ساده ترین، کوتاه‌ترین و كاربردی‌ترین جملات انگلیسی

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
Talking about family and relatives = صحبت در مورد خانواده و اقوام
346 Are you married? آیا شما ازدواج کردید؟
347 No, I’m not married. I’m still single. نه ازدواج نکردم. من هنوز مجرد هستم
348 Your niece is engaged, isn’t she? خواهرزاده ی شما نامزد کرده ، مگه نه ؟
349 My sister has been engaged for two months. خواهرم دو ماهه نامزد کرده
350 My grandfather got married in 1921. پدر بزرگم در سال 1921 ازدواج کرد
351 When is your grandparents’ wedding anniversary?
جشن سالگرد ازدواج والدین شما چه زمانیه ؟
352 How long have they been married? چند وقته که ازدواج کردن؟
353 They’ve been married for quite a few years. تقریبا یه چند سالی هست که ازدواج کردن
354 Who did George marry? جورج با کی ازدواج کرده؟
355 Do they have children? آیا اونها بچه هم دارن؟
356 They had a baby last month. ماه پیش بچه دار شدن
357 My son wants to get married in June. پسرم میخواد در ماه ژوئن ازدواج کنه
358 They don’t know when the wedding will be. اونا نمیدونن ازدواج قراره کی باشه؟
359 Their grandchildren are grown up now. الان دیگه نوه های اونا بزرگ شدن
360 She’s a widow. Her husband died last year. اون بیوه هست. شوهرش پارسال مرد
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
Talking about neighbors and friends = صحبت در مورد همسایه ها و دوستان
361
Where did you grow up?
شما کجا بزرگ شدید؟
362
I grew up right here in this neighborhood.
من همینجا در این محل بزرگ شدم
363
My friend spent his childhood in California.
دوستم دوران کوکی اش را در کالیفرنیا گذرانده
364
He lived in California until he was seventeen.
او تا 17 سالگی در کالیفرنیا زندگی کرده
365
There have been a lot of changes here in the last 20 years.
از 20 سال پیش تا حالا تغییرات زیادی رخ داده
366
There used to be a grocery store on the corner.
اونجا سابقا یک مغازه خواربار فروشی بود
367
All of the houses have been built in the last ten years.
در ده سال گذشته تمام خانه ها ساخته شده است
368
They’re building a new house up the street from me.
آنها دارن تو خیابون بالایی ما یه خونه میسازن
369
If you buy that home, will you spend the rest of your life there?
اگه اون خونه رو بخری آیا بقیه عمرتو اونجا میگذرونی؟
370
Are your neighbors very friendly?
آیا همسایه هاتون خونگرم هستن؟
371
We all know each other pretty well.
ما همدیگه رو خیلی خوب میشناسیم
372
A young married couple moved in next door to us.
یه زوج جوان همسایه مون شدن
373
Who bought that new house down the street from you?
اون خونه جدیده که پایین خیابون شماست رو کی خریده؟
374
An elderly man rented the big white house.
یک مرد سالخورده خونه سفید بزرگه رو اجاره کرده
375
What beautiful trees those are.
اونا چه درختای زیبایی هستن
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار

Talking about future activities = صحبت در مورد فعالیت های آینده
376
What time are you going to get up tomorrow morning?
فردا صبح چه زمانی بیدار میشی؟
377
I’ll probably wake up early and get up at 6:30.
احتمالا زود بیدار میشم و ساعت 6:30 بلند میشم
378
What will you do then?
اون موقع چیکار انجام میدی؟
379
After I get dressed, I’ll have breakfast.
بعد از پوشیدن لباس صبحانه میخورم
380
What will you have for breakfast tomorrow morning?
برای فردا صبح صبحانه، چی میخوری؟
381
I’ll probably have eggs and toast for breakfast.
احتمالا نان برشته و تخم مرغ می خورم
382
After breakfast, I’ll get ready to go to work.
بعد از صبحانه، آماده میشم برم سر کار
383
I’ll leave the house at 8:00 and get to the office at 8:30.
خونه رو ساعت 8 ترک میکنم و ساعت 8:30 میرسم سر کار
384
I’ll probably go out for lunch at about 12:30.
احتمالا ساعت 12:30 میرم بیرون ناهار بخورم
385
I’ll finish working at 5:30 and get home by 6 o’clock.
کارم رو ساعت 5:30 تموم میکنم و ساعت 6 میرسم خونه
386
Are you going to have dinner at home tomorrow night?
آیا فردا شب تو خونه شام میخورید؟
387
Do you think you’ll go to the movies tomorrow night?
آیا فکر میکنید فردا شب میرید سینما؟
388
I’ll probably stay home and watch television.
احتمالا می مونم خونه و تلویزیون تماشا میکنم
389
When I get sleepy, I’ll probably get ready for bed.
وقتی که احساس خواب آلودگی میکنم میرم بخوابم
390
Do you think you’ll be able to go to sleep right away?
آیا فکر میکنی سریعا خوابت می بره؟

 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
Talking about the weather = صحبت در مورد آب و هوا
391
How is the weather today?
امروز هوا چطوره؟
392
The weather is nice today.
امروز هوا خوبه
393
What was the weather like yesterday?
دیروز هوا چه جوری بود؟
394
Yesterday it rained all day.
دیروز تمام مدت بارون می بارید
395
What will the weather be like tomorrow?
فردا هوا قراره چه جوری باشه؟
396
It’s going to snow tomorrow.
فردا قراره برف بیاد
397
It’s quite cold today.
امروز هوا خیلی سرده
398
It’s been cloudy all morning.
کل صبح هوا ابری بود
399
Is it raining now?
آیا الان داره بارون میاد؟
400
It’ll probably clear up this afternoon.
احتمالا امروز بعدازظهر هوا صاف میشه
401
The days are getting hotter.
روزها هوا گرمتر میشه
402
Today is the first day of spring.
امروز اولین روز بهاره
403
What’s the temperature today?
امروز هوا چند درجه هست؟
404
It’s about seventy degrees Fahrenheit this afternoon.
امروز بعدازظهر هوا حدود 70 درجه ی فارنهایت است
405
There’s a cool breeze this evening.
امروز عصر یه باد خنکی می وزید
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
Talking about sickness and health = صحبت در مورد وضعیت جسمانی (بیماری و سلامت)

406
How are you feeling today?
امروز حالت چطوره؟
407
I don’t feel very well this morning.
امروز صبح حالم زیاد خوب نیست
408
I was sick yesterday, but I’m better today.
دیروز مریض بودم اما امروز بهترم
409
My fever is gone, but I still have a cough.
تبم از بین رفته اما هنوز سرفه می کنم
410
My brother has a bad headache.
برادرم سر درد شدیدی داره
411
Which of your arms is sore?
کدامیک از بازوهات زخمی شده؟
412
My right arm hurts. It hurts right here.
بازوی سمت راستم آسیب دیده
413
What’s the matter with you?
چت شده؟
414
I’ve got a pain in my back.
کمرم درد میکنه
415
Which foot hurts? Is it the left one?
کدوم پا آسیب دیده؟ پای چپه؟
416
How did you break your leg?
چه جوری پاتو شکستی؟
417
I slipped on the stairs and fell down. I broke my leg.
رو پله ها سر خوردم و افتادم و پام شکست
418
Your right hand is swollen. Does it hurt?
دست راستت ورم کرده . آیا درد داره؟
419
It’s bleeding. You’d better go see a doctor about that cut.
خونریزی داره. بهتره واسه اون جراحت پیش دکتر بری
420
I hope you’ll be well soon.
امیدوارم زود خوب بشی

