کوچه های تنهایی

وضعیت
موضوع بسته شده است.

گلابتون

مدیر بازنشسته
دل در خیال خام رسیدن به نور بود
ای شب! مجاب سفسطه ات ناگهان شدم

من همچنان کبودی بالم نرفته است
مردم! دوباره هم هدف سنگتان شدم
همان کبوتر شکاک پر، که دل دل کرد
مرا میان زمـیـــن و کلاغها ول کرد

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلتنگ ترین لحظه های من نبودن توست و این روزها این ابهام توهم زا تمام فکرم را پر کرده ... توهم رفتنت...ندیدنت ...نشنیدن صدایت...

در سکوت این شبهای بی پنجره ، به تو می اندیشم و باز هم مثل همیشه به احساس مبهمی که از من داری می اندیشم.

حس غریبی شیشه ی احساسم را تلنگر می زند که پرنده رفتنی ست و من بهیادتودلم ترک بر میدارد که تک پرنده ی دل من ماندن را تا کی تاب می آورد؟؟؟

چون دوستت دارم اگر هم بروی خودت را به خاطر و پروازت را به خاطره هایممی سپارم .تا ابد . مگر هر کس چند بار از ته دل می تواند کسی رادوست بدارد؟فقط یک بار . پس بدان انتخاب یک باره ی من تو بودی ، هستی وخواهی بود.

مهم نیست چقدر با هم فاصله داریم .مهم قلب من است که در هر تپش خودنام تورا در وجودم به جریان در می آورد و این زیباترین حسی ست که تاحالاتجربه نکرده بودم و هر اتفاق زیبا یک بار رخ میدهد و اکنون اتفاقزیبای زندگی منتویی

یادم نرفته که بین ما یکسال فاصله جا خوش کرده است .اگر دلش خوشاست به ماندن بگذار بماند چون میان قلب پاک تو و این حس دوست داشتنفاصله معناندارد.
 

MOΣIN

عضو جدید
کاربر ممتاز
ای غم ای همدم دست از سر دل بردار
ای شادی يک دم مرهم به دلم بگذار
دل جای شادی ست از غم شده ام بيزار
ای غم بيرون رو اين خانه به او بسپار

با اين خانه ی تنگ
با اين پاره ی سنگ
با اين دل چه کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اين آلوده ی رنگ
دلا
قول مرا چرا شکستی؟
پر نزدی به گل نشستی
پر نزدی
تو دريا بودی
ز چه رو چون مردابی
ای دريا تا کی
ز نسيمی بی تابی؟

دل به دريا بزن در شب طوفان
تا به کی سر زدن بر در زندان؟
تا کی تنهايی؟
برخيز و پرگشا
در آسمان رها
تا کوی ناکجا
کوی بی نشان
کوی آشنا
ای غم ای همدم دست از سر دل بردار
ای شادی يک دم مرهم به دلم بگذار
دل جای شادی ست از غم شده ام بيزار
ای غم بيرون رو اين خانه به او بسپار
ای دل زين غمها تنها غم او بگذار
 

shidokht777

عضو جدید
کاربر ممتاز
ﺗﻮ ﻛﻪ ﺑﺎروﻧﻮ ﻧﺪﻳﺪي

‫ﮔﻞ اﺑـﺮا رو ﻧﭽﻴﺪي
‫ﮔﻠﻪ از ﺧﻴﺴﻴﻪ ﺟﺎدهﻫﺎي ﻏﺮﺑﺖ ﻣﻴﻜﻨﻲ
‫ﺗﻮ ﻛﻪ ﺧﻮاﺑﻲ ﺗﻮ ﻛﻪ ﺑﻴﺪار
‫ﺗﻮ ﻛﻪ ﻣﺴﺘﻲ ﺗﻮ ﻛﻪ ﻫﺸﻴﺎر
‫ﻟﺤﻈﻪﻫﺎي ﺷﺒﻮ ﺑﺎ ﺳﺘﺎره ﻗﺴﻤﺖ ﻣﻴﻜﻨﻲ

