گلایه از خدا:چرا ازمن نپرسیدی می خواهی باشی یا خیر؟

[milad.jalalvand]

دیر زمانیست که این جمله را در سر دارم و زندگی را بر پایه اش بنا نهاده ام.می اندیشم پس هستم.ولی شما اول هستید و بعد می اندیشید؟؟///////

کاش می پرسید و من میگفتم آره .............

تا وقتی زندگی میکنم نفس می کشم می خندم گریه می کنم ............

بدونم خودم خواستم تا دیگه به خودم جرات شکایت از خدا را ندم که چرا منو آوردی؟ چرا نپرسیدی؟

آره کاش می پرسید

 

[@ilya]

دیر زمانیست که این جمله را در سر دارم و زندگی را بر پایه اش بنا نهاده ام.می اندیشم پس هستم.ولی شما اول هستید و بعد می اندیشید؟؟///////

آفرین به نکته علمی خوبی اشاره کردی!
اما ربطش به مسأله ما چیه؟ در واقع تأییدی است بر مساله ما دستت درد نکنه

 

[dzzv_13]

گاهی موقعه ها اینقدر خسته میشیم که حوصله هیچی رو نداریم
گاهی موقع ها اینقدر کلافه میشیم که میخواهیم سرمون رو بکوبیم به دیوار
گاهی موقعه ها هم بی خودی به همه چی گیر میدیم
.
.
میخوام بگم چرا مشکل از خودمون نمیبینیم
چرا اینقدر ضعیف هستیم که میخواهیم مشکلی که داریم و نمیتونیم حلش کنیم سر یکی دیگه عقده هامون رو خالی کنیم

خود من هم زیر مشکلات زندگی کمرم خم شده و خیلی موقع ها هم از اینکه چرا خلق شدم گلایه میکردم ولی وقتی یکمی آروم تر شدم خدا رو شکر کردم

بیا مرد زندگی شیم
بیا اگر ادعایی داریم کمر زندگی رو خم کنیم
بیا درستکاری رو از اول شروع کنیم
بیا از خدا تشکر کنیممممممممممممم

 

[dzzv_13]

دیر زمانیست که این جمله را در سر دارم و زندگی را بر پایه اش بنا نهاده ام.می اندیشم پس هستم.ولی شما اول هستید و بعد می اندیشید؟؟///////

زمانه فرا داد بر گلوگاهم که چقدر بزرگه
ولی بودم بعد اندیشیدم که لقمه هام رو کوچیک بردارم و کم کم بزرگش کنم تا براحتی همه چی از گلوگاهم پایین بره

 

[بوف کور66]

ما که نه اومدنمون نه زندگیمون دسته خودموون نیست پس مثله هدایت رفتنمون دست خودمون باشه

 

[milad.jalalvand]

در زندگی که هیچش هیچ نیست.بگذار جنگجو باشیم.رنگ شمشیر من سرخ است از بس طناب های باورهایم را پاره کرده ام.تو نیز میتوانی.جنگجوی شجاع جنگجویی است که از هیچ نترسد.تو نیز نترس اگر می خواهی جنگجویی دلیر باشی.

زمانه فرا داد بر گلوگاهم که چقدر بزرگه
ولی بودم بعد اندیشیدم که لقمه هام رو کوچیک بردارم و کم کم بزرگش کنم تا براحتی همه چی از گلوگاهم پایین بره

 

[milad.jalalvand]

ما که نه اومدنمون نه زندگیمون دسته خودموون نیست پس مثله هدایت رفتنمون دست خودمون باشه

در حقیقت جواب در این است ما امدیم چون خواستند که باشیم و می میریم چون بدنمان نمیگذارد؟؟//؟؟///

 

[تسنیم_ط]

در حقیقت به پاسخ خودت ربط داره.من میگم خدایی نیست.پس بابا و مامانم خواستن من باشم نه خدا.

