درد دلی با صاحب الزمان(حضرت مهدی عج)

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز


از راه می رسند بهاران و عیدها


مانده ولی به راه تو، چشم امیدها

زخم فراق در دلمان کهنه می شود


اقا دراستانه ی سال جدید ها

مانند افتاب لب بام تا به کی

دل خوش کنیم بی تو به وعده و وعیدها

دلتنگی مرا،به تماشا گذاشتند

هر جمعه برگ زردی از این سررسیدها

مانند ماست در تب و تاب فراق تو


هر شب جنون سر به گریبان بیدها

هر روزمان بدون تو،شام عزا گذشت


ای صبح بازگشت تو، آغاز عیدها

میایی از نواحی سرسبز اسمان

با بیرقی به سرخی خون شهیدها



******

((شعر از: یوسف رحیمی))
************
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
خدا می دانست که عشق بی فراق بی معنی ترین مفهوم دنیاست... پس عشق تو را با فراق آفرید

ثانیه ثانیه های شب های جمعه را در فراق عشق تو می گرییم

حتی اگر سوی چشمانمان ازدست برود ،

تا شاید باد صبا بیاورد بوی پیراهنت را...




حضرت مهدی(عج)
درادعیه های مختلف به خورشید و آفتاب تشبیه شده اند

یادمان باشد
"اگر با آمدن آفتاب بیدار شویم نمازمان قضاست"
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوباره جمعه رسید و از انتظار سرودم
غروب جمعه همیشه در انتظار تو بودم


تو آسمانی و عاشق من این اسیر زمینی

تو در نهایت اوجی و من در اوج فرودم



بگیر دست دلم را آهای غایب کبری

در ازدحام قفسها دوباره بال گشودم



دلم شنیده که یک شب ز آسمان تو می آیی

و می رسد به تو آخر تمام کشف و شهودم



چه حسرتی چه نیازی چه انتظار عجیبی

که ریشه کرده میان خرابه های وجودم


دوباره جمعه دلگیر مرا به یاد تو انداخت
غروب جمعه همیشه در انتظار تو بودم...





فقط غروب جمعه نیست که دلگیر است...دلت که گیر کسی باشد...همیشه میگیرد...

اللهم عجل لولیک لافرج
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز


گفتم : خدا آخه این همه سختی ؟ چرا ؟
گفت : * ان مع العسر یسرا *
" قطعا به همراه هر سختی آسانی هم هست. " (شرح/6)


گفتم : خوب خسته شدم دیگه ...
گفت : * لا تقنطوا من رحمة الله *
" از رحمت من نا امید نشو . " (زمر/53)


گفتم : خدا آخه این همه سختی ؟ چرا ؟
گفت : * ان مع العسر یسرا *
" قطعا به همراه هر سختی آسانی هم هست. " (شرح/6)

گفتم : واقعا ؟
گفت : * فان مع العسر یسرا *
" حتما به همراه هر سختی آسانی هم هست. " (شرح/7)

گفتم : خوب خسته شدم دیگه ...
گفت : * لا تقنطوا من رحمة الله *
" از رحمت من نا امید نشو . " (زمر/53)

گفتم : انگار منو فراموش کردی ؟
گفت : * فاذ کرونی اذکرکم *
" منو یاد کن تا تو رو یاد کنم. " (بقرة/152)

گفتم : تا کی باید صبر کرد؟
گفت : * و ما یدریک لعل الساعة تکون قریبآ *
" تو چه می دونی ! شاید موعدش نزدیک باشه " (احزاب/63)
گفتم : تو بزرگی و نزدیکیت برای من کوچک، خیلی دوره! تا اون موقع چکار کنم؟
گفت : *و اتبع ما یوحی الیک واصبر حتی یحکم الله *
" کارهایی رو که بهت گفتم انجام بده و صبر کن تا خودم حکم کنم. (یونس/109)

ناخواسته گفتم : الهی و ربی من لی غیرک
گفت : * الیس الله بکاف عبده *
" من هم برای تو کافی ام " (زمر/36)

گفتم : تو خدایی و صبور ! من بنده ات هستم و ظرف صبرم کوچیکه ... یک اشاره کنی تمومه!
گفت : *عسی ان تحبوا شیئآ وهو شرّ لکم *
" شاید چیزی که تو دوست داری به صلاحت نباشه! " (بقرة/216)

گفتم : خدایا بعضی ها خیلی طعنه می زنن !!
گفتی : * و ذر الّذین اتّخذوا دینهم و لعباً و لهواً و غرّتهمُ الحیاةُ الدّنیا .... * .
" رها کن کسانی را که دینشون را به مسخره و بازیچه گرفته ان و زندگی دنیا اون ها را فریب داده " (70/انعام
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
ما را شب دیدار بود هر شب جمعه

دل منتظر یار بود هر شب جمعه


ای مشتریان گل زهرا بشتابید

یوسف سر بازار بود هر شب جمعه

خون شد جگر ما ز بس آدینه شمردیم

بین دیده چه خونبار بود هر شب جمعه


گویند چرا هیئتیان خواب ندارند

گو فاطمه بیدار بود هر شب جمعه

آدینه ای آن جان جهان می رسد از راه

ز آن دل پی دلدار بود هر شب جمعه

ای گمشده ی فاطمه برگرد که دل ها

از عشق تو سر شار بود هر شب جمعه




 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
زودتـ ـر بیـ ـا…!
مـَטּ
زیر بـ ـاراטּ
ایستاده ام و انتـــظار تو را میکِشَم…
چَترے رویـﮧ سَرم نیست،
میخواهم قَدم هایت را با تِعداد قَطره هاے بـ ـاراטּ
شُماره کُنم،
تو قَبل از پایاטּ
بـ ـاراטּ
مے رسے…
یا بـ ـاراטּ
قَبل از آمدنت بـﮧپایاטּ
میرسد…؟
مَرا مَلالے نیست.
حَتے اگر هِزار سال هَم زیر بـ ـاراטּ
بدوטּ
چَتر بمانم،
نـ ﮧاز بوے یاس بـ ـاراטּ
خورده خَستـﮧ میشوم،
نـﮧ از خاکے که بـ ـاراטּ
غُبار را از آن رُبوده است،

مـَטּ
تا آخریـטּ
فَصل بـ ـاراטּ
مُنتظرت مے مانم…
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
شنیده ام از ما دلتنگ تری ِ برای آمدنت
شنیده ام دل نگران مایی
شنیده ام گریه می کنی برایِ ما
کی تمام می شود ؟
غروب هایی که "دلِ" ما "گیر ِ" دلتنگی ات است آقا !
-----------------------------------------------------------------
مرا عهدی ست که با نام تو آرامش بگیرم...
باشد که فراموش نکنم...



 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز

می شناسمت.
می پرسند:میشناسی اش؟
می گویم:خوب،خوب!
شك میكنم.البته نه خوب خوب،ولی امیدوارم بهتر از دیگران.
می گویند:پس از او بگو!
می گویم از كجا شروع كنم؟
می گویند از هر كجا كه میخواهی؛ازصفات،اخلاق،ظاهر ش.
می گویم:ظاهرش جوان ونیرومند،رنگش گندمگون،بلند پیشانی،بینی كشیده وزیبا،چشمان سیاه ودرشت،ابروانی پر
پشت وبرجسته،شانه ای پهن،موهای مجعد وخالی بر گونه...

می پرسند:اخلاقش؟

می گویم:اخلاقش عین پدران بزرگوارش است؛مایه آرامش،بركت،هدایت،داناترو با درایت تر از همه،لباس خشن،غذایش
نان جوین،صبرپیشه،باصلابت،عابد ترین،دلیرترین وجواد.
می پرسند محل زندگی اش كجاست؟؟
پاسخ می دهم:نشانی اش را به من نداده،البته نمی شودگفت نداده؛ولی خوب!
می گویند :خودت هم فهمیدی چه گفتی؟
می گویم :راستش فرموده هر وقت كارم داشتید كجاها بیایید،ولی محل زندگی فعلی اش را نمی دانم؛اگر محل زندگی
گذشته یا آینده اش را بخواهید بلدم.

تعجب می كنند:آینده اش را؟!
می گویم:بله!قرار است بعدها در كوفه ساكن شود؛مثل پدر بزرگوارش امیرالمومنین(علیه السلام).
می پرسند :حالا قرارتان كجاست؟
جواب میدهم:خیلی جاها.مثلا جمكران؛همین نزدیكی است،البته گاهی خودش به بعضی از با معرفت ها سر می زند.
می پرسند:چه جور آدمی است؟
می گویم:"یاعلی"بگویی،تا آخرش همراهت هست.تو او را فراموش می كنی،او تو را فراموش نمی كند.
می پرسند:جوری حرف می زنی كه انگار فامیل ویا خویشاوند هستید!
می گویم:بله! نسبتی داریم.
می پرسند:چه نسبتی؟

می گویم:مولایم هستند.

گفت وگو تمام میشود.از هم كه جدا می شویم،رو می كنم به شما كه نمی دانم كجا هستی ومی گویم:

«درست گفتم آقا جان !؟ اگر چیزی اشتباه گفتم،اگر لاف زدم،شما ببخشید.

آبروداری كردم،آخر زشت است جلوی دیگران بگویم مولایم را خوب نمی شناسم.»
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز

✔ خــریـدآر نَـدارَد ..


دلــے کـــہ بــراے " تـــو " ❤●•٠·


لـَــکـــ زده اسـتـــ


·٠•● ❤ ادرکـنے
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز



همیشـہ کسے در مـن فـریـاد مے زنـد :
مے آیـد، غصـہ نخـور !!



تـو کـہ مـی آیے
تـا کـہ دل پـریشـانے مـا را
آرام و قـرار شـوے
تـا دوسـتان خـــدا را عـزیز کنے
و دشمنانش را خـار ...


تـو کـہ می آیے
تـا بساط ِ دروغ را برچینے
و خـودبینان سرکش عـالم را نیست کنے


تـو کـہ یـارے کننده حقے
پس تــو کجـایے ؟


مـا
همـہ اعتبارمـان را
مدیون
نگــاه ِ مهربان و آسمانے توایـم ...


در ایـن فـراموشے مُدرن
ردپـایت را گُـم نکنیم یک وقـت !!



مـا کـہ تمــام شـدیم ، عیبے نـدارد
خاصیت ِ عشـــق این است ...


◁دلنوشتـہ : علـے احمــدی
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز



کوفیان با ظهور حسین(علیه السلام)
و ما با غیبت تو
امتحان شدیم



کدام سخت تر بود؟
ظهور یا غیبت؟
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز


• از مأموریت که برگشت ، خوشحال بود..

پرسید : راستی فرمانده گمراه کردن این ها چه فایده ای دارد ..؟؟!!

• ابلیس جواب داد:

امام این ها بیاید عمر ما تمام میشود...

این ها را که گمراه میکنیم امامشان دیرتر می آید ....

• با کنجکاوی پرسید : این هفنه پرونده ها چه طور بود...؟؟!!

ابلیس نگاهی عاقل اندر سفیه به او انداخت و گفت:


• مگر صدای گریه آقایشان را نمی شنوی...؟؟!
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز



ســــــاعات عمر من همگی غرق غآم گذشت
دســــــت مرا بـــــــگیر که آب از سـآرم گذشت
ماننــــــد مــــــرده ای متـــــــحرک شــآـدم، بیا
بــــی تو تمام زندگــــــی‌ام در عـــــدم گآذشت
می خواستــــم که وقف تو باشــــم تآمام عمر
دنیا خلاف آن چـــــه که می خواسـتم گذشت
دنیا کــــــه هیــــچ، جـــــرعه آبی که خآورده ام
از راه حـــــلق تشنه ی من، مثل سَم گذشت
بعـــد از تو هیــــــــچ رنگ تـــــــغزّل ندیــــده ایم
از خــــــیر شــــــــعر گفتن، حتّــی قلم گذشت
تا کــــــــی غروب جــــــــمعه ببــــینم که مادرم
یک گوشه بغض کرده که این جمعه هم گذشت
مـــــــولا شــــــــمار درد دلم بــــی نهایت است
تــــــــــعداد درد مــــــــن به خــدا از رقـم گذشت
حـــــــالا بـــــــــرای لحـــــــظه ای آرام می شوم
ســـــــاعات خــــــوب زندگی ام در حرم گذشت
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز



اگر حجاب ظهورت وجود پست من است...

دعا نما که بمیرم چرا نمی آیی؟




براﮮ روزهایـﮯ که بود
براﮮ روزهایـﮯ که هست
براﮮ روزهایـﮯ که خواهد بود؛

تو اگر نبودﮮ
جهان ِ ما
بـﮯ جفت مـﮯ‌ماند ...

مولایم؛
نبودنهایت دارند تکرارﮮ مـﮯ شوند
لطفا
برایمان قدرﮮ بودن بفرست
که
از تکرار این همه بـﮯ تویـﮯ خسته ایم ... !

【 ... 】

آقا جان نمیخواهـﮯبیایـﮯ ..../
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
دست ها بهــردعا سـوی سمـایندبیا
اینهمه منتظران دست به دعــایندبیا


جوی خون می رود از کوی وگذر می بینی
رحمتـی کن کـه همـه خلـق خـداینـدبیـــا
 

smart student

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
"بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد
دعا کبوتر عشق است و بال و پر دارد
بخوان دعای فرج را و عافیت بطلب
که روزگار بسی فتنه زیر سر دارد
بخوان دعای فرج را که یوسف زهرا (س)
ز پشت پرده غیبت به ما نظر دارد"
 

bahargoli

عضو جدید
امشب برای دلم دعا کن آقا جان
دلم گرفت
اشک امانم نداد
چه بهای سنگی دارد ماندن بر ارزش ها
امشب در نماز شبت به یاده من باش

:(
 

SEVDA.14

عضو جدید
کاربر ممتاز
خوشحالم كه جواب سلام واجبه
هر روز بهت سلام ميدم
اگرم لايقت نباشم جوابمو ميدي
منونتم
 

javad ta

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو هستی ولی انگار دلم محو تماشای خیالی دگر است
تو هستی و منم آن ناسی حرف های شما
تو هستی ای امید دل زهرا(س)
من که دانم کوله ی راهم از چه پر است
اما تو بیا و منگر بر بَدیَم
بیا و نظری دار بر دل مخروبه ی این سائل در راه نگران
من هنوز میمانم
و هنوز منتظرم ...
یا ابا صالح المهدی متی ترانا و نراک
اللهم عجل لولیک الفرج
 
آخرین ویرایش:

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
به یاد دارمت ای خالق آن زمان که نبود/ مرا نشانه ای از زندگی و روح و وجود

چو خلق گشتم و دیدم ز خود فراتر را / شمیم بوی فراتر زمن دلم بربود

سؤال کردم و گفتی به هر بنی بشری / به قدر قدرت تقوی دهم جواز صعود

هبوط کن به جهانی که آب و خاک و گِلت/ پزد هماره و آرام در تنور سجود

هر آنقدر که توانی به طاعتم تو بکوش/ بگیر بند عبادت برای اذن ورود

چنان که می نگرم در گذشته می بینم/تلاش من گره عذر و طاقتم نگشود

نشد نشد نشدم آنچه ادعا کردم / تویی تویی تو خدایی رحیمی ای معبود

 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز

یوسفم!

تا کی باید به سمتت بدوم .کمکم کن که هیچ وقت خسته نشم.

گفته بودم چو تو بیایی غم دل با تو بگویم

چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی

اللهم عجل لولیک الفرج...



 

Similar threads

بالا