درد دلی با صاحب الزمان(حضرت مهدی عج)

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
اگر دعای من امشب به آسمان برسد
گمان كنم كه خدا هم به دادمان برسد

رمق نمانده به جسمم , خدای من مددی !
مگر ز تو به تن مرده*ام توان برسد

غمم ز دوری یار است ، یار گمشده*ام
چه می*شود خبر از یار بی نشان برسد ؟

چه می*شود كه بیاید سوار مشرقی*ام
و بر پیاده ی خسته ، توان و جان برسد ؟

پر از لطافت گل می*شود نسیم چمن
اگر به فصل خزان یار مهربان برسد

گلاب و عطر بپاشید در مسیر ظهور
گمان كنم كه هر آن لحظه میهمان برسد !

همیشه منتظرم دركنار جاده عشق
كه پیک خوش خبر از سمت جمكران برسد

تمام ذهن مرا پر نموده این پرسش
چه می*كنیم اگر وقت امتحان برسد ؟

خدا كند كه در این روز , روسپید شویم
چو كارنامه به آن مصلح جهان برسد

یقین بدان كه اثر می*كند دعای فرج
و از عنایت ، آن صاحب*الزمان برسد

شروع دفتر باور به نام او زیباست
اگر كه ختم غزل هم به پای آن برسد



 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
کاغذ

قلم

دوچشم ورم کرده

دل...


سلام

آقا اجازه؟


میکشد مرا انتظار.....

آخر چرا ؟

نگو که دعایت نمی کنیم

شب های سرد جمعه صدایت نمی کنیم


من هر قنوت نام تورا گریه می کنم ...

حتی اگر شکوفه کند بی تو باغمان

عادت کند نبود تو را چشم آسمان

حتی اگر نفس به توبی اعتنا شود


آقا اجازه؟؟؟

از این همه انتظار ما دلمان تنگ می شود......



 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز

مآ وقتے
دلتنگ مے شویم

سر مے سپاریم بہ شانہ ے دعاے فرج ..

و از پشت میلہ هاے انتظار

زمزمہ مے کنیم ..


◄ اللهم عجل عجل عجل لولیک الفــــرج ..

 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز

یکدانه زتسبیح دعای سحرت را یکبار به نام من محتاج بینداز

یا صاحب الزمان


وقتی نفس گرفته دلم در هوایتان

یعنی منم كه زنده ام از دستهایتان


داود من !دوباره بخوان تا كه عالمی
ایمان بیاورد به طنین صدایتان

از این همه سحر كه گذشتست می شود

یك شب نصیب این دلم آیا دعایتان


تا قبله عبادت چشمانمان شود

دیگر بیا بگو كه كجا هست جایتان


این اشتراك چشم من و چشم خیس توست

این گریه ام به كشته كرببلایتان


آقا اجازه می دهی هر وقت آمدی
نقاشی ام كنند مرا زیر پایتان


یك روز عاشقانه تو از راه می رسی
آن روز واجب است بمیرم برایتان ...







اگر حجاب ظهورت ، حضور پست من است

دعا بکن که بمیرم ، سبب شود تو بیایی ...
 

IRANIAN VOCAL

عضو جدید
کاربر ممتاز
... و فاطمیه ای دیگر در راه است

... و فاطمیه ای دیگر در راه است

یابن الحسن که داند این ظلم بی کرانه ......................... مظلوم بی پناه و ظالم به صد بهانه
افسوس روی زهرا بعد از پدر نخندید .............................چون ریشه خشک گردد خشکد گل و جوانه
نامرد بود ثانی اندر لباس مردان .................................... زد بی گنه زنی را بی عذر و بی بهانه
گویی غم سه ماهه هفتاد ساله اش کرد ..................... دل شانه شانه گشت و گیسو ندید شانه
آن در که بوسه می زد دیروز جبرئیلش ........................ با آن رواست اکنون رفتار وحشیانه؟
 

SEVDA.14

عضو جدید
کاربر ممتاز
اين زندگاني وفايي ندارد مولايم
وفا به ياد شما بودن است و بس
چشمانم به در سفيد شود باكي نيست
خبر امدنت را هم كه بشنوم بينا ميشوم
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
در انتظارت ،
ثانیه های تاریک فراق را
برسپیدی چشم هایم دوختم
امّا چه بی رحمانه !
تیک تاک ساعت ؛
بر سرم پُتک می کوبید …
قلبم از ضربان ایستاد ؛
وقتی عقربه های ساعت ؛
بر من دهن کجی کردند و
از رفتن نماندند!
و چه زود،
دیر شد آمدنت!
 

صدای سکوت

عضو جدید
کاربر ممتاز

در غم هجر رُخ ماه تو دَر سوز و گُدازیم

تا به کی زین غم جانکاه بسوزیم و بسازیم

شب هجران تو آخر نشود رُخ ننمایی

در همه دَهر تو در نازی و ما گردِ نیازیم

آید آن روز که در باز کُنی پرده گشایی

تا بخاک قدمت جان و سَر خویش ببازیم

به اشارت اگرم وعده دیدار دهد یار

تا پس از مرگ به وَجد آمده در ساز و نوازیم

گر به اندیشه بباید که پناهی است بکویت

نه سوی بُتکده رو کرده نه راهی حجازیم

ساقی از آن خُمِ پنهان که ز بیگانه نهان است

باده دَر ساغر ما ریز که ما مَحرم رازیم....

حضرت امام خمینی (ره)
 

O . P . O . S

عضو جدید
امروز بعد مدت ها یه اتفاق خوب افتاد.اقا جان خیلی خوشحالم که پستم رو خوندی وبرام دعا کردی:heart::heart::heart:...ولی من اینقدر ازخدا فاصله گرفتم که هنوز هم به دعای شما احتیاج دارم....:gol::gol::gol:
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز


به تمنـاى طلوع تو جهان ،چشـــم به راه
به امــــید قدمت ،کان و مکان ، چشم به راه
به تماشاى تو ،اى نور دل هستى ،هست
آسمان کاهکشان کاهکشان چشم به راه !
رُخ زیـــبــاى تو را ، یاســــمن آینه بدست
قــد رعناى تو را ، سرو جوان چشم به راه
درشبستان شهود ،اشک فشان دوخته اند
همه شب تا به سحر ، خلوتیان چشم به راه
دیدمش فرشى از ابریشم خون میگسترد
درسراپرده ى چشمان خود آن چشـــم به راه
نازنینا ! نفسى اسب تجــــلّـى زین کن !
که زمین گوش بزنگ است وزمان چشم به راه
آفتـــــــابا ! دمــى از ابر برون آ ، که بود
بى تو منظومه ى امکان نگران ، چشم به راه


 

صدای سکوت

عضو جدید
کاربر ممتاز

رسیده ام به چہ جایـﮯ... کسـﮯ چہ مـﮯ داند؟!
رفیق گریہ کجایـﮯ؟ کسـﮯ چہ مـﮯ داند؟!


میان مایـﮯ و با ما غریبه اﮮ... افسوس
چہ غفلتـﮯ! چہ بلایـﮯ! کسـﮯ چہ مـﮯ داند؟!

تمام روز و شبت را همیشہ تنهایـﮯ
«اسیر ثانیہ هایـﮯ» کسی چہ مـﮯ داند؟!

براﮮ مردم شهرﮮ کہ با تو بد کردند
چگونہ گرم دعایـﮯ؟ کسـﮯ چہ مـﮯ داند؟!

تو خود براﮮ ظهورت مصمّمـﮯ اما
نمـﮯ شود کہ بیایـﮯ کسـﮯ چہ مـﮯ داند؟!

کسـﮯ اگرچہ نداند خدا کہ مـﮯ داند
فقط معطل مایـﮯ، کسـﮯ چہ مـﮯ داند؟!

اگر صحابه نباشد فرج کہ زورﮮ نیست...
تو جمعہ جمعہ می آیـﮯ کسـﮯ چہ مـﮯ داند؟!

کاظم بهمنـﮯ
 

Similar threads

بالا