دلتنگ ترین لحظه های من نبودن توست و این روزها این ابهام توهم زا تمام فکرم را پر کرده ... توهم رفتنت...ندیدنت ...نشنیدن صدایت...
در سکوت این شبهای بی پنجره ، به تو می اندیشم و باز هم مثل همیشه به احساس مبهمی که از من داری می اندیشم.
حس غریبی شیشه ی احساسم را تلنگر می زند که پرنده رفتنی ست و من بهیادتودلم ترک بر میدارد که تک پرنده ی دل من ماندن را تا کی تاب می آورد؟؟؟
چون دوستت دارم اگر هم بروی خودت را به خاطر و پروازت را به خاطره هایممی سپارم .تا ابد . مگر هر کس چند بار از ته دل می تواند کسی رادوست بدارد؟فقط یک بار . پس بدان انتخاب یک باره ی من تو بودی ، هستی وخواهی بود.
مهم نیست چقدر با هم فاصله داریم .مهم قلب من است که در هر تپش خودنام تورا در وجودم به جریان در می آورد و این زیباترین حسی ست که تاحالاتجربه نکرده بودم و هر اتفاق زیبا یک بار رخ میدهد و اکنون اتفاقزیبای زندگی منتویی
یادم نرفته که بین ما یکسال فاصله جا خوش کرده است .اگر دلش خوشاست به ماندن بگذار بماند چون میان قلب پاک تو و این حس دوست داشتنفاصله معناندارد.