***<<جلسات مطالعه هفتگی نهج البلاغه و خودسازی>>***

S A R a d

کاربر فعال تالار هنر ,
کاربر ممتاز
خطبه 135-نکوهش مغیره

خطبه 135-نکوهش مغیره


و از سخنان آن حضرت است،اين سخن را موقعى فرمود كه ميان او و عثمان مشاجره‏اى شد، مغيرة بن‏الاخنس به عثمان گفت:من او را كفايت مى‏كنم من از عهده على[ع]برمى‏آيم،آن حضرت فرمود:​


اى پسر لعين بى‏اصل و بريده‏و اى درختى كه نه ريشه‏اى دارد و نه شاخه‏اى‏تو درحمايت از عثمان از عهده من برمى‏آيى!سوگند بخدا،خداوند،عزيز نكرده است كسى‏را كه تو ياورش باشى‏و بر پاى نمى‏ايستد كسى كه تو او را بر پاى بدارى‏از ميان مابيرون شو،خداوند فاصله ميان ما و ترا دور فرمايد[خير را از تو سلب كند]سپس[براى‏مقاصد خود]از هيچ كوششى دريغ مدار،خداوند خير و عنايتش را از تو بگيرد،اگرزنده بمانى.​

از ترجمه علامه محمدتقی جعفری​
 

S A R a d

کاربر فعال تالار هنر ,
کاربر ممتاز
خطبه 136 - در مسئله بیعت

خطبه 136 - در مسئله بیعت

بيعت شما مردم، با من بى مطالعه و ناگهانى نبود، و كار من و شما يكسان نيست، من شما را براى خدا مى خواهم و شما مرا براى خود مى خواهيد. اى مردم براى اصلاح خودتان مرا يارى كنيد، به خدا سوگند! كه داد ستمديده را از ظالم ستمگر بستانم، و مهار ستمگر را بگيرم و به آبشخور حق وارد سازم گرچه تمايل نداشته باشد.

از ترجمه محمد دشتی​
 

S A R a d

کاربر فعال تالار هنر ,
کاربر ممتاز
خطبه 137 - درباره طلحه و زبیر

خطبه 137 - درباره طلحه و زبیر


شناسايى طلحه و زبير: بخدا سوگند! طلحه و زبير و پيروانشان، نه منكرى در كارهاى من سراغ دارند كه برابر آن بايستند، و نه ميان من و خودشان راه انصاف پيمودند، آنها حقى را مى طلبند كه خود ترك كرده اند، و انتقام خونى را مى خواهند كه خود ريخته اند، اگر من در ريختن اين خون شريكشان بودم آنها نيز از آن سهمى دارند، و اگر خودشان تنها اين خون را ريخته اند، بايد از خود انتقام بگيرند. اولين مرحله عدالت آنكه خود را محكوم كنند، همانا آگاهى حقيقت بينى، با من همراه است، نه حق را از خود پوشيده داشته ام و نه بر من پوشيده بود، همانا ناكثين (اصحاب جمل) گروهى سركش و ستمگرند، خشم و كينه، و زهر عقرب، و شبهاتى چون شب ظلمانى در دلهايشان وجود دارد، در حالى كه حقيقت پديدار و باطل ريشه كن شده، و زبانش از حركت بر ضد حق فرومانده است. بخدا سوگند! حوضى بر ايشان پر از آب نمايم كه تنها خود بتوانم آبش را بيرون كشم به گونه اى كه از آب آن سيراب برنگردند، و پس از آن از هيچ گودالى آب ننوشند (يعنى نقشه اى براى آنان طرح كنم كه راه فرار نداشته باشند)

وصف بيعت بى همانند: شما مردم! براى بيعت كردن به سوى من يورش آورديد، چونان مادران تازه زاييده كه به طرف بچه هاى خود مى شتابند. و پياپى فرياد كشيديد: بيعت! بيعت! من دستان خويش فروبستم، اما شما به اصرار آن را گشوديد، من از دست دراز كردن، سر باز زدم، و شما دستم را كشيديد.

شكوه از طلحه و زبير: خدايا! طلحه و زبير پيوند مرا گسستند، بر من ستم كرده و بيعت مرا شكستند، و مردم را براى جنگ با من شوراندند، خدايا آنچه را بستند تو بگشا، و آنچه را محكم رشته اند پايدار مفرما، آرزوهايى كه براى آن تلاش مى كنند بر باد ده، من پيش از جنگ از آنها خواستم تا باز گردند، و تا هنگام آغاز نبرد انتظارشان را مى كشيدم لكن آنها به نعمت پشت پا زدند و بر سينه عافيت دست رد گذاردند.

ازترجمه محمد دشتی​
 

S A R a d

کاربر فعال تالار هنر ,
کاربر ممتاز
حکمت 405

حکمت 405

حکمت 405

در مصيبتها يا چون آزادگان بايد شكيبا بود، و يا چون ابلهان خود را به فراموشى زد.
 

