هر کی سوتی داده تعریف کنه!

ترمه جون

عضو جدید
من کلن خیلی لوسم.مدام همه ی لغتارو عوضی میگمو خودمو لوس میکنم.
یه شب گرم تابستون مهمون داشتیم.مامانم گفت یه شربت خنک بیار.من همیشه واسه خودم خاک شیر خیس میکنم.رفتم چند لیوان خاک شیر خنک حاضر کردم.وقتی اومدم تو پذیرایی با لوس بازیه تمام گفتم : بفرمایید خاش ..ر خنک.
بعد از خجالت با سینی برگشتم تو آشپزخونه.
 

vahid321

عضو جدید
کاربر ممتاