***<<جلسات مطالعه هفتگی نهج البلاغه و خودسازی>>***

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
بسم الله الرحمن الرحیم
یکشنبه
ادامه خطبه 109

4 -خطر عشق و وابستگى‏هاى دروغين
هركس به چيزى عشق ناروا ورزد، نابينايش مى‏كند، و قلبش را بيمار كرده، با چشمى بيمار مى‏نگرد، و با گوشى بيمار مى‏شنود. خواهش‏هاى نفس پرده عقلش را دريده، دوستى دنيا دلش را ميرانده است، شيفته بى اختيار دنيا و برده آن است و برده كسانى است كه چيزى از دنيا در دست دارند.دنيا به هر طرف برگردد او نيز بر مى‏گردد، و هرچه هشدارش دهند از خدا نمى‏ترسد. از هيچ پند دهنده‏اى شنوايى ندارد، با اينكه گرفتار آمدگان دنيا را مى‏نگرد كه راه پس و پيش ندارند و در چنگال مرگ اسيرند. مى‏بيند كه آنها بلاهايى را كه انتظار آن را نداشتند بر سرشان فرود آمد و دنيايى را كه جاويدان مى‏پنداشتند از آنها جدا شده و به آنچه در آخرت وعده داده شده بودند خواهند رسيد، و آنچه بر آنان فرود آيد وصف ناشدنى است.

حکمت349
و درود خدا بر او ، فرمود: آن كس كه در عيب خود بنگرد از عيب جويى ديگران باز ماند، و كسى كه به روزى خدا خشنود باشد بر آنچه از دست رود اندوهگين نباشد، و كسى كه شمشير ستم بر كشد با آن كشته شود و آن كس كه در كارها خود را به رنج اندازد خود را هلاك سازد ، و هر كس خود را در گردابهاى بلا افكند عرق گردد، و هر كس به جاهاى بدنام قدم گذاشت متهم گرديد.
و كسى كه زياد سخن مى گويد: زياد هم اشتباه دارد، و هر كس كه بسيار اشتباه كرد، شرم وحياء او اندك است ، و آن كه شرم او اندك ، پرهيزكارى او نيز اندك خواهد بود، و كسى كه پرهيزكارى او اندك است دلش مرده، و ان كه دلش مرده باشد، در آتش جهنم سقوط خواهد كرد. و آن كس كه زشتى هاى مردم را بنگرد، و آن را زشت بشمارد سپس همان زشتى ها را مرتكب شود، پس او احمق واقعى است. قناعت ، مالى است كه پايان نيابد، و آن كس كه فراوان به ياد مرگ باشد در دنيا به اندك چيزى خشنود است، و هر كس بداند كه گفتار او نيز از اعمال او به حساب مى آيد جز به ضرورت سخن نگويد.
.
.
.
التماس دعا
 
آخرین ویرایش:

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
[h=3]دوشنبه
5-وصف چگونگى مرگ و مردن
سختى جان كندن و حسرت از دست دادن دنيا، به دنيا پرستان هجوم آورد. بدن‏ها در سختى جان كندن سست شده و رنگ باختند، مرگ آرام آرام همه اندامشان را فرا گرفته، زبان را از سخن گفتن باز مى‏دارد، و او در ميان خانواده‏اش افتاده با چشم خود مى‏بيند و با گوش مى‏شنود و با عقل درست مى‏انديشد كه عمرش را در پى چه كارهايى تباه كرده‏ و روزگارش را چگونه سپرى كرده به ياد ثروت‏هايى كه جمع كرده مى‏افتد، همان ثروت‏هايى كه در جمع آورى آنها چشم بر هم گذاشته و از حلال و حرام و شبهه ناك گرد آورده و اكنون گناه جمع آورى آن همه بر دوش اوست كه هنگام جدايى از آنها فرا رسيده، و براى وارثان باقى مانده است تا از آن بهرمند گردند، و روزگار خود گذرانند. راحتى و خوشى آن براى ديگرى و كيفر آن بر دوش اوست، و او در گرو اين اموال است كه دست خود را از پشيمانى مى‏گزد به خاطر واقعيّت‏هايى كه هنگام مرگ مشاهده كرده است. در اين حالت از آنچه كه در زندگى دنيا به آن علاقمند بود بى اعتنا شده آرزو مى‏كند، اى كاش آن كس كه در گذشته بر ثروت او رشك مى‏برد، اين اموال را جمع كرده بود. اما مرگ هم چنان بر اعضاى بدن او چيره مى‏شود، تا آن كه گوش او مانند زبانش از كار مى‏افتد، پس در ميان خانواده‏اش افتاده نه مى‏تواند با زبان سخن بگويد و نه با گوش بشنود، پيوسته به صورت آنان نگاه مى‏كند، و حركات زبانشان را مى‏نگرد اما صداى كلمات آنان را نمى‏شنود، سپس چنگال مرگ تمام وجودش را فرا مى‏گيرد، و چشم او نيز مانند گوشش از كار مى‏افتد، و روح از بدن او خارج مى‏شود، و چون مردارى در بين خانواده خويش بر زمين مى‏ماند كه از نشستن در كنار او وحشت دارند، و از او دور مى‏شوند. نه سوگواران را يارى مى‏كند و نه خواننده‏اى را پاسخ مى‏دهد، سپس او را به سوى منزلگاهش در درون زمين مى‏برند، و به دست عملش مى‏سپارند و براى هميشه از ديدارش چشم مى‏پوشند.
[/h]
حکمت 350
و درود خدا بر او ، فرمود: مردم ستمكار را سه نشان است: با سركشى به مافوق خود ستم روا دارد، و به زير دستان خود با زور و چيرگى ستم مى كند، و ستمكاران را يارى مى دهد.​
 

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
بسم الله الرحمن الرحیم
سه شنبه

6- وصف رستاخيز و زنده شدن دوباره
تا آن زمان كه پرونده اين جهان بسته شود، و خواست الهى فرا رسد، و آخر آفريدگان به آغاز آن بپيوندد، و فرمان خدا در آفرينش دوباره در رسد.آنگاه آسمان را به حركت آورد و از هم بشكافد، و زمين را به شدت بلرزاند، و تكان سخت دهد، كه كوه‏ها از جا كنده شده و در برابر هيبت و جلال پروردگارى بر يكديگر كوبيده و متلاشى شده و با خاك يكسان گردد. سپس هر كس را كه در زمين به خاك سپرده شده، در آورد، و پس از فرسودگى تازه‏شان گرداند، و پس از پراكنده شدن، همه را گرد آورد، سپس براى حسابرسى و روشن شدن اعمال از هم جدا سازد. آنها را به دو دسته تقسيم فرمايد: به گروهى نعمت‏ها دهد و از گروه ديگر انتقام گيرد. اما فرمانبرداران را در جوار رحمت خود جاى دهد و در بهشت جاويدان قرار دهد ، خانه‏اى كه مسكن گزيدگان آن هرگز كوچ نكنند و حالات زندگى آنان تغيير نپذيرد، در آنجا دچار ترس و وحشت نشوند، و بيمارى‏ها در آنها نفوذ نخواهد كرد، خطراتى دامنگيرشان نمى‏شود، و سفرى در پيش ندارند تا از منزلى به منزل ديگر كوچ كنند. و امّا گنه كاران را در بدترين منزلگاه در آورد، و دست و پاى آنها را با غل و زنجير به گردنشان در آويزد، چنانكه سرهايشان به پاها نزديك گردد، جامه‏هاى آتشين بر بدنشان پوشاند، و در عذابى كه حرارت آتش آن بسيار شديد و بر روى آنها بسته، و صداى شعله‏ها هراس انگيز است قرار دهد.جايگاهى كه هرگز از آن خارج نگردند، و براى اسيران آن غرامتى نپذيرند، و زنجيرهاى آن گسسته نمى‏شود، مدّتى براى عذاب آن تعيين نشده تا پايان پذيرد و نه سر آمدى تا فرا رسد.

حکمت351
و درود خدا بر او ، فرمود: چون سختى ها به نهايت رسد، گشايش پديد آيد، و آن هنگام كه حلقه هاى بلا تنگ گردد آسايش فرا رسد.
 

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
چهارشنبه
7-پارسايى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّمپيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم دنيا را كوچك شمرد و در چشم ديگران آن را ناچيز جلوه داد. آن را خوار مى‏شمرد و در نزد ديگران خوار و بى مقدار معرّفى فرمود. و مى‏دانست كه خداوند براى احترام به ارزش او دنيا را از او دور ساخت و آن را براى ناچيز بودنش به ديگران بخشيد. پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از جان و دل به دنيا پشت كرد، و ياد آن را در دلش ميراند. دوست مى‏داشت كه زينت‏هاى دنيا از چشم او دور نگهداشته شود، تا از آن لباس فاخرى تهيّه نسازد، يا اقامت در آن را آرزو نكند، و براى تبليغ احكامى كه قطع كننده عذرهاست تلاش كرد، و امّت اسلامى را با هشدارهاى لازم نصيحت كرد، و با بشارت‏ها مردم را به سوى بهشت فراخواند، و از آتش جهنّم پرهيز داد.

حکمت352
و درود خدا بر او ، فرمود: (به برخى از ياران خود فرمود) بيشترين اوقات زندگى را به زن و فرزندت اختصاص مده ، زيرا اگر زن و فرزندت از دوستان خدا باشند خدا آن ها را تباه نخواهد كرد ، و اگر دشمنان خدايند ، چرا غم دشمنان خدا را مى خوري؟!
 

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
پنج شنبه
8- ويژگيهاى اهل بيت عليهم السّلام
ما از درخت سرسبز رسالتيم، و از جايگاه رسالت و محل آمد و شد فرشتگان برخاستيم، ما معدنهاى دانش و چشمه سارهاى حكمت الهى هستيم. ياران و دوستان ما در انتظار رحمت پروردگارند و دشمنان و كينه توزان ما در انتظار كيفر و لعنت خداوند به سر مى‏برند.

حکمت353
و درود خدا بر او، فرمود: بزرگ ترين عيب آن كه چيزى را در خوددارى، بر ديگران عيب بشماری!
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
بسم الله الرحمن الرحیم




جمع بندی برنامه
هفته هفتادم

ا
دامه خطبه 108 خطبه 109

حکمت
344
حکمت345حکمت 346حکمت347حکمت348

________________________________________________

هشدار و سفارش به اطاعت از اهل بيت عليهم السّلام

با توجّه به اين همه خطرات، روشهاى گمراه كننده شما را به كجا مى‏ كشاند تاريكى ‏ها و ظلمتها، تا كى شما را متحيّر مى ‏سازد ،دروغ پردازيها تا چه زمانى شما را مى ‏فريبد از كجا دشمن در شما نفوذ كرده به اينجا آورده و به كجا باز مى‏ گرداند آگاه باشيد كه هر سر آمدى را پرونده ‏اى، و هر غيبتى را بازگشت دوباره اى است. مردم به سخن عالم خداشناس خود گوش فرا دهيد، دل‏هاى خود را در پيشگاه او حاضر كنيد، و با فريادهاى او بيدار شويد رهبر جامعه بايد با مردم به راستى سخن گويد و پراكندگى مردم را به وحدت تبديل، و انديشه خود را براى پذيرفتن حق آماده گرداند. پيشواى شما چنان واقعيّت‏ها را براى شما شكافت چونان شكافتن مهره‏ هاى ظريف، و حقيقت را از باطل چون شيره درختى كه از بدنه آن خارج شود، بيرون كشيد.
_____________________________________


خبر از مسخ ارزش‏ها در حكومت بنى اميّه

پس در آن هنگام كه امويان بر شما تسلط يابند، باطل بر جاى خود استوار شود، و جهل و نادانى بر مركب‏ها سوار، و طاغوت زمان عظمت يافته، و دعوت كنندگان به حق اندك و بى مشترى خواهند شد. روزگار چونان درنده خطرناكى حمله‏ ور شده، و باطل پس از مدّت‏ها سكوت، نعره مى ‏كشد، مردم در شكستن قوانين خدا دست در دست هم مى‏گذارند، و در جدا شدن از دين متّحد مى ‏گردند، و در دروغ پردازى با هم دوست و در راستگويى دشمن يكديگرند.
با زبان تظاهر به دوستى دارند اما در دل دشمن هستند، به گناه افتخار مى ‏كنند، و از پاكدامنى به شگفت مى ‏آيند، و اسلام را چون پوستينى واژگونه مى‏ پوشند.

__________________________________

وصف قدرت پروردگار

همه چيز برابر خدا خاشع، و همه چيز با يارى او، بر جاى مانده است. خدا بى نياز كننده هر نيازمند، و عزت بخش هر خوار و ذليل، نيروى هر ناتوان، و پناهگاه هر مصيبت زده است. هر كس سخن گويد مى ‏شنود، و هر كه ساكت باشد اسرار درونش را مى‏ داند، روزى زندگان بر اوست و هر كه بميرد به سوى او باز مى ‏گردد.
آن كس كه از قضاى تو به خشم آيد نتواند فرمانت را برگرداند، و هر كس كه به فرمان تو پشت كند از تو بى نياز نگردد. هر سرّى نزد تو آشكار و هر پنهانى نزد تو هويداست. تو خداى هميشه‏ اى و بى پايان، و تو پايان هر چيزى، كه گريزى از آن نيست. وعده‏گاه همه، محضر توست، و رهايى از تو جز به تو ممكن نيست، و زمام هر جنبنده‏اى به دست تو است، و به سوى تو بازگشت هر آفريده‏ اى است.
____________________________________

وصف فرشتگان

شگفت آور است آفرينش فرشتگان تو كه گروهى از آنها را در آسمان‏ها سكونت دادى و از زمين بالا برده ‏اى. آنها از همه آفريدگان نسبت به تو آگاه ترند، و بيشتر از همه نسبت به تو بيمناكند، و به تو نزديك‏ترند. فرشتگانى كه در پشت پدران قرار نگرفته و در رحم مادران پرورش نيافته ‏اند، و از آبى پست خلق نشده‏ اند، و ناراحتى و مشكلات زندگى آنان را پراكنده نساخته. آنها با مقام و مرتبتى كه دارند، و از ارزشى كه در نزد تو برخوردارند، و آنگونه كه تو را دوست دارند، فراوان تو را اطاعت مى‏كنند كه اندك غفلتى در فرمان تو ندارند. اگر آنچه بر آنان پوشيده است بدانند، همه كارهاى خود را كوچك و ناچيز مى ‏شمارند، و بر خويش ايراد مى ‏گيرند، و مى ‏دانند آنگونه كه بايد، تو را عبادت نكرده‏اند، و آن چنان كه سزاوار توست فرمانبردار نبودند.
_______________________________________________

نعمتهاى خداوند و سوء استفاده ‏ها

خدايا ستايش تو را سزاست، كه آفريننده و معبودى، و بندگان را به درستى آزمايش كردى. خانه آخرت را آفريدى و سفره رنگارنگ نعمت‏ها را گستراندى، و در آن انواع نوشيدنى، خوردنى، همسران، ميهمانداران، قصرها، نهرهاى روان، ميوه‏ها و كشتزاران، قراردادى. سپس پيامبرى را فرستادى تا انسان‏ها را به آن خانه و نعمت‏ها دعوت كند. افسوس كه مردم نه آن دعوت كننده را اجابت كردند، و نه به آنچه تو ترغيبشان كردى رغبت نشان دادند، و نه به آنچه تو تشويقشان كردى مشتاق شدند. بر لاشه مردارى روى آوردند كه با خوردن آن رسوا شدند، و در دوستى آن همداستان گرديدند.

___________________________________________________

حکمت ها



اى مردم از خدا بترسيد، چه بسا آرزومندى كه به آروزى خود نرسيد، و سازندة ساختمانى كه در آن مسكن نكرد، و گردآورنده اى كه زود آنچه را گرد آورده ، رها خواهد كرد شايد كه از راه باطل گرد آورده و يا حق ديگران را بازداشته ، و با حرام به هم آميخته ، كه گناهش بر گردن اوست، و با سنگينى بار گناه در مى گذرد، و با پشيمانى و حسرت به نزد خدا مى رود كه:"در دنيا و آخرت زيان كرده و اين است زيانكارى آشكار"

____________________________________________

دست نيافتن به گناه نوعى عصمت است.

_______________________________________________

آبروى تو چون يخى جامد است كه در خواست آن را قطره قطره آب مى كند، پس بنگر كه آن را نزد چه كسى فرو مى ريزي؟.

_________________________________________________

ستودن بيش از آنچه كه سزاوار است نوعى چاپلوسى ، و كمتر از آن ، درماندگى يا حسادت است.

______________________________________________

سخت ترين گناه ، آن كه گناهكار آن را كوچك بشمارد.
________________________________________________

ومن الله توفیق
التماس دعا :gol:


 
آخرین ویرایش:

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
بسم الله الرحمن الرحیم

جمع بندی برنامه هفته هفتاد و یکم

خطبه
109



حکمت349 حکمت 350حکمت351حکمت352حکمت353

_______________________________________________

خطر عشق و وابستگى ‏هاى دروغين

هركس به چيزى عشق ناروا ورزد، نابينايش مى‏ كند، و قلبش را بيمار كرده، با چشمى بيمار مى ‏نگرد، و با گوشى بيمار مى ‏شنود. خواهش‏هاى نفس پرده عقلش را دريده، دوستى دنيا دلش را ميرانده است، شيفته بى اختيار دنيا و برده آن است و برده كسانى است كه چيزى از دنيا در دست دارند.دنيا به هر طرف برگردد او نيز بر مى‏ گردد، و هرچه هشدارش دهند از خدا نمى‏ ترسد. از هيچ پند دهنده ‏اى شنوايى ندارد، آنچه بر آنان فرود آيد وصف ناشدنى است.

________________________________

وصف چگونگى مرگ و مردن

سختى جان كندن و حسرت از دست دادن دنيا، به دنيا پرستان هجوم آورد. بدن‏ها در سختى جان كندن سست شده و رنگ باختند، مرگ آرام آرام همه اندامشان را فرا گرفته، زبان را از سخن گفتن باز مى‏ دارد، و او در ميان خانواده‏اش افتاده با چشم خود مى‏بيند و با گوش مى ‏شنود و با عقل درست مى‏ انديشد كه عمرش را در پى چه كارهايى تباه كرده‏ و روزگارش را چگونه سپرى كرده به ياد ثروت‏هايى كه جمع كرده مى‏ افتد، همان ثروت‏هايى كه در جمع آورى آنها چشم بر هم گذاشته و از حلال و حرام و شبهه ناك گرد آورده و اكنون گناه جمع آورى آن همه بر دوش اوست كه هنگام جدايى از آنها فرا رسيده، و براى وارثان باقى مانده است تا از آن بهرمند گردند، و روزگار خود گذرانند. راحتى و خوشى آن براى ديگرى و كيفر آن بر دوش اوست، و او در گرو اين اموال است كه دست خود را از پشيمانى مى ‏گزد به خاطر واقعيّت‏هايى كه هنگام مرگ مشاهده كرده است. پس در ميان خانواد ه‏اش افتاده نه مى ‏تواند با زبان سخن بگويد و نه با گوش بشنود سپس او را به سوى منزلگاهش در درون زمين مى‏برند، و به دست عملش مى‏سپارند و براى هميشه از ديدارش چشم مى ‏پوشند.

_______________________

وصف رستاخيز و زنده شدن دوباره


تا آن زمان كه پرونده اين جهان بسته شود، و خواست الهى فرا رسد، و آخر آفريدگان به آغاز آن بپيوندد، و فرمان خدا در آفرينش دوباره در رسد. سپس براى حسابرسى و روشن شدن اعمال از هم جدا سازد. آنها را به دو دسته تقسيم فرمايد:به گروهى نعمت‏ها دهد و از گروه ديگر انتقام گيرد.اما فرمانبرداران را در جوار رحمت خود جاى دهد و در بهشت جاويدان قرار دهد ، خانه‏اى كه مسكن گزيدگان آن هرگز كوچ نكنند و حالات زندگى آنان تغيير نپذيرد، در آنجا دچار ترس و وحشت نشوند، و بيمارى‏ ها در آنها نفوذ نخواهد كرد، خطراتى دامنگيرشان نمى‏ شود، و سفرى در پيش ندارند تا از منزلى به منزل ديگر كوچ كنند.

و امّا گنه كاران را در بدترين منزلگاه در آورد، و دست و پاى آنها را با غل و زنجير به گردنشان در آويزد، چنانكه سرهايشان به پاها نزديك گردد، جامه‏ هاى آتشين بر بدنشان پوشاند، و در عذابى كه حرارت آتش آن بسيار شديد و بر روى آنها بسته، و صداى شعله‏ها هراس انگيز است قرار دهد.جايگاهى كه هرگز از آن خارج نگردند، و براى اسيران آن غرامتى نپذيرند، و زنجيرهاى آن گسسته نمى ‏شود، مدّتى براى عذاب آن تعيين نشده تا پايان پذيرد و نه سر آمدى تا فرا رسد

___________________________________

پارسايى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم

پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم دنيا را كوچك شمرد و در چشم ديگران آن را ناچيز جلوه داد. آن را خوار مى‏شمرد و در نزد ديگران خوار و بى مقدار معرّفى فرمود. و مى‏دانست كه خداوند براى احترام به ارزش او دنيا را از او دور ساخت و آن را براى ناچيز بودنش به ديگران بخشيد. پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از جان و دل به دنيا پشت كرد، و ياد آن را در دلش ميراند. دوست مى‏داشت كه زينت‏هاى دنيا از چشم او دور نگهداشته شود، تا از آن لباس فاخرى تهيّه نسازد، يا اقامت در آن را آرزو نكند، و براى تبليغ احكامى كه قطع كننده عذرهاست تلاش كرد، و امّت اسلامى را با هشدارهاى لازم نصيحت كرد، و با بشارت‏ها مردم را به سوى بهشت فراخواند، و از آتش جهنّم پرهيز داد.

________________________________

ويژگيهاى اهل بيت عليهم السّلام

ما از درخت سرسبز رسالتيم، و از جايگاه رسالت و محل آمد و شد فرشتگان برخاستيم، ما معدنهاى دانش و چشمه سارهاى حكمت الهى هستيم. ياران و دوستان ما در انتظار رحمت پروردگارند و دشمنان و كينه توزان ما در انتظار كيفر و لعنت خداوند به سر مى‏برند.



_________________________________
حکمت ها


آن كس كه در عيب خود بنگرد از عيب جويى ديگران باز ماند، و كسى كه به روزى خدا خشنود باشد بر آنچه از دست رود اندوهگين نباشد، و كسى كه شمشير ستم بر كشد با آن كشته شود و آن كس كه در كارها خود را به رنج اندازد خود را هلاك سازد

و هر كس خود را در گردابهاى بلا افكند عرق گردد، و هر كس به جاهاى بدنام قدم گذاشت متهم گرديد.
و كسى كه زياد سخن مى گويد: زياد هم اشتباه دارد، و هر كس كه بسيار اشتباه كرد، شرم وحياء او اندك است ، و آن كه شرم او اندك ، پرهيزكارى او نيز اندك خواهد بود، و كسى كه پرهيزكارى او اندك است دلش مرده، و ان كه دلش مرده باشد، در آتش جهنم سقوط خواهد كرد.

و آن كس كه زشتى هاى مردم را بنگرد، و آن را زشت بشمارد سپس همان زشتى ها را مرتكب شود، پس او احمق واقعى است. قناعت ، مالى است كه پايان نيابد، و آن كس كه فراوان به ياد مرگ باشد در دنيا به اندك چيزى خشنود است، و هر كس بداند كه گفتار او نيز از اعمال او به حساب مى آيد جز به ضرورت سخن نگويد.

_____________________________

مردم ستمكار را سه نشان است: با سركشى به مافوق خود ستم روا دارد، و به زير دستان خود با زور و چيرگى ستم مى كند، و ستمكاران را يارى مى دهد.
_____________________________________

چون سختى ها به نهايت رسد، گشايش پديد آيد، و آن هنگام كه حلقه هاى بلا تنگ گردد آسايش فرا رسد.
___________________________________

بيشترين اوقات زندگى را به زن و فرزندت اختصاص مده ، زيرا اگر زن و فرزندت از دوستان خدا باشند خدا آن ها را تباه نخواهد كرد ، و اگر دشمنان خدايند ، چرا غم دشمنان خدا را مى خوري؟!

___________________________

بزرگ ترين عيب آن كه چيزى را در خوددارى، بر ديگران عيب بشمار!


__________________________________________________

نوشته های دوست خوبمون mshtable

*بخش انتهایی خطبه 109*
امامان معدن علم و چشمه حکمت هستند...
علم از حقایق عالم آب می خورد و هر کس بتواند بیشتر از بند ظواهر عبور کند، بیشتر به عالم علم رخنه می کند. در این راستا اعتقاد به سرای دیگر یک ابزار قدرتمند است و این امامان هستند که پرچمدار این اعتقاد و نقطه وصل زمین و آسمان (دنیا و مافوق آن) هستند. لذا نزدیکی و دلدادگی به آنان پر و بالی برای رشد و کمال می شود و دوری و لجبازی با آنان سبب محرومیت از حقایق و در نتیجه عدم تبلور ظرفیتهای انسانی است و این خود موجب خشم خداوندی.

___________________________________

ومن الله توفیق
التماس دعا

:gol:
 
آخرین ویرایش:

mshtable

عضو جدید
*بخش انتهایی خطبه 109*
امامان معدن علم و چشمه حکمت هستند...
علم از حقایق عالم آب می خورد و هر کس بتواند بیشتر از بند ظواهر عبور کند، بیشتر به عالم علم رخنه می کند. در این راستا اعتقاد به سرای دیگر یک ابزار قدرتمند است و این امامان هستند که پرچمدار این اعتقاد و نقطه وصل زمین و آسمان (دنیا و مافوق آن) هستند. لذا نزدیکی و دلدادگی به آنان پر و بالی برای رشد و کمال می شود و دوری و لجبازی با آنان سبب محرومیت از حقایق و در نتیجه عدم تبلور ظرفیتهای انسانی است و این خود موجب خشم خداوندی.
 

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
بسم الله الرحمن الرحیم

ویرانکده دل را با عشق علی سازیم
هر کس به کسی نازد ما هم به علی نازیم

برنامه هفته هفتاد و دوم
شنبه
خطبه 110
ان افضل...السنن

و حکمت354
وهنَّأَ بحضرته عليه السلام رجل رجلاً بغلام ولد له فقال له: لِيَهْنِئْكَ الْفَارسُ. فقال عليه السلام : لاَ تَقُلْ ذلِكَ، وَلكِنْ قُلْ: شَكَرْتَ الْوَاهِبَ، وَبُورِكَ لَكَ فِي الْمَوْهُوبِ، وَبَلَغَ أَشُدَّهُ، وَرُزِقْتَ بِرَّهُ.
و درود خدا بر او، فرمود: (در حضور امام، شخصى با اين عبارت، تولّد نوزادى را تبريك گفت «قدم دلاورى يكّه سوار مبارك باد» چنين مگو بلكه بگو: خداى بخشنده را شكرگزار، و نوزاد بخشيده بر تو مبارك، اميد كه بزرگ شود و از نيكوكارى‏اش بهرمند گردى.

یکشنبه

وتعلموا...الوم

و حكمت 355
وَ بَنَى رَجُلٌ مِنْ عُمَّالِهِ بِنَاءً فَخْماً فَقَالَ [عليه السلام] أَطْلَعَتِ الْوَرِقُ رُءُوسَهَا إِنَّ الْبِنَاءَ يَصِفُ لَكَ الْغِنَى .
وقتى يكى از كارگزارانِ امام، خانة با شكوهى ساخت به او فرمود) سكه هاى طلا و نقره سر بر آورده خود را آشكار ساختند، همانا ساختن مجلل بى نيازى و ثروتمندى تو را مى رساند.

دوشنبه
خطبه 111
اما...فجعتها

وحكمت 356
وَ قِيلَ لَهُ [عليه السلام] لَوْ سُدَّ عَلَى رَجُلٍ بَابُ بَيْتِهِ وَ تُرِكَ فِيهِ مِنْ أَيْنَ كَانَ يَأْتِيهِ رِزْقُهُ فَقَالَ [عليه السلام] مِنْ حَيْثُ يَأْتِيهِ أَجَلُهُ .
(از امام پرسيدند: اگر دُرِ خانة مردى را به رويش بندند، روزى او از كجا خواهد آمد ؟ فرمود)از آن جايى كه مرگ او مى آيد!.


سه شنبه
غراره...علیها

و حكمت 357
وَ عَزَّى قَوْماً عَنْ مَيِّتٍ مَاتَ لَهُمْ فَقَالَ [عليه السلام] إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ لَيْسَ لَكُمْ بَدَأَ وَ لَا إِلَيْكُمُ انْتَهَى وَ قَدْ كَانَ صَاحِبُكُمْ هَذَا يُسَافِرُ فَعُدُّوهُ فِى بَعْضِ أَسْفَارِهِ فَإِنْ قَدِمَ عَلَيْكُمْ وَ إِلَّا قَدِمْتُمْ عَلَيْهِ .
(مردمى را در مرگ يكى از خويشاوندانشان چنين تسليت گفت)
مْردن از شما آغاز نشده ، و به شما نيز پايان نخواهد يافت. اين دوست شما به سفر مى رفت، اكنون پنداريد كه به يكى از سفرها رفته ؛ اگر او باز نگردد شما به سوى او خواهيد رفت.

چهارشنبه
لا خیر...محروب

وحكمت 358
وَ قَالَ [عليه السلام] أَيُّهَا النَّاسُ لِيَرَكُمُ اللَّهُ مِنَ النِّعْمَةِ وَجِلِينَ كَمَا يَرَاكُمْ مِنَ النِّقْمَةِ فَرِقِينَ إِنَّهُ مَنْ وُسِّعَ عَلَيْهِ فِى ذَاتِ يَدِهِ فَلَمْ يَرَ ذَلِكَ اسْتِدْرَاجاً فَقَدْ أَمِنَ مَخُوفاً وَ مَنْ ضُيِّقَ عَلَيْهِ فِى ذَاتِ يَدِهِ فَلَمْ يَرَ ذَلِكَ اخْتِبَاراً فَقَدْ ضَيَّعَ مَأْمُولًا.
و اى مردم، بايد خدا شما را به هنگام نعمت همانند هنگامه كيفر ، ترسان بنگرد ، زيرا كسى كه رفاه و گشايش را زمينة گرفتار شدن خويش نداند ، پس خود را از حوادث ترسناك ايمن مى پندارد و آن كس كه تنگدستى را آزمايش الهى نداند پاداشى را كه اميدى به آن بود از دست خواهد داد.

پنج شنبه
الستم...الندامه

و حكمت 359
وَ قَالَ [عليه السلام] يَا أَسْرَى الرَّغْبَةِ أَقْصِرُوا فَإِنَّ الْمُعَرِّجَ عَلَى الدُّنْيَا لَا يَرُوعُهُ مِنْهَا إِلَّا صَرِيفُ أَنْيَابِ الْحِدْثَانِ أَيُّهَا النَّاسُ تَوَلَّوْا مِنْ أَنْفُسِكُمْ تَأْدِيبَهَا وَ اعْدِلُوا بِهَا عَنْ ضَرَاوَةِ عَادَاتِهَا .
اى اسيران آرزوها ، بس كنيد! زيرا صاحبان مقامات دنيا را تنها دندان حوادث روزگار به هراس افكند، اى مردم كار تربيت خود را خود بر عهده گيريد، و نفس را از عادت هايى كه به آن حرص دارد باز گردانيد.

جمعه:جمع بندی
التماس دعا
:gol::gol::gol:
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
ترجمه خطبه 110 نهج البلاغه - ره آورد برخى از مبانى اعتقادى و ارزش قرآن

ترجمه خطبه 110 نهج البلاغه - ره آورد برخى از مبانى اعتقادى و ارزش قرآن

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

ترجمه خطبه 110 نهج البلاغه - ره آورد برخى از مبانى اعتقادى و ارزش قرآن


(اين خطبه قبل از سيّد رضى در ميان دانشمندان به خطبه ديباج معروف بود).
فهرست مطالب
1- ره آورد برخى از مبانى اعتقادى
2- ارزش قرآن


شنبه

1- ره آورد برخى از مبانى اعتقادى


همانا بهترين چيزى كه انسان‏ها مى ‏توانند با آن به خداى سبحان نزديك شوند،
ايمان به خدا و ايمان به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و جهاد در راه خداست، كه جهاد قلّه بلند اسلام، و يكتا دانستن خدا بر اساس فطرت انسانى است.

بر پاداشتن نماز آيين ملّت اسلام، و پرداختن زكات تكليف واجب الهى، و روزه ماه رمضان، سپرى برابر عذاب الهى است، و حج و عمره، نابود كننده فقر و شستشو دهنده گناهان است. و صله رحم مايه فزونى مال و طول عمر، و صدقه ‏هاى پنهانى نابود كننده گناهان است، و صدقه آشكارا، مرگ هاى ناگهانى و زشت را باز مى‏ دارد، و نيكوكارى، از ذلّت و خوارى نگه مى ‏دارد. به ياد خدا باشيد كه نيكوترين ذكر است، و آنچه پرهيزكاران را وعده دادند آرزو كنيد كه وعده خدا راست‏ترين وعده‏ هاست، از راه و رسم پيامبرتان پيروى كنيد كه بهترين راهنماى هدايت است، رفتارتان را با روش پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم تطبيق دهيد كه هدايت كننده ‏ترين روش‏هاست.
 

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
بسم الله الرحمن الرحیم
یکشنبه

2-ارزش قرآن
و قرآن را بياموزيد، كه بهترين گفتار است، و آن را نيك بفهميد كه بهار دل‏هاست. از نور آن شفا و بهبودى خواهيد كه شفاى سينه‏هاى بيمار است، و قرآن را نيكو تلاوت كنيد كه سود بخش‏ترين داستان‏هاست، زيرا عالمى كه به غير علم خود عمل كند، چونان جاهل سرگردانى است كه از بيمارى نادانى شفا نخواهد گرفت، بلكه حجّت بر او قويتر و حسرت و اندوه بر او استوارتر و در پيشگاه خدا سزاوارتر به نكوهش است.

حكمت 355

وَ بَنَى رَجُلٌ مِنْ عُمَّالِهِ بِنَاءً فَخْماً فَقَالَ [عليه السلام] أَطْلَعَتِ الْوَرِقُ رُءُوسَهَا إِنَّ الْبِنَاءَ يَصِفُ لَكَ الْغِنَى .
وقتى يكى از كارگزارانِ امام، خانة با شكوهى ساخت به او فرمود سكه هاى طلا و نقره سر بر آورده خود را آشكار ساختند، همانا ساختن مجلل بى نيازى و ثروتمندى تو را مى رساند.

 
آخرین ویرایش:

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
بسم الله الرحمن الرحیم
خطبه111

فهرست مطالب:
  1. هشدار از دنيا پرستى
  2. شناخت ماهيّت دنيا
  3. روش برخورد با دنيا
  4. عبرت از گذشتگان
  5. پرهيز از دنياى حرام

دوشنبه
1-[h=3]هشدار از دنيا پرستى[/h]پس از ستايش پروردگار، همانا من شما را از دنياى حرام مى‏ترسانم، زيرا در كام شيرين، و در ديده انسان سبز و رنگارنگ است، در شهوات و خواهش‏هاى نفسانى پوشيده شده، و با نعمت‏هاى زود گذر دوستى مى‏ورزد، با متاع اندك زيبا جلوه مى‏كند، و در لباس آرزوها خود را نشان مى‏دهد، و با زينت غرور خود را مى‏آرايد، شادى آن دوام ندارد، و كسى از اندوه آن ايمن نيست.


حكمت 356
وَ قِيلَ لَهُ [عليه السلام] لَوْ سُدَّ عَلَى رَجُلٍ بَابُ بَيْتِهِ وَ تُرِكَ فِيهِ مِنْ أَيْنَ كَانَ يَأْتِيهِ رِزْقُهُ فَقَالَ [عليه السلام] مِنْ حَيْثُ يَأْتِيهِ أَجَلُهُ .
(از امام پرسيدند: اگر دُرِ خانة مردى را به رويش بندند، روزى او از كجا خواهد آمد ؟ فرمود از آن جايى كه مرگ او مى آيد!.





 

Joe_Bel

کاربر فعال تالار مهندسی برق ,
کاربر ممتاز
سلام
كتابی بنام "نهج البلاغه را دوباره بخوانيم" را كه نوشته "عبد الرحمن بن عبد الله الجميعان" را تأليف كرده اند كه به فارسى ترجمه شده است نظر شما در مورد این کتاب چیه ؟ ببخشید از این جا برای گذاشتن این پست پیدا نکردم
 

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
بسم الله الرحمن الرحیم
سه شنبه

2- شناخت ماهيّت دنيا
دنياى حرام بسيار فريبنده و بسيار زيان رساننده است، دگرگون شونده و ناپايدار، فنا پذير و مرگبار، و كشنده‏اى تبهكار است، و آنگاه كه به دست آرزومندان افتاد و با خواهش‏هاى آنان دمساز شد مى‏نگرند كه جز سرابى بيش نيست كه خداى سبحان فرمود:
«زندگى چون آبى ماند كه از آسمان فرو فرستاديم و به وسيله آن گياهان فراوان روييد سپس خشك شده، باد آنها را پراكنده كرد و خدا بر همه چيز قادر و تواناست». كسى از دنيا شادمانى نديد جز آن كه پس از آن با اشك و آه روبرو شد، هنوز با خوشى‏هاى دنيا روبرو نشده است كه با ناراحتيها و پشت كردن آن مبتلا مى‏گردد، شبنمى از رفاه و خوشى دنيا بر كسى فرود نيامده جز آن كه سيل بلاها همه چيز را از بيخ و بن مى‏كنند. هر گاه صبحگاهان به يارى كسى برخيزد، شامگاهان خود را به ناشناسى مى‏زند، اگر از يك طرف شيرين و گوارا باشد از طرف ديگر تلخ و ناگوار است. كسى از فراوانى نعمت‏هاى دنيا كام نگرفت جز آن كه مشكلات و سختى‏ها دامنگير او شد، شبى را در آغوش امن دنيا به سر نبرده جز آن كه صبحگاهان بال‏هاى ترس و وحشت بر سر او كوبيد، بسيار فريبنده است و آنچه در دنياست نيز فريبندگى دارد، فانى و زودگذر است، و هر كس در آن زندگى مى‏كند فنا مى‏پذيرد.


حكمت 357
(مردمى را در مرگ يكى از خويشاوندانشان چنين تسليت گفت)
مْردن از شما آغاز نشده ، و به شما نيز پايان نخواهد يافت. اين دوست شما به سفر مى رفت، اكنون پنداريد كه به يكى از سفرها رفته ؛ اگر او باز نگردد شما به سوى او خواهيد رفت.​
 
آخرین ویرایش:

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
چهارشنبه
[h=3]3- روش برخورد با دنيا
در زاد و توشه آن جز تقوا خيرى نيست. كسى كه به قدر كفايت از آن بردارد در آرامش به سر مى‏برد، و آن كس كه در پى به دست آوردن متاع بيشترى از دنيا باشد وسائل نابودى خود را فراهم كرده، و به زودى از دست مى‏رود. بسا افرادى كه به دنيا اعتماد كردند، ناگهان مزه تلخ مصيبت را بدانها چشاند و بسا صاحب اطمينانى كه به خاك و خونش كشيد. چه انسان‏هاى با عظمتى را كه خوار و كوچك ساخت، و بسا فخر فروشانى را كه به خاك ذلّت افكند. حكومت دنيا ناپايدار، عيش و زندگانى آن تيره و تار، گواراى آن شور، و شيرينى آن تلخ، غذاى آن زهر، و اسباب و وسائل آن پوسيده است، زنده آن در معرض مردن، و تندرست آن گرفتار بيمارى است، حكومت آن بر باد رفته، و عزيزان آن شكست خورده، متاع آن نكبت آلود و پناه آورنده آن و غارت زده خواهد بود.
[/h]
حكمت 358
و اى مردم، بايد خدا شما را به هنگام نعمت همانند هنگامه كيفر ، ترسان بنگرد ، زيرا كسى كه رفاه و گشايش را زمينة گرفتار شدن خويش نداند ، پس خود را از حوادث ترسناك ايمن مى پندارد و آن كس كه تنگدستى را آزمايش الهى نداند پاداشى را كه اميدى به آن بود از دست خواهد داد.
 

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
پنج شنبه
4-عبرت از گذشتگان
آيا شما در جاى گذشتگان خود به سر نمى‏بريد كه عمرشان از شما طولانى‏تر و آثارشان با دوام‏تر و آرزويشان درازتر و افرادشان بيشتر و لشكريانشان انبوه‏تر بودند دنيا را چگونه پرستيدند و آن را چگونه بر خود گزيدند و سپس از آن رخت بر بستند و رفتند:
بى توشه‏اى كه آنان را براى رسيدن به منزلگاه كفايت كند و بى مركبى كه آنان را به منزلشان رساند. آيا شنيده‏ايد كه دنيا خود را فداى آنان كرده باشد يا به گونه‏اى يارى شان داده يا با آنان به نيكى به سر برده باشد نه هرگز بلكه سختى و مشكلات دنيا چنان به آنها رسيد كه پوست و گوشتشان را دريد، با سختى‏ها آنان را سست و با مصيبت‏ها ذليل و خوارشان كرد و بينى آنان را به خاك ماليد و لگد مال كرد و گردش روزگار را بر ضد آنها برانگيخت. شما ديديد كه دنيا آن كس را كه برابر آن فروتنى كرد، و آن را برگزيد، و بر همه چيز مقدّم داشت، كه گويا جاودانه مى‏ماند، نشناخت و روى خوش نشان نداد تا آن كه از دنيا رفت آيا جز گرسنگى توشه‏اى به آنها سپرد آيا جز در سختى فرودشان نياورد و آيا روشنى دنيا جز تاريكى و سرانجامش جز پشيمانى بود.

حكمت 359اى اسيران آرزوها ، بس كنيد! زيرا صاحبان مقامات دنيا را تنها دندان حوادث روزگار به هراس افكند، اى مردم كار تربيت خود را خود بر عهده گيريد، و نفس را از عادت هايى كه به آن حرص دارد باز گردانيد.




حكمت 358
و اى مردم، بايد خدا شما را به هنگام نعمت همانند هنگامه كيفر ، ترسان بنگرد ، زيرا كسى كه رفاه و گشايش را زمينة گرفتار شدن خويش نداند ، پس خود را از حوادث ترسناك ايمن مى پندارد و آن كس كه تنگدستى را آزمايش الهى نداند پاداشى را كه اميدى به آن بود از دست خواهد داد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
بسم الله الرحمن الرحیم


جمع بندی برنامه هفته هفتاد و دوم

خطبه 110 و خطبه 111

حکمت 354 و 355 و 356و 357 و 358 و 359

______________________________________

ره آورد برخى از مبانى اعتقادى

همانابهترين چيزى كه انسان‏ها مى ‏توانند با آن به خداى سبحان نزديك شوند،ايمان به خدا و ايمان به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و جهاد درراه خداست، كه جهاد قلّه بلند اسلام، و يكتا دانستن خدا بر اساس فطرت انسانى است.

بر پاداشتن نماز آيين ملّت اسلام، و پرداختن زكات تكليف واجب الهى، و روزه ماه رمضان، سپرى برابر عذاب الهى است، وحج و عمره، نابودكننده فقر و شستشو دهنده گناهان است.
وصله رحم مايه فزونى مال و طول عمر، و صدقه ‏هاى پنهانى نابود كننده گناهاناست، و صدقه آشكارا، مرگ هاى ناگهانى و زشت را باز مى‏ دارد، ونيكوكارى، از ذلّت و خوارى نگه مى ‏دارد.
به ياد خدا باشيد كه نيكوتري ن
ذكراست، و آنچه پرهيزكاران را وعده دادند آرزو كنيد كه وعده خداراست ‏ترين وعده‏ هاست، از راه و رسم پيامبرتان پيروى كنيد كه بهترين راهنماى هدايت است، رفتارتان را با روش پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم تطبيق دهيدكه هدايت كننده ‏ترين روش‏هاست.



_____________________________________
ارزش قرآن

و قرآن رابياموزيد، كه بهترين گفتار است، و آن را نيك بفهميد كه بهار دل‏هاست. ازنور آن شفا و بهبودى خواهيد كه شفاى سينه‏ هاى بيمار است، و قرآن را نيكوتلاوت كنيد كه سود بخش‏ترين داستان‏هاست، زيرا عالمى كه به غير علم خود عملكند، چونان جاهل سرگردانى است كه از بيمارى نادانى شفا نخواهد گرفت، بلكه حجّت بر او قويتر و حسرت و اندوه بر او استوارتر و در پيشگاه خدا سزاوارتربه نكوهش است.

________________________________________

هشدار از دنيا پرستى

پس از ستايش پروردگار، همانا من شما را از دنياى حرام مى‏ترسانم،زيرا در كام شيرين، و در ديده انسان سبز و رنگارنگ است، در شهوات و خواهش‏هاى نفسانى پوشيده شده، و با نعمت‏هاى زود گذر دوستى مى‏ورزد، با متاع اندك زيبا جلوه مى‏كند، ودر لباس آرزوها خود را نشان مى‏دهد، و با زينت غرور خود را مى‏آرايد،شادى آن دوام ندارد، و كسى از اندوه آن ايمن نيست.
_________________________________________

شناخت ماهيّت دنيا

دنياى حرام بسيار فريبنده و بسيار زيانرساننده است، دگرگون شونده و ناپايدار، فنا پذير و مرگبار، و كشنده‏اى تبهكار است، و آنگاه كه به دست آرزومندان افتاد و با خواهش‏هاى آنان دمسازشد مى‏نگرند كه جز سرابى بيش نيست كه خداى سبحان فرمود: «زندگى چون آبى ماند كه از آسمان فرو فرستاديم و به وسيله آن گياهان فراوان روييدسپس خشك شده، باد آنها را پراكنده كرد و خدا بر همه چيز قادر و تواناست». كسى از دنيا شادمانى نديد جز آن كه پس از آن با اشك و آه روبرو شد،هنوز با خوشى ‏هاى دنيا روبرو نشده است كه با ناراحتيها و پشت كردن آن مبتلا مى‏ گردد، شبنمى از رفاه و خوشى دنيا بر كسى فرود نيامده جز آن كه سيلبلاها همه چيز را از بيخ و بن مى‏كنند. هر گاه صبحگاهان به يارى كسىبرخيزد، شامگاهان خود را به ناشناسى مى ‏زند، اگر از يك طرف شيرين و گواراباشد از طرف ديگر تلخ و ناگوار است. كسى از فراوانى نعمت‏هاى دنيا كام نگرفت جز آن كه مشكلات و سختى‏ ها دامنگير او شد، شبى را در آغوش امن دنيابه سر نبرده جز آن كه صبحگاهان بال‏هاى ترس و وحشت بر سر او كوبيد،بسيار فريبنده است و آنچه در دنياست نيز فريبندگى دارد، فانى و زودگذر است، و هر كس در آن زندگى مى كند فنا مى ‏پذيرد.

_________________________________________

روش برخورد با دنيا

در زاد و توشه آن جزتقواخيرى نيست. كسى كه به قدر كفايت از آن بردارد در آرامش به سر مى ‏برد،و آن كس كه در پى به دست آوردن متاع بيشترى از دنيا باشد وسائل نابودى خودرا فراهم كرده، و به زودى از دست مى‏رود. بسا افرادى كه به دنيا اعتمادكردند، ناگهان مزه تلخ مصيبت را بدانها چشاند و بسا صاحب اطمينانى كه بهخاك و خونش كشيد. چه انسان‏هاى با عظمتى را كه خوار و كوچك ساخت، و بسا فخرفروشانى را كه به خاك ذلّت افكند.حكومت دنيا ناپايدار، عيش و زندگانى آن تيره و تار، گواراى آن شور، و شيرينى آن تلخ،غذاى آن زهر، واسباب و وسائل آن پوسيده است،زنده آن در معرض مردن، و تندرست آن گرفتار بيمارى است، حكومت آن بر باد رفته، و عزيزان آن شكست خورده، متاع آن نكبت آلود و پناه آورنده آن و غارت زده خواهد بود.

________________________________________
عبرت از گذشتگان

آيا شما در جاى گذشتگان خود به سرنمى‏بريد كه عمرشان از شما طولانى‏تر و آثارشان با دوام‏تر و آرزويشاندرازتر و افرادشان بيشتر و لشكريانشان انبوه‏تر بودند دنيا را چگونهپرستيدند و آن را چگونه بر خود گزيدندو سپس از آن رخت بر بستند و رفتند:
بى توشه‏اى كه آنان را براى رسيدن به منزلگاه كفايت كند و بى مركبى كه آنانرا به منزلشان رساند. آيا شنيده‏ايد كه دنيا خود را فداى آنان كرده باشديا به گونه‏اى يارى شان داده يا با آنان به نيكى به سر برده باشد نه هرگزبلكه سختى و مشكلات دنيا چنان به آنها رسيد كه پوست و گوشتشان را دريد، باسختى‏ها آنان را سست و با مصيبت‏ها ذليل و خوارشان كرد و بينى آنان را بهخاك ماليد و لگد مال كرد و گردش روزگار را بر ضد آنها برانگيخت. شما ديديدكه دنيا آن كس را كه برابر آن فروتنى كرد، و آن را برگزيد، و بر همه چيزمقدّم داشت، كه گويا جاودانه مى‏ماند، نشناخت و روى خوش نشان نداد تا آن كهاز دنيا رفت آيا جز گرسنگى توشه‏اى به آنها سپرد آيا جز در سختى فرودشاننياورد و آيا روشنى دنيا جز تاريكى و سرانجامش جز پشيمانى بود.


____________________________________________
حکمت ها:

(در حضور امام، شخصى با اين عبارت، تولّدنوزادى را تبريك گفت «قدم دلاورى ي که سوار مبارك باد» چنين مگو بلكه بگو: خداى بخشنده را شكرگزار، و نوزاد بخشيده بر تو مبارك، اميد كه بزرگ شود واز نيكوكارى ‏اش بهرمند گردى.

____________________________________
وقتى يكى از كارگزارانِ امام، خانة با شكوهى ساخت به او فرمود) سكه هاى طلا و نقره سر بر آورده خود را آشكار ساختند، همانا ساختن مجلل بى نيازى و ثروتمندى تو را مى رساند.

_____________________________-
(از امام پرسيدند: اگر دُرِ خانة مردى را به رويش بندند، روزى او از كجا خواهد آمد ؟ فرمود)از آن جايى كه مرگ او مى آيد!.
__________________________________
(مردمى را در مرگ يكى از خويشاوندانشان چنين تسليت گفت)
مْردن از شما آغاز نشده ، و به شما نيز پايان نخواهد يافت. اين دوست شما به سفر مى رفت، اكنون پنداريد كه به يكى از سفرها رفته ؛ اگر او باز نگرددشما به سوى او خواهيد رفت.
_____________________________________
و اى مردم، بايد خدا شما را به هنگام نعمت همانند هنگامه كيفر ، ترسان بنگرد ، زيرا كسى كه رفاه و گشايش را زمينة گرفتار شدن خويش نداند ، پس خودرا از حوادث ترسناك ايمن مى پندارد و آن كس كه تنگدستى را آزمايش الهى نداند پاداشى را كه اميدى به آن بود از دست خواهد داد.

__________________________________________
اى اسيران آرزوها ، بس كنيد! زيرا صاحبان مقامات دنيا را تنها دندان حوادث روزگار به هراس افكند، اى مردم كار تربيت خود را خود بر عهده گيريد، ونفس را از عادت هايى كه به آن حرص دارد باز گردانيد.

____________________________
ومن الله التوفیق
التماس دعا:gol:
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
سلام
كتابی بنام "نهج البلاغه را دوباره بخوانيم" را كه نوشته "عبد الرحمن بن عبد الله الجميعان" را تأليف كرده اند كه به فارسى ترجمه شده است نظر شما در مورد این کتاب چیه ؟ ببخشید از این جا برای گذاشتن این پست پیدا نکردم
سلام:gol:
اولا باید در مورد مترجم این کتاب بگویم که در کتاب نوشته شده جعفر سبحانی و در عربستان به این نام کتاب به زائران ایرانی داده می شد که توسط آیت الله سبحانی تکذیب و محکوم شد.
ثانیا در مورد مطالب کتاب ،سعی شده با آوردن شبهاتی بین سخنان امیرالمومنین علی (ع) و عقاید شیعیان تفاوت قائل شود.
این لینکی که براتون میذارم مقاله ای با عنوان نقد کتاب نهج البلاغه را دوباره بخوانیم هست!به شبهات پاسخ داده امیدوارم مفید باشه!:gol:
http://bayanemarefat.com/?req=articles&cid=50&id=89&page=1
 

Joe_Bel

کاربر فعال تالار مهندسی برق ,
کاربر ممتاز
سلام:gol:
اولا باید در مورد مترجم این کتاب بگویم که در کتاب نوشته شده جعفر سبحانی و در عربستان به این نام کتاب به زائران ایرانی داده می شد که توسط آیت الله سبحانی تکذیب و محکوم شد.
ثانیا در مورد مطالب کتاب ،سعی شده با آوردن شبهاتی بین سخنان امیرالمومنین علی (ع) و عقاید شیعیان تفاوت قائل شود.
این لینکی که براتون میذارم مقاله ای با عنوان نقد کتاب نهج البلاغه را دوباره بخوانیم هست!به شبهات پاسخ داده امیدوارم مفید باشه!:gol:
http://bayanemarefat.com/?req=articles&cid=50&id=89&page=1
مقاله خوبی بود ... همان شبهات تکراری بین شیعیان و اهل سنت!!!
 
  • Like
واکنش ها: s_aa

یارانراد

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
بسم الله الرحمن الرحیم

یا علی نام تو بردم نه غمی ماند و نه همی


برنامه هفتاد وسوم


یکشنبه

ادامه خطبه 111
افهذه...قال
و حکمت 360

وَ قَالَ [عليه السلام] لَا تَظُنَّنَّ بِكَلِمَةٍ خَرَجَتْ مِنْ أَحَدٍ سُوءاً وَ أَنْتَ تَجِدُ لَهَا فِى الْخَيْرِ مُحْتَمَلًا .
شايسته نيست به سخنى كه از دهان كسى خارج شد، گمان بد ببرى ، چرا كه براى آن برداشت نيكويى مى توان داشت.

============================
دوشنبه
خطبه 112
هل... مثله


حكمت 361
به ظاهر دين اكتفا نكنيد​
روزگاري بر مردم فرارسد كه از قرآن جز «نشاني» نمانَد و از اسلام جز «نامي». در آن روز مسجدها از نظر بنا، آباد و از نظر هدايت، ويران خواهد بود و نمازگزاران و سازندگان آن بدترين مردم روي زمين‏اند. از ايشان فتنه و فساد آيد و لانه گناه و پلشتي باشند. آن كه خواهد از شرّشان كناره گزيند بدان در اندازندش، و آن كه خواهد از آنان فاصله گيرد و پيرويشان نكند بكشانندش.
خداي سبحان در باره آنان فرمايد: به خداييم سوگند، بر آنان فتنه و بلايي فرستم كه بردباران هم در آن حيران بمانند، و اين حتمي است. از خداوند خواستاريم كه از لغزشها و غفلتهامان درگذرد.
===================================

سه شنبه
خطبه113
و احذر... السیر

حكمت 362​
براي بيهودگي و بلهوسي آفريده نشده‏ايم​
روايت است كه آن حضرت كمتر مي‏شد بر منبر تكيه كند مگر آنكه پيش از خطبه مي‏فرمود: از خدا پروا كنيد، كه هيچ كس بيهوده آفريده نشده تا به لهو و لعب پردازد، و سر خود رها نشده تا به لغو و بيهودگي وقت بگذراند. و مباد چهره خند فريباي دنيا جايگزين آخرت گردد كه آن را زشت انگاشته است، و آن فريب خورده‏اي كه با همه توش و توان به دنيا رسد هرگز به پاي آن كس كه به اندك بهره‏اي از آخرت دست يافته، نرسد.
=======================================

چهارشنبه
اجعلو.... رزقو

حكمت 363​
مجموعه ارزشها​
هيچ بزرگواري و شرافتي برتر از اسلام، و هيچ ارجمندي ارجمندتر از تقوي‏ نيست، و هيچ پناهگاهي محكم‏تر از پارسايي، و هيچ ميانجي موفّق‏تر از توبه نباشد، و هيچ گنجي بي‏نياز كننده‏تر از قناعت، و هيچ ثروتي فقر زداتر از خشنودي به روزي روزانه نيست. آن كه به زندگي ساده آبرومندانه بسنده كند آسايش را به دست آورَد، و به سايه آرامش و خوشي بياسايد. دلدادگي به دنيا كليد رنج است، و حرص و خودپسندي و حسادت، انگيزه‏هاي سقوط در گناه، و فراهم كننده همه زشتي‏هاست.
============================================

پنج شنبه
قد.... سیده


حكمت 364​
سعادت دنيا و آخرت​
امام - درود خدا بر او - خطاب به «جابر بن عبداللّه انصاري» فرمود: اي جابر، دين و دنيا بر چهار پايه استوار است: دانايي كه دانش خود را به كار گيرد و ناداني كه از آموختن سر باز نزند و بخشنده‏اي كه از بخشش بخل نورزد و ناداري كه آخرت خويش به دنيا نفروشد.
پس آنگاه كه دانا، دانش خود را ناچيز انگارد نادان هم از آموختن سر باز زند، و آنگاه كه ثروتمند از احسان و انفاق بخل ورزد نادار نيز آخرت خويش به دنيا فروشد. اي جابر، آن كه نعمتهاي الهي بر او زياد شود نيازهاي مردم بدو گسترش يابد، پس آن كه به خاطر خدا انجام وظيفه كند ثروتش بيمه گردد، و آن كه دست رد به سينه فقيران زند در معرض زوال و فنا قرار گيرد.
============================================================

جمعه جمع بندی

یاعلی

التماس دعااااااااااااااااااااا
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
بسم الله الرحمن الرحیم
یکشنبه
ادامه خطبه 111
5 -پرهيز از دنياى حرام
آيا شما چنين دنيايى را بر همه چيز مقدم مى‏داريد و بدان اطمينان مى‏كنيد يا در آرزوى آن به سر مى‏بريد
پس دنيا بد خانه‏اى است براى كسى كه خوشبين باشد، و يا از خطرات آن نترسد. پس بدانيد- و مى‏دانيد- كه آن را ترك مى‏كنيد و از آن رخت بر مى‏بنديد و پند گيريد از آنها كه گفتند: «چه كسى از ما نيرومندتر است» سپس آنان را به گورهايشان سپردند بى آن كه سواره كارانشان خوانند، و در قبرها فرود آوردند بى آن كه همسايگانشان نامند، از سطح زمين، قبرها، و از خاك كفن‏ها، و از استخوان‏هاى پوسيده همسايگانى پديد آمدند كه هيچ خواننده‏اى را پاسخ نمى‏دهند و هيچ ستمى را باز نمى‏دارند و نه به نوحه‏گرى توجّهى دارند. نه از باران خوشحال و نه از قحط سالى نوميد مى‏گردند. گرد هم قرار دارند و تنهايند، همسايه يكديگرند امّا از هم دورند، فاصله‏اى با هم ندارند ولى هيچ گاه به ديدار يكديگر نمى‏روند. نزديكان از هم دورند بردبارانى هستند كه كينه‏ها از دل آنان رفته، بى خبرانى كه حسد در دلشان فرو مرده است. نه از زيان آنها ترسى، و نه به دفاع آنها اميدى وجود دارد. درون زمين را به جاى سطح آن براى ماندن انتخاب كردند و خانه‏هاى تنگ و تاريك را به جاى خانه‏هاى وسيع برگزيدند. به جاى زندگى با خويشاوندان، غربت را، و به جاى نور، ظلمت را برگزيدند، به زمين باز گشتند چونان كه در آغاز آن را پا برهنه و عريان ترك گفتند، و با اعمال خود به سوى زندگى جاويدان و خانه هميشگى كوچ كردند، آنسان كه خداى سبحان فرمود: «چنانكه آفرينش را آغاز كرديم، آن را باز مى‏گردانيم، وعده‏اى بر ماست و همانا اين كار را انجام خواهيم داد»

حکمت 360
شايسته نيست به سخنى كه از دهان كسى خارج شد، گمان بد ببرى ، چرا كه براى آن برداشت نيكويى مى توان داشت.
 

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
دوشنبه
خطبه 112
عجز انسان از درك فرشتگان (فرشته مرگ)
آيا هنگامى كه فرشته مرگ به خانه‏اى در آمد، از آمدن او آگاه مى‏شوى آيا هنگامى كه يكى را قبض روح مى‏كند او را مى‏بينى بچّه را چگونه در شكم مادر مى‏ميراند آيا از راه اندام مادر وارد مى‏شود يا روح به اجازه خداوند به سوى او مى‏آيد يا همراه كودك در شكم مادر به سر مى‏برد آن كس كه آفريده‏اى چون خود را نتواند وصف كند، چگونه مى‏تواند خداى خويش را وصف نمايد.

حكمت 361
به ظاهر دين اكتفا نكنيد​

روزگاري بر مردم فرارسد كه از قرآن جز «نشاني» نمانَد و از اسلام جز «نامي». در آن روز مسجدها از نظر بنا، آباد و از نظر هدايت، ويران خواهد بود و نمازگزاران و سازندگان آن بدترين مردم روي زمين‏اند. از ايشان فتنه و فساد آيد و لانه گناه و پلشتي باشند. آن كه خواهد از شرّشان كناره گزيند بدان در اندازندش، و آن كه خواهد از آنان فاصله گيرد و پيرويشان نكند بكشانندش.
خداي سبحان در باره آنان فرمايد: به خداييم سوگند، بر آنان فتنه و بلايي فرستم كه بردباران هم در آن حيران بمانند، و اين حتمي است. از خداوند خواستاريم كه از لغزشها و غفلتهامان درگذرد.

 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
بسم الله النور

سلام

ترجمه خطبه 113 نهج البلاغه
پرهيز دادن از دنيا پرستى و روش برخورد با دنيا و نكوهش از غفلت زدگان

فهرست مطالب

1- پرهيز دادن از دنيا پرستى
2 -روش برخورد با دنيا
3- نكوهش از غفلت زدگان

سه شنبه

1- پرهيز دادن از دنيا پرستى

شما را از دنيا پرستى مى ‏ترسانم، زيرا منزلگاهى است براى كوچ كردن، نه منزلى براى هميشه مانده است. دنيا خود را با غرور زينت داده و با زينت و زيبايى مى ‏فريبد. خانه ‏اى است كه نزد خداوند بى مقدار است، زيرا كه حلال آن با حرام، و خوبى آن با بدى، و زندگى در آن با مرگ، و شيرينى آن با تلخى ‏ها در آميخته است،خداوند آن را براى دوستانش انتخاب نكرد. و در بخشيدن آن به دشمنانش دريغ نفرمود. خير دنيا اندك، و شرّ آن آماده، و فراهم آمده‏ اش پراكنده، و ملك آن غارت شده، و آبادانى آن رو به ويرانى نهاده است. چه ارزشى دارد خانه‏ اى كه پايه‏ هاى آن در حال فروريختن و عمر آن چون زاد و توشه پايان مى ‏پذيرد و چه لذّتى دارد زندگانى كه چونان مدّت سفر به آخر مى ‏رسد
 

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
چهارشنبه

2 -روش برخورد با دنيا
مردم آنچه را خدا واجب كرده جزو خواسته‏هاى خود بدانيد، و در پرداختن حقوق الهى از او يارى طلبيد، و پيش از آن كه مرگ شما را بخواند گوش به دعوت او دهيد. همانا زاهدان اگر چه خندان باشند، قلبشان مى‏گريد و اگر چه شادمان باشند اندوه آنان شديد است و اگر چه براى نعمت‏هاى فراوان مورد غبطه ديگران قرار گيرند امّا با نفس خود در دشمنى بسيارى قرار دارند.

حكمت 363​

مجموعه ارزشها
هيچ بزرگواري و شرافتي برتر از اسلام، و هيچ ارجمندي ارجمندتر از تقوي‏ نيست، و هيچ پناهگاهي محكم‏تر از پارسايي، و هيچ ميانجي موفّق‏تر از توبه نباشد، و هيچ گنجي بي‏نياز كننده‏تر از قناعت، و هيچ ثروتي فقر زداتر از خشنودي به روزي روزانه نيست. آن كه به زندگي ساده آبرومندانه بسنده كند آسايش را به دست آورَد، و به سايه آرامش و خوشي بياسايد. دلدادگي به دنيا كليد رنج است، و حرص و خودپسندي و حسادت، انگيزه‏هاي سقوط در گناه، و فراهم كننده همه زشتي‏هاست.
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
سلام

پنج شنبه


3- نكوهش از غفلت زدگان

ياد مرگ از دل‏هاى شما رفته، و آرزوهاى فريبنده جاى آن را گرفته است.
و
دنيا بيش از آخرت شما را تصاحب كرده و متاع زودرس دنيا بيش از متاع جاويدان آخرت در شما نفوذ كرده است و دنيا زدگى قيامت را از يادتان برده است. همانا شما برادران دينى يكديگريد، چيزى جز درون پليد و نيّت زشت، شما را از هم جدا نساخته است، نه يكديگر را يارى مى‏ دهيد، نه خير خواه يكديگريد و نه چيزى به يكديگر مى ‏بخشيد و نه به يكديگر دوستى مى‏ كنيد. شما را چه شده است كه با به دست آوردن متاعى اندك از دنيا شادمان مى‏ گرديد و از متاع بسيار آخرت كه از دست مى‏ دهيد اندوهناك نمى‏ شويد امّا با از دست دادن چيزى اندك از دنيا مضطرب شده كه آثار پريشانى در چهره‏ ها آشكار مى‏ گردد و بى تابى مى‏ كنيد، گويا اين دنيا محل زندگى جاودان شما و وسائل آن براى هميشه از آن شماست. چيزى شما را از عيب جويى برادر دينى باز نمى ‏دارد جز آن كه مى‏ ترسيد مانند آن عيب را در شما به رختان كشند. در بى اعتنايى به آخرت و دوستى دنيا يك دل شده‏ ايد، و هر يك از شما دين را تنها بر سر زبان مى ‏آوريد، و از اين كار خشنوديد همانند كارگرى كه كارش را به پايان رسانده و خشنودى مولاى خود را فراهم كرده است.
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
جمع بندی برنامه هفته هفتاد وسوم

جمع بندی برنامه هفته هفتاد وسوم

بسم الله الرحمن الرحیم

یا علی نام تو بردم نه غمی ماند و نه همی


جمع بندی برنامه هفته هفتاد وسوم

ادامه خطبه 111
خطبه 112 خطبه113
و حکمت 360 و 361و362و 363و 364

______________________________________



پرهيز از دنياى حرام

آيا شما چنين دنيايى را بر همه چيز مقدم مى‏ داريد و بدان اطمينان مى ‏كنيد يا در آرزوى آن به سر مى‏ بريد پس دنيا بد خانه‏ اى است براى كسى كه خوشبين باشد، و يا از خطرات آن نترسد. پس بدانيد- و مى ‏دانيد- كه آن را ترك مى‏ كنيد و از آن رخت بر مى ‏بنديد و پند گيريد از آنها كه گفتند: «چه كسى از ما نيرومندتر است» سپس آنان را به گورهايشان سپردند بى آن كه سواره كارانشان خوانند، و در قبرها فرود آوردند بى آن كه همسايگانشان نامند، از سطح زمين، قبرها، و از خاك كفن‏ها، و از استخوان‏هاى پوسيده همسايگانى پديد آمدند كه هيچ خواننده‏اى را پاسخ نمى ‏دهند همسايه يكديگرند امّا از هم دورند، فاصله ‏اى با هم ندارند ولى هيچ گاه به ديدار يكديگر نمى ‏روند.
درون زمين را به جاى سطح آن براى ماندن انتخاب كردند و خانه‏ هاى تنگ و تاريك را به جاى خانه‏ هاى وسيع برگزيدند. به جاى زندگى با خويشاوندان، غربت را، و به جاى نور، ظلمت را برگزيدند، به زمين باز گشتند چونان كه در آغاز آن را پا برهنه و عريان ترك گفتند
، و با اعمال خود به سوى زندگى جاويدان و خانه هميشگى كوچ كردند، آنسان كه خداى سبحان فرمود: «چنانكه آفرينش را آغاز كرديم، آن را باز مى ‏گردانيم، وعده ‏اى بر ماست و همانا اين كار را انجام خواهيم داد»


______________________________________

عجز انسان از درك فرشتگان (فرشته مرگ)
آيا هنگامى كه فرشته مرگ به خانه‏اى در آمد، از آمدن او آگاه مى‏شوى آيا هنگامى كه يكى را قبض روح مى‏كند او را مى ‏بينى بچّه را چگونه در شكم مادر مى‏ميراند آيا از راه اندام مادر وارد مى‏شود يا روح به اجازه خداوند به سوى او مى‏آيد يا همراه كودك در شكم مادر به سر مى‏برد آن كس كه آفريده‏اى چون خود را نتواند وصف كند، چگونه مى‏تواند خداى خويش را وصف نمايد.


________________________________________

پرهيز دادن از دنيا پرستى


شما را از دنيا پرستى مى ‏ترسانم، زيرا منزلگاهى است براى كوچ كردن، نه منزلى براى هميشه مانده است. دنيا خود را با غرور زينت داده و با زينت و زيبايى مى ‏فريبد. خانه ‏اى است كه نزد خداوند بى مقدار است، زيرا كه حلال آن با حرام، و خوبى آن با بدى، و زندگى در آن با مرگ، و شيرينى آن با تلخى ‏ها در آميخته است،خداوند آن را براى دوستانش انتخاب نكرد. و در بخشيدن آن به دشمنانش دريغ نفرمود. خير دنيا اندك، و شرّ آن آماده، و فراهم آمده‏ اش پراكنده، و ملك آن غارت شده، و آبادانى آن رو به ويرانى نهاده است. چه ارزشى دارد خانه‏ اى كه پايه‏ هاى آن در حال فروريختن و عمر آن چون زاد و توشه پايان مى ‏پذيرد و چه لذّتى دارد زندگانى كه چونان مدّت سفر به آخر مى ‏رسد


__________________________________________________

روش برخورد با دنيا

مردم آنچه را خدا واجب كرده جزو خواسته ‏هاى خود بدانيد، و در پرداختن حقوق الهى از او يارى طلبيد، و
پيش از آن كه مرگ شما را بخواند گوش به دعوت او دهيد. همانا زاهدان اگر چه خندان باشند، قلبشان مى‏گريد و اگر چه شادمان باشند اندوه آنان شديد است و اگر چه براى نعمت‏هاى فراوان مورد غبطه ديگران قرار گيرند امّا با نفس خود در دشمنى بسيارى قرار دارند.

__________________________________________________________

نكوهش از غفلت زدگان

ياد مرگ از دل‏هاى شما رفته، و آرزوهاى فريبنده جاى آن را گرفته است.
و دنيا بيش از آخرت شما را تصاحب كرده و متاع زودرس دنيا بيش از متاع جاويدان آخرت در شما نفوذ كرده است و دنيا زدگى قيامت را از يادتان برده است. همانا شما برادران دينى يكديگريد، چيزى جز درون پليد و نيّت زشت، شما را از هم جدا نساخته است، نه يكديگر را يارى مى‏ دهيد، نه خير خواه يكديگريد و نه چيزى به يكديگر مى ‏بخشيد و نه به يكديگر دوستى مى‏ كنيد. چيزى شما را از عيب جويى برادر دينى باز نمى ‏دارد جز آن كه مى‏ ترسيد مانند آن عيب را در شما به رختان كشند. در بى اعتنايى به آخرت و دوستى دنيا يك دل شده‏ ايد، و هر يك از شما دين را تنها بر سر زبان مى ‏آوريد، و از اين كار خشنوديد همانند كارگرى كه كارش را به پايان رسانده و خشنودى مولاى خود را فراهم كرده است.



_______________________________________

حکمت ها:


شايسته نيست به سخنى كه از دهان كسى خارج شد، گمان بد ببرى ، چرا كه براى آن برداشت نيكويى مى توان داشت.

============================

به ظاهر دين اكتفا نكنيد


روزگاري بر مردم فرارسد كه از قرآن جز «نشاني» نمانَد و از اسلام جز «نامي». در آن روز مسجدها از نظر بنا، آباد و از نظر هدايت، ويران خواهد بود و نمازگزاران و سازندگان آن بدترين مردم روي زمين‏اند. از ايشان فتنه و فساد آيد و لانه گناه و پلشتي باشند. آن كه خواهد از شرّشان كناره گزيند بدان در اندازندش، و آن كه خواهد از آنان فاصله گيرد و پيرويشان نكند بكشانندش.
خداي سبحان در باره آنان فرمايد: به خداييم سوگند، بر آنان فتنه و بلايي فرستم كه بردباران هم در آن حيران بمانند، و اين حتمي است. از خداوند خواستاريم كه از لغزشها و غفلتهامان درگذرد.


===================================

براي بيهودگي و بلهوسي آفريده نشده ‏ايم


روايت است كه آن حضرت كمتر مي‏شد بر منبر تكيه كند مگر آنكه پيش از خطبه مي‏فرمود: از خدا پروا كنيد، كه هيچ كس بيهوده آفريده نشده تا به لهو و لعب پردازد، و سر خود رها نشده تا به لغو و بيهودگي وقت بگذراند. و مباد چهره خند فريباي دنيا جايگزين آخرت گردد كه آن را زشت انگاشته است، و آن فريب خورده‏اي كه با همه توش و توان به دنيا رسد هرگز به پاي آن كس كه به اندك بهره‏اي از آخرت دست يافته، نرسد.

=======================================

مجموعه ارزشها


هيچ بزرگواري و شرافتي برتر از اسلام، و هيچ ارجمندي ارجمندتر از تقوي‏ نيست، و هيچ پناهگاهي محكم‏تر از پارسايي، و هيچ ميانجي موفّق‏تر از توبه نباشد، و هيچ گنجي بي‏نياز كننده‏تر از قناعت، و هيچ ثروتي فقر زداتر از خشنودي به روزي روزانه نيست. آن كه به زندگي ساده آبرومندانه بسنده كند آسايش را به دست آورَد، و به سايه آرامش و خوشي بياسايد. دلدادگي به دنيا كليد رنج است، و حرص و خودپسندي و حسادت، انگيزه‏هاي سقوط در گناه، و فراهم كننده همه زشتي‏هاست.

============================================

سعادت دنيا و آخرت

امام - درود خدا بر او - خطاب به «جابر بن عبداللّه انصاري» فرمود: اي جابر، دين و دنيا بر چهار پايه استوار است: دانايي كه دانش خود را به كار گيرد و ناداني كه از آموختن سر باز نزند و بخشنده‏اي كه از بخشش بخل نورزد و ناداري كه آخرت خويش به دنيا نفروشد.
پس آنگاه كه دانا، دانش خود را ناچيز انگارد نادان هم از آموختن سر باز زند، و آنگاه كه ثروتمند از احسان و انفاق بخل ورزد نادار نيز آخرت خويش به دنيا فروشد. اي جابر، آن كه نعمتهاي الهي بر او زياد شود نيازهاي مردم بدو گسترش يابد، پس آن كه به خاطر خدا انجام وظيفه كند ثروتش بيمه گردد، و آن كه دست رد به سينه فقيران زند در معرض زوال و فنا قرار گيرد.

================================================== ==========

ومن الله توفیق

التماس دعا
:gol::gol:
 
آخرین ویرایش:

یارانراد

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
بسم الله الرحمن الرحیم

یا علی نام تو بردم نه غمی ماند و نه همی

برنامه هفته هفتاد وچهارم

یکشنبه

ادامه خطبه114

الحمدالله....عنه



حكمت 365​
امر به معروف و نهي از منكر​
«ابن جرير طبري» در كتاب تاريخ خود از «عبد الرّحمن بن ابي ليلي» (فقيه) روايت كرده است - و او از كساني است كه با ابن اشعث براي جنگ با حجّاج قيام كرد - هنگامي كه مردم را براي جهاد برمي‏انگيخت گفت: از علي - خدا مقام او را در ميان صالحان بلند گردانَد و ثواب شهيدان و راستگويان بدو بخشد - آن روز كه ما روياروي شاميان شديم، شنيدم كه مي‏فرمود: اي گروه مؤمنان، هر كس ظلم و تجاوزي را بيند و دعوت به گناه و فسادي را شنود، پس با قلب خود بيزاري جويد، به راه سلامت و پاكي رفته است، و اگر با زبان اعتراض كند پاداش يابد و از اوّلي برتر است؛ و اگر كسي به نبرد با آنان قيام كند و به پاس حرمت و اعتلاي «كلم اللّه» و نابودي حاكميّت ستمگران دست به سلاح برَد، او همان كسي است كه به حقيقت هدايت رسيده، و راه حق پوييده، و نور يقين در قلبش تابيده است.

دوشنبه

اوصیکم....الاجل


حكمت 366​
عليه زشتي‏ها بپا خيزيد​
امام - درود خدا بر او - در همين زمينه فرمايد: آن كه عليه منكرات و زشتي‏ها با دست و زبان و دل بر آشوبد، به اوج كمال انساني رسيده است؛ و آن كه با زبان و دل - نه با دست - انكار كند دو خصلت از خصال خير را يافته و يك فضيلت را از دست داده است؛ و آن كه تنها در قلبش از منكرات بيزاري جويد ولي با دست و زبان وظيفه خود را وانهد، دو خصلت گرامي‏تر را رها كرده و تنها به يكي از سه، بسنده نموده است؛ و آن كه با هيچ يك از زبان و دل و دست، با منكر رو در رو نشود مرده‏اي است ميان زندگان. و تمام كارهاي نيك و جهاد در راه خدا در مقابل «امر به معروف و نهي از منكر» چون دمي است در درياي ژرف و موّاج. و بايد بدانند كه امر به معروف و نهي از منكر، نه مرگي را زودرس كند و نه از روزي كاهد. و برتر از همه، سخن حق و عدل است رو در روي حاكم ستمگر.


سه شنبه

ثم ....عنه


حكمت 361
حكمت 367​
جهاد، دفاع از فرهنگ اسلام​
«ابو جُحَيفه» گويد از امير مؤمنان - درود خدا بر او - شنيدم كه مي‏فرمود: نخستين جهادي كه در آن شكست مي‏خوريد، جهاد با دستهاتان است و آنگاه جهاد با زبانتان و سپس جهاد با قلبتان. پس آن كه قلباً كار نيك را نشناسد و از كار زشت بيزاري نجويد، باژگونه شود، پس ارزشها در ديدگاه او سقوط كند و پستي‏ها اوج گيرد.


چهارشنبه

عنه....الماضی

حكمت 361
حكمت 368​
حقّ و باطل​
حق سنگين است ولي گوارا، و باطل آسان است ولي بيماري‏زا چون وبا

پنج شنبه

خطبه 115

اللهم ...الحمید


حكمت 361
حكمت 369​
خوبان بترسند و بَدان نااميد مباشند​
بر بهترين افراد امّت محمّدي از عذاب الهي ايمن مباش، كه خداي فرموده است: «از مكر الهي ايمن نيستند مگر زيانكاران». نيز بر بدترينِ اين امّت مأيوس مباش، كه خدا فرموده است: «حتماً از رحمت خداي نااميد نيستند مگر كافران».


جمعه جمع بندی

یاعلی

التماس دعاااااااااااااااااااااااااااا

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
بسم الله الرحمن الرحیم
خطبه 114
فهرست مطالب:
1- ارزش ستايش و شهادت به يگانگى خدا
2- سفارش به تقوى
3 -شناخت دنيا
4- ارزيابى دنيا و آخرت

یکشنبه

1-ارزش ستايش و شهادت به يگانگى خدا
ستايش خداوندى را سزاست كه حمد و ستايش را به نعمت‏ها، و نعمت‏ها را به شكرگزارى پيوند داد خداى را بر نعمت‏هايش آنگونه ستايش مى‏كنيم كه بر بلاهايش. و براى به راه آوردن نفس سركش كه در برابر اوامر الهى سستى مى‏كند و در ارتكاب زشتى‏ها كه نهى فرمود شتاب دارد، از خدا يارى مى‏خواهيم، و از گناهانى كه علم خدا به آنها احاطه دارد و كتابش آنها را بر شمرده و ثبت كرده، طلب آمرزش مى‏كنيم: علم خداوندى كه كمترين نارسايى نداشته، و كتابى كه چيزى را وانگذاشته است. به خدا ايمان داريم، ايمان كسى كه غيب‏ها را به چشم خود ديده، و بر آنچه وعده داده‏اند آگاه است، ايمانى كه اخلاص آن شرك را زدوده، و يقين آن شك را نابود كرده است. و گواهى مى‏دهيم كه خدايى نيست جز خداى يكتا، نه شريكى دارد و نه همتايى، و گواهى مى‏دهيم كه حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بنده و فرستاده اوست «كه درود خدا بر او و خاندانش باد» اين دو گواهى (شهادتين) گفتار را بالا مى‏برند، و كردار و عمل را به پيشگاه خدا مى‏رسانند، ترازويى كه اين دو گواهى را در آن نهند سبك نباشد، و اگر بردارند با چيزى ديگرى سنگين نخواهد شد.

حكمت 365
«ابن جرير طبري» در كتاب تاريخ خود از «عبد الرّحمن بن ابي ليلي» (فقيه) روايت كرده است - و او از كساني است كه با ابن اشعث براي جنگ با حجّاج قيام كرد - هنگامي كه مردم را براي جهاد برمي‏انگيخت گفت:
از علي - خدا مقام او را در ميان صالحان بلند گردانَد و ثواب شهيدان و راستگويان بدو بخشد - آن روز كه ما روياروي شاميان شديم، شنيدم كه مي‏فرمود:
اي گروه مؤمنان، هر كس ظلم و تجاوزي را بيند و دعوت به گناه و فسادي را شنود، پس با قلب خود بيزاري جويد، به راه سلامت و پاكي رفته است، و اگر با زبان اعتراض كند پاداش يابد و از اوّلي برتر است؛ و اگر كسي به نبرد با آنان قيام كند و به پاس حرمت و اعتلاي «كلم اللّه» و نابودي حاكميّت ستمگران دست به سلاح برَد، او همان كسي است كه به حقيقت هدايت رسيده، و راه حق پوييده، و نور يقين در قلبش تابيده است.
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

دوشنبه
ادامه خطبه 114


2 -سفارش به تقوى


اى بندگان خدا شما را به تقواى الهى سفارش مى ‏كنم، كه زاد و توشه سفر قيامت است. تقوا توشه‏ اى است كه به منزل رساند، پناهگاهى است كه ايمن مى‏ گرداند. بهترين گوينده آن را به گوش مردم خوانده و بهترين شنونده آن را فرا گرفت، پيامبرى كه بهتر از هر كس سخن را به گوش مردم رساند. پس خواننده، دعوت خود را به خوبى شنواند، و شنونده خود را رستگار گرداند.

اى بندگان خدا همانا تقواى الهى دوستان خدا را از انجام محرّمات باز مى ‏دارد، و قلب‏هايشان را پر از ترس خدا مى‏ سازد، تا آن كه شب‏ هاى آنان بابى خوابى و روزهايشان با تحمل تشنگى و روزه‏ دارى، سپرى مى‏ گردد، كه آسايش آخرت را با رنج دنيا و سيراب شدن آنجا را با تحمل تشنگى دنيا به دست آوردند. اجل و مرگ را نزديك ديده و در اعمال نيكو شتاب كرده‏ اند، آرزوهاى دنيايى را دروغ خواندند و مرگ به درستى نگريستند.
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
سه شنبه ادامه خطبه 114


3- شناخت دنيا


آرى همانا دنيا خانه نابود شدن، رنج بردن از دگرگونى‏ ها، و عبرت گرفتن است، و از نشانه نابودى، آن كه: روزگار كمان خود را به زه كرده، تيرش به خطا نمى ‏رود، و زخمش بهبودى ندارد، زنده را با تير مرگ هدف قرار مى‏ دهد، و تندرست را با بيمارى از پا در مى‏ آورد، و نجات يافته را به هلاكت مى‏ كشاند.

دنيا خورنده ايست كه سيرى ندارد، و نوشنده‏ اى است كه سيراب نمى ‏شود، و نشانه رنج دنيا آن كه آدمى جمع آورى مى‏ كند آنچه را كه نمى ‏خورد، و مى‏ سازد بنايى كه خود در آن مسكن نمى ‏كند، پس به سوى پروردگار خود مى‏ رود نه مالى برداشته و نه خانه‏ اى به همراه برده است. و نشانه دگرگونى دنيا آن كه، كسى كه ديروز مردم به او ترحّم مى ‏كردند امروز حسرت او را مى‏ خورند و آن كس را كه حسرت او مى‏ خوردند امروز به او ترحّم مى ‏كنند، و اين نيست مگر براى نعمت‏هايى كه به سرعت دگرگون مى‏ شود، و بلاهايى كه ناگهان نازل مى‏ گردد.

و نشانه عبرت انگيز بودن دنيا، آن كه، آدمى پس از تلاش و انتظار تا مى ‏رود به آرزوهايش برسد، ناگهان مرگ او فرا رسيده، اميدش را قطع مى ‏كند، نه به آرزو رسيده، و نه آنچه را آرزو داشته باقى مى‏ ماند.

سبحان اللّه شادى دنيا چه فريبنده و سيراب شدن از آن، چه تشنگى زاست و سايه آنچه سوزان است نه زمان آمده را مى ‏شود رد كرد و نه گذشته را مى ‏توان باز گرداند، پس منزّه و پاك است خداوند چقدر زنده به مرده نزديك است براى پيوستن به آن و چه دور است مرده از زنده كه از آنان جدا گشته
 
بالا