S A R a d

کاربر فعال تالار هنر ,
کاربر ممتاز
خطبه 138

خطبه 138

امير المؤمنين عليه السلام در اين خطبه به حوادث فتنه آميز و آشوب انگيز اشاره‏مى‏فرمايد:​


آن پيشتاز الهى مردمى را كه از مسير نورانى[انبياء عليهم السلام]منحرف شده و از هوى‏پيروى مى‏نمايند به سوى هدايت[كه راه پيامبران است]بر مى‏گرداند،در آن هنگام كه‏آن مردم هدايت را به هوى و هوس خود ارجاع مى‏نمايند. و آراء و نظريات مخالف باقرآن را بسوى قرآن بر مى‏گرداند در آن هنگام كه آن مردم قرآن را به آراء و نظريات‏فاسد خود بر مى‏گردانند، تا اينكه جنگ با شما بر پا شود،و دندانهاى خود را[ماننددرندگان]نشان بدهد، پستانهايش پر از شير نمايد، و عاقبتش تلخ و زهرآگين، آگاه‏باشيد،فردا[يى كه در پيش داريد] حوادثى را با خود مى‏آورد كه آنها را نمى‏شناسيد، درآن زمان،حاكم كه جزء اين طائفه طغيانگر نيست كارگزاران آنان را به زشتى‏كردارهايشان مؤاخذه كند، زمين قطعات جگرش را براى او بيرون بيندازد، و همه‏كليدهاى خود را با كمال تسليم در اختيار آن پيشتاز الهى گذارد، در اين موقع است كه‏چگونگى عدالت رفتار با انسانها را براى شما ارائه مى‏دهد، كتاب و سنت از بين رفته رااحياء مى‏نمايد. از جمله اين خطبه است كه مى‏فرمايد:گويا مى‏بينم[آن شخص (سفيانى يا عبد الملك بن مروان]در شام فرياد بر آورده و پرچم‏هاى خود را در اطراف كوفه‏بحركات تند در آورده است، اين فتنه‏گر همانند ناقه بد خلق كه با دندانهاى گزنده بهرسو روى مى‏آورد به نواحى كوفه حمله برد، زمين را با سرهاى بريده فرش كند، كام‏براى ريشه كن كردن مردم مانند يك درنده باز كند، قدمهايش بر زمين سنگين باشد، تادور دست‏ها جولان نمايد،و حملاتش شديد، سوگند به خدا،شما را در اطراف روى‏زمين بپراكند، تا آنجا كه از شما جز مقدار اندكى نماند-مقدار سرمه در چشم-، روزگار بر اينسان بر شما بگذرد تا آنگاه كه عقول غائب شده عرب به خود آنان‏برگردد، [اى مردم،سنت‏هاى محكم پيامبر]و آثار كاملا روشن او را تبعيت كنيد وپيمان او را كه مدتى زياد از آن نگذشته است،وفا كنيد، و بدانيد كه شيطان راه‏هاى‏خود را سهل و هموار مى‏كند كه به دنبال او برويد و از او پيروى كنيد.​

از ترجمه علامه محمدتقی جعفری
 
آخرین ویرایش:

S A R a d

کاربر فعال تالار هنر ,
کاربر ممتاز
حکمت 406

حکمت 406

حکمت406
و درود خدا بر او فرمود: (در روايت ديگرى آمد كه اشعث بن قيس را در مرگ فرزندش اينگونه تسليت داد) يا چون مردان بزرگوار شكيبا، و يا چون چهارپايان بى تفاوت باش.​
 

S A R a d

کاربر فعال تالار هنر ,
کاربر ممتاز
خطبه 139 - به هنگام شوری

خطبه 139 - به هنگام شوری

سخنى است كه امام(ع)هنگام شورى فرموده:

هيچ كس سريعتر از من به اجابت دعوت حق،صله رحم.احسان،و بخشش فراوان‏نشتافته است،پس سخنم را بشنويد و گفته‏هايم را حفظ كنيد،ممكن است‏بعد از امروزدر مورد اين امر(خلافت)با چشم‏هاى خود به بينيد كه شمشيرها از نيام بيرون آمده،و به پيمانها خيانت‏شده است!تا آنجا كه بعضى از شما امام و پيشواى گمراهان و پيرو جاهلان‏خواهيد گشت.​

از ترجمه آیت الله مکارم
 
آخرین ویرایش:

S A R a d

کاربر فعال تالار هنر ,
کاربر ممتاز
حکمت 407

حکمت 407

حکمت 407 - در توصیف دنیای حرام

فريب مى دهد، زيان مى رساند، تند مى گذرد، از اين رو خدا دنيا را پاداش دوستان خود نپسنديد، و آن را جايگاه كيفر دشمنان خود قرار نداد، و همانا مردم دنيا چون كاروانى باشند كه هنوز بارانداز نكرده كاروانسالار بانگ كوچ سر دهد تا بار بندند و برانند.​
 

S A R a d

کاربر فعال تالار هنر ,
کاربر ممتاز
خطبه 140 - در نهی از غیبت مردم

خطبه 140 - در نهی از غیبت مردم

اين كلام مبارك در نهى از غيبت كردن (بدگوئى و فاش ساختن گناه شخصى كه يك‏انسان مخفيانه مرتكب شده است) مى‏باشد

و جز اين نيست كه براى كسانى كه ازمعصيت محفوظ و از ارتكاب خطا محروس و سالم هستند،سزاوار است كه كسانى راكه مرتكب گناهان و معصيت مى‏شوند مورد ترحم قرار بدهند، و شكرگذارى در برابراينكه توانسته‏اند از آلودگى به گناه در امان باشند بر آنان غالب شود و مانع عيبجوئى وعيب‏گوئى مبتلايان به گناه گردد، [حال كه چنين است،يعنى لازم است كه مردمان سالم ومحفوظ از گناه و خطا عيبجوئى و عيبگوئى نكنند.]پس بطريق اولى نبايد كسانى كه خودمبتلاء و آلوده به عيوب هستند،انحرافات و گناهان ديگران را افشاء كنند و بازگونمايند.

آيا اين عيبجو نمى‏بيند پرده‏پوشى خداوندى را درباره گناهان خود او كه بزرگتراست از آن خطايى كه آن انسان مرتكب خطا،مبتلا بآن شده است! آن عيب‏گير چگونه‏آن گرفتار را سرزنش مى‏كند در صورتيكه خود او نيز همانند آن معصيت را مرتكب‏شده است !و اگر هم مانند آن گناه را مرتكب نشده باشد،در غير از آن مورد،خدا را نافرمانى كرده است كه بزرگتر از آن معصيت‏بوده است، و سوگند بخدا،اگر آن عيب‏جوخدا را با گناه بزرگ نافرمانى نكرده و گناهى كوچك انجام داده باشد،جرئت او به ابرازعيب مردم گناهى است‏بزرگتر.

اى بنده خدا،در اظهار عيب هيچ‏كس درباره گناهى كه مرتكب شده است،شتاب‏مكن،زيرا شايد كه براى او بخشيده شده باشد، و براى خود درباره معصيت كوچك‏احساس امان مكن، شايد كه براى همان معصيت كوچك معذب خواهى گشت، پس‏هر كسى از شما كه به عيب ديگرى اطلاعى پيدا كرده است،بجهت اطلاعى كه از عيب‏خود دارد از ابراز آن خوددارى نمايد، و شكر و سپاسگزارى براى محفوظ ماندن ازخطا او را از توجه بآنچه كه ديگرى به او مبتلا شده است،منصرف بسازد.

از ترجمه علامه محمدتقی جعفری​
 

S A R a d

کاربر فعال تالار هنر ,
کاربر ممتاز
حکمت 408

حکمت 408

حکمت 408​
و درود خدا بر او، به فرزندش امام مجتبى (ع) فرمود:
چيزى از دنياى حرام براى پس از مرگت باقى مگذار، زيرا آنچه از تو مى ماند نصيب يكى از دو تن خواهد شد، يا شخصى است كه آن را در طاعت خدا بكار گيرد، پس سعادتمند مى شود به چيزى كه تو را به هلاكت افكنده است، و يا شخصى كه آن را در نافرمانى خدا بكار گيرد، پس هلاك مى شود به آنچه كه تو جمع آورى كردى، پس تو در گناه او را يارى نموداى، كه هيچ يك از اين دو نفر سزاوار آن نيستيد تا بر خود مقدم دارى.

اين حكمت بگونه ديگرى نيز نقل شد:
پس از ستايش پروردگار! آنچه از دنيا هم اكنون در دست تو است، پيش از تو در دست ديگران بود، و پس از تو نيز به دست ديگران خواهد رسيد، و همانا تو براى دو نفر مال خواهى اندوخت، يا شخصى كه اموال جمع شده تو را در طاعت خدا بكار گيرد پس سعادتمند مى شود به آنچه كه تو را نگون بخت ساخت، يا كسى است كه آن را در گناه بكار اندازد، پس با اموال جمع شده تو هلاك خواهد شد، كه هيچ يك از اين دو نفر سزاوار نيستند تا بر خود مقدمشان بدارى، و بار آنان را بر دوش كشى، پس براى گذشتگان رحمت الهى، و براى بازماندگان روزى خدا را اميدوار باش.
 

S A R a d

کاربر فعال تالار هنر ,
کاربر ممتاز
خطبه 141

خطبه 141

اى مردم،هر كس درباره برادر مؤمن خود استحكام دينى و درستى راه را احرازكرده باشد، هرگز در حق او قال و مقال مردان را نشنود، بدانيد كه گاهى تيرانداز تير رامى‏اندازد، و آن به خطا مى‏رود، و اگر سخنى كه گفته شده است‏باطل است، باطل تباه واز بين رفتنى است، و خداوند شنوا و شاهد است، آگاه باشيد نيست ميان حق و باطل مگرچهار انگشت.
از آن حضرت سؤال شد:كه معناى جمله فوق چيست؟
آن حضرت‏انگشتان مبارك را جمع فرمود،ما بين گوش و چشم نهاده،سپس فرمودند:

«باطل آن است‏كه بگويى شنيدم،و حق آن است كه بگويى:ديدم»​

از ترجمه علامه محمدتقی جعفری​
 

S A R a d

کاربر فعال تالار هنر ,
کاربر ممتاز
حکمت 409

حکمت 409

حکمت 409​

و درود خدا بر او فرمود: (شخصى در حضور امام (ع) بدون توجه لازم گفت: استغفرالله) مادرت بر تو بگريد، مى دانى معناى استغفار چيست؟ استغفار درجه والامقامان است، و داراى شش معنا است،
اول: پشيمانى از آن چه گذشت،
دوم: تصميم به عدم بازگشت،
سوم: پرداختن حقوق مردم چنانكه خدا را پاك ديدار كنى كه چيزى بر عهده تو نباشد،
چهارم: تمام واجب هاى ضايع ساخته را به جا آورى،
پنجم: گوشتى كه از حرام بر اندامت روييده، با اندوه فراوان آب كنى، چنانكه پوست به استخوان چسبيده و گوشت تازه برويد،
ششم: رنج طاعت را به تن بچشانى چنانكه شيرينى گناه را به او چشانده بودى، پس آنگاه بگويى، استغفرالله.
 

S A R a d

کاربر فعال تالار هنر ,
کاربر ممتاز
خطبه 142-درباره نيكى به نااهل

خطبه 142-درباره نيكى به نااهل

شناخت جايگاه بخشش و احسان : براى كسى كه نابجا و به ناكسان نيكى كند بهره اى جز ستايش فرومايگان، تعريف سركشان و اشرار، و سخنان جاهلان بدگفتار ندارد، و اينها نيز تا هنگامى كه به آنها بخشش مى كند ادامه دارد، دست سخاوتمندى ندارد آن كس كه از بخشش در راه خدا بخل مى ورزد!
آن كس كه خدا او را مالى بخشيد، پس به خويشاوندان خود بخشش نمايد، و سفره مهمانى خوب بگستراند، و اسير آزاد كند، و رنجديده را بنوازد، و مستمند را بهره مند كند، و قرض وامدار را بپردازد، و براى درك ثواب الهى در برابر پرداخت حقوق ديگران، و مشكلاتى كه در اين راه به او مى رسد شكيبا باشد، زيرا به دست آوردن صفات يادشده، موجب شرافت و بزرگى دنيا و درك فضائل سراى آخرت است (ان شاء الله.)

از ترجمه محمد دشتی​
 

S A R a d

کاربر فعال تالار هنر ,
کاربر ممتاز
خطبه 143 - در طلب باران

خطبه 143 - در طلب باران

در اين خطبه بندگان خدا را به وجوب پناه‏جويى به رحمت‏خداوندى،هنگامى که‏رحمت‏باران از آنان قطع شده باشد آگاه مى‏سازد​
آگاه باشيد،زمينى كه شما را بر روى‏خود حمل مى‏كند و آسمانى كه بر شما سايه مى‏اندازد، مطيع پروردگار شما هستند، وآنها در تلاش مستمر خود كه بركت‏خود را بشما مى‏رسانند،نه براى دلسوزى درباره‏شما است، و نه براى توسل و تقرب به شما، و نه براى اميد خير از شما، بلكه آسمان وزمين مامور رساندن منفعت‏براى شما گشته‏اند و اطاعت امر مى‏نمايند، و آن دو براى‏برآوردن حدود مصالح شما بر پا داشته شده‏اند،و باين ماموريت تن در داده‏اند.

خداوند سبحان بندگان خود را در هنگام ارتكاب اعمال زشت مبتلا مى‏سازد به‏كاهش ميوه‏ها، و حبس بركات، و بستن در خزانه‏هاى خيرات، تا كسى كه بخواهد،بطرف خدا برگردد، و گنهكار دل از گناه بركند، و كسى كه مى‏خواهد،بياد خدابيفتد، و كسى كه مى‏خواهد بجهت نهى از لغزش‏ها،از آنها امتناع بورزد، و خداوند سبحان توبه را سبب فراوانى روزى و رحمت‏بر مخلوقات خود قرار داده، فرموده است:

«استغفروا ربكم انه كان غفارا.يرسل السماء عليكم مدرارا.و يمددكم‏باموال و بنين و يجعل لكم جنات و يجعل لكم انهارا، [نوح آيه 10 تا 12]​

[با آنان‏گفتم (حضرت نوح عليه السلام) ]: طلب بخشايش كنيد،از پروردگارتان،زيرا او بسياربخشاينده است.آسمان را براى شما پرباران نمايد (روزى شما را فراوان مى‏سازد) وبوسيله اموال و فرزندان شما را يارى كند.و براى شما باغها و چشمه‏سارها قرار دهد.​

پس خدا رحمت كند كسى را كه روى به توبه آورد، و طلب عفو از گناهان خودنمايد، [و با احساس و انجام تكاليف و ايفاى حقوق مقرره]آماده پيشباز از مرگ‏باشد.

خداوندا،ما از زير پوششها (مساكن) و آشيانه‏هاى خود بيرون آمده، در حاليكه‏چارپايان و فرزندان ما همگى در اضطراب و ناله و فرياد بودند،بسوى تو پناه‏آورديم، [پروردگارا]در اين تلاش و پناهندگى طمع در رحمت تو داريم و اميد دركرامت نعمت تو بسته‏ايم.و از عذاب و نقمت تو ترسانيم، خداوندا،ما را از بارانت‏سيراب فرما، و ما را از نا اميدان از لطف و عنايتت قرار مده، و ما را با خشكسالى‏هاهلاك مفرما، و ما را به كردار زشت نابخردان مؤاخذه مفرما، اى خداوندارحم الراحمين، خداوندا،ما به سوى تو آمده‏ايم از رويدادى شكوه داريم كه بر مقام‏شامخ تو پوشيده نيست، [پروردگارا،]پناه بتو آورده‏ايم از تنگناهاى سخت و دشوار، و بى‏بارانى‏ها كه خشكسالى بوجود آورده، و از حوادث بسيار سخت و ناگوار كه ما راناتوان ساخته، و فتنه‏ها و آشوبهاى بسيار دشوار كه ما را به ستوه آورده است، خداوندا،از تو مسئلت داريم كه ما را مايوس بر مگردانى، و ما را در حاليكه از شدت‏اندوه زبان در دهانمايمان از حركت افتاده است،نوميدمان مفرما، بار الها،ما را به‏گناهانى كه مرتكب شده‏ايم مؤاخذه مفرما، و ما را با كردارهايمان محاسبه مفرما

خداوندا،باران و بركتت، و روزى و رحمت را بر ما بگستران، و ما را با آب شيرين وگوارا و سيراب كننده و روياننده سيراب فرما كه آن روييدنى‏ها را كه از دست مارفته است،بار ديگر زنده كند، و آنچه را كه مرده است احياء نمايد، -آب گوارايى كه‏سودمند باشد، و داراى محصولى فراوان، دشت‏هاى هموار را با آن سيراب فرمايى، و در دره‏ها و پستى‏هاى زمين سيل جارى كنى، و درختان را پر برگ، و قيمت‏ها راارزان فرمايى، قطعا تو بر همه چيز توانايى.

