دل نامه یا نامه دل
- شروع کننده موضوع MAHDI.VALVE
- تاریخ شروع
- وضعیت
جای پایت را برف پنهان میكند
برفها آب می شوند و
مگر ساقة نازك علفی كه
در نسیم بازی می كند....
خنده هایت را خاك
برفها آب می شوند و
سیلابها خاك را زیر و رو می كنند
در چشم انداز اما چیزی نیست ،
مگر ساقة نازك علفی كه
دلم می گیرد از هر چه هست
دلتنگ می شوم به هر چه نیست
چه خوب می شد
نبود هر چه که هست
بود هر چه که نیست
دلتنگی هایم را جایی، جا گذاشته ام
کجا؟ نمی دانم
فقط دلم دل دل می کند
خسته ست و افسرده
این روزها .... بی خیال
فقط سرم درد می کند ... نشانه چیست ?
مـــــــــــــــ ــــــــــــــرگ
دلتنگ می شوم به هر چه نیست
چه خوب می شد
نبود هر چه که هست
بود هر چه که نیست
دلتنگی هایم را جایی، جا گذاشته ام
کجا؟ نمی دانم
فقط دلم دل دل می کند
خسته ست و افسرده
این روزها .... بی خیال
فقط سرم درد می کند ... نشانه چیست ?
مـــــــــــــــ ــــــــــــــرگ
امروزم گذشت
مثل همه ی روزهایی که تو رو کم داشتم
دلم گرفته
به اندازه ی همه ی ابرای خاکستری
کاش بودی
دیگه هیچ آمینی
به آسمون فیروزه ای خدا نمی رسه
دلتنگم
اولین شب آرامش انگار
خیال رسیدن نداره
اینجا به اندازه ی همه ی ابرهای پاییز
دل من ابری و بارونیه
می بارم
قطره قطره
نیستی اشکامو از صورتم بچینی
چه غربت بی انتهایی
تنهام
تنهاتر از آخرین برگ خشک پاییزی...
دلم گرفته
به اندازه ی همه ی ابرای خاکستری
کاش بودی
دیگه هیچ آمینی
به آسمون فیروزه ای خدا نمی رسه
دلتنگم
اولین شب آرامش انگار
خیال رسیدن نداره
اینجا به اندازه ی همه ی ابرهای پاییز
دل من ابری و بارونیه
می بارم
قطره قطره
نیستی اشکامو از صورتم بچینی
چه غربت بی انتهایی
تنهام
تنهاتر از آخرین برگ خشک پاییزی...
عشق را حس میکند و عاشق میشود ، اما هیچ گاه تجربه نمیکند .
او می ایستد و بر پیمان عشق پا می فشارد ، هر چند تاوان آن را می پردازد!
او در برابر سرنوشت می ایستد ...
اما مگر سرنوشت ایستادن را تاب می آورد !
سرنوشت باد است ، طوفان است
و آنها که استوارترند زودتر می شکنند !!!...
او می ایستد و بر پیمان عشق پا می فشارد ، هر چند تاوان آن را می پردازد!
او در برابر سرنوشت می ایستد ...
اما مگر سرنوشت ایستادن را تاب می آورد !
سرنوشت باد است ، طوفان است
و آنها که استوارترند زودتر می شکنند !!!...
[SIZE=+0]حالم را می پرسند ، می گویم رو به راهم[/SIZE]
[SIZE=+0]
[/SIZE]
[SIZE=+0] نمی دانند رو به راهی ام که تو از آن رفته ای ...[/SIZE]
[SIZE=+0]
[/SIZE]
[SIZE=+0]
[/SIZE]
[SIZE=+0] نمی دانند رو به راهی ام که تو از آن رفته ای ...[/SIZE]
[SIZE=+0]
چه خیال باطلی !
رفتی و من تنها شدم .
رفتی بدون اینکه پشت سرتو نگاه کنی .
هیچی نگفتم اما پشت سرت آب ریختم که برگردی ...
کاسه ی آب آخرین امیدم برای برگشتنته
رفتی و من تنها شدم .
رفتی بدون اینکه پشت سرتو نگاه کنی .
هیچی نگفتم اما پشت سرت آب ریختم که برگردی ...
کاسه ی آب آخرین امیدم برای برگشتنته
mehravehoath
عضو جدید
آخرین ویرایش:
چقدر دوست داشتم یک نفر از من می پرسید:
چرا نگاه هایت آنقدر غمگین است؟
چرا لبخندهایت آنقدر تلخ و بیرنگ است؟
اما افسوس که هیچ کس نبود ...
همیشه من بودم و تنهایی پر از خاطره ...
آری با تو هستم ...!
با تویی که از کنارم گذشتی...
و حتی یک بار هم نپرسیدی،
چرا چشمهایم همیشه بارانی است...!! <
چرا نگاه هایت آنقدر غمگین است؟
چرا لبخندهایت آنقدر تلخ و بیرنگ است؟
اما افسوس که هیچ کس نبود ...
همیشه من بودم و تنهایی پر از خاطره ...
آری با تو هستم ...!
با تویی که از کنارم گذشتی...
و حتی یک بار هم نپرسیدی،
چرا چشمهایم همیشه بارانی است...!! <
چـِـ ـه بـى پـَــروا....
دِلــ ــم آغـــوش ِ ممنـــوعــِـه اى را مـ ــى خــ ــواهــَـد
كـِـ ـه تنهــــا شـَ ــرعــى بــودنـش را .. .
مــن مــ ـى دانـــَ ـم و
دِلـــ ــم ...
و...
تـــ ــو...!!!
دِلــ ــم آغـــوش ِ ممنـــوعــِـه اى را مـ ــى خــ ــواهــَـد
كـِـ ـه تنهــــا شـَ ــرعــى بــودنـش را .. .
مــن مــ ـى دانـــَ ـم و
دِلـــ ــم ...
و...
تـــ ــو...!!!
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]نبودنت بهترين بهانه است براي اشک ريختن ...[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]ولي کاش بودي تا اشکهايم از شوق ديدارت سرازير ميشد ...[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]کاش بودي و دستهاي مهربانت مرهم همه دلتنگيها و نبودنهايت ميشد ...[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]کاش بودي تا سر به روي شانه هاي مهربانت مي گذاشتم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]و دردهايم را به گوش تو ميرساندم... بدون تو عاشقي برايم عذاب است[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]ميدانم که نميداني بعد از تو ديگر قلبي براي عاشق شدن ندارم...[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]کاش ميدانستي که چقدر دوستت دارم و بيش از عشق بر تو عاشقم...[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]ميداني که اگر از کنارم بروي لحظه هاي زندگي برايم پر از درد و عذاب ميشود[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]ميدانم که نميداني بدون تو ديگربهانه اي نيست براي ادامه ي زندگي جزانتظار آمدنت ...[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]انتـــــــــــــــــــــــــــــظار ...[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]ولي کاش بودي تا اشکهايم از شوق ديدارت سرازير ميشد ...[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]کاش بودي و دستهاي مهربانت مرهم همه دلتنگيها و نبودنهايت ميشد ...[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]کاش بودي تا سر به روي شانه هاي مهربانت مي گذاشتم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]و دردهايم را به گوش تو ميرساندم... بدون تو عاشقي برايم عذاب است[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]ميدانم که نميداني بعد از تو ديگر قلبي براي عاشق شدن ندارم...[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]کاش ميدانستي که چقدر دوستت دارم و بيش از عشق بر تو عاشقم...[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]ميداني که اگر از کنارم بروي لحظه هاي زندگي برايم پر از درد و عذاب ميشود[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]ميدانم که نميداني بدون تو ديگربهانه اي نيست براي ادامه ي زندگي جزانتظار آمدنت ...[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]انتـــــــــــــــــــــــــــــظار ...[/FONT]
بغض هایم را به آسمان سپرده ام ، خدا به خیر کند باران امشب را
خوب به چشمهایش نگاه کنید ... از نزدیک!
دستانش را بگیرید!
آنقدر نزدیکش باشید که گرمای نفس هایش را حس کنید!
خوب عطرش را بو بکشید!
موقع بوسیدنش از ته دل ببوسیدش ... از ته دل ببوییدش ... از ته دل لمسش کنید!
از ته دل نگاهش کنید ... از ته دل صدایش کنید!
از تمام لحظات با هم بودن نهایت استفاده را بکنید!
روزی می رود ...
و حسرت همه ی اینهایی که گفتم در دلتان می ماند ..
دستانش را بگیرید!
آنقدر نزدیکش باشید که گرمای نفس هایش را حس کنید!
خوب عطرش را بو بکشید!
موقع بوسیدنش از ته دل ببوسیدش ... از ته دل ببوییدش ... از ته دل لمسش کنید!
از ته دل نگاهش کنید ... از ته دل صدایش کنید!
از تمام لحظات با هم بودن نهایت استفاده را بکنید!
روزی می رود ...
و حسرت همه ی اینهایی که گفتم در دلتان می ماند ..
بيا كلاغ پر بازى كنيم:
روزهاى بى تو پر،
فكر بى تو بودن پر،
دوست داشتن غيرتو پر،
رفاقت بدون تو پر،
اصلآ همه چيز پر
فقط تو نپر
باشه؟!
روزهاى بى تو پر،
فكر بى تو بودن پر،
دوست داشتن غيرتو پر،
رفاقت بدون تو پر،
اصلآ همه چيز پر
فقط تو نپر
باشه؟!
چشم فروبسته اگر وا کنی ، در تو بود هر چه تمنا کنی عافیت از غیر نصیب تو نیست ، غیر تو ای خسته طبیب تو نیست
از تو بود راحت بیمار تو،نیست به غیراز تو پرستار تو
همدم خود شو که طبیب خودی ، چاره خود کن که طبیب خودی
غیرکه غافل زدل زارتوست،بی خبرازمصلحت کارتوست
چشم بصیرت نگشایی چرا ، بی خبر از خویش چرایی ، چرا ؟
برحذرازمصلحت اندیش باش،مصلحت اندیش دل خویش باش
صیدکه درمانده زهرسو شده است ، غفلت او دام ره او شده است
تا ره غفلت سپرد پای تو ، دام بود جای تو ، ای وای تو
از ره غفلت به گدایی رسی ، ور به خود آیی ، به خدایی رسی
پیرتهی کیسه ی بی خانه ای،داشت مکان در دل ویرانه ای
روز به دریوزگی از بخت شوم ، شام به ویرانه،شدن، همچو بوم
گنج زری بود در آن خاکدان، چون پری از دیده مردم نهان
پای گدا بر سر آن گنج بود ، لیک ز غفلت ز غم و رنج بود
گنج صفت،خانه به ویرانه داشت،غافل ازآن گنج که درخانه داشت
عاقبت از فاقه و اندوه و رنج ، مرد گدا مُرد و نهان ماند گنج
ای شده نالان ز غم و رنج خویش،چند نداری خبر از گنج خویش
گنج تو باشد دل آگاه تو ، گوهر تو اشک سحرگاه تو
مایه ی امید مدان غیر را ، کعبه حاجات نخوان دیر را
خواهش مرحم ز دل ریش کن ، هر چه طلب می کنی ازخویش کن
از تو بود راحت بیمار تو،نیست به غیراز تو پرستار تو
همدم خود شو که طبیب خودی ، چاره خود کن که طبیب خودی
غیرکه غافل زدل زارتوست،بی خبرازمصلحت کارتوست
چشم بصیرت نگشایی چرا ، بی خبر از خویش چرایی ، چرا ؟
برحذرازمصلحت اندیش باش،مصلحت اندیش دل خویش باش
صیدکه درمانده زهرسو شده است ، غفلت او دام ره او شده است
تا ره غفلت سپرد پای تو ، دام بود جای تو ، ای وای تو
از ره غفلت به گدایی رسی ، ور به خود آیی ، به خدایی رسی
پیرتهی کیسه ی بی خانه ای،داشت مکان در دل ویرانه ای
روز به دریوزگی از بخت شوم ، شام به ویرانه،شدن، همچو بوم
گنج زری بود در آن خاکدان، چون پری از دیده مردم نهان
پای گدا بر سر آن گنج بود ، لیک ز غفلت ز غم و رنج بود
گنج صفت،خانه به ویرانه داشت،غافل ازآن گنج که درخانه داشت
عاقبت از فاقه و اندوه و رنج ، مرد گدا مُرد و نهان ماند گنج
ای شده نالان ز غم و رنج خویش،چند نداری خبر از گنج خویش
گنج تو باشد دل آگاه تو ، گوهر تو اشک سحرگاه تو
مایه ی امید مدان غیر را ، کعبه حاجات نخوان دیر را
خواهش مرحم ز دل ریش کن ، هر چه طلب می کنی ازخویش کن
دلنامه دیدی ما هم بیوفا شدیم
نمیایم سرت بزنیم
چه دنیاییه
نمیایم سرت بزنیم
چه دنیاییه
بیگناه پای چوبه ی دار میخندید او نمیدانست دوره ی ضاب المثل ها به پایان رسیده است...................
- وضعیت
Similar threads
| Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
|---|---|---|---|---|
|
معماری با مصالحی از جنس دل | ادبیات | 18272 | |
|
گریه کن ای دل.......... | ادبیات | 427 | |
|
دل نوشته‌هاي عرفاني | ادبیات | 430 | |
|
|
*****حرف دل***** | ادبیات | 117 | |
|
۩ ۞ ۩ جایی برای حرفهای دل فیدل ۩ ۞ ۩ | ادبیات | 13 |