر تو مهر و دین...
گر بگویی می شنوم از تو پند...
گر نگویی گریان شوم زهرای زند...

نصیحتی میکنمت بشنو و بهانه نگیر
بیشتر از آن روی که دگر ندهی به پند گیر
همیشه تلاش میکن و دست بر زانوی خود گیر
مبدا کنی دستی دراز بر خْرد و پیر

 

[Nove]

به مهدی ، نوید و به زهرای زند
الهی نباشد شما را گزند

گر نخواهی که مرا باشد گزند...
پس بمان و باش و بگو و بخند...
ما همه هستی خود را باختیم...
تا قلب خو بر مهر پیر انداختیم...

 

[رجایی اشکان]

به مهدی ، نوید و به زهرای زند
الهی نباشد شما را گزند

تنها خطر ممکن اطراف سماور هست
پیرانه و ویرانه ،اینجا چه خطر دارد
هر چور که دلش میخواد این زندگی پیش میره
گور پدر دنیا وقتی شما را دارم

 

[pearan]

گر نخواهی که مرا باشد گزند...
پس بمان و باش و بگو و بخند...
ما همه هستی خود را باختیم...
تا قلب خو بر مهر پیر انداختیم...

نباشم من اگر باشد خداوند
که باشد باخدا زهرایی زند

خدانگهدارتابعد...

 

[Nove]

نصیحتی میکنمت بشنو و بهانه نگیر
بیشتر از آن روی که دگر ندهی به پند گیر
همیشه تلاش میکن و دست بر زانوی خود گیر
مبدا کنی دستی دراز بر خْرد و پیر

تعجب چرا؟؟؟
شعرت شنیدم و اتشی بر جانم زد...
میشود ترکه که اتشی بر زبانم زد...

 

[Nove]

نباشم من اگر باشد خداوند
که باشد باخدا زهرایی زند

خدانگهدارتابعد...

؟؟؟ متوجه نشدم...
تو را میسپارم به خدای عزوجل که طاعتش موجب...

 

[old eng]

تعجب چرا؟؟؟
شعرت شنیدم و اتشی بر جانم زد...
میشود ترکه که اتشی بر زبانم زد...

دیگه خ اصرار کردید آخه.
امید که از قول به فعلش آوری
نوید پیروزی بدینسان آوری

؟؟؟ متوجه نشدم...
تو را میسپارم به خدای عزوجل که طاعتش موجب...

یه ویرگول بذارید بعد "اگر" درست میشه. یه مکث کوچیک بعد اگر بکنید.

نباشم من اگر باشد خداوند
که باشد باخدا زهرایی زند

خدانگهدارتابعد...

چه خوش گفتی تو ای پیران خوش دل
ولیکن این خدا باشد که با ماست
تو هر جا که روی او هست و آگاه
بود ایمان به او آذوغه ی راه
خدا حافظتان پیران و نوید
مبارک باد پیش پیش بر شما عید

 

[Nove]

دیگه خ اصرار کردید آخه.
امید که از قول به فعلش آوری
نوید پیروزی بدینسان آوری



یه ویرگول بذارید بعد "اگر" درست میشه. یه مکث کوچیک بعد اگر بکنید.


چه خوش گفتی تو ای پیران خوش دل
ولیکن این خدا باشد که با ماست
تو هر جا که روی او هست و آگاه
بود ایمان به او آذوغه ی راه
خدا حافظتان پیران و نوید
مبارک باد پیش پیش بر شما عید

ممنون...
برو ای دوست و هر لحظه بخند...
شاد باشی ای زهرای زند...

 

[باران 686]

ممنون...
برو ای دوست و هر لحظه بخند...
شاد باشی ای زهرای زند...

نوید اکنون تو در خوابی و یاران بر سر سفره
بپاخیز و بیا اینجا که یاران سفره را با داخلش خوردند

 

[رجایی اشکان]

نوید اکنون تو در خوابی و یاران بر سر سفره
بپاخیز و بیا اینجا که یاران سفره را با داخلش خوردند

[FONT=&quot]تلنگر زد به شیشه دست باران[/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot]شده رنگین کمان همدست باران
منم هستم غمین از دست یاران
چه هست راز 868ت باران؟
[/FONT]

 

[باران 686]

تلنگر زد به شیشه دست باران

شده رنگین کمان همدست باران
منم هستم غمین از دست یاران
چه هست راز 868ت باران؟

رجایی جان بود 686 پسوندم
نباشد چیز خاصی در بر آن

قافیه هام اوضاعشون داغونه.شرمنده

 

[tanin67]

رجایی جان بود 686 پسوندم
نباشد چیز خاصی در بر آن

قافیه هام اوضاعشون داغونه.شرمنده

سلام وصددرود، از بهرت ای دوست
بیا خواهم شوم قربانت ای دوست
اگر باران مرا قابل بدانی
شوم قربانی شبهایت ای دوست

 

[رجایی اشکان]

سلام وصددرود، از بهرت ای دوست
بیا خواهم شوم قربانت ای دوست
اگر باران مرا قابل بدانی
شوم قربانی شبهایت ای دوست

طنین گرم و زیبایی تو رادی
عجب اواتار گیرایی تو دازی

 

[باران 686]

سلام وصددرود، از بهرت ای دوست
بیا خواهم شوم قربانت ای دوست
اگر باران مرا قابل بدانی
شوم قربانی شبهایت ای دوست

سلامی به گرمای شهرت طنین
گذاری تو منت به جانم طنین

 

[Nove]

سلامی به گرمای شهرت طنین
گذاری تو منت به جانم طنین

امدم باران تو هم ا تا شوم خرسند...
این چنین یاران ما چه بگویم که همه را خوردند؟

 

[باران 686]

امدم باران تو هم ا تا شوم خرسند...
این چنین یاران ما چه بگویم که همه را خوردند؟

آمدی جانش به قربانت نوید حالا چرا؟؟؟
کاین زمان یاران ببردند سفره را