مشاعره با نام کاربر قبلی

[Sahar Gh]

شعرت خواندم عجب خوش گفتاری تو

صفحه شخصیت نوشته معماری تو


باشگاه همه خوابند جز من و تو چند نفر

معمار چو عسس چرا هر شب بیداری تو

​

تو ای کاربر فعال سالوادور خان
تو ای شاعر طناز سالوادور خان
بود این اولین شعرم برایت
بخوان آن را کنون با قلبو باجان


(ببخشید تو خطاب می کنم .شعر است دیگر...)

 

[salvador]

سحر خواندم شعرت وقت سحری

یافتم آنرا نایاب چو در و گوهری


چنین سرا شعر دوست خوبم

شوی به امید حق شاعر ناموری


ترسم این باشگاه از صدقه سری ما

شود خاموش و هرگز نرسد به بهره وری


اینجا بود باشگاه فنی و مهندسی

ما بی خوابان کردیمش کلوپ هنری


خواهش می کنم راحت باشید.


​

 

[Sahar Gh]

سحر خواندم شعرت وقت سحری

یافتم آنرا نایاب چو در و گوهری


چنین سرا شعر دوست خوبم

شوی به امید حق شاعر ناموری


ترسم این باشگاه از صدقه سری ما

شود خاموش و هرگز نرسد به بهره وری


اینجا بود باشگاه فنی و مهندسی

ما بی خوابان کردیمش کلوپ هنری


خواهش می کنم راحت باشید.


​

خوش ندارم بی هنر زنده بمانم سالوادور
روز مرگ من بود مرگ هنر ،ای سالوادور
آن که بیش از همه دارد هنر است
پر ز شوق و فن و درس و شرفست

 

[salvador]

سحر ما هم مثل شما چشم بر هنر داریم

از کتاب و شعر و فیلم تازه خبر داریم


پولمان صرف این ها می شود هر ماه

با اهل خانه دلت بخواهد دردسر داریم
​

 

[Sahar Gh]

سحر ما هم مثل شما چشم بر هنر داریم

از کتاب و شعر و فیلم تازه خبر داریم


پولمان صرف این ها می شود هر ماه

با اهل خانه دلت بخواهد دردسر داریم
​

عجب پس سالوادور روحت لطیف است
همی با خانواده جنگ و کین است
بگو بر من چه می خوانی مهندس؟
چه باشد رشته ات فیزیک یا ورزش؟

 

[salvador]

نه هرگز مرا با کسی جنگ نباشد

دلم نرم است هرگز سنگ نباشد


آن دورها من برق خوانده ام ای سحر

تنبل بودم دلم برا اون روزا تنگ نباشد


دوست خوبم ممنون برا همراهی
لذت بردم از شعرای قشنگتون
با اجازه تون من کم کم برم.

یا حق


​

 

[Sahar Gh]

نه هرگز مرا با کسی جنگ نباشد
دلم نرم است هرگز سنگ نباشد


آن دورها من برق خوانده ام ای سحر
تنبل بودم دلم برا اون روزا تنگ نباشد


دوست خوبم ممنون برا همراهی
لذت بردم از شعرای قشنگتون
با اجازه تون من کم کم برم

یا حق


​

گرت تنبل بُدی یا که زِبل خان
بُود شعر تَرَت بر دیده و جان


از شما هم ممنونم . صبح به خیر.

 

[باران 686]

گرت تنبل بُدی یا که زِبل خان
بُود شعر تَرَت بر دیده و جان


از شما هم ممنونم . صبح به خیر.

سحر را وصل کردی تو به صبحت
گمانم نیز اکنون تو به خوابی

 

[tanin67]

سحر را وصل کردی تو به صبحت
گمانم نیز اکنون تو به خوابی

بیا بشنو ز من باران دلبند
بدان از شعر تو گشتم چه خرسند

بده شوری تو بر این محفل ما
چون نگین شهر من کارون زیبا

 

[باران 686]

بیا بشنو ز من باران دلبند
بدان از شعر تو گشتم چه خرسند

بده شوری تو بر این محفل ما
چون نگین شهر من کارون زیبا

الا ای دخت کارون ای طنین جان
تو لطفی داری اندر شعر باران
منم باران ز شهر اصفهانم
ز شهری که بود نصف جهانم