 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
Talking about daily habits = صحبت در مورد عادات روزانه
421
I get out of bed about 7 o’clock every morning.
من هر روز صبح ساعت 7 از خواب بیدار میشم
422
After getting up, I go into the bathroom and take a shower.
بعد از بیدار شدن حمام میروم و دوش میگیرم
423
Then I shave, brush my teeth and comb my hair.
بعدش اصلاح میکنم و دندان هایم را مسواک میزنم و موهایم را شانه میکنم
424
After brushing my teeth, I put on my clothes.
بعد از مسواک، لباس هایم را میپوشم
425
After that, I go downstairs to the kitchen to have breakfast.
سپس به آشپزخانه رفته و صبحانه میخورم
426
After eating breakfast, I go back upstairs again.
بعد از خوردن صبحانه دوباره بر میگردم بالا
427
Then, it’s usually time to wake up my little brother.
بعدش معمولا نوبت بیدار کردن برادرم است
428
He can’t dress himself yet because he’s too young.
او هنوز نمیتواند به تنهایی لباس بپوشد زیرا خیلی کوچک است
429
I wash his face and hands, and then I dress him.
من دست و صورتش را میشویم و لباس تنش میکنم
430
He tries to button his own shirt, but he can’t do it.
او سعی میکند تا دکمه لباسش را ببندد اما نمیتواند
431
My little brother takes a bath before he goes to bed at night.
برادر کوچکم قبل از خواب حمام میکند
432
He always forgets to wash behind his ears.
او همیشه فراموش میکند که پشت گوش هایش را بشوید
433
I’m always tired when I come home from work.
من هر وقت از سر کار بر میگردم خسته هستم
434
At bedtime, I take off my clothes and put on my pajamas.
موقع خواب، لباس هایم را در می آورم و لباس خواب می پوشم
435
I get into bed at about 11:30, and go right off to sleep.
من ساعت 11:30 به رختخواب می روم و به سرعت خوابم می برد

 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
Getting people’s opinion and ideas = کسب اطلاعات در مورد ایده ها و عقاید دیگران

436
What do you think? Is that right?
تو چی فکر میکنی؟ آیا درسته؟
437
Certainly, you’re absolutely right about that.
مطمئنا ، کاملا حق با شماست
438
I think you’re mistaken about that.
فکر میکنم در مورد اون اشتباه کردی
439
I like hot weather best.

440
Personally, I prefer winter weather.
شخصا ، هوای زمستان را ترجیح می دهم
441
Do you think it’s going to rain tomorrow?
فکر میکنی فردا بارون بیاد؟
442
I don’t know whether it will rain or not.
نمی دونم بارون میاد یا نه
443
In my opinion, that’s an excellent idea.
به نظر من ایده ی خوبیه
444
Why is Mr. Cooper so tired? Do you have any idea?
چرا آقای کوپر انقدر خسته است؟ نظر شما چیه؟
445
He’s tired because he worked hard all day today.
اون خسته است چون تمام روز سخت کار کرده
446
What do think of my children?

447
I think you have very attractive children.
فکر می کنم بچه های با مزه ای دارید
448
Please give me your frank opinion.
لطفا نظر واقعیتو بهم بگو
449
Do you really want to know what I think?
واقعا میخوای بدونی من چی فکر میکنم؟
450
Of course I want to know what your opinion is.
البته ، می خوام بدونم نظرت چیه

 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
Making plans = برنامه ریزی
451
What do you plan to do tomorrow?
برای فردا چه برنامه ای داری؟
452
I doubt that I’ll do anything tomorrow.
فکر نکنم فردا کاری داشته باشم
453
Please excuse me for a little while. I want to do something.
چند لحظه منو ببخشید. میخوام یک کاری انجام بدهم
454
I imagine I’ll do some work instead of going to the movies.
فکر کنم به جای سینما رفتن، یه کم کار انجام بدم
455
Will it be convenient for you to explain your plans to him?
برات راحته که در مورد برنامه هات به اون توضیح بدی؟
456
There’s nothing to do because tomorrow is a holiday.
فردا کاری ندارم که انجام بدم چون تعطیله
457
What’s your brother planning to do tomorrow?
برادرت برای فردا چه برنامه ای داره؟
458
He can’t decide what to do.
نمیتونه تصمیم بگیره چیکار کنه
459
It’s difficult to make a decision without knowing all the facts.
خیلی سخته که بدون دانستن همه ی حقایق تصمیم بگیری
460
We’re trying to plan our future.
ما سعی میکنیم برای آینده برنامه ریزی کنیم
461
That’s a good idea.
فکر خوبیه
462
I’m hoping to spend a few days in the mountains.
امیدوارم چند روزی را درکوهستان بگذرانم
463
Would you consider going north this summer?
فکر میکنی این تابستان به شمال بروی؟
464
If there’s a chance you’ll go, I’d like to go with you.
اگه احتمال داشت بری من هم با تو خواهم آمد
465
After you think it over, please let me know what you decide.


 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
Making decisions = تصمیم گیری
466
I’m anxious to know what your decision is.
من در مورد تصمیم تو دلواپسم
467
I’m confident you’ve made the right choice.
من مطمئنم شما انتخاب درستی کردید
468
I want to persuade you to change your mind.
میخوام متقاعدت کنم تا نظرتو عوض کنی
469
Will you accept my advice?
نصیحت منو قبول میکنی؟
470
What have you decided?
چه تصمیمی گرفتی؟
471
I’ve definitely decided to go to California.
من تصمیم قاطعی برای رفتن به کالیفرنیا گرفته ام
472
He didn’t want to say anything to influence my decision.
او نمیخواست چیزی بگه که روی تصمیم گیری من تاثیری بگذاره
473
She refuses to make up her mind.
داو از تصمیم گیری خودداری میکنه
474
I assume you’ve decided against buying a new car.

475
It took him a long time to make up his mind.
برای اون وقت زیادی گرفت تا تصمیم بگیره
476
You can go whenever you wish.
شما میتونید هر جا که دوست داشتید برید
477
We’re willing to accept your plan.
ما مشتاقیم تا برنامه ی شما را قبول کنیم
478
He knows it’s inconvenient, but he wants to go anyway.
او میداند که کار راحتی نیست اما به هر حال او میخواهد برود
479
According to Mr. Green, this is a complicated problem.
به گفته ی آقای گرین ، این یک مشکل پیچیده ای هست
480
She insists that it doesn’t make any difference to her.
او اصرار میکند که برای او فرقی ندارد

منبع
english 900

 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
Going places = مسافرت به مکان های مختلف


481
Are you going to go anyplace this year?
آیا شما امسال جایی می روید؟
482
If I have enough money, I’m going to take a trip abroad.
اگر پول کافی داشته باشم یک مسافرت به خارج خواهم داشت
483
How are you going? Are you going by boat?
چه جوری مسافرت می کنید؟ با قایق می روید؟
484
It’s faster to go by plane than by boat.
با هواپیما سریعتر از قایق می توان مسافرت رفت
485
What’s the quickest way to get there?
سریع ترین راه برای رسیدن به آنجا چیه؟
486
Altogether it will take ten days to make the trip.
کلا ده روز مسافرت شما طول می کشد
487
I hope you have a good time on your trip.
امیدوارم سفر خوبی داشته باشید
488
I’m leaving tomorrow, but I haven’t packed my suitcase yet.
من فردا میرم اما هنوز وسایلم را جمع نکرده ام
489
I’m going by air. I like flying.
من از طریق هوایی سفر میکنم. من پرواز را دوست دارم
490
My brother took a trip to Mexico.
برادرم به مکزیک سفر کرد
491
It was a six-hour flight.
پرواز شش ساعت طول کشید
492
How many passengers were on the train?
چند نفر مسافر در قطار بودند؟
493
His friend was injured in an airplane crash.
دوست او در تصادف هواپیما مجروح شد
494
Would you like to go for a walk?
دوست داری قدم بزنی؟
495
Let’s go out to the airport. The plane landed ten minutes ago.
بیا بریم فرودگاه. ده دقیقه پیش هواپیما فرود آمد


منبع​
English 900​


 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
Going shopping = خرید کردن


496
I’m going shopping because I need to buy some clothes.
من دارم میرم خرید چون به چند تا لباس احتیاج دارم
497
If this shirt doesn’t fit, may I bring it back later?
اگر این لباس اندازه نبود میتونم بیارم پس بدم؟
498
What size shoes do you wear?
شماره ی پای شما چنده؟
499
That suit looks very good on you.
این خیلی برای شما مناسب است
500
This dress is made of silk, isn’t it?
جنس این لباس ابریشم است. مگه نه؟
501
I’d like to try on this sweater.
دوست دارم این ژاکت را پرو کنم
502
I’m interested in buying a new car.
من به خرید ماشین جدید علاقمندم
503
What’s the price of that electric iron?
قیمت اتوی برقی چند است؟
504
How much is this rug?
قیمت این فرش چقدر است؟
505
Is this toothpaste on sale today?
آیا امروز این خمیر دندان برای فروش هست؟
506
That’s a beautiful leather wallet, but it cost too much.
این کیف چرمی خیلی قشنگ اما گران قیمت است
507
How much do I owe you?
چقدر بهت بدهکارم؟
508
That will be eighteen dollars and seventy-five cents.
هجده دلار و هفتاد و پنج سنت میشه
509
Do you have change for a twenty dollars bill?
آیا میتونی این بیست دلار را خرد کنی؟
510
The clerk helped me find what I wanted.
فروشنده کمکم کرد تا اون چیزی رو که میخواستم پیدا کنم


منبعEnglish 900​
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
Eating in a restaurant = غذا خوردن در رستوران


511
What would you like to eat?
شما چی میل دارید؟
512
I’d like a bowl of tomato soup, please.
لطفا یک کاسه سوپ گوجه فرنگی برام بیارید
513
The waiter seems to be in a hurry to take our order.
گارسن بنظر میاد خیلی عجله داره که سفارش ما رو بیاره
514
Which would you rather have steak or fish?
شما استیک یا ماهی می خورید؟
515
I want my steak well done.
میخوام استیک من خوب بپزه
516
What kind of vegetables do you have?
چه نوع سبزیجاتی میل دارید؟
517
I’ll have mashed potatoes and green beans.
من پوره سیب زمینی و لوبیا سبز می خورم
518
Would you please pass the salt?
میشه نمکدان رو بدید؟
519
They serve good food in this restaurant.
در این رستوران غذای خوب سرو میشه
520
Are you ready for your dessert now?
آیا الان دسر می خورید؟
521
This knife is dirty. Would you bring me a clean one, please?
این چاقو کثیف است. میشه یک تمیزش رو برام بیارید؟
522
May I have the check, please?
میشه صورت حساب رو بدید؟
523
You have your choice of three flavors of ice cream.
میتونید از بین سه طعم بستنی انتخاب کنید
524
We have vanilla, chocolate and strawberry.
ما سه طعم وانیلی، شکلاتی، و توت فرنگی داریم
525
We invited two guests to dinner, but they didn’t come.
ما برای شام دو مهمان دعوت کردیم اما آنها نیامدند
 

erfan_com

اخراجی موقت
به نظرتون کاربردی ترین جمله انگلیسی چیه؟؟
I Love YOU
I Hate YOU

یا جمله ای دیگر؟؟
 

گلبرگ نقره ای

کاربر فعال تالار زبان انگلیسی ,
کاربر ممتاز
خيلي خيلي ممنون
خيلي لطف كردين
مطالبتون واقعا مفيدن
مرسي
 

گلبرگ نقره ای

کاربر فعال تالار زبان انگلیسی ,
کاربر ممتاز
بقيه هم داره Persia1 جان؟
ببخشيد كه من تشكر ندارم تو اين تايپك ... ممنون ازين همه زحمتتون
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
بقيه هم داره Persia1 جان؟
ببخشيد كه من تشكر ندارم تو اين تايپك ... ممنون ازين همه زحمتتون

سلام
خواهش میکنم
بله بقیه هم داره که ایشالا میذارم الان یه خورده سرم شلوغ شده
در اولین فرصت حتما میذارم
 

hmd79k

عضو جدید
سلام
واقعا مفيد بود متشكرم. خواهش مي كنم تا اخر ادامه بدين
 

Motahare89

عضو جدید
کاربر ممتاز
عبارات کاربردی در مورد مو در زبان انگلیسی

عبارات کاربردی در مورد مو در زبان انگلیسی

[h=6][/h][h=6]فرقم را از سمت چپ باز می کنم
I PART my hair on left


می خواهم موهایم را فر بزنم
I am going to have my hair PERMed

موهایت را بده رنگ کنند
Have you hair DYED

موهایش به عقب شانه شده بود
her air was swept back

She usually wears her hair in in two braids.
او معمولا موهایش را دوگوشی می بافد!
صفات مو:


طلایی (بلوند)
blond

...صاف
straight

مواج
wavy

مجعد
curly

مواج قرمز
wavy red
---
عبارات بالا را می توانید با فعل
have
استفاده کنید


Sara has wavy black hair
============================
مدلهای مو
=
hairstyles

چتری
bungs(American) / fringe (British)i

دم اسبی
pony tail

موی بافته
braided hair

بافتن مو
braid one's hair= wear one's hair in braids

موی پشت سر جمع شده
in a bun

دقت شود که در انگلیسی گویی که مدل مو را هم « می پوشند» یعنی از فعل
wear
استفاده می شود ولی در برخی موارد از فعل
have

هم میشود استفاده کرد:


I never WEAR my hair in a pony tail.

He HAS a long beautiful pony tail

why dont you wear you hair in braids?

That girl was WEARing her hair in a bun
[/h] [FONT=&quot] [/FONT]
 

"Dezire"

عضو جدید
کاربر ممتاز
love is wide ocean that joins two shores

عشق اقیانوس وسیعی است که دو ساحل رابه یکدیگر پیوند میدهد

life without love is none sense and goodness without love is impossible

زندگی بدون عشق بی معنی است و خوبی بدون عشق غیر ممکن


love is something silent , but it can be louder than anything when it talks

عشق ساکت است اما اگر حرف بزند از هر صدایی بلند تر خواهد بود


love is when you find yourself spending every wish on him

عشق آن است که همه خواسته ها را برای او آرزو کنی


love is flower that is made to bloom by two gardeners
عشق گلی است که دو باغبان آن را می پرورانند


love is like a flower which blossoms whit trust
عشق گلی است که در زمین اعتماد می روید


love is afraid of losing you

عشق یعنی ترس از دست دادن تو


no matter what the question is love is the answer

پاسخ عشق است سوال هر چه که باشد



when you have nothing left but love than for the first time you become aware that love is enough

وقتی هیچ چیز جز عشق نداشته باشید آن وقت خواهید فهمید که عشق برای همه چیز کافیست



love is the one thing that still stands when all else has fallen

زمانی که همه چیز افتاده است عشق آن چیزی است که بر پا می ماند



love is like the air we breathe it may not always be seen, but it is always felt and used and we will die without it

عشق مثل هوایی است که استشمام می کنیم آن را نمی بینیم اما همیشه احساس و مصرفش می کنیم و بدون ان خواهیم مرد


 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
Going out for the evening =
526
How long did the movie last?
تماشای فیلم چه مدت طول کشید؟
527
The feature started at 9 o’clock and ended at 11:30.

528
They say the new film is an adventure story.
انها می گویند که داستان فیلم جدید ماجراجویانه است
529
A group of us went out to the theater last night.

530
The new play was good and everybody enjoyed it.
نمایشنامه ی جدید خوب بود و همه از آن لذت بردند
531
By the time we got there, the play had already begun.
زمانی که به آنچا رسیدیم ، نمایش شروع شده بود
532
The usher showed us to our seats.
مامور راهنمای سینما جای نشستن ما را بهمان نشان داد
533
The cast of the play included a famous actor.
یک هنرپیشه ی معروف جزء هنر پیشه های نمایش بود
534
After the play was over, we all wanted to get something to eat.
بعد از اتمام نمایش، همه ی ما میخواستیم یک چیزی بخوریم
535
There was a big crowd and we had difficulty getting a taxi.
خیلی شلوغ بود و ما خیلی سخت توانستیم تاکسی پیدا کنیم
536
The restaurant was filled, so we decided to go elsewhere.
رستوران خیلی شلوغ بود و ما تصمیم گرفتیم جای دیگری برویم
537
My brother wants to learn how to dance.
برادرم میخواهد رقصیدن را یاد بگیرد
538
We don’t go dancing very often.

539
Which would you rather do, go dancing or go to a play?
کدامیک را ترجیح می دهی؟ رفتن به رقص یا دیدن نمایش؟
540
I’m not accustomed to going out after dark.
عادت ندارم بعد از تاریکی بیرون برم
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار

Making appointments = ترتیب قرار ملاقات دادن
541
I’d like to make an appointment to see Mr. Cooper.
میخوام یک قرار ملاقات با آقای کوپر ترتیب بدم
542
Would you like to arrange for a personal interview?
دوست دارید یک مصاحبه ی خصوصی ترتیب بدهیم؟
543
Your appointment will be next Thursday at 10 o’clock.
قرار ملاقات شما پنجشنبه ی دیگه ساعت ده است
544
I can come any day except Thursday.
من هر روزی میتونم بیام بجز پنجشنبه
545
He wants to change his appointment from Monday to Wednesday.
او میخواهد قرار ملاقات را از دوشنبه به چهارشنبه تغییر دهد
546
She failed to call the office to cancel her appointment.
او موفق نشد به اداره زنگ بزنه و قرار ملاقاتش را لغو کند
547
I’m going to call the employment agency for a job.
میخوامبرای پیدا کردن کار به کاریابی زنگ بزنم
548
Please fill in this application form.
لطفا این فرم درخواست را پر کنید
549
Are you looking for a permanent position?
آیا شما به دنبال یک کار دائمی هستید؟
550
I’m going to call a plumber to come this afternoon.
میخوام به یک لوله کش زنگ بزنم تا امروز بعدازظهر بیاد
551
I couldn’t keep the appointment because I was sick.
من نتونستم به قرار ملاقات برم چون مریض بودم
552
I’m a new employee. I was hired yesterday.
من یک کارمند جدید هستم. من دیروز استخدام شدم
553
Please call before you come, otherwise we might not be home.
لطفا قبل از اومدن تلفن بزن ، وگرنه ممکنه خونه نباشیم
554
Let’s make a date to go shopping next Thursday.
بیا یک قرار برای خرید واسه پنجشنبه بعدی بذاریم
555
Will you please lock the door when you leave?
ممکنه موقع رفتن در رو قفل کنید؟
 

engage

اخراجی موقت
با چند تا جمله بندی میشه زبان یاد گرفت یا به اندوخته زبانیت تکیه کرد؟؟
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
He is six months behind with the rent.
اجاره اش شش ماه عقب افتاده است



* get steamed up * = get fogged up *
When I wear a mask , my glasses get steamed up !
ماسک که میزنم عینکم بخار میکنه



His father stood bail for him
پدرش ضامن او شد
Bail was set at $200,000.
وثیقه دویست هزار دلار تعیین شد



That was a near go
خطر از بیخ گوش گذشت

 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
آپارتمان/Apartment
-----------------------
مستاجر Tenant
آگهی اجاره Vacancy sign
اجاره نامه Lease/ Rental agreement
مدیر ساختمان Manager/Superintendent
آسانسور Elevator
راه و پله Stairs/Stairway
بالکن Balcony
طبقه بالا Upstairs
طبقه پایین Downstairs
حیاط محصور (مثل حیاط خانه های جنوبی ساخت) Courtyard
استخر شنا Swimming pool
کوچه Alley
خروجی اضطراری Emergency Exit
سیستم شوتینگ زباله Trash chute
آشکارساز دود/سنسور دود Smoke detector
زنگ Buzzer
چشمی در Peephole
زنجیر پشت در Door chain
پشتِ دری (که در رو از داخل قفل میکند) Dead-bolt lock


 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
Household Problems / مشکلاتی که در خانه پیش می آید
---------------------------------------------------------------
.The "water heater" is not working.
آبگرمکن خراب است.
.The power is out.
برق/برقها رفته است.
.The roof is dripping.
سقف چکه می‌کند.
.The tile is cracked.
کاشی ترک خورده است
.The window glass is broken.
شیشه پنجره شکسته است.
.The pipes are frozen.
لوله ها یخ زده است.
.The sink is overflowing.
آب از سینک سر می رود(یعنی پر شده و می ریزد.
.The toilet is stopped up.
چاه توالت گیر کرده است.
.The lock is broken
قفل خراب شده است.
.The "furnace" is broken.
دستگاه گرمایش/مشعل (شوفاژ) خراب شده است.​
 

محمدسرلک

عضو جدید
سلام
دوست عزیز من هم این مطالب رو میخوام

کانکت نشدم که اون رو دانلود کنم
امکانش هست برام میل کنین
gad_1390@yahoo.com
 
آخرین ویرایش:
بالا