نقد ادبی اشعار و دل نوشته های دوستان

[Aseman Etemaad]

دوستان عزیز​

ما همه گاهی دست به قلم می شیم... یه چیزایی هست که از دلمون شروع می شه و باید بنویسیمشون!من به این نوشته ها می گم دل نوشته!
گرچه اعتقاد دارم آنچه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند ولی برای اینکه این دل نوشته ها دلنشین تر و حرفه ای تر باشه قرار شد این تاپیک برای نقد (و گاهی رفع اشکال)نوشته های اعضا در نظر گرفته بشه.
البته
بیشتر دوستان بی عیب می نویسند پس صرفا در این تاپیک به بررسی ایرادات نمی پردازیم!​

************
من فکر می کنم بهتره روال کار اینطوری باشه که :
هر شنبه دوستان نوشته هاشون رو در این تاپیک قرار بدن و تا جمعه همون هفته درباره ی این نوشته ها صحبت بشه.... انتقادات رو حتما با نقل قول مستقیم اثر عنوان کنید!​

فقط
یادتون باشه انتقاد همیشه به مذاق ما خوش نمیاد پس لطفا شکیبا باشید! در ضمن از منتقدین عزیز هم خواهش می کنم که نقدهاشون رو تا اونجا که ممکنه بر پایه ی احساس ننویسن. ​

************
لطفا با پیشنهاداتتون منو در زمینه ی بهبود کار این تاپیک کمک کنید!
​

 

[گلابتون]

با اجازه آسمان جان عزيزم :

ساده ترين نگاهت را ميخواهم ... لبريز از عشق و اميد ...
ساده ترين كلامت را ميخواهم ... موجي از خوبيهاي زلال...
ساده ترين عبورت را ميخواهم از رهگذر تنهايي قلبم...
ساده ترين پندارهاي عاشقانه ات را ميخواهم... در قاب انديشه هايم بگنجانم...
ساده ترين احساسات كودكانه ات را ميخواهم ..حتي به اندازه لبهايي جمع شده در هوس يك بغض كودكانه....
ساده ترين بارش چشمانت را ميخواهم ... در كنار پنجره ايي رو به ماه ....
ساده ترين نوازشهاي تورا ميخواهم ... گيسوانم هميشه درانتظارت دستان توست...
ساده ترين آغوشت را باز كن تنهاي تنهايم ... به اندازه كوچه باغهاي تنهايي دلم ... حرم گرماي وجودت زمستان قلبم را به بهار ميكشاند... ترنم پرستوها و چلچله ها پرواز را يادآورم ميشوند ....
و من اينجا تنهاي تنها با اندوهي بس ساده تر از آنچه تصور كني ...
ساده ترين پروازت را بخاطر خواهم سپرد اي دست نيافتني ترينم...
در ساده ترين سه شنبه سردترين ماه سال 1372............


گلاب

منتظر نظرات و انتقادات شايسته دوستان هستم .

 

[کافر خداپرست]

از جانب خودم به‌خاطر برپايي اين محفل ارزشمند سپاس‌گزاري مي‌کنم! اميدوارم دوستان قدردان اين سفره و ميزبانش باشند!
آسمان عزيز! از باب احتياط مي‌پرسم تا ناهماهنگي نکرده باشم:
نقل نوشته‌‌اي که شعرگونه نيست، بلکه نثري ساده است، مثل يک خاطره... اجازه ارائه‌اش است؟

 

[Aseman Etemaad]

نهال من!

نهال من!

فکر کردم از نوشته های قدیمی تر شروع کنم!!
نهال خردسال من
شاخه ی جوان آرزوي تو
از ترنم بهاري اشكهاي من
پر از جوانه بود!

دستهاي سرد من تا مي آمدي
براي تو
مثل آفتاب گرم
مهربان و عاشقانه بود!

مثل روز
پيش چشم من هنوز روشن است
خاطرات روزهاي گمشده
آخر آشنايي من و تو
شاعرانه بود!

خسته بودي و نا اميد و وازده
پشت هم
با خودت
حرف ميزدي:
-من چرا؟
زندگي چرا براي من به اين سياهي است ؟
آخر اين فريب روزگار عادلانه بود؟

من ولي براي تو
از خودم
تكيه گاه ساختم
عشق تو براي زندگي من
اولين و آخرين بهانه بود!
.
.
.
روزها مي گذشت و تو
قصر آرزوي خويش را –در كنار من-
چه خوب ساختي!
واي......
كار عشق هم چه ماهرانه بود!

نهال خردسال من!
روزگار ظالمانه بود!

هر چه بود چرخ زد گذشت......
در كنار تو ولي زندگي
-براي من-
يك خوشي ناتمام
يك بهار جاودانه بود!


85/6/30

 

[Aseman Etemaad]

از جانب خودم به‌خاطر اين تاپيک سپاس‌گزاري مي‌کنم! اميدوارم دوستان قدردان اين سفره و ميزبانش باشند!
آسمان عزيز! از باب احتياط مي‌پرسم تا ناهماهنگي نکرده باشم:
نقل نوشته‌‌اي که شعرگونه نيست، بلکه نثري ساده است، مثل يک خاطره... اجازه ارائه‌اش است؟

ممنون از لطف شما
بله تمام دل نوشته های دوستان برای خوانده شدن و اظهار نظر دربارشون و احیانا نقد اینجا گذاشته می شه....!

 

[kia2381]

دلتنگی خودم برای خودت!

دلتنگی خودم برای خودت!

برای دومین بار:
لطفا نظر!!!

گذر ایام میزبانی شد که مهمان افسار گسیخته ی وابستگی ها را پذیرا بود.
میشه بگید ازش چی برداشت می کنید؟!

 

[Aseman Etemaad]

با اجازه آسمان جان عزيزم :

ساده ترين نگاهت را ميخواهم ... لبريز از عشق و اميد ...
ساده ترين كلامت را ميخواهم ... موجي از خوبيهاي زلال...
ساده ترين عبورت را ميخواهم از رهگذر تنهايي قلبم...
ساده ترين پندارهاي عاشقانه ات را ميخواهم... در قاب انديشه هايم بگنجانم...
ساده ترين احساسات كودكانه ات را ميخواهم ..حتي به اندازه لبهايي جمع شده در هوس يك بغض كودكانه....
ساده ترين بارش چشمانت را ميخواهم ... در كنار پنجره ايي رو به ماه ....
ساده ترين نوازشهاي تورا ميخواهم ... گيسوانم هميشه درانتظارت دستان توست...
ساده ترين آغوشت را باز كن تنهاي تنهايم ... به اندازه كوچه باغهاي تنهايي دلم ... حرم گرماي وجودت زمستان قلبم را به بهار ميكشاند... ترنم پرستوها و چلچله ها پرواز را يادآورم ميشوند ....
و من اينجا تنهاي تنها با اندوهي بس ساده تر از آنچه تصور كني ...
ساده ترين پروازت را بخاطر خواهم سپرد اي دست نيافتني ترينم...
در ساده ترين سه شنبه سردترين ماه سال 1372............


گلاب

منتظر نظرات و انتقادات شايسته دوستان هستم .

زیباست و سرشار از احساس!!
اما در چند جا روند رو شکستید... قرینه ها در نوشته های اینطوری خیلی مهم هستند. در دو خط اول شما توصیف رو به قرینه به کار بردید اما بعد از اون این روند تغییر کرده !
از طرفی این جمله :
حتي به اندازه لبهايي جمع شده در هوس يك بغض كودكانه....
این جمله از نظر معنایی تصویر روشنی ره به خواننده القا نمی کنه گرچه در نظر اول اینطور به نظر نمیاد! به نظر من کلمه ی هوس اضافه هستش!
ساده ترين آغوشت را باز كن تنهاي تنهايم ... به اندازه كوچه باغهاي تنهايي دلم ...
این جمله می تونست اینطور نوشته بشه : ساده ترین آغوشت را باز کن ... به وسعت تمام تنهایی دلم!


گفتم البته این نکات از زیبایی نوشته ی شما هیچ کم نمی کنه ....ولی نکته ی دیگه ای که دلم نمیاد یاد آوری نکنم اینه که در نوشتن نثر یا اشعار سپید شیوه ی نگارش و محل قرار گرفتن مکثها و کاما ها و... خیلی مهم هست!
پیروز باشید!​

 

[Aseman Etemaad]

برای دومین بار:
لطفا نظر!!!

گذر ایام میزبانی شد که مهمان افسار گسیخته ی وابستگی ها را پذیرا بود.
میشه بگید ازش چی برداشت می کنید؟!

منظورتون از برداشت چیه؟؟

شاید بهتر بود می نوشتید مهمان ناخوانده ی وابستگی ها...به کار بردن واژه ی افسار گسیخته برای مهمان خیلی معمول نیست!
گرچه همین یک جمله ی کوتاه رو من خودم بارها زیر لب زمزمه کردم!زیبا بود!​

 

[kia2381]

منظورتون از برداشت چیه؟؟

شاید بهتر بود می نوشتید مهمان ناخوانده ی وابستگی ها...به کار بردن واژه ی افسار گسیخته برای مهمان خیلی معمول نیست!

گرچه همین یک جمله ی کوتاه رو من خودم بارها زیر لب زمزمه کردم!زیبا بود!​

آسمان جان ممنونم از لطف مجددتون
اول : منظوره من از برداشت چگونگی فهم این متن.آیا نوشته ی من قابل فهمه؟میخوام بدونم چیزی که شما ازش می فهمید با چیزی که من قصد بیانش و داشتم یکیه؟
دوم:.وابستگی که افسار گسیخته نباشه مهمان گذر ایام نمیشه!

 

[Aseman Etemaad]

آسمان جان ممنونم از لطف مجددتون
اول : منظوره من از برداشت چگونگی فهم این متن.آیا نوشته ی من قابل فهمه؟میخوام بدونم چیزی که شما ازش می فهمید با چیزی که من قصد بیانش و داشتم یکیه؟
دوم:.وابستگی که افسار گسیخته نباشه مهمان گذر ایام نمیشه!

خیلی سخت حرف می زنید.... به قولی می پیچونید!
گرچه فکر می کنم درک کنم چی می گید ولی یادتون باشه اگر این وابستگی رام و سر براه باشه دیگه عاشقی معنی نمی ده!

 

[cute]

سلام آسمان جان
واقعا خسته نباشی
فکر نمی کنم دل نوشته های من مثل شما زیبا و عالی باشه
اما شاید یه روزی گذرم به اینجا خورد
بازم ممنون

 

[kia2381]

خیلی سخت حرف می زنید.... به قولی می پیچونید!
گرچه فکر می کنم درک کنم چی می گید ولی یادتون باشه اگر این وابستگی رام و سر براه باشه دیگه عاشقی معنی نمی ده!

الان احساس میکنم آنی که من خواستم تو نوشتم بیان کنم با چیزی که شما برداشت کردید کمی فرق داره

 

[Aseman Etemaad]

الان احساس میکنم آنی که من خواستم تو نوشتم بیان کنم با چیزی که شما برداشت کردید کمی فرق داره

پس طوری بنویسید که برداشت ها درست باشه این یه اصله...
نوشته های بسیاری از شاعران بزرگ به دلیل سادگی ذاتیشون طرفدار دارند!
موفق باشید!

 

[kia2381]

ممنون آسمان جان
حتما راهنماییتون را در بقیه ی نوشته هام مد نظر میگرم.

 

[Aseman Etemaad]

ممنون آسمان جان
حتما راهنماییتون را در بقیه ی نوشته هام مد نظر میگرم.

خواهش می کنم!
من خودم هنوز دانش آموزم... منتظر نوشته های بعدیتون هستم!

 

[گلابتون]

ممنونم آسمان آبيم
خيلي محبت كردي عزيزدل ... راهنماييهاتون واقعا مفيد و كارآمدخواهد بود ... ممنون از اينكه به نوشته من رنگ و بويي تازه و زيبا بخشيديد...

گلابتون

 

[Aseman Etemaad]

ای بابا ....
انجام وظیفس.......!این حرفا چیه؟

 

[shabnam_arch]

پس طوری بنویسید که برداشت ها درست باشه این یه اصله...
نوشته های بسیاری از شاعران بزرگ به دلیل سادگی ذاتیشون طرفدار دارند!
موفق باشید!

ولی بهنظر من اینکه از یه متن برداشت های متفاوتی بشه بسته به دید خواننده خیلی جالب تره!

 

[ebbi]

با سلام خدمت تمامي دوستان عزيز!
از سرکار خانم آسمان به خاطر اين تاپيک عالي تشکر مي کنم.

يه سوال:
نوشته ها حتمن بايد شعر باشن؟ يا مي شه داخل اين تاپيک متن هم گذاشت؟

 

[Aseman Etemaad]

با سلام خدمت تمامي دوستان عزيز!
از سرکار خانم آسمان به خاطر اين تاپيک عالي تشکر مي کنم.

يه سوال:
نوشته ها حتمن بايد شعر باشن؟ يا مي شه داخل اين تاپيک متن هم گذاشت؟

ebbiجان
در جواب سوالتون باید بگم نه لازم نیست حتما شعر یا نوشته موزون باشه....اینجا می خوایم تبادل افکار کنیم و نظرات بقیه رو بشنویم!!!
منتظر نوشته هاتون هستم!

 

[atish_baran]

http://www.www.www.iran-eng.ir/images/icons/google.gif ***غبار***

فانوس را برداشتم...
و بر غبار شیشه شکسته اش بوسه زدم ...​

و در برکه فرو رفتم و گریستم ارام و بی صدا ...
فانوس را بر درخت کنار برکه آویختم و رفتم ...
. . .

 

[hami_life]

سلام اسمان جان
واقا" از تایپیک قشنگت سپاسگزاری می کنم
ببخشید استاد ما هم اگه بخوایم شعر هامون نقد بشه باید دوباره اینجا بزاریمشون یا تو همون دل نوشته ها کافیه ؟

 

[Aseman Etemaad]

سلام اسمان جان
واقا" از تایپیک قشنگت سپاسگزاری می کنم
ببخشید استاد ما هم اگه بخوایم شعر هامون نقد بشه باید دوباره اینجا بزاریمشون یا تو همون دل نوشته ها کافیه ؟

من اعتراض دارم........
ینی چی این همش تقصیر آقا مدیره.......
بابا چرا واسه مردم حرف درست می کنین؟ من کجام استاده...
بعدم
شما هیچ کدوم هیچی درباره ی نوشته من نگفتین...

حامد جان
با اینکه از دستت عصبانیم داداش!
ولی نه اون شعری کخ می خوای بقیه راجع بهش نظر بدن رو باید اینجا بذاری...
بازم می گم
اینجا که فقط اشکال نمی گیریم نظراتمونم می گیم... تعریفم می کنیم پس بشتابید!!!




PS : حامد؟؟؟ واقا چیه؟از تو بعیده ها...واقعا

 

[Aseman Etemaad]

http://www.www.www.iran-eng.ir/images/icons/google.gif ***غبار***

فانوس را برداشتم...
و بر غبار شیشه شکسته اش بوسه زدم ...​

و در برکه فرو رفتم و گریستم ارام و بی صدا ...
فانوس را بر درخت کنار برکه آویختم و رفتم ...
. . .

یه طرح تازه بود...
واقعا باید بگم ذهن فعالی داری سما جان.... و حتما خیلی قدرت تخیلت بالاست...
بهت تبریک می گم!

 

[باران بهاری]

آسمان جان!من یه سوال داشتم..شعرها یا کلا" دل نوشته هایی که میذاریم، حتما" باید محتوای عاشقانه داشته باشه؟

 

[Aseman Etemaad]

آسمان جان!من یه سوال داشتم..شعرها یا کلا" دل نوشته هایی که میذاریم، حتما" باید محتوای عاشقانه داشته باشه؟

نه
لزومی نداره...به اولین پست من در این تاپیک مراجعه کنی همه چیز دستگیرت می شه!!!

 

[کافر خداپرست]

من اعتراض دارم........
ینی چی این همش تقصیر آقا مدیره.......
بابا چرا واسه مردم حرف درست می کنین؟ من کجام استاده...
بعدم
شما هیچ کدوم هیچی درباره ی نوشته من نگفتین...

بي‌خدا من بي‌تقصيرم!
خب مگه کسي جرأت داره راجع به نوشته‌ي خانوم معلمش چيزي بگه؟؟
(آسمان، من نمي‌دونم چرا به تو که مي‌رسم امتيازام تموم مي‌شه، ببخشا!
تو حتا اسپم خشک و خالي هم کني بازم استحقاقش رو داري، چون فعاليتت در راستاي هنر و ادبياته! در ضمن از آمدن حامد جان خيلي خوشحالم!)

 

[Aseman Etemaad]

بي‌خدا من بي‌تقصيرم!
خب مگه کسي جرأت داره راجع به نوشته‌ي خانوم معلمش چيزي بگه؟؟
(آسمان، من نمي‌دونم چرا به تو که مي‌رسم امتيازام تموم مي‌شه، ببخشا!
تو حتا اسپم خشک و خالي هم کني بازم استحقاقش رو داري، چون فعاليتت در راستاي هنر و ادبياته! در ضمن از آمدن حامد جان خيلي خوشحالم!)

یعنی چی؟
معلم کدومه...آقا من شاکیم اصلا....
خوبه والا ....

 

[کافر خداپرست]

یعنی چی؟
معلم کدومه...آقا من شاکیم اصلا....
خوبه والا ....

خب برو به ادمين بگو

 

[Alireza00]

الان 30 دقیقه از شروع شنبه گذشته و من سر صفم .
.
می خندی و می دانی
مارا نشود هر کس
رمزینه و آوایی

می دانی و می دانم ​

در عالم آدم ها
جزمن ،تو کسی نشنید

جز من چه کسی فهمید ؟​

در درک منی جانا
زلفت ننما بر ما ​

من جان تو می خواهم

از دل به زبان آرا

معصومی و پاکیزه
بر هیچ نیالایی ​

بر خاک نظر مفکن

محبوبه ی افلاکی ​

دل از دل تو گوید
گوید که تو با مایی
اما چه کنم یارا
صد حیف و بد اقبالی​

هر شب به خدا نالم
وای از دل و وای از عقل
وای از شب پرتردید ​

وای بر منِ بی آهنگ

- من چه کنم ای آشنا ؟
رویی دلم ، رویی خرد
رویی تو و رویی خدا ​

در این زمان آهنی ​

یزدان به فریادم رسد .

من می روم !
اما تو ای غنچه ترین
شیرین بخند ، شیرین بمان