اشعار و نوشته هاي عاشقانه

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
♥♥چــشــمانــت
در حصــار هــم که باشــنــد،


آشــوب*گــــرانــی هســتنــد


که هــرکودتایی را رهبــری مـی کنند


بـــرای تصــاحــب دلــم!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
از تکرار "בوستت בارم" خسته شـבم!

کمــے هم تو بگو , تا مـטּ ناز کنم! نترس!

باورم نمیشوב...


 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
سیاره‌ی كوچكِ ما همین جاست

نترس نازنین
ما با هم خواهیم پرید،
من از رویِ رؤیاهایی كه رو به باد وُ
تو از رویِ بوته‌هایی كه باران‌پَرَست!
من با توام:
امید و علاقه‌ی من از تو،
اندوه و اضطرابِ تو از من.
سكوت، هراس و تنهاییِ تو از من،
واژه‌ها، سرخوشی و صبوریِ من از تو.

حضور، حیات و حوصله‌ی من از تو،
تراخُم، تشنگی و كسالتِ تو از من.
هلهله، حروف، هرچه هستِ من از تو،
درد، بلا و بی‌كسی‌های تو از من.

زندگی كن شازده كوچولو!
من
فردا
باز پیشِ تو بر می‌گردم،
هر دو با هم فال می‌فروشیم.
هر دو با هم فال می‌گیریم؛
تعبیرِ تمامِ ترانه‌های ما آزادی‌ست،
جایی نرو،
سیاره‌ی كوچكِ ما همین جاست،
گُل سرخ، ستاره، جهان
همه... همین جا چشم به راهِ تواند
(سیدعلی صالحی)
***
 

seashell

عضو جدید
[FONT=&quot]این که باید [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]فراموش ات می کردم را هم [/FONT]
[FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]فراموش کردم [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]تو تکراری ترین حضور روزگار منی [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]و من عجیب [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]به آغوش تو [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]از آن سوی فاصله ها [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]خو گرفته ام[/FONT]
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
از آن شــب های شلــوغ

از هــمـان شــب هـایـی کـه هـمـه هسـتـند و هـیـچــکـس نـیـســت

از هــمـان شـب هـایـی کـه تـو را دود میــکنـم

از هــمـان شــب هـای انتــظـار

از هــمـان شــب هـای لـعنـتـی !
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من ، ماندنم جایز نبود! تو رفتی
میبینی
حتی در شب عروسی تو
سنگ تمام گذاشته اند
دل ِ خونین ُ
چشم ِ اشکبار ُ
قلب ِ غمبار ُ
تن ِ لرزانم

عجب بشکن بشکنی می کنند
پس چرا وایستاده ای؟
برقص عشقم
با عشقت
که مجلس بی ریاست!

راستی
گفتم گوسفند را رها کنند
دیگر نیاز به قربانی نیست
خونباره های اشکم به زیر پاهایتان
تضمین خوبی ست برای خوشبختی

میثم صالحی
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
چشمانم را
میبندم
و تو را صدا میزنم
اما همینکه
باز میکنم
باز نیستی
باز هم
مرا نادیده گرفته ای
و از یاد برده ای
و من
میمانم
با این
کلام که
در قلبم خاک میخورد
جرم عاشقیت بود
مرا رها کردی
و جرمی جدید برایم نوشتی
تنها
نمیدانم
با این جرمها چه کنم
تنها امیدم به خداست که
روزی
تو را از این خواب
بیدار کند
شاید بیدار شدی
و فهمیدی
چگونه
زندگیم بودی
ولی هرگز ندیدی
 

seashell

عضو جدید
پاییز
فصلِ خوبی‌ برای دور شدن نیست
و جاده‌ها رفیقِ خوبی‌ نیستند .
باران که می‌گیرد ،
دهانشان می لغزد
و خاطراتت را لو می دهند !
 

seashell

عضو جدید
تو دل‌ می‌‌کَنی ، من جان !
تو دلت می‌ آید من را رها کنی ، من جانم می‌‌رود از تو دور شوم !
تو یکبار برای همیشه "
نه" می‌‌گویی ، اما من میان هزار و یکشب "آ‌ری" به ادامه تنها ماندنم می‌‌اندیشم !

 

seashell

عضو جدید
عجیب هوس کرده ام سقفی بالای سرم باشد
و من قند در دلم آب شود که یکی هست که تمام شب پا به پای من چکه می کند .
هوس کرده ام چارپایه ای داشته باشم
تا نیاز نباشد مثل دوپاها برای رسیدن ،
رفتن را صرف کند
و یک پنجره می خواهم که همیشه باز بماند
تا عابران ببینند که نه سقف و نه طناب دردهای مرا تاب نمی آوردند
و برای بستن زخمهایم دست به کار می شوند .
من که چیزی زیادی نمی خواهم ؛
فقط آواری می خواهم که بالای سرم باشد ...!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]معماری ـ اندامت [/FONT]

[FONT=georgia,times new roman,times,serif]هر توریستِ هیزی را[/FONT]

[FONT=georgia,times new roman,times,serif]دست به دوربین می کند...[/FONT]

[FONT=georgia,times new roman,times,serif]آنقئر تراشیده ای[/FONT]

[FONT=georgia,times new roman,times,serif]که نابینا[/FONT]

[FONT=georgia,times new roman,times,serif]خواب تو را[/FONT]

[FONT=georgia,times new roman,times,serif]بهانه می کند[/FONT]

[FONT=georgia,times new roman,times,serif]برای دیدن[/FONT]

[FONT=georgia,times new roman,times,serif]لب را که باز می کنی[/FONT]

[FONT=georgia,times new roman,times,serif]کلماتِ گچبری شده ات[/FONT]

[FONT=georgia,times new roman,times,serif] Stark را از طراحی مایوس می کند ..[/FONT]

[FONT=georgia,times new roman,times,serif]آنوقت انتظار داری[/FONT]

[FONT=georgia,times new roman,times,serif]من پـی کدام تمدن دیگری بروم[/FONT]

[FONT=georgia,times new roman,times,serif]که مثل تو[/FONT]

[FONT=georgia,times new roman,times,serif]عطر تاریخش[/FONT]

[FONT=georgia,times new roman,times,serif]این چنین جاودانه باشد؟[/FONT]

[FONT=georgia,times new roman,times,serif]دلهره دارم مبادا[/FONT]

[FONT=georgia,times new roman,times,serif]میراث فرهنگیِ دلت فکر همگانی شدن بکند[/FONT]

[FONT=georgia,times new roman,times,serif]و دلت را[/FONT]

[FONT=georgia,times new roman,times,serif]در ملاء عام[/FONT]

 

seashell

عضو جدید
دلتنگـــــی
و اينك باران
بر لبه ی پنجره ی احساسم مي نشيند
و چشمانم را نوازش می دهد
تا شايد از لحظه های دلتنگی عبور كنم
 

seashell

عضو جدید
در نگاهت چیزیست که نمیدانم چیست ؟
مثل آرامش بعد از یک غم ،
مثل پیدا شدن یک لبخند مثل بوی نم بعد از باران ،
در نگاهت چیزیست که نمیدانم چیست ؟
من به آن محتاجم !
 

seashell

عضو جدید
گامِ اول را تو بردار

به روزگاری که "سلام" و "خداحافظ" فرقی با هم ندارند

نه ماندنِ کسی حادثهٔ است

نه رفتنِ کسی فاجعه

نزدیک تر بیا

دوست ندارم از این فاصله ، از "فاصله ها" صحبتی کنم..
 

Telma72

عضو جدید
کاش می‌دیدم چیست
آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری است
آه وقتی که تو لبخند نگاهت را
می‌تابانی
بال مژگان بلندت را
می‌خوابانی
آه وقتی که توچشمانت
آن جام لبالب از جان‌دارو را
سوی این تشنه جان سوخته می‌گردانی
موج موسیقی عشق
از دلم می‌گذرد
روح گل‌رنگ شراب
در تنم می‌گردد
دست ویرانگر شوق
پرپرم می‌کند ای غنچه رنگین، پرپر
من در آن لحظه که چشم تو به من می‌نگرد
برگ خشکیده ایمان را
در پنجه باد
رقص شیطان خواهش را
در آتش سبز
نور پنهانی بخشش را
در چشمه مهر
اهتزاز ابدیت را می‌بینم
بیش از این سوی نگاهت نتوانم نگریست
اهتزاز ابدیت را یارای تماشایم نیست
کاش می‌گفتی چیست
آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری است
فریدون مشیری
 

seashell

عضو جدید
میگویَند مــُـــב است ایـטּ روزهـــآ

عشـــــق بازے زیر ِ بارآטּ

با اشڪ هاے ابـــــر ....

בل نِمے سوزانَم بَراے ابرے ڪﮧ اَز شِدت گِریــﮧ

بــﮧ هِقـــــ هـِــــق افتاده است

בِلَم بَراے خُـــــوבَم مے سوزَد

كه از فِشار בِلتَنگــــــے

خیلی وَقت است نَفَسَـــــم بُریده بُریده و بَند است

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کاش که در کوچه ها باران ببارد

یک درنگ، اندوه ها را وا گذارد

کسی نگوید، خانه ها بی چراغ است

کسی نگوید سفره ها نان ندارد

دست هامان، بذر آیینه بپاشد

چشمهامان دانه حیرت بکارد

در حضور باغبان بی رخصتی سبز

باد، برگی از درختی بر ندارد

مشقهامان صرف این افعال باشد:

دوست دارم، دوست داری، دوست دارد

رفتنت را با هزاران ذکر هرگز باور کردم




 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
میگویَند مــُـــב است ایـטּ روزهـــآ

عشـــــق بازے زیر ِ بارآטּ

با اشڪ هاے ابـــــر ....

בل نِمے سوزانَم بَراے ابرے ڪﮧ اَز شِدت گِریــﮧ

بــﮧ هِقـــــ هـِــــق افتاده است

בِلَم بَراے خُـــــوבَم مے سوزَد

كه از فِشار בِلتَنگــــــے

خیلی وَقت است نَفَسَـــــم بُریده بُریده و بَند است


خلالِ آخــرِ کبریتــــــ را

بـــــــــــــــاد

بگــذار سیــگارم را روشن کند

من آرزو به دلـــم

تو دیـــگر آزارم نـــده ....”
 

دنیز73

عضو جدید
به تو عادت دارممثل پروانه به آتشمثل عابد به عبادتو تو هر لحظه که از من دوریمن به ویرانگری فاصله می اندیشمدر کتاب عشق"فاصله" یک فاجعه معنا شده استتو توانایی آن را داری که به این فاجعه پایان بخشی
 

Similar threads

بالا