ﻣـﻨـﻮ ﺑﺸﻨﺎس ﻛﻪ ﻫﻤﻴﺸﻪ
‫ﻧﻘﺶ ﻏﺼﻪام روي ﺷﻴﺸﻪ

‫ﻣﻦ ﺧﺸﻜﻴﺪه درﺧﺖ ﺗﻮي ﺑﻄﻦ ﺑﺎغ و ﺑﻴﺸﻪ
‫ﺟﺎدهﻫﺎي ﺑﻲ ﺳﻮارو
‫ﺳﺎل ﮔﻨﮓ ﺑﻲ ﺑﻬﺎرو
‫ﺗﻮ ﻧﺪﻳﺪي ﺑﻪ ﭘﺸﻴﺰي ﻧﮕﺮﻓﺘﻲ دل ﻣﺎ رو

‫ﺗﻮ ﻛﻪ ﺑﺎروﻧﻮ ﻧﺪﻳﺪي
‫ﮔﻞ اﺑـﺮا رو ﻧﭽﻴﺪي
‫ﮔﻠﻪ از ﺧﻴﺴﻴﻪ ﺟﺎدهﻫﺎي ﻏﺮﺑﺖ ﻣﻴﻜﻨﻲ

‫ﺗﻮ ﻛﻪ ﺧﻮاﺑﻲ ﺗﻮ ﻛﻪ ﺑﻴﺪار
‫ﺗﻮ ﻛﻪ ﻣﺴﺘﻲ ﺗﻮ ﻛﻪ ﻫﺸﻴﺎر
‫ﻟﺤﻈﻪﻫﺎي ﺷـﺒﻮ ﺑـﺎ ﺳـﺘﺎره ﻗﺴﻤﺖ ﻣﻴﻜﻨﻲ
‫ﻟﺤﻈﻪﻫﺎي ﺗﻠﺦ ﻏﺮﺑﺖ ﻫﻔﺘﻪﻫﺎي ﺑﻲ ﻣﺮوت
‫ﺗـﻮ ﻧـﺒـﻮدي ﻛـﻪ ﺑـﺒـﻴﻨﻲ ﺷﺐ ﺗﺎر اﻧﺘﻈﺎرو
ﻫـﻤـﻪ ﻗﺼﻪﻫﺎم ﺗﻮ ﻫﺴﺘﻲ
‫ﻟﺤﻈﻪ ﻟﺤﻈﻪﻫﺎم ﺗﻮ ﻫﺴﺘﻲ
‫ﺗﻮ ﺧـﻴﺎﻟﻢ ﺗﻮي ﺧﻮاﺑﻢ
‫ﭘﺎ ﺑﻪ ﭘﺎم ﺑﺎزم ﺗﻮ ﻫﺴﺘﻲ


‫ﻣـﻨـﻮ ﺑﺸﻨﺎس ﻛﻪ ﻫﻤﻴﺸﻪ
‫ﻧﻘﺶ ﻏﺼﻪام روي ﺷﻴﺸﻪ
‫ﻣﻦ ﺧﺸﻜﻴﺪه درﺧﺖ ﺗﻮي ﺑﻄﻦ ﺑﺎغ و ﺑﻴﺸﻪ
‫ﺟﺎدهﻫﺎي ﺑﻲ ﺳﻮارو
‫ﺳﺎل ﮔﻨﮓ ﺑﻲ ﺑﻬﺎرو
‫ﺗﻮ ﻧﺪﻳﺪي ﺑﻪ ﭘﺸﻴﺰي ﻧﮕﺮﻓﺘﻲ دل ﻣﺎ رو
‫ﻟﺤﻈﻪﻫﺎي ﺗﻠﺦ ﻏﺮﺑﺖ ﻫﻔﺘﻪﻫﺎي ﺑﻲ ﻣﺮوت
‫ﺗـﻮ ﻧـﺒـﻮدي ﻛـﻪ ﺑـﺒـﻴﻨﻲ ﺷﺐ ﺗﺎر اﻧﺘﻈﺎرو
‫ﻫـﻤـﻪ ﻗﺼﻪﻫﺎم ﺗﻮ ﻫﺴﺘﻲ
‫ﻟﺤﻈﻪ ﻟﺤﻈﻪﻫﺎم ﺗﻮ ﻫﺴﺘﻲ
‫ﺗﻮ ﺧـﻴﺎﻟﻢ ﺗﻮي ﺧﻮاﺑﻢ
‫ﭘﺎ ﺑﻪ ﭘﺎم ﺑﺎزم ﺗﻮ ﻫﺴﺘﻲ
‫ﻫـﻤـﻪ ﻗﺼﻪﻫﺎم ﺗﻮ ﻫﺴﺘﻲ
‫ﻟﺤﻈﻪ ﻟﺤﻈﻪﻫﺎم ﺗﻮ ﻫﺴﺘﻲ
‫ﺗﻮ ﺧـﻴﺎﻟﻢ ﺗﻮي ﺧﻮاﺑﻢ
‫ﭘﺎ ﺑﻪ ﭘﺎم ﺑﺎزم ﺗﻮ ﻫﺴﺘﻲ

