رد پای احساس ...

***##***

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گاهی تنهایی
زیباترین شکل زندگی می شود...
وقتی دنیایت را....
آدمهایی پر کرده اند
که هیچ درکی از احساست ندارند!

گاهی تنها بمان و دست احساس
به سوی هیچ کسی دراز نکن!
بگذار روحت
کمی دورتر از
شلوغی آرام بگیرد
 

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو ب نقشی ک چ دوره از من
عکسه ماهه تویه آب روشن
تویه رویایی مث بیداری
تو میخوای ک ماهو از برکه بیای برداری؟!؟!
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
#دوست دارم این
#این تناقص را
ڪه در #چشمان و در #لب هاے توست


بر #لبت
می آورے #نه،
با زبانِ #چشم می گویی ڪه #می خواهی مرا
 

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
صدایِ نم نمِ بارون ، تو که نیستی چه دلگیره

هوا وقتی میشه ابری ، دلم واسه تو میگیره

منم اون قطره یِ بارون ، که میشینه رویِ موهات

اگه حتی شکستم من ، نیاری خم به ابروهات

من دلم بارونو خواست بارون دلم خواست

چند قدم با تو تویه خیابون دلم خواست

فقط چند ثانیه پیشِ تو باشم

با تو چند تا جمله یِ آروم دلم خواست
 

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست
و دلم بس تنگ است
باز هم می‌خندم
آنقدر می‌خندم كه غم از روی رود…
زندگی باید كرد
گاه با یك گل سرخ
گاه با یك دل تنگ
گاه باید رویید در پس این باران
گاه باید خندید بر غمی بی‌پایان…
 

sara23

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گریه کن گریه قشنگه گریه سهم دل تنگه
گریه کن گریه غروره مرهم این راه دوره
سر بده آواز هق هق خالی کن دلی که تنگه
گریه کن گریه قشنگه گریه قشنگه
گریه سهم دل تنگه گریه کن گریه قشنگه

بذار پروانه ی احساس دلتو بغـل بگیره
بغض کهنه رو رهاکن تـا دلت نـفس بگیره
نـکنه تنها بمونی دل به غصه ها بدوزی
تو بشی مثله ستاره توو دل شب ها بسوزی
 

$marziyeh67$

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
رنگهای رفته را مجسم کن

رویاهای گم شده در مه را!

راست میگفت،

نبودن؛

بیشتر از بودن است!

بلند شدم

قهـوه را حساب کردم ...

و بیـرون آمدم

از دنیا!
 

sar sia

کاربر بیش فعال
ای دل غمزده در سینه ی غمناک سلام
کعبه ی عشق توئی پاک تر از پاک سلام
مرهمی نیست کزآن درد تو آرام شود
ای به زخم همگان مرهم و تریاک سلام
بی سب نیست که دل نام نهادند ترا
هر چه فهم است توئی خانه ادراک سلام
هستی عالم امکان همه از خاک و گلند
همه ی عالم هستی زتو ای خاک سلام
خانه ای در قفس سینه ترا ساخته اند
بنگر این خانه که باغیست پر از تاک سلام
می از آن نوش مرا غصه فراموش کنم
غصه می آورد این می می غمناک سلام
 

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
از خود گذشتم تا ک تو از پیچ و خمها بگذری
لب بستم از گلایه تا از سر غمها بگذری
گوشه گرفتم تا ک تو با دنیا همساز بشی
پایان گرفتم تا ک تو دوباره آغاز بشی
راه من بودی تو همراه نبودی
غم من بودی تو غمخوار نبودی
درد من بودی تو همدرد نبودی
عشق من بودی وفادار نبودی
 

***##***

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سکوت شب
می تواند دلیلی باشد
برای شروع دلتنگی...

درست از همان لحظه ای
که بدانی شنونده ای نیست
برای شنیدن دلتنگی هایت...
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
می‌خواهم ترانه‌ای باشم
که به گوش تو زیباست...
بهانه‌ای باشم
که در صبحِ تو پیداست
یا خاطره‌ای سرگردان
که با عطر و بوی تو آشِناست.
 

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
میاد اون روزی که عکست از تو چشام میریزه

به خودم میامو میبینم نیستی و پاییزه

میاد اون روزی که همو چند ساله ندیدیم

خودمونو واسه دیدن هم نبخشیدیم...
 

sar sia

کاربر بیش فعال
بـارهـا چشمــانِ مــن با گـریه ها درگیر شد
خــویِ مغــرورِ نگاهـم خستــه و دلگیـر شد

بیت بیتِ هــر غـزل پـس لـرزهـای دیـدنـت
مهـرِ تـو در تـار و پــودِ شعـرِ مـن تکثیـر شد

لشکرِ چشمانِ تـو غـارتگـرِ هــوش و حـواس
قلعـهء احساسِ مـن بــا نـامِ تـو تسخیـر شد

خــواب هـایم تا اَبـد زندانیِ رؤیـایِ توسـت
چــون همیشه باز هم بر عشـقِ تو تعبیر شد

مـی رود احـوالِ مـن تــا نــاکجـایِ دلــهـــره
بخــت و اقبـالـم بدونِ تو غـل و زنجیـر شد
 

mahtab n

دستیار مدیر
کاربر ممتاز
دلتنگی یعنی؛

همین باران های بی امان
،
همین خیـابــان بلندِ خیــــس
،
همین آدم های در انتظار آخرین قطار عصر
،
همین چترهای سیاه روی سر...

...
دلخستگی هم یعنی؛

همین من که دیگر زیر هیچ بارانی هم قدم نمیزنم
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
M *** ♥♥♥ در خلوت احساس ♥♥♥ *** ادبیات 2235

Similar threads

بالا