ما دعوت شدیم به این دنیا!!!!!!!!!!!
واین سرنوشت ماست
خدا هست

 

[Atefeh86]

من اگه یه روز از خدا این سوالو بپرسم
حتما با دقت جوابشو گوش میدم، چون مطمئنا خدا قانعم میکنه
مثل همیشه که وقتی آرزومو برآورده نمیکنه بعدش با اتفاقایی که برام میوفته دلیلشو برام توضیح میده

 

[milad.jalalvand]

فقط یک لحظه سکوت.بگذار بیندیشیم

من اگه یه روز از خدا این سوالو بپرسم
حتما با دقت جوابشو گوش میدم، چون مطمئنا خدا قانعم میکنه
مثل همیشه که وقتی آرزومو برآورده نمیکنه بعدش با اتفاقایی که برام میوفته دلیلشو برام توضیح میده

 

[dzzv_13]

در زندگی که هیچش هیچ نیست.بگذار جنگجو باشیم.رنگ شمشیر من سرخ است از بس طناب های باورهایم را پاره کرده ام.تو نیز میتوانی.جنگجوی شجاع جنگجویی است که از هیچ نترسد.تو نیز نترس اگر می خواهی جنگجویی دلیر باشی.

بدان و بنگر که جنگجو از ترس نباختن خود شمشیرآخته است
پس بدان چرا شمشیر بردست داری !!

بیا دسته شمشیر رو به دست غرور و خودخواهی ندهیم

 

[milad.jalalvand]

آنکس که شمشیر ندارد از سر ضعفش است.چشمها باید شست.و به دریا نگریست؟.....
هان ای ابر مرد خواب را از چشم دور کن.

بدان و بنگر که جنگجو از ترس نباختن خود شمشیرآخته است
پس بدان چرا شمشیر بردست داری !!

بیا دسته شمشیر رو به دست غرور و خودخواهی ندهیم

 

[آزرمیدخت]

اگه اساسا خلقتی در کار نباشه چی؟ اگه خدا اصلا تو رو از "عدم" به هستی نکشیده باشه؟

اگه تو از خدایی، و خدا هم همیشه "هست" بوده، پس تو هم همیشه "هست" بودی. و حرکتی از نیستی به هستی رخ نداده که حالا گلایه کنی که چرا بدون خواستت اینکار رو انجام داده.

 

[NEGINNN]

دیر زمانیست که این جمله را در سر دارم و زندگی را بر پایه اش بنا نهاده ام.می اندیشم پس هستم.ولی شما اول هستید و بعد می اندیشید؟؟///////

من خودم یه مدت نه الانم از خدا بعضی اوقات شکایت میکنم که اگه قرار بود چنین و چنان بشه چرا منو

آوردی؟! چرا من واسه اومدنم مورد پرسش قرار نگرفتم/ اصلا خدا هستی؟ می بینی منو؟

منم تو ذهنم خیلی از این سوالا دارم !

اما همیشه بی جوابن........گفتم کاش می پرسید اما

من منظورتو از بیان این صحبتا متوجه نشدم...........جالب بود اما متاسفانه بی ربط

 

[anjam.vazife]

پروردگار محترم نظر به اینکه طی بررسیهای انجام شده توسط اینجانب علی رغم تمام​

نعمتها در تمام مراحل زندگی این حقیر به هیچ جایی نرسیده و موجبات شرمندگی​

نسل بشریت را فراهم آورده ام !! خواهشمند است پیرو تبصره سوم بند اول قرارداد​

آفرینش مورخ ۱/۱/۱ فی مابین ابر جد اینجانب مشهور به آدم و حضرت عالی استعفای​

این حقیر را از مقام انسانیت بپذیرید !!!​

​

 

[NEGINNN]

احساس میکنم حال استارتر اصلا خوب نیست نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/images/smilies/wink.gif

 

[dzzv_13]

آنکس که شمشیر ندارد از سر ضعفش است.چشمها باید شست.و به دریا نگریست؟.....
هان ای ابر مرد خواب را از چشم دور کن.

گاه مردمان بی سلاح کشته میشوند در حالی که ندای آزادی داده بودند
نامشان جاوید هست
نه به این خاطر که پیروز شدن و شمشیر بر دست داشتن
به خاطر اینکه شمشیر وجودشون عشق و معرفت بودددددددددد

 

[JavadMessi]

من خودم یه مدت نه الانم از خدا بعضی اوقات شکایت میکنم که اگه قرار بود چنین و چنان بشه چرا منو

آوردی؟! چرا من واسه اومدنم مورد پرسش قرار نگرفتم/ اصلا خدا هستی؟ می بینی منو؟

منم تو ذهنم خیلی از این سوالا دارم !

اما همیشه بی جوابن........گفتم کاش می پرسید اما

من منظورتو از بیان این صحبتا متوجه نشدم...........جالب بود اما متاسفانه بی ربط

خوب انسان قبل از بوجود آمدن چیزی نبوده که بخواهد سوال بکنه

 

[milad.jalalvand]

اگر خداوند عالم برعلم غیب است.پس میدانسته روزی افریده اش این سوال را از او می پرسد.امروزه خیلی از پدر و مادر ها از بودن در این دنیا ناراضیند و عامل اصلی انرا پدر و مادر شان می دانند.به همین خاطر فرزندی به وجود نمی اورند که مبادا روزی این سوال را از او بپرسند که چرا مرا به دنیا اوردید.حال خدا چگونه خود را به چالش نمی کشد.چگونه حاظر است رنج فرزندانش را ببیند.خواهشا جوابت منطقی باشه.نگو خدا چیزاییو میدونه که ما نمی دونیم.اگه علمش مطلق بود میدونست روزی من این سوالو ازش مپرسم.اگه زندگی اجبار پس خدا دیکتاتوره.

خوب انسان قبل از بوجود آمدن چیزی نبوده که بخواهد سوال بکنه

 

[milad.jalalvand]

در مقابل سوالاتی که جواب ندارن باید سکوت کرد چون از بن خود سوال اشتباهه.مسلما اگه ما ادما واژه خدارو اختراع نمی کردیم.الان سوال خدا هست یا نیست وجود نداشت.مثل اینه که بگی پری دریایی هست یا نه.نه بیشتر نه کمتر.

من خودم یه مدت نه الانم از خدا بعضی اوقات شکایت میکنم که اگه قرار بود چنین و چنان بشه چرا منو

آوردی؟! چرا من واسه اومدنم مورد پرسش قرار نگرفتم/ اصلا خدا هستی؟ می بینی منو؟

منم تو ذهنم خیلی از این سوالا دارم !

اما همیشه بی جوابن........گفتم کاش می پرسید اما

من منظورتو از بیان این صحبتا متوجه نشدم...........جالب بود اما متاسفانه بی ربط

 

[milad.jalalvand]

زور بازو مهم نیست هم شهری قدرت ذهن مهمه.اونی قویه که ذهنش قدرتمند باشه وقتی ذهنت قوی باشه بازوهات کشندست.

گاه مردمان بی سلاح کشته میشوند در حالی که ندای آزادی داده بودند
نامشان جاوید هست
نه به این خاطر که پیروز شدن و شمشیر بر دست داشتن
به خاطر اینکه شمشیر وجودشون عشق و معرفت بودددددددددد

 

[anjam.vazife]

اگر خداوند عالم برعلم غیب است.پس میدانسته روزی افریده اش این سوال را از او می پرسد.امروزه خیلی از پدر و مادر ها از بودن در این دنیا ناراضیند و عامل اصلی انرا پدر و مادر شان می دانند.به همین خاطر فرزندی به وجود نمی اورند که مبادا روزی این سوال را از او بپرسند که چرا مرا به دنیا اوردید.حال خدا چگونه خود را به چالش نمی کشد.چگونه حاظر است رنج فرزندانش را ببیند.خواهشا جوابت منطقی باشه.نگو خدا چیزاییو میدونه که ما نمی دونیم.اگه علمش مطلق بود میدونست روزی من این سوالو ازش مپرسم.اگه زندگی اجبار پس خدا دیکتاتوره.

خدا خودش واضح گفته شماها بنده من هستید و ما هم قبول داریم که بنده خدا هستیم پس مشکلتون کجاست - بنده باید بی چون و چرا همه چیزو قبول کنه - قبول نداری بندگی رو پس راه درستو پیدا کن مطمعا این واس همه پیش اومده که از زندگی اجباری خسته شده باشن - مشکل از ماست که بین راه هایی که پیش رو ماست یکی رو انتخاب کردیم و اسرار داریم که همین راه درسته . برو خدایی رو پیدا کن که آفریده های خودشو بنده و خودشو سرور مطلق و تعیین کننده سرنوشت تک تک ما ندونه ! موفق باشی مطمعنم که حتی حاضر نیستی دوباره بخوای سعی در شناخت خدا کنی . اگه واقعا دلت میخواد چیزایی رو بفهمی خبرم کن - - - <<خصوصی>>

 

[@ilya]

اگر خداوند عالم برعلم غیب است.پس میدانسته روزی افریده اش این سوال را از او می پرسد.امروزه خیلی از پدر و مادر ها از بودن در این دنیا ناراضیند و عامل اصلی انرا پدر و مادر شان می دانند.به همین خاطر فرزندی به وجود نمی اورند که مبادا روزی این سوال را از او بپرسند که چرا مرا به دنیا اوردید.حال خدا چگونه خود را به چالش نمی کشد.چگونه حاظر است رنج فرزندانش را ببیند.خواهشا جوابت منطقی باشه.نگو خدا چیزاییو میدونه که ما نمی دونیم.اگه علمش مطلق بود میدونست روزی من این سوالو ازش مپرسم.اگه زندگی اجبار پس خدا دیکتاتوره.

من که با زبان استدلال وقیاس منطقی جواب شما رو در پستهای قبلم دادم اگر واقعا به دنبال
یک جواب عقلائی باشی اون جواب کفایتت میکنه اما ظاهرا فقط میخوای حرف خودتو بزنی
و در مقابل جوابای من بدون اینکه بهشون اشکال کنی دوباره حرف خودتو میزنی

 

[امیرحسین دولتی]

کاش می پرسید و من میگفتم آره .............

تا وقتی زندگی میکنم نفس می کشم می خندم گریه می کنم ............

بدونم خودم خواستم تا دیگه به خودم جرات شکایت از خدا را ندم که چرا منو آوردی؟ چرا نپرسیدی؟

آره کاش می پرسید

یکی از بهترین جواب هایی بود که اینجا خوندم

 

[امیرحسین دولتی]

ما که نه اومدنمون نه زندگیمون دسته خودموون نیست پس مثله هدایت رفتنمون دست خودمون باشه

شما میتونی راه صادق هدایت رو انتخاب کنی!!! کسی جلوتون رو نگرفته!!!!

 

[امیرحسین دولتی]

فقط یک لحظه سکوت.بگذار بیندیشیم

دوست عزیزم شما تاپیک زدی گلایه از خدا: چرا از من نپرسیدی می خواهی باشی یا خیر؟!
این عنوان یعنی اینکه شما همون اول قبول کردی خدا هست و شما رو خلق کرده. فقط مشکلت اینه که چرا ازت نپرسیده و خلق کرده!!!! بعد میای و تو جوابایی که تو تاپیک می ذاری برای اینکه اوج لجبازیت رو با خدا نشون بدی می گی که من حتی نمی گم خدا نیست چون اگر بگم براش وجود قائل شدم!!!! این واقعا خنده داره!!!!!
دوست عزیزم این بقیه نیستن که چون ضعیفند از خدا کمک می خواهند این شمایی که به خاطر ضعفت حتی نمی تونی تصور کنی که همیشه وقتی به تنگنا می خوری یه کسی هست که از تو قوی تره و می تونه کمکت کنه!!!! فکر می کنی تمام وجودهای این دنیا چه مادی و چه معنوی مثل خودت ضعیفند و بعد از روی ضعفی که داری تو حل مشکلاتت و نمی خوای قبول کنی که خدای قوی و قادر هست، میای و میگی ای خدایی که من قبول ندارم هستی!!!! واسه چی منو خلق کردی!!!
سکوت کن و بیاندیش!!!!

 

[milad.jalalvand]

گاه باید همزبان کسانی شوی که زبانت را نمیفهمند.چون همزبانشان نیستی.امروز روز همزبانی من بود افسوس که همزبانی نیست.می اندیشم ÷س هستم>>؟......؟.>

دوست عزیزم شما تاپیک زدی گلایه از خدا: چرا از من نپرسیدی می خواهی باشی یا خیر؟!
این عنوان یعنی اینکه شما همون اول قبول کردی خدا هست و شما رو خلق کرده. فقط مشکلت اینه که چرا ازت نپرسیده و خلق کرده!!!! بعد میای و تو جوابایی که تو تاپیک می ذاری برای اینکه اوج لجبازیت رو با خدا نشون بدی می گی که من حتی نمی گم خدا نیست چون اگر بگم براش وجود قائل شدم!!!! این واقعا خنده داره!!!!!
دوست عزیزم این بقیه نیستن که چون ضعیفند از خدا کمک می خواهند این شمایی که به خاطر ضعفت حتی نمی تونی تصور کنی که همیشه وقتی به تنگنا می خوری یه کسی هست که از تو قوی تره و می تونه کمکت کنه!!!! فکر می کنی تمام وجودهای این دنیا چه مادی و چه معنوی مثل خودت ضعیفند و بعد از روی ضعفی که داری تو حل مشکلاتت و نمی خوای قبول کنی که خدای قوی و قادر هست، میای و میگی ای خدایی که من قبول ندارم هستی!!!! واسه چی منو خلق کردی!!!
سکوت کن و بیاندیش!!!!

 

[امیرحسین دولتی]

گاه باید همزبان کسانی شوی که زبانت را نمیفهمند.چون همزبانشان نیستی.امروز روز همزبانی من بود افسوس که همزبانی نیست.می اندیشم ÷س هستم>>؟......؟.>

ما هم نگفتیم نیندیش یا اینکه نیستی!!! دوست عزیزم شما فقط بیشتر بیندیش چون اینطوری هم بهتر به نتیجه می رسی هم یکم کمتر با لجبازی جواب میدی. من خودم به شخصه فکر می کنم که حداقل 80 درصد بچه های اینجا حرف شما رو درک می کنند اما شما بعید می دونم حرف 10 درصدشون رو درک کنی.
موفق باشی

 

[s_ghazal]

گفتم خدایا ...

گفتم خدایا از همه دلگیرم...​

گفت: حتی از من؟


گفتم خدایا دلم را ربودن...​

گفت: پیش از من؟


گفتم خدایا چقدر دوری...​

گفت: تو یا من؟


گفتم خدایا تنهاترینم...​

گفت: پس من؟


گفتم خدایا کمک خواستم...​

گفت: غیر من؟


گفتم خدایا دوستت دارم...​

گفت: بیش از من؟


گفتم خدایا اینقدر نگو من...​

گفت: من توام,تو من...​

 

[sunset_69]

من خودم یه مدت نه الانم از خدا بعضی اوقات شکایت میکنم که اگه قرار بود چنین و چنان بشه چرا منو

آوردی؟! چرا من واسه اومدنم مورد پرسش قرار نگرفتم/ اصلا خدا هستی؟ می بینی منو؟

منم تو ذهنم خیلی از این سوالا دارم !

اما همیشه بی جوابن........گفتم کاش می پرسید اما

من منظورتو از بیان این صحبتا متوجه نشدم...........جالب بود اما متاسفانه بی ربط

نگین جان بعضی وقت ها آدم همین حس تو بهش دست میده اما بذار یه چیزی که تازه بهش رسیدم رو بهت بگم
آره خدا هست و ما انسان ها رو همیشه گرفته تو بغلش اما بعضی وقت ها از شدت علاقه همچین محکم فشارت میده که دردت میگیره و ما فکر میکنیم این درد بخاطر نبودنشه
درست مثل وقتی که ما یه بچه ناز رو میبینیم و لپش رو میکشیم و اون گریه میکنه و فکر میکنه چقدر ما بی رحم بودیم ولی ما خودمون میدونیم که این از علاقه بوده
خدا هم این شکلیه