سلام سيد
نمي دونم چه طور شد كه يادم رفت .
تو بهتر مي دوني
نمي دونم كه چه طوري سر خوردم
تو بهتر مي دوني
نمي دونم كي اصلا افتادم
تو بهتر مي دوني
از روزي كه بهت گفتم دستمو ول كن خودم راه رو پيدا مي كنم زياد نمي گذره
از روزي ه م كه توي اين گردنه مه آلود كه هيچ راهي توش پيدا نيست گير كردم هم زياد نمي گذره
تا دستمو ول كردي همه جا مه آلود شد
سلام سيد
تو هم از ساداتي
موعود مني
اما ديگه مي خوام سيد صدات كنم
مي خوام برگردم يه بار ديگه مثل همون شبي كه از سرما دندونام به هم قفل شده بود و منتظر ائورا گوشه خيابون وايساده بودم
يادت مياد ؟
بذار يادت بيارم
صبح ها مي رفتم دم خونه اي كه حتي نمي دونستم خونه اونه
منتظر مي موندم لا اقل موقع مدرسه رفتن ببينمش
بعد اين اتفاق خيلي تكرار شد . اونقدر سردم مي شد كه قنديل مي بستم
يه روز داشتم باهات حرف مي زدم
از خودم كنده شدم
مثل اين فيلما كه نشون مي ده
آدمه از خودش مياد بيرون
از خودم كنده شدم
اومدم روبروي خودم وايسادم گفتم
هی فلانی !
تو مننتظر كسي هستي كه حتي نمي دوني آدرسش اينجاست
حتي نمي دوني دوستت داره يا نه
حتي نمي دوني كيه
اون هم تو رو بيشتر از اين نمي شناسه
اون وقت
سيد كه عاشقته
سيد كه عمرشو داره واسه تو كه مسلموني مثلا
آدمي مثلا دعا مي كنه
سيد كه اين همه هواتو داشته
بايد بره توي صف !؟
زدم توي پيشونيمو سريع برگشتم
سيد يادت اومد ؟
حالا كه مي دونم يادت بوده
اما از اينا بگذريم
گير كردم
توي همون گردنه ام
حالا فهميدم اشتباه شده
قهميدم اگه دستمو ول كني يعني چي ؟
مي خوام برگردم
دوباره با هم روبوسي كنيم
دستمو بگيري و راه ببري
كمكم كن !
از گوشه اي برون آ اي كوكب هدايت!