 
آخرین ویرایش:

St@R

اخراجی موقت
کمی با من مدارا کن
من از دست خودم خستم


اگرچه ساکتم اما...


به دنیای تو دل بستم


کمی با من مدارا کن


به یاد لحظه ی تردید


شبیه آن زمانی که


دلم از دیدنت لرزید


کمی با من مدارا کن


من از خاک و ـنه از سنگم


ببین صبرم زبانزد شد


پریده رنگ و دلتنگم


کمی با من مدارا کن


که این وادی پر درد است


و هر که دوستش دارم

نگ
اهش بی سبب سرد است

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چقدر سخت است

سخت ترین روزهای عمرت باشد

دیوانه شده باشی

از دیوانگی بزنی زیر خنده

همه فکر کنند چقدر خوشحالی!

و اشک هایت را فقط تاریکی ببیند

و آبی که صورتت را می شوید

و خدایت

__________________
 

MOΣIN

عضو جدید
کاربر ممتاز
شب عاشقان بی‌دل چه شبی دراز باشد...تو بیا کز اول شب در صبح باز باشد
عجبست اگر توانم که سفر کنم ز دستت...به کجا رود کبوتر که اسیر باز باشد؟
به کرشمه‌ی عنایت نگهی به سوی ما کن...که دعای دردمندان ز سر نیاز باشد
چه نماز باشد آن را که تو در خیال باشی؟...تو صنم نمی‌گذاری که مرا نماز باشد
 

anise b

عضو جدید
کاربر ممتاز
گاهی آدم ها آن قدر زود عوض می شوند

آن قدر زود !

که تو فرصت نمی کنی

به ساعتت نگاهی بیندازی

و ببینی چند دقیقه فاصله ست میان دوستی ها تا دشمنی ها..
 

Samaneh

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شب تنهای خوب
گوش کن دورترين مرغ جهان ميخواند
شب سليس است و يک دست وباز
شمعداني ها وصدادارترين شاخه ي فصل ماه را ميشنود
پلکان جلوي ساختمان
در فانوس بدست
ودر اسراف نسيم
گوش کن جاده صدا ميزند از دور قدم هاي تو را
چشم تو زينت تاريکي نيست
پلکها را بتکان
کفش به پا کن وبيا
وبيا تاجاي که پر ماه به انگشت تو هشدار دهد
وزمان روي کلوخي بنشيند باتو
و مزامير شب اندام تو مثل يک قطعه ي آواز به خود جذب کند
پارساي ست در آنجا که تورا خواهد گفت:
"بهترين چيز رسيدن به نگاهيست که از حادثه ي عشق تر است
."
سحراب
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مورچه را مسخره می کردم!


که سال ها عاشق ِ یک تفاله ی چایی بود


خودم را فراموش کردم


که زمانی عاشق ِ آشغالی بودم که فکر میکردم آدم است !
 

anise b

عضو جدید
کاربر ممتاز



چه ساده مینگرم....
به لاشخورهایی که در جشن مردنم می رقصند...
و مرگم را جشن گرفته اند و نمی دانند که چه چیز در من می جوشد...
نمی دانند که منه آبستن چه احساسی هستم ...


قهقهه می زنی و من با چشمهای تنگ شده به تو می نگرم...
چه عجیب شده ام! ؟؟؟:
نگاهم نکن...
چشمهایم پر از شهوت ارضا نشده ست....
پر از احساسی که می دانم و نمی دانم چیست....!!!
پر از احساس سکوت! پر از معصومیت

و من آرام آرام فاحشه میشوم
 

F@tima s332

عضو جدید
کاربر ممتاز

اکنون دراتاق کوچک تنهايي هايم درکنار شمعي به درد دل نشسته ام

وسخن ميگويم با اوکه چه رسمي است روزگار را.

موسيقي باران برخلوت تنهاييمان رنگ ديگري بخشيده.خيره در چشمانش

مانده ام هر دو اشک ريزان به پايان عاقبت خويش مي انديشيم او ساعتي

چندومن سالي چند

ساحل چشمان دريايي اش به کبودي رفته .تن نحيفش را به زحمت بر روي

کمر نگه داشته.

آخر نميدانم فرق من و او چيست که ساعتي چند ومن سالي چند؟

دست داراز ميکنم تابرسرش دستي کشم تا آرامشش دهم اما از تب

عشقي که در وجودش نهفته دستانم ميسوزد چه ميشد من هم مثل او

باشم

عاشق

درچشمانم خيره ميشود وآرام ميگويد :صبر صبر صبر
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز


همچو فرهاد بود کوه کنی بیشه ی ما


کوه ما سینه ی ماناخن ما تیشه ی ما



شور شیرین زبس آراست ره جلوگری

همه فرهاد تراود ز رگ و ریشه ی ما


بهر یک جرعه ی می منّت ساقی نکشیم

اشک ما باده ی مادیده ی ما شیشه ی ما


عشق،شیریست قوی پنجه ومیگوید فاش

هر که از جان گذرد بگذرد از بیشه ی ما
 

MOΣIN

عضو جدید
کاربر ممتاز
اشکایی که بی هوا رو گونه هام میریزه
ابری که از همه خاطره هات لبریزه

دلی که میخواد بمونه تنی که باید بره
حرفی که تو دلمه اما ندونی بهتره

بی خیال حرفایی که تو دلم جا مونده
بی خیال قلبی که این همه تنها مونده

آخه دنیای تو دنیای دلای سنگیه
واسه توفرقی نداره دل من چه رنگیه

مثل تنهایی میمونه با تو هم سفر شدن
توی شهر عاشقی بی خودی در به در شدن

حال و روزمو ببین تا که نگی تنها رفت
اهل عشق و عاشقی نبود و بی پروا رفت

بی خیال حرفایی که تو دلم جا مونده

بی خیال قلبی که این همه تنها مونده
آخه دنیای تو دنیای دلای سنگیه
 

ناشناس آشنا

عضو جدید
تورا
سلطان جم خواندم
زجمع دوستان
بعداز تعمق
تورا رنگی دگر
خواندم
تورا صوتی نه
فریادی
تورا مهری
چومهتابی
تورا من هرچه خواندم
کم بگفتم
ندانستم
که نامیدن تورا
چون توئی را
سخت دشوار است
توراه آسمانی
خدای مهربانی
تومهر جاودانی
مسیح در صلیب عاشقانی
تو موجی،
موج
تپیده بر تمام ساحل آرام
چنان زیبا
چنان دلکش
توآبی ،
آب
تورنگی ،
رنگ
توصوتی،
صوت
از نی غمگین مولانا
همانا نی
کان نواها داشت
آخ.....
یادش گرامی باد
به سوز عاشقانش
به یاد عارفانش
به پاس اشک های جاودانش
برای زندگان
ایستا مردگان
توبارانی
پذیرایت
بهاران
ومن
دشتم،
یکی دشتی
فروپوشیده ازگردوغباروغم
ومن
سنگم
یکی سنگی
به تنهایی فتاده در سرایی بس حقیر وتنگ
کجاخواهی،توانی
یافت
آنچه،می خواهی
که من مستم
وتو هوشیار
هوشیاری
که من دیگر نباشم من
وتو دیگر نباشی تو
چرا که من توام
تو من.
 