 

[رجایی اشکان]

بیا بشنو ز من باران دلبند
بدان از شعر تو گشتم چه خرسند

بده شوری تو بر این محفل ما
چون نگین شهر من کارون زیبا

این همه غافل
از این شاخه به آن شاخه مپر
اینهمه قصه شوم از کـَس و ناکس مشنو
غافل از دام هوس
اینهمه دربر هر ناکس و هرکس منشین تو ای تنین

 

[tanin67]

این همه غافل
از این شاخه به آن شاخه مپر
اینهمه قصه شوم از کـَس و ناکس مشنو
غافل از دام هوس
اینهمه دربر هر ناکس و هرکس منشین تو ای تنین

آقا اشکان بدان نامم طنین است
شنیدم گفته ای دنیا حزین است


برادر جان کمی صبر پیشه گردان
گذر میکند این ایام ،،آسان


شعر بالایی که گفتین از خودتون بود؟؟؟؟؟؟؟

 

[رجایی اشکان]

آقا اشکان بدان نامم طنین است
شنیدم گفته ای دنیا حزین است


برادر جان کمی صبر پیشه گردان
گذر میکند این ایام ،،آسان


شعر بالایی که گفتین از خودتون بود؟؟؟؟؟؟؟

طنینا پست خود را گم نمودم
بجای سنتی اینجا نوشتم
برای ماسمالی در اخرین بیت
نام کاربری تو را نوشتم

 

[باران 686]

طنینا پست خود را گم نمودم
بجای سنتی اینجا نوشتم
برای ماسمالی در اخرین بیت
نام کاربری تو را نوشتم

الا اشکان حواست در کجا هست؟
ترکوندی تو این تایپیک را با بی حواسی

 

[رجایی اشکان]

الا اشکان حواست در کجا هست؟
ترکوندی تو این تایپیک را با بی حواسی

تو ای باران در این ایام خشکسالی
ببار لاقل میان فرش و قالی

 

[باران 686]

تو ای باران در این ایام خشکسالی
ببار لاقل میان فرش و قالی

برای رفع این مشکل رجایی
تو باید آوری یک کودکی را
سپس از بهر آن کودک دهی تو
فراوان هندوانه های آبدار

 

[رجایی اشکان]

برای رفع این مشکل رجایی
تو باید آوری یک کودکی را
سپس از بهر آن کودک دهی تو
فراوان هندوانه های آبدار

عجب باران شیطان و زرنگی
به تیزی تو همانند پلنگی

 

[باران 686]

عجب باران شیطان و زرنگی
به تیزی تو همانند پلنگی

همانگونه که قبلا هم سرودم
منم باران ز شهر اصفهانم
کنم پندی به تو اشکان، رجایی
مگیر بی چیز دخت اصفهانی

 

[رجایی اشکان]

همانگونه که قبلا هم سرودم
منم باران ز شهر اصفهانم
کنم پندی به تو اشکان، رجایی
مگیر بی چیز دخت اصفهانی

شنیدم من اگر یک اصفهانی
40درجه تب داشته باشد ز بیماری
محالست 1درجه را ببخشد
حتی در هوای باران بهاری

 

[باران 686]

شنیدم من اگر یک اصفهانی
40درجه تب داشته باشد ز بیماری
محالست 1درجه را ببخشد
حتی در هوای باران بهاری

عجبا وا عجبا وا عجبا رجاییا!!!
کاین چنین گفتند از بهر شما
من بتو گویم مکن گوش این چرند
چون بباشد این دروغی سهمگین

شبتون خوش

 

[رجایی اشکان]

عجبا وا عجبا وا عجبا رجاییا!!!
کاین چنین گفتند از بهر شما
من بتو گویم مکن گوش این چرند
چون بباشد این دروغی سهمگین

شبتون خوش

پر از بغض و دروغ و رمز و رازم
به چاخانهای باران دل نبازم
(ببخشید برای راس و ریس کردن وزن شعر جسارت کردم شبلتون خوش)

 

[old eng]

پر از بغض و دروغ و رمز و رازم
به چاخانهای باران دل نبازم
(ببخشید برای راس و ریس کردن وزن شعر جسارت کردم شبلتون خوش)

مزرع سبز فلک دیدم و اشکان و زورو
یادم از حاکم پیر آمدو زمبه و سیگارو

 

[pearan]

پر از بغض و دروغ و رمز و رازم
به چاخانهای باران دل نبازم
(ببخشید برای راس و ریس کردن وزن شعر جسارت کردم شبلتون خوش)

مزرع سبز فلک دیدم و اشکان و زورو
یادم از حاکم پیر آمدو زمبه و سیگارو

به زهرای زند و به اشکان درود
منم حاضر و هچکی اینجا نبود

 

[salvador]

مزرع سبز فلک دیدم و اشکان و زورو
یادم از حاکم پیر آمدو زمبه و سیگارو

زهرا بی خیال مزرع سبز و اشکان و زورو

دور خوبی گذران است نصیحت بشنو


فکر نان باش که خربزه آب است

تا گارسیا نیموده زورو از اینجا برو


تو این تاپیک آدم زود پسر خاله میشه چرا؟


​

 

[old eng]

به زهرای زند و به اشکان درود
منم حاضر و هچکی اینجا نبود

کاش به جای منم تو مصرع دوم میگفتید بْدم
سلام ما به پیران و جوانان
که آینده بود در دست اینان
چ کس گفته که پیران را هنر نیست
که باشد تجربه در قلب آنان
به به :دی

 

[pearan]

کاش به جای منم تو مصرع دوم میگفتید بْدم
سلام ما به پیران و جوانان
که آینده بود در دست اینان
چ کس گفته که پیران را هنر نیست
که باشد تجربه در قلب آنان
به به :دی

هنر در مشت این زهرای زند است
که پیران از سرودش بی گزند است

 

[old eng]

​

زهرا بی خیال مزرع سبز و اشکان و زورو

دور خوبی گذران است نصیحت بشنو


فکر نان باش که خربزه آب است

تا گارسیا نیموده زورو از اینجا برو


تو این تاپیک آدم زود پسر خاله میشه چرا؟


​

چونان خربزه شعر تو شیرین
که باشد فکر نان واجبتر از این
بکردم پند تو آویزه بر گوش
گروهبان گارسیا نشسته بر زین
من اینک میروم اما خرامان
که نباشد مرا کاری غیرازین
الان ظهر است و من بیتاب و خسته
اما فردا شوم من بهتر از این:دی

خوب نیت مهمه دیگه. نیت پسرخاله شدن نیست. شعر گفتنه. من که خودم لذت میبرم. البته اسم چیزایی که میگمم بعضا شعر نمیذارم. از همه اینا بگذریم آدم اگه خواست چیزیم بشه کلاه قرمزی خیلی بهتره:دی
شوخی میکنم.
در کل اگر خطابی چیزی هم میشه بنا رو بر جسارت نذارید.

 

[Nove]

چونان خربزه شعر تو شیرین
که باشد فکر نان واجبتر از این
بکردم پند تو آویزه بر گوش
گروهبان گارسیا نشسته بر زین
من اینک میروم اما خرامان
که نباشد مرا کاری غیرازین
الان ظهر است و من بیتاب و خسته
اما فردا شوم من بهتر از این:دی

خوب نیت مهمه دیگه. نیت پسرخاله شدن نیست. شعر گفتنه. من که خودم لذت میبرم. البته اسم چیزایی که میگمم بعضا شعر نمیذارم. از همه اینا بگذریم آدم اگه خواست چیزیم بشه کلاه قرمزی خیلی بهتره:دی
شوخی میکنم.
در کل اگر خطابی چیزی هم میشه بنا رو بر جسارت نذارید.

سلام میکنم من به زهرای زند... که میداد ما را هزار حرف و پند

 

[pearan]

سلام میکنم من به زهرای زند... که میداد ما را هزار حرف و پند

سلام ای نوید، ای نوایت نبید
گمانم که زهرا سلامت شنید

 

[Nove]

سلام ای نوید، ای نوایت نبید
گمانم که زهرا سلامت شنید

سلام من به پیران خاکم....
به عقل و منطق و احساس تو پاکم...
اوهوم شاید سلامم شنید...
شایدم که جوابم را ندید...