از ترجمه علامه محمد تقی جعفری​
 

S A R a d

کاربر فعال تالار هنر ,
کاربر ممتاز
حکمت 411

حکمت 411

حکمت 411

و درود خدا بر او فرمود: بيچاره فرزند آدم! اجلش پنهان، بيماريهايش پوشيده، اعمالش همه نوشته شده، پشه اى او را آزار مى دهد، جرعه اى گلوگيرش شده او را از پاى درآورد، و عرق كردنى او را بدبو سازد.
 

S A R a d

کاربر فعال تالار هنر ,
کاربر ممتاز
خطبه144

خطبه144

خداوند سبحان پيامبران خود را با وحى كه در اختصاص آنان قرار داده بود،فرستاد وآنان را حجت‏خود براى مردم تعيين نمود، تا مردم به جهت نبودن وسيله‏اى براى عذر، حجت‏بر خدا نداشته باشند، لذا آنان را با زبانى راستگو به راه حق دعوت فرمود، خداوند متعال[با آزمايشها]در اين دنيا درون مردم را آشكار مى‏سازد، نه از آن جهت‏كه اسرار نهانى آنها را كه پوشيده است،نم يداند، و از آنچه كه در دل‏هاى آنان مخفى‏است،آگاهى ندارد، بلكه براى آن است كه آنان را در مجراى آزمايش قرار بدهد،تاكسى كه عمل صالح انجام مى‏دهد[در عرصه وجود]بروز كند، [و كسى كه عمل‏ناصالح مرتكب مى‏گردد،مستحق كيفر شود]و در نتيجه پاداش جزاى عمل صالح، وكيفر عقاب عمل ناصالح تحقق يابد.

فضيلت اهل بيت علیهم السلام

كجا هستند كسانى كه گمان مى‏كنند آنان هستند كه در علم راسخ‏اند.نه ما، گمانى كه‏دروغ و تعدى بر حق ما است، خداوند سبحان ما را بلند و آنها را پست قرار داده، وبراى ما عطا فرموده و آنان را محروم ساخته است، و ما را به عالم حق و حقيقت داخل‏و آنان را خارج نموده است، بوسيله ما هدايت از خدا التماس ميشود، و ظلمت وتاريكى مرتفع مى‏گردد، قطعى است كه امامان از قريشند كه در اين شعبه از هاشم كاشته‏شده‏اند، و امامت‏براى غير آنان شايسته نيست، و زمامداران از غير آل هاشم‏شايستگى ندارند.

گمراهان

دنياى گذران را مقدم داشتند و آخرت باقى را رها كردند، شربت زلال حيات با ايمان راكنار گذاشتند، و آب ناگوار و مخلوط با كثافت را نوشيدند، گويى به تبهكارى آنان‏مى‏نگرم كه همدم كار زشت گرديده و با آن الفتى پيدا كرده است، و با آن كار زشت‏انس گرفته و با آن هماهنگ گشته است، تا موهاى سرش با آن ناشايستى‏ها سفيد شده، و اخلاقش رنگ آن منكر را گرفته است، اين گمراه بى‏پروا با دهان كف بر آورده مانندموج انبوه كه باكى از آنچه را كه غرق مى‏كند ندارد روى مى‏آورد، يا همانند آتش كه‏در گياهان خشكيده مى‏افتد، و بى‏پروا از آنچه كه مى‏سوزاند،زبانه مى‏كشد، كجا هستند آن عقولى[و يا چه شدند]كه از انوار هدايت روشنى‏ها كسب‏كرده‏اند، و كجا هستند آن ديده‏هاى ديده‏ور كه به نشانه‏هاى تقوى مى‏نگرند، كجاهستند آن دلهايى كه به خدا بخشيده شده‏اند، و پيمان به اطاعت‏خداوندى بسته‏اند. آنان به متاع ناچيز دنيا هجوم آوردند، و براى به دست آوردن حرام به ستيزه برخاستند، و پرچم[نشانه]بهشت و دوزخ براى آنان بر افراشته‏شد، آنان روى ازبهشت‏برگرداندند، و با كردارهاى زشتى كه انجام داده بودند به آتش روى آوردند، وپروردگارشان دعوت كرد،از آن دعوت رميده و پشت گرداندند، و شيطان آنان راخواند اجابتش كردند و به آن روى آوردند.​


از ترجمه علامه محمدتقی جعفری​
 

S A R a d

کاربر فعال تالار هنر ,
کاربر ممتاز
حکمت 412

حکمت 412

حکمت 412

(اصحاب امام پيرامونش نشسته بودند كه زنى زيبا از آنجا گذشت، حاضران ديده به آن زن دوختند) همانا ديدگان اين مردم به منظره شهوت آميز دوخته شده و به هيجان آمده اند، هرگاه كسى از شما با نگاه به زنى به شگفتى آمد، با همسرش بياميزد كه او نيز زنى چون زن وى باشد. مردى از خوارج گفت: خدا اين كافر را بكشد چقدر فقه مى داند، مردم براى كشتن او برخاستند، امام فرمود: آرام باشيد، دشنام را با دشنام بايد پاسخ داد يا بخشيدن از گناه.​
 

مسروری

عضو جدید
کاربر ممتاز
.بسم الله الرحمن الرحیم

امام على علیه السلام میفرمایند :
.
تشکر نکردن دیگران از تو نباید تو را به خوبى کردن بى رغبت سازد،
زیرا کسى که از آن نیکى کم ترین بهره اى نمى برد (یعنى خداوند) از تو قدردانى مى کند و از سپاسگزارى این سپاسگزار به بیش از آن چیزى مى رسى که فرد ناسپاس فرو گذاشته است و خداوند نیکوکاران را دوست دارد.
.
• نهج البلاغه، حکمت 204 •
.
قال امیر المومنین :
.
لا یُزَهِّدَنَّکَ فِى المَعروفِ مَن لا یَشکُرُ لَکَ، فَقَد یَشکُرُکَ عَلَیهِ مَن لا یَستَمتِعُ بِشَى ءٍ مِنهُ، وَقَد تُدرِکُ مِن شُکرِ الشّاکِرِ أکثَرَ مِمّا أضاعَ الکافِرُ ، واللّه یُحِبُّ المُحسِنینَ؛
 

S A R a d

کاربر فعال تالار هنر ,
کاربر ممتاز
خطبه 145

خطبه 145

زوال دنيا:
اى مردم،جز اين نيست كه شما در اين دنيا هدف تيرهاى مرگيد، با هرجرعه‏اى كه از اين دنيا مى‏نوشيد اندوهى است گلوگير، و در هرلقمه‏اى كه از آن‏مى‏خوريد،ناگواريهايى است‏شديد، به هيچ نعمتى از اين دنيا دست نمى‏يابيد مگر با ازدست دادن نعمتى ديگر، و هيچ كسى از شما روزى عمر نمى‏كند مگر اينكه يك روز ازمدت عمر او از بين مى‏رود، و براى خوردنى هيچ كسى از شما افزوده نميشود مگر اينكه‏از روزى پيشين او نابود گردد، و اثرى از وى زنده نميشود مگر اينكه اثرى از او بميرد، و براى او هيچ تازه‏اى بروز نميكند مگر اينكه تازه‏اى از او كهنه شود، و براى او چيزى‏تازه نرويد مگر اينكه درو شده‏اى از وى بر زمين بيفتد، اصول اوليه سپرى شده است ماشاخه‏هاى آنها هستيم، براى هيچ فرعى بقائى بعد از فناى اصل نيست.

سرزنش بدعت:
از جمله اين خطبه است:و هيچ بدعتى بوجود نيامده است مگر اينكه بابوجود آمدن آن سنتى متروك گشته است، پس بپرهيزيد از بدعت‏ها و ملتزم حركت درراه راست‏باشيد،

شايسته‏ترين كارها،آن است كه در گذرگاه زمان ثبات و اصالت بيشترى داشته است، و ناشايسته‏ترين كارها،آن است كه در برابر آن حقائق ريشه‏دار واصيل بروز كند.​


از ترجمه علامه محمدتقی جعفری​
 

S A R a d

کاربر فعال تالار هنر ,
کاربر ممتاز
خطبه 146

خطبه 146

اين كلام مبارك را در پاسخ عمر بن الخطاب كه با آن حضرت براى حركت‏به جنگ با فارس‏مشورت كرده بود،فرموده است​
پيروزى و شكست اين دين الهى با زيادى و كمى‏نبوده است، و اين همان دين خداونديست كه خود آن را پيروز ساخت، و لشكريان اوكمك و يارى نمودند، تا رسيد به آنجا كه رسيد، و طلوع كرد همانگونه كه طلوع كرد، وما در مسير وعده خداوندى هستيم، و خداوند وعده خود را بجاى مى‏آورد، و سپاهش‏را يارى مى‏نمايد، و موقعيت كسى كه زمامدارى جامعه را دردست دارد،موقعيت‏طناب در دانه‏هاى [ارزشمند] است كه آنها را جمع مى‏نمايد و پهلوى هم قرار مى‏دهد، پس اگر آن طناب بريده شود، دانه‏ها پراكنده شود و از بين برود، و سپس همه آنها باهمديگر جمع نمى‏گردد، اگر چه عدد عرب امروز كم است،ولى به جهت ايمان راستين‏به اسلام، زيادند، تو قطب و محور باش و آسياب‏عرب را بگردان و آتش جنگ را به دور از خود شعله‏ور ساز، تو اگر از اين سرزمين‏حركت كنى، عرب از اطراف و اكناف اين زمين از تو سرپيچى كنند و پيمان‏ها بشكنند، تا آنجا كه آن اختلالات مرزى كه پشت‏سر تو به وجود مى‏آيد با اهميت‏تر و سخت‏تر از آن پيكار خواهد گشت كه در پيش رو دارى.
اگر عجم‏ها فردا در تو بنگرند خواهند گفت:اين است اصل [و رئيس] عرب، پس‏اگر او را بريديد و از بين برديد، راحت‏خواهيد گشت، و اين تخيل و تلقين باعث تشديدجسارت و هجوم، و طمع غلبه آنان بر تو خواهد بود، و اما اينكه گفتى:دشمن براى‏جنگ با مسلمانان حركت كرده است، خداوند سبحان به حركت و حمله آنان برمسلمين ناخشنودتر از تو است، و خداوند متعال براى رفع آنچه كه كراهت دارد تواناتراست، و اما آنچه را كه درباره آنان متذكر شدى، ما در گذشته با كثرت سپاه و قوه‏نمى‏جنگيديم، بلكه ما تنها با يارى و كمك خداوندى جهاد مى‏كرديم.

از ترجمه علامه محمدتقی جعفری​
 

S A R a d

کاربر فعال تالار هنر ,
کاربر ممتاز
حکمت 414

حکمت 414

حکمت 414

كار نيك بجا آوريد، و آن را هر مقدار كه باشد كوچك نشماريد، زيرا كوچك آن بزرگ، و اندك آن فراوان است، و كسى از شما نگويد كه: ديگرى در انجام كار نيك از من سزاوارتر است. گرچه سوگند به خدا كه چنين است، همانا خوب و بد را مردانى طرفدارى مى كنند كه هر گاه هر كدام از آن دو را واگذاريد، انجامشان خواهند داد.​
 

ali hoseini

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
حکمت 1

حکمت 1

"هنگام فتنه چونان شتر دو ساله باش، نه پشتي دارد كه سواري دهد و نه پستاني تا او را بدوشند."


همیشه فکرم به این حدیث حضرت امیر بود. فتنه چیه؟؟ چجوری تشخیص بدیم؟؟ چکار کنیم؟؟ یعنی چی مثل شتر دوساله باش. محرم امسال احساس کردم این حدیث برام تفسیر شد. شما هم روش فکر کنید. فتنه رو تشخیص بدید. از همه مهمتر اینکه هنگام فتنه هر کدام از طرفین درگیری ادعای حقیقت رو دارند. حق و باطل باهم قاطی میشه و تشخیص راه درست خیلی سخته. و اون موقع چقدر به اهمیت این حدیث و زیبایی اون میشه پی برد. التماس دعا دارم.
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
ترجمه خطبه 133 نهج البلاغه - عظمت پروردگار و ويژگى‏هاى قرآن و ..

ترجمه خطبه 133 نهج البلاغه - عظمت پروردگار و ويژگى‏هاى قرآن و ..

بسم الله النور ....

فهرست مطالب
1- عظمت پروردگار
2 -ويژگى‏هاى قرآن
3 -ويژگى‏هاى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم
4 -روش برخورد با دنيا
5 -اندرزهاى جاودانه
6- شناخت قرآن
7 -علل سقوط مردم



1- عظمت پروردگار
دنيا و آخرت، خدا را فرمانبردار است، و سر رشته هر دو به دست او است. آسمان‏ها و زمين‏ها كليدهاى خويش را به او سپردند، و درختان شاداب و سر سبز، صبحگاهان و شامگاهان در برابر خدا سجده مى ‏كنند، و از شخه‏ هاى درختان نور سرخ رنگى شعله ‏ور شده، به فرمان او ميوه‏ هاى رسيده را به انسان‏ها تقديم مى ‏دارند.

2 -ويژگى‏ هاى قرآن
كتاب خدا، قرآن، در ميان شما سخنگويى است كه هيچ گاه زبانش از حق گويى كند و خسته، و همواره گوياست، خانه‏ اى است كه ستون‏هاى آن هرگز فرو نمى ‏ريزد، و صاحب عزّتى است كه يارانش هرگز شكست ندارند.

3 -ويژگى ‏هاى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم
خدا پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را پس از يك دوران طولانى كه ديگر پيامبران نبودند، فرستاد: زمانى كه ميان طرفداران مذاهب گوناگون نزاع در گرفته و راه اختلاف مى ‏پيمودند. پس او را در پى پيامبران فرستاد و وحى را با فرستادن پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ختم فرمود. پس پيامبر صلّى اللّه عليه و آله با تمام مخالفانى كه به حق پشت كردند، و از آن منحرف گشتند به مبارزه پرداخت.

4 -روش برخورد با دنيا
و همانا دنيا نهايت ديدگاه كور دلان است كه آن سوى دنيا را نمى‏ نگرند، امّا انسان آگاه، نگاهش از دنيا عبور كرده از پس آن سراى جاويدان آخرت را مى‏ بيند. پس انسان آگاه به دنيا دل نمى‏ بندد و انسان كور دل تمام توجّه ‏اش دنياست. بينا از دنيا زاد و توشه برگيرد و نابينا براى دنيا توشه فراهم مى ‏كند.

5 -اندرزهاى جاودانه
آگاه باشيد، در دنيا چيزى نيست مگر آن كه صاحبش به زودى از آن سير و از داشتن آن دلگير مى‏ شود جز ادامه زندگى، زيرا در مرگ آسايشى نمى ‏نگرند. حيات و زندگى چونان حكمت و دانش است كه حيات دل مرده، و بينايى چشم‏ه اى نابيناست و مايه شنوايى براى گوش‏ه اى كر و آبى گوارا براى تشنگان مى ‏باشد كه همه در آن سالم و بى‏ نيازند.

6- شناخت قرآن
اين قرآن است كه با آن مى‏ توانيد راه حق را بنگريد و با آن سخن بگوييد و به وسيله آن بشنويد. بعضى از قرآن از بعضى ديگر سخن مى ‏گويد، و برخى بر برخى ديگر گواهى مى ‏دهد، آياتش در شناساندن خدا اختلافى نداشته، و كسى را كه همراهش شد از خدا جدا نمى ‏سازد.

7 -علل سقوط مردم
مردم گويا به خيانت و كينه ورزى اتّفاق داريد، و در رفتار رياكارانه، گياهان روييده از سرگين را مى‏ مانيد، در دوستى با آرزوها به وحدت رسيديد، و در جمع آورى ثروت به دشمنى پرداختيد، شيطان شما را در سرگردانى افكنده و غرور شما را به هلاكت مى‏ كشاند، براى خود و شما از خدا يارى مى ‏طلبم.
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
ترجمه خطبه 150 نهج البلاغه - اشاره به حوادث سخت آينده

ترجمه خطبه 150 نهج البلاغه - اشاره به حوادث سخت آينده

فهرست مطالب

1 -آينده بشريّت و ظهور حضرت مهدى (عج)
2 -سرنوشت امّت اسلامى پس از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم
3- ره آورد حكومت حضرت مهدى (عج)

1 -آينده بشريّت و ظهور حضرت مهدى (عج)
به راههاى چپ و راست رفتند، و راه ضلالت و گمراهى پيمودند، و راه روشن هدايت را گذاشتند. پس در باره آنچه كه بايد باشد شتاب نكنيد، و آنچه را كه در آينده بايد بيايد دير مشماريد ، چه بسا كسى براى رسيدن به چيزى شتاب مى‏ كند امّا وقتى به آن رسيد دوست دارد كه اى كاش آن را نمى ‏ديد، و چه نزديك است امروز ما به فردايى كه سپيده آن آشكار شد. اى مردم اينك ما در آستانه تحقّق وعده‏ هاى داده شده، و نزديكى طلوع آن چيزهايى كه بر شما پوشيده و ابهام آميز است، قرار داريم.

2- ره آورد حكومت حضرت مهدى (عج)
بدانيد آن كس از ما (حضرت مهدى «عج») كه فتنه‏ هاى آينده را دريابد، با چراغى روشنگر در آن گام مى ‏نهد، و بر همان سيره و روش پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و امامان عليهم السّلام رفتار مى ‏كند تا گره‏ ها را بگشايد، بردگان و ملّت‏ هاى اسير را آزاد سازد، جمعيّت ‏هاى گمراه و ستمگر را پراكنده و حق جويان پراكنده را جمع آورى مى ‏كند. حضرت مهدى (عج) سال‏هاى طولانى در پنهانى از مردم به سر مى ‏برد آن چنان كه اثر شناسان، اثر قدمش را نمى ‏شناسند، گر چه در يافتن اثر و نشانه‏ ها تلاش فراوان كنند. سپس گروهى براى درهم كوبيدن فتنه‏ ها آماده مى ‏گردند، و چونان شمشيرها صيقل مى ‏خورند، ديده‏ هاشان با قرآن روشنايى گيرد، و در گوش هاشان تفسير قرآن طنين افكند، و در صبحگاهان و شامگاهان جامهاى حكمت سر مى ‏كشند.

3 -سرنوشت امّت اسلامى پس از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم
روزگار آنان به طول انجاميد تا رسوايى آنها به نهايت رسيد، و خود را سزاوار بلاى زمانه گرداندند، و چون پايان مدّت آنها نزديك شد، گروهى در فتنه‏ ها آسودند و گروهى دست به حمله‏
و پيكار با فسادگران زدند و با شكيبايى كه داشتند بر خدا منّت ننهادند، و جان دادن در راه خدا را بزرگ نشمردند، تا آنجا كه اراده الهى به پايان دوران جاهليّت موافق شد، شمشيرها در راه خدا كشيدند، و بينش‏ هاى خود را بر شمشير نشاندند، و طاعت پروردگار خود را پذيرفتند، و فرمان پند دهنده خود را شنيدند، و در پيروزى و سربلندى زيستند تا آن كه خدا، پيامبرش را نزد خود برد، (افسوس) كه گروهى به گذشته جاهلى خود باز گشتند، و با پيمودن راه‏هاى گوناگون به گمراهى رسيدند، و به دوستان منحرف خود پيوستند و از دوستى با مؤمنان بريدند كه به آن امر شده بودند، و بنيان اسلامى را تغيير داده در جاى ديگرى بنا نهادند، آنان كانون هر خطا و گناه، و پناهگاه هر فتنه جو شدند. كه سرانجام در سرگردانى فرو رفته، و در غفلت و مستى به روش و آيين فرعونيان در آمدند، يا از همه بريده و دل به دنيا بستند، و يا پيوند خود را با دين گسستند.
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
ترجمه خطبه 95نهج البلاغه - دوران جاهليّت و نعمت بعثت

ترجمه خطبه 95نهج البلاغه - دوران جاهليّت و نعمت بعثت

خدا پيامبر اسلام را به هنگامى مبعوث فرمود كه مردم در حيرت و سرگردانى بودند،در فتنه‏ ها به سر مى‏ بردند، هوى و هوس بر آنها چيره شده، و خود بزرگ بينى و تكبّر به لغزش‏هاى فراوانشان كشانده بود، و ناداني هاى جاهليّت پست و خوارشان كرده، و در امور زندگى حيران و سرگردان بودند، و بلاى جهل و نادانى دامنگيرشان بود.

پس پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم
در نصيحت و خيرخواهى نهايت تلاش را كرد، و آنان را به راه راست راهنمايى، و از راه حكمت و موعظه نيكو، مردم را به خدا دعوت فرمود.
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
"بدان خدایی که گنج های آسمان و زمین در دست اوست به تو اجازه درخواست داده

و اجابت آنرا به عهده گرفته است .


تو را فرمان داده که از او بخواهی تا عطا کند
.


در خواست رحمت کنی تا ببخشاید


و خداوند بین تو و خودش کسی را قرار نداده تا حجاب و فاصله ایجاد کند


و تو را مجبور نساخته که به شفیع و واسطه ای پناه ببری


و در صورت ارتکاب گناه در توبه را مسدود نکرده است


در کیفر تو شتاب نداشته


و در توبه و بازگشت بر تو عیب نگرفته است


در آنجا که رسوایی سزاوار توست رسوا نساخته


و برای بازگشت به خویش شرایط سنگینی مطرح نکرده است


در گناهان تو را به محاکمه نکشیده


و از رحمت خویش ناامیدت نکرده


بلکه بازگشت تو را از گناهان نیکی شمرده است .


هر گناه تو را یکی , و هر نیکی تو را ده به حساب آورده


و راه بازگشت و توبه را به روی تو گشوده است .


هر گاه او را بخوانی ندایت را میشود

و چون با او راز دل گویی راز تو را میداند .


پس حاجت خود را با او بگوی


و آنچه در دل داری نزد او بازگوی


غم و اندوه خود را در پیشگاه او مطرح کن


تا غمهای تو را بر طرف کند


و در مشکلات تو را یاری رساند ."


علی علیه السلام
 
بالا