یارانراد
پسندها
3,813

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • ارع ...دلمم تنگ میشه هااا ولی دیه مجبوریم...
    دومادم چطوره؟
    خوب میرسید بهش؟؟؟؟
    :D
    علی...
    خدا میخواد همیشه شاد باشیم...
    خدارو تو شادی پیدا کن
    این متن هم برا خودت بود؟
    شب .
    با تمام ظلماتش
    از سینه ی من روشنتر است
    چون پیداتر از روز نشان تو را برای من صدا می زند
    من
    با تمام تلاش هایم
    نمی توانم
    هرگز نمی توانم
    فریادت را از یاد ببرم
    شب ها. نشان تو. و فریاد
    ایا کسی هست که معنا را از عمق بی معنایی واژگانم دریابد؟
    بسان همین شب
    که روزن تو را بر پرده ی تاریک سینه ام می تاباند
    و فراموشی ات را غیر ممکن می سازد
    ایا کسی هست که درد را معنا کند؟
    مرا ببخش
    مرا ببخش که واژگانم اینگونه شده اند
    قرارهایم بی قرار شد
    و این واژگان سرا سیمه بر گونه شب نشست
    و تو هم چه بی رحم این معانی را نفهمیدی
    کافر شده ام
    .می دانم باید بگذارم و بروم
    بروم
    و کوله بار این همه سرگشتگی را به جان اینه بریزم
    و بشکنم
    *خدای خوبم امروز ،آخرین روز رمضان دلم می خواهدبرای همه بنده هایت دعاکنم .دعایی ازاعماق وجود...............خدایا
    شادکن دلی راکه گرفته ودلتنگه،،،
    بی نیازکن کسی راکه بدرگاهت نیازمنده،،،
    امیدوارکن کسی راکه به آستانت ناامید،،،
    بگیردستانی که اکنون بسوی توبلنداست
    مستجاب کن امروزدعای کسی که بااشکهایش توراصدامیزند.....
    حامی اون دلی باش که تنهاشده....
    دستگیردستی باش که درموندست وروبه آسمونت درازه.......
    بادستهای مهربانت باتمام قدرت وعظمت وتواناییت......
    امروزوهمیشه سلامتی وشادی رامهمان دایمی دلهای عزیزان ودوستانم گردان ..
    آمین.
    شما هم التماس دعا .عیدتونم پیشاپیش مبارک...
    یاحق
    به هر حال دیگ...
    من هی نمیخوام حرف بزنم...اخه واقعا شرمند شدم!
    دعای؟؟؟
    من فقط شرمندتونم....
    ان شاا... بتونم جبران کنم!
    تا یه ی ماهی نیستم...
    حلالم کنید...
    ن خخخخخخخخخیلی شرمندم....
    هیچ حرفی ندارم...بببخشید واقعا
    گـاهـى … دلـت”بـه راه” نیسـت !!
    ولـى سـر بـه راهـى …
    خـودت را میـزنـى بـه “آن راه” و میـروى …
    و همـه ،
    چـه خـوش بـاورانـه
    فکـر میکننـد … کـه تــــو … “روبـراهـى”….!
    ....
    من سردم است
    و تمام رنگ های گرم دنیا را
    زنان دیگری شال گردن بافته اند
    من سردم است
    و زمستان
    تنها نام زنی عریان است
    که هر شب هوس می کند با فندک یک مرد بسوزد!
    هر شب
    توجیح می کنم نبودنت را
    و میان استانه ی
    این همه در های باز
    که نشانی تو را دهان گشودند
    سر به دیوار نیمه اواری می کوبم
    و تکرار ندانستن و خواستنت را
    بر اوارها خراب می کنم
    پیدایی تو از مسیر حساب فکرم سرازیر می شود
    نه از زندان خیالات و اوهام تکراری
    پیدایی تو از پاکی روزهایم سرچشمه می گیرد
    و در شب ها یم می درخشد
    و من را
    چه می شود؟
    که باز هر شب توجیه می کنم نبودنت را
    و استانه ی فکرم را بر استانه ی این همه درهای باز
    نیمه باز نگه می دارم
    سلام کتابشو خوندید؟ نخوندید؟ خودم خیلی وقت پیش خوندمش باید مرورش کنم تا بتونم جواب سوالتون رو بدم : )
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا