رها ترین هم که باشی،دلت گاهی هوس قفسی میکند
که نه جنسش از آهن است ونه طلا!
جنسش از عشق شاید تعهد شاید هوس!!!
رهاترین هم که باشی،گاهی دلت هوس مخالفت میکند
هوس یک بستنی در بهمن نگاه زندگی....
رهاترین هم که باشی،گاهی وسوسه می شوی که وسوسه کنی
وسوسه هایی از جنس حوا شدن...
رها ترین هم که باشی ، گاهی هوس صدای بمی را میکنی که از
یک روز خسته ی تابستانی میخواهد بگوید عزیزم یک لیوان آب خنک....
دیگر تنهایی شام خوردن با این همه هوس سیرت نمیکند...
که نه جنسش از آهن است ونه طلا!
جنسش از عشق شاید تعهد شاید هوس!!!
رهاترین هم که باشی،گاهی دلت هوس مخالفت میکند
هوس یک بستنی در بهمن نگاه زندگی....
رهاترین هم که باشی،گاهی وسوسه می شوی که وسوسه کنی
وسوسه هایی از جنس حوا شدن...
رها ترین هم که باشی ، گاهی هوس صدای بمی را میکنی که از
یک روز خسته ی تابستانی میخواهد بگوید عزیزم یک لیوان آب خنک....
دیگر تنهایی شام خوردن با این همه هوس سیرت نمیکند...