MOΣIN

عضو جدید
کاربر ممتاز
خیلی ممنون انقد آسون منو داغون کردی
واسه احساسی که داشتم دلمو خون کردی
تو که هیچ حسی به این قصه نداشتی واسه چی
منو به محبت دو روزه مهمون کردی
همه عالم می دونستن که بری میمیرم
اما رفتی و همه عالمو حیرون کردی
خیلی ممنون واسه هرچی که آوردی به سرم
خیلی ممنون ولی من هیچ وقت ازت نمی گذرم
من حواسم به تو بود و تو دلت سر به هوا
با همین سر به هواییت منو ویرون کردی
من که با نگاه شیرین تو فرهاد شدم
مگه این کافی نبود که منو مجنون کردی؟
همه عالم می دونستن که بری میمیرم
اما رفتی و همه عالمو حیرون کردی
خیلی ممنون واسه هرچی که آوردی به سرم
خیلی ممنون ولی من هیچ وقت ازت نمی گذرم
 

♥@SH!M♥

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نمیدانم چرا چشمانم گاهی بی اختیار

خیس می شوند
می گویند حساسیت فصلی است
آری من به فصل فصل این دنیای بی تو حساسم

 

MOΣIN

عضو جدید
کاربر ممتاز
کاشکی تورو سرنوشت ازم نگیره

میترسه دلم بعد رفتنت بمیره

اگه خاطره هام یادم میارن تورو

لااقل از تو خاطره هام نرو

کی مثل من واسه تو قلب شکستش میزنه؟؟

آخه کی واسه تو مثل منه؟؟؟

بمون دل من فقط به بودنت خوشه

منو فکر رفتن تو میکشه

لحظه هام تباهه بی تو

زندگیم سیاه بی تو نمیتونم

کاشکی تورو سرنوشت ازم نگیره

میترسه دلم بعد رفتنت بمیره

اگه خاطره هام یادم میارن تورو

لااقل از تو خاطره هام نرو

کی مثل من واسه تو قلب شکستش میزنه؟؟

آخه کی واسه تو مثل منه؟؟؟

بمون دل من فقط به بودنت خوشه

منو فکر رفتن تو میکشه

لحظه هام تباهه بی تو

زندگیم سیاه بی تو نمیتونم
 

F@tima s332

عضو جدید
کاربر ممتاز


همچو فرهاد بود کوه کنی بیشه ی ما


کوه ما سینه ی ماناخن ما تیشه ی ما



شور شیرین زبس آراست ره جلوگری

همه فرهاد تراود ز رگ و ریشه ی ما


بهر یک جرعه ی می منّت ساقی نکشیم

اشک ما باده ی مادیده ی ما شیشه ی ما


عشق،شیریست قوی پنجه ومیگوید فاش

هر که از جان گذرد بگذرد از بیشه ی ما



:surprised::surprised::surprised:
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
درهوایی که به جزبغض کسی همراهم نیست


ودگر هیچ کسی شاهد غمهایم نیست


آنچنان سخت نفسم میگیرد


ناخودآگاه به خود می آیم ومی بینم


که خدا در تپش ثانیه هایم جاریست


 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
برات دلتنگ دلتنگم
تو هم مثل منی جانم ؟
تو هم تو چشم من خوابی؟
بگو آهسته تو گوشم
تو هم بی تابِ بی تابی؟
دارم عاشق میشم انگار،
از این راهِ به این دوری
دلم طاقت نمیاره
بهش میگم که: مجبوری!
برای با تو بودن با غروب جاده می سازم
دل تنهای تنهامو به چشمای تو می بازم ...

ببین جانم برات دلتنگ دلتنگم ؟ ...
ببین دوری و من دلگیر دلگیرم؟
میگم حرفی رو که خشکیده رو لب هام؛
عزیزم ، نازنینم
بی تو می میرم!
تو هم مثل منی جانم ؟
دلت از فاصله خسته اس؟
تو هم حس میکنی درها به روی عشق تو بسته اس؟
خیالت راحت راحت، یه روز دستاتو می گیرم
به پات می شینم و آخر تو آغوش تو می میرم ...
ببین جانم برات دلتنگ دلتنگم ؟ ...
ببین دوری و من دلگیر دلگیرم؟
 

mar.1980

عضو جدید
کوچه ...

کوچه ...

***عجب موجود سخت جانیست این دل ! ...

هزار بار میشکند ، میسوزد و بازهم

برای تو می تپد ***
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
حال مـن خوب است ...

حتے

با تمام دلشوره هایے ڪه

نمـڪ بسته اند

ته دلم را ...


 

گلابتون

مدیر بازنشسته
باران

باران نم نم ریز

و من،

در امتداد من، نگاهم و پاهایم

و خیسِ خیابان

و آدمهای هراسان

و چتر

و چتر

و چتر

باران،

باران و اشکهای ناپیدا،

روی گونۀ من.

چه فرصت خوبی،

که هر چه بغض دارم،

در این خیابان خیس بترکانم.


 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
باز باران٬ با ترانه میخورد بر بام خانه

خانه ام کو؟
خانه ات کو؟
آن دل دیوانه ات کو؟

روزهای کودکی کو؟
فصل خوب سادگی کو؟
یادت آید روز باران گردش یک روز دیرین؟
پس چه شد دیگر٬ کجا رفت؟
... خاطرات خوب و رنگین

در پس آن کوی بن بست در دل تو٬
آرزو هست؟

کودک خوشحال دیروز ،غرق در غمهای امروز

یاد باران رفته از یاد ،آرزوها رفته بر باد ...

... باز باران٬
باز باران میخورد بر بام خانه
بی ترانه
بی بهانه،
شایدم گم کرده خانه
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
منو تنها نزار ، عشقم نزار! این خونه خالی شه

کسی که روت قسم میخورد ، اسیره کج خیالی شه

منو تنها نزار ، عشقم مگه، این گریه خواهش نیست؟!

منو تنها نزار عشقم ، که من تنهات نمیزارم

نگو که ،واهمه دارم ، صبوری کن ، تحمل کن، دلم میخواد ببینی،من چه فرقی با همه دارم

منو تنها نزار عشقم، که من تنهات نمیزارم

نگو که ، واهمه دارم، صبوری کن، تحمل کن ، دلم میخواد ببینی، من چه فرقی با همه دارم

اگه ، از دست آدم ها، همش تیشه به ریشم بود

نمیمردم ،واسه اینکه یکی مثله تو پیشم بود

شکنجه دیدم از دوریت ، که گریه ،اعترافم شد

همین دنباله تو گشتن ، یه جورایی طوافم شد

منو تنها نزار، عشقم منم سهمی ازت دارم

همین یه دلخوشی رو من ، تویه دنیا فقط دارم

منو تنها نزار عشقم، که من تنهات نمیزارم
 

*زهره*

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
چشم من چشمه ي زاينده ي اشك

گونه ام بستر رود
كاشكي همچو حبابي بر آب
در نگاه تو رها مي شدم از بود و نبود
 

@ RESPINA @

عضو جدید
کاربر ممتاز
کویر تشنه باران است
حمید تشنه خوبی
به من محبت کن
که ابر رحمت اگر در کویر می بارید
به جای خار بیابان بنفشه می رویید
و بوی
پونه وحشی به دشت بر می خاست
چرا هراس چرا شک ؟
بیا که من بی تو
درخت خشک کویرم که برگ و بارم نیست
امید بارش باران نوبهارم نیست
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا