دل نوشته های دلتنگی

***##***

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
 

toghrol1

کاربر بیش فعال
دردی که ورا نیست امیدی به وصالت
اما چه نکو می گذر حسن خیالت
در من همه غم ها به خدا جشن گرفته است
لبخند چه تلخ است به مردی که گرفته است
"آشنای دور"
 

toghrol1

کاربر بیش فعال
رهگذاری آمد و گفتا که من عاشق شدم...بی خبر از هر چه هست
گفت روحت بوی ریحان می دهد با روح من گویی یکی است....
گفتمش کای یار با ما آسمان ها نیز تنگی می کنند... روح من با قلب پرخونم یکی است
گفت میخواهم تو را در دل همه جایت کنم... وین دل شوریده ام را غرق آغوشت کنم...
گفتمش عشق و صبوری سخت و طاقت ناوری... از بیابان بلا باید گذشت...
گفت من عاشق شدم.. عاشق خوی نکویت گشته ام...
دست در دستش سوی آن وادی حیران شدیم... بس بیابان بود و راهی پر خطر
خواستم تا امتحانش کرده، گفتم ره کجاست؟وادی حیران کجاست؟کو نشانش یار من؟
گفت من خود کی شناسم ای عدو... رو که ما را با تو دیگر کار نیست... سوی ما نایی که مهری بر دلم آثار نیست...
رفت و من ماندن در آن وادی پر سوز و گداز... او نمی دانست کانجا وادی حیرانی است...
وادی عشق و گداز این جاست نی جای دگر...
من خود اما، آشنای کوی حیرانی بدم...
"آشنای دور"
 

***##***

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
روی قبرم بنویسید به یک خط درشت
حسرت دیدن دلدار مرا آخر کشت
بنویسید کسی گریه برایم نکند
چون که خوردم ز همه خنجر الوده ز پشت
بنویسید کسی گل نگذارد اینجا
جز گلم هیچ گلی بویی ندارد اینجا
شمع آرید که با سوختنش بر قبرم
خود بسوزد وز دل اشک ببارد اینجا
بنویسید در این قبر کسی رفته به خواب
که شده آرزوهایش همگی نقش بر آب
در پی یار روان بود ولیکن افسوس
یار او بود خیالی فقط از جنس سراب
بنویسید توقف نکند هیچ کسی
نشود هیچ کسی مدعی هم نفسی
زنده بودم به خدا هرچه کشیدم فریاد
نه کسی بود در این شهر نه فریاد رسی
بنویسید فقط روی مزارم ای داد
خانه ی غصه شود تا به قیامت آباد
 

bid-majnoon

عضو جدید
خدایا مواظب اونایی که یادمون نمیره چقدر دوسشون داشتیم
همونا که یه روز براشون مردیم و دیگه بعد اون زندگی نکردیم، حالمون خوب نبود، دلمون نمی تپید ، بغض ولمون نمی کرد،
همونا که هنوزم یه تشابه اسمی ساده باهاشون میتونه خرابمون کنه
همونا که همه دنیا رو براشون می خواستیم و می خوایم
همونا که دلشون رو بدتر از هر کس دیگه ای شکستیم
همونا که دردشون شدیم
همونا که ....
خودت می دونی،
مواظب همونا باش!
 

bid-majnoon

عضو جدید



هیچوقت آنجا نبوده ام اما برایم تصویر این پل و کارون تداعی همه عاشقانه های شفافی بود که می شد زندگیشان کرد...
حالا دیگر گیسوی هیچ معشوقه ای آب کارون را به بازی نمی گیرد و هیچ دلتنگی، غروبها، به تماشاش نمیشیند! کار از زنجیرها و زنجره ها گذشته است!

*یک روز، یک نفر گفت اگر مسئولین ما هم عاشق یک خوزستانی بودند، این حال و روز خوزستان و اهواز نبود!
به نظرم باید راست گفته باشه!
 

bid-majnoon

عضو جدید
.
.
.
.
.
.
.
.
.

فکر کن! یک جاده بارانی، و صدای معین
" ترکم نکن...
من بی تو بیمارم..."
انـــ ــگار تو باشــ ــی، صدات می پیچد در سرم " اینم حالش خوب نیست!"
و سکوت می کنی... چقدر سکوت تو و صدای او برای هر دومان معنی دارد:
" دیوونه وار... دوست دارم "
 

*محیا*

کاربر فعال مهندسی کشاورزی ,
کاربر ممتاز
با چراغی همه جا گشتم و گشتم در شهر
هیچ کس، هیچ کس اینجا به تو مانند نشد


هر کسی در دل من جای خودش را دارد
جانشین تو در این سینه خداوند نشد
 

***##***

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بعضی ناراحتی ها را هیچ وقت نباید فراموش کرد
بعضی دلخوری ها باید تا ابد گوشه ی قلب آدم بماند
اصلا بعضی خاطره ها را باید سنجاق کنی به سینه ات و با خودت همه جا حمل کنی!
فراموشی بد نیست ولی…
بیشتر وقت ها باعث تکرار اشتباه ها میشود
اما یادآوری ها ، اینکه بعضی رفتارها مثل فیلم از جلوی چشمانت رد شوند باعث میشود کمتر خطا کنی …
و بیشتر مواظب خودت باشی
مواظب احساست
اعتماد کردنت
عاشق شدنت…
گاهی وقتها همین بغض ها
همین زخم های فراموش نشده که در دلت مانده
مشتی میشود و محکم به صورتت میکوبد
تا یادت نرود در این دنیا
"هر کسی قابل اعتماد نیست"

 

*محیا*

کاربر فعال مهندسی کشاورزی ,
کاربر ممتاز
نباید اسیر غم شوم
باید قوی و محکم شوم
بی مهری هیچ انسانی باعث نمیشه من نسبت به اون بی مهر شوم
من هیچ وقت نتوانستم جواب بدی را با بدی بدهم
همیشه در خود شکستم
ولی عهد مهربانی ام با آدم ها را نشکستم
 

behrooz civil

کاربر فعال مهندسی عمران ,
کاربر ممتاز
ﺷﺐ ﺍﺳﺖ ﮐﻠﻨﺠﺎﺭ ﻣﯿﺮﻭﻡ …
ﺑﺎ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﺎ ﺩﻟﺘﻨﮕﯿﻬﺎﯾﻢ …
ﺑﺎ ﻗﻠﺐِ ﻟِﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﻡ …
ﺑﺎ ﻏُﺮﻭﺭِ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺍﻡ …
ﺳﺮﺍﻏﺶ ﺭﺍ ﺑﮕﯿﺮﻡ …
ﻧﮕﯿﺮﻡ .. ﺑﮕﯿﺮﻡ ..
ﻧﮕﯿﺮﻡ …
ﻧﺰﺩﯾﮏِ ﺻﺒﺢ ﺍﺳﺖ …
ﺩﻝ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺭﯾﺎ ﺯﺩﻡ …
ﻣﺸﺘﺮﮎِ ﻣﻮﺭﺩِ ﻧﻈﺮ ﺩﺭ ﺣﺎﻝِ ﻣﮑﺎﻟﻤﻪ ﻣﯿﺒﺎﺷﺪ !
 

*محیا*

کاربر فعال مهندسی کشاورزی ,
کاربر ممتاز
باید شاد باشم
و
شاد بمانم
تا بتوانم برای همه آنهایی که بطور خیلی خاص دوستشان دارم شادی بیاورم
باید به قدری قوی شوم که تنهایی بتوانم این کار را انجام بدهم
چون به هر کسی که گفتم باور نکرد
که شادی حقیقی در پس پاکی و اخلاص است
در بطن مهربانی و مهرورزی است
و هیچ کسی باور نمی کند که می شود با خوب بودن و پاک و خالص بودن معجزه کرد
برای همین باید ناامید نشوم
تا بتوانم شاد بمانم
باید شاد بمانم
تا
بتوانم پاک و خالص بمانم
و
باید پاک و خالص شوم
تا خدا
هم
به من معجزه بدهد
تا من هم بتوانم با معجزه ام
شادی را برای همه آنهایی که بطور خیلی خیلی خاص دوستشان دارم بیاورم
تا همه در کنار همه فرصت زندگی مان را شاد باشیم
و
شاد که باشیم
همان چرخه
خوب بودن و پاک و خالص بودن از نو شروع می شود
 

behrooz civil

کاربر فعال مهندسی عمران ,
کاربر ممتاز
در جلسه ی امتحان عشق من مانده ام و یک برگه سفید


یک دنیا حرف ناگفتنی و یک بغل تنهایی و دلتنگی


درد دل من در این کاغذ کوچک جا نمی شود، در این سکوت بغض آلود


قطره اشکی هوس سرسره بازی می کند و برگه سفیدم عاشقانه قطره را در آغوش می کشد


عشق تو نوشتنی نیست


در برگه ام کنار آن قطره یک قلب می کشم


وقت تمام است، برگه ها بالا…

 

behrooz civil

کاربر فعال مهندسی عمران ,
کاربر ممتاز
کسی که باورت دارد


یک قدم جلوتر از کسی است که دوستت دارد


دلم از نبودنت پر است


هر روز خاطراتم را الک میکنم و جز دلتنگی تو چیزی برایم نمیماند


نه تو آمدی


نه فراموشی


خیالی نیست


من کوه میشوم و پای نبودن هایت میمانم


اما ای کاش میدانستی بی تو تمام لحظاتم رنگ پاییزند
 

behrooz civil

کاربر فعال مهندسی عمران ,
کاربر ممتاز
دلتنگ که باشی آدم دیگری میشوی


خشن تر


عصبی تر


کلافه تر


و تلختر


با اطراف هم کاری نداری


همه اش را نگه میداری


دقیقا سرهمان کسی خالی میکنی که دلتنگش هستی
 

Similar threads

بالا