مشاعره با نام کاربر قبلی

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگر زندانی غم ها شوم من
اگر آواره ی صحرا شوم من
اگر از من رود این روح و جانم
آتی من تو را
چون جان شیرین دوست دارم:)



البته این و برا کس دیگه گفته بودم اومدم اینجا این تاپیک و دیدم گفتم منم یه چیزی گفته باشم:))
آتی نه.اتی..

من و طنین و بهار
رفتیم بخوریم ناهار

اتی کردی عکس پروفایلو عوض
ولی این که باز همون دختره هست

نمیدونم چرا فرهاد نمیاد
نمیاد و من و هرگز نمیخاد!!
 

tanin67

عضو جدید


درود ای نوید ای نوای امید
بزن ساز خود از برای امید

سلامم را چو پَر دادم به پرواز
ز نخلستان شهرم، شهر اهواز

در ميان باغ و بستان خيال
گردم و پيدا کنم شاخه گلي

بدهم هر برگ آن را به کسي
اولی را میدهم من با اتی

دومی را دهم به آقا نوید
به این برادر شاد و پُر امید

به پیران هم دهم من سومی را
امیدم هست که شاد گردم دلش را

من سرودم شعر خود را ایچنین
تا نباشد کس ز من اندوهگین



دوستان عزیز من هیچ کدوم شما رو نمیشناسم بنابراین اگر جایی لفظ خانم یا آقا رو به کار نبردم عذر خواهی میکنم :(
در ضمن فکر کنم این تاپیک اینجوریه که فقط برای نفر قبلی باید شعر بگیم و از خودمونم بگیم منظورم اینکه تن و بدن شاعرها رو توگور نلرزونیم :d
با تشکر :smile:
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلامم را چو پَر دادم به پرواز
ز نخلستان شهرم، شهر اهواز

در ميان باغ و بستان خيال
گردم و پيدا کنم شاخه گلي

بدهم هر برگ آن را به کسي
اولی را میدهم من با اتی

دومی را دهم به آقا نوید
به این برادر شاد و پُر امید

به پیران هم دهم من سومی را
امیدم هست که شاد گردم دلش را

من سرودم شعر خود را ایچنین
تا نباشد کس ز من اندوهگین



دوستان عزیز من هیچ کدوم شما رو نمیشناسم بنابراین اگر جایی لفظ خانم یا آقا رو به کار نبردم عذر خواهی میکنم :(
در ضمن فکر کنم این تاپیک اینجوریه که فقط برای نفر قبلی باید شعر بگیم و از خودمونم بگیم منظورم اینکه تن و بدن شاعرها رو توگور نلرزونیم :d
با تشکر :smile:
تنین زندگانی هم حزین است
دلم از دست این دنیا غمین است:surprised:
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خسته میخواهی شکسته یا رفیق...
گر بگویی مینوزام پیران ادیب...
همه گویند که شکسته اش خوش اهنگتر است...
گر بخواهی خسته اش غم اندوه من است...

نویدا شعر من با تو شود کامل و زیبا
بپوشان بر تنت جامه دیبا:)
 

Nove

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلامم را چو پَر دادم به پرواز
ز نخلستان شهرم، شهر اهواز

در ميان باغ و بستان خيال
گردم و پيدا کنم شاخه گلي

بدهم هر برگ آن را به کسي
اولی را میدهم من با اتی

دومی را دهم به آقا نوید
به این برادر شاد و پُر امید

به پیران هم دهم من سومی را
امیدم هست که شاد گردم دلش را

من سرودم شعر خود را ایچنین
تا نباشد کس ز من اندوهگین



دوستان عزیز من هیچ کدوم شما رو نمیشناسم بنابراین اگر جایی لفظ خانم یا آقا رو به کار نبردم عذر خواهی میکنم :(
در ضمن فکر کنم این تاپیک اینجوریه که فقط برای نفر قبلی باید شعر بگیم و از خودمونم بگیم منظورم اینکه تن و بدن شاعرها رو توگور نلرزونیم :d
با تشکر :smile:


سلامت گرفتیم ای طنین بی بها...
سلامت شدندو ز ان قلبها و دیده ها...
 

Nove

عضو جدید
کاربر ممتاز
نویدا شعر من با تو شود کامل و زیبا
بپوشان بر تنت جامه دیبا:)


جامه گر یابی تو بر من ای رفیق...
میدهم بر تو من این گردن و تیغ...
میدانی که همینک من چرا عریانم؟؟؟
چون حیرت زده از حس توم اشکانم...
هر ان که تو شعر میگویی از برایم...
من دیوانه شده و جامه میدرانم...
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
جامه گر یابی تو بر من ای رفیق...
میدهم بر تو من این گردن و تیغ...
میدانی که همینک من چرا عریانم؟؟؟
چون حیرت زده از حس توم اشکانم...
هر ان که تو شعر میگویی از برایم...
من دیوانه شده و جامه میدرانم...

مهربانم ، نوید من ،گاهی مرا یاد کن...
با گفتن بیتی تو دلم شاد کن:gol:

 

Nove

عضو جدید
کاربر ممتاز

مهربانم ، نوید من ،گاهی مرا یاد کن...
با گفتن بیتی تو دلم شاد کن:gol:



ای که جان و مهر من زتوست...
همه ارایه های شعرانم ز توست...
همه چیز من حتی اشکانم ز توست...
میسرایم ان شعر که معنای توست...
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در این سرای مالامال از ظلم و جور...
عارفان در عذابند و در زیر زور...
پس خوش باش با این دل خون...
مثل اشکانم که خوشم من این کنون...

[FONT=&quot]دستی هست که اشک از چشمانم می سترد ،[/FONT]
[FONT=&quot]و نُویدی خود اگر نیست[/FONT]
[FONT=&quot]تسلایی هست .
(اینو یه جا خونده بودم یهو اومد تو ذهنم ولی مال خودم نبود ببخشید :redface:)
[/FONT]
 

memarmemar

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]دستی هست که اشک از چشمانم می سترد ،[/FONT]
[FONT=&quot]و نُویدی خود اگر نیست[/FONT]
[FONT=&quot]تسلایی هست .
(اینو یه جا خونده بودم یهو اومد تو ذهنم ولی مال خودم نبود ببخشید :redface:)
[/FONT]

امشب اشکانم جاریست!
لبریزم از فراقت!:smile:
سلام
 

Nove

عضو جدید
کاربر ممتاز
نویدم ده تو به یک شادکامی
که من جز غم ندیدم زندگانی


زندگی گر داردت در و اه و سایشی...
گر بباشد مر تو را اخم و دادو فرسایشی...
این بدان اشکان من کین همه درد و زیان...
از برای فهم یک نکتست و ان...
هیچ دیدی اب راکد پاک باد؟؟؟
پس تلاطم را تشاوم راست باد؟؟؟
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
زندگی گر داردت در و اه و سایشی...
گر بباشد مر تو را اخم و دادو فرسایشی...
این بدان اشکان من کین همه درد و زیان...
از برای فهم یک نکتست و ان...
هیچ دیدی اب راکد پاک باد؟؟؟
پس تلاطم را تشاوم راست باد؟؟؟

همانا تو نویدی
و نصیحت گوی عارف
ولی افسوس که من هرگز نگردم واقف(بیشتر شبیه جمله سازی شد تا شعر)داداش نام کاربریتو عوض کن دیگه از نوید نمیکشه شعر بسازم:confused:
 

Nove

عضو جدید
کاربر ممتاز
همانا تو نویدی
و نصیحت گوی عارف
ولی افسوس که من هرگز نگردم واقف(بیشتر شبیه جمله سازی شد تا شعر)داداش نام کاربریتو عوض کن دیگه از نوید نمیکشه شعر بسازم:confused:


navid هستما...نه nove

گر نگردی واقف هوشیاری جان من...
هوشیاری به از دیوانگیست اشکان من..
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
navid هستما...نه nove

گر نگردی واقف هوشیاری جان من...
هوشیاری به از دیوانگیست اشکان من..


نویدا من که ار نوه نگفتم
سارا بانو تو را امید صدا کرذ:surprised:
شبت ارام دو یاران ادیبم
هم بر سارا و هم نوید عزیزم;)
 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
شعرت خواندم عجب خوش گفتاری تو

صفحه شخصیت نوشته معماری تو


باشگاه همه خوابند جز من و تو چند نفر

معمار چو عسس چرا هر شب بیداری تو

 

Sahar Gh

عضو جدید
کاربر ممتاز
برو نویدی باش بر خوابت:D
برو بگیربخواب که راحت باشی فردا:D
خندم واسه شعر قشنگی بود که سراییدم:)بروشبت بخیر


باز من ماندم و این شبهایِ تار
باز من می خوانم از سارایِ یار
ای که رفتی تا بخوابی در سرای
خوش بخوابی ای عزیزِ هووو شی یار
 

Similar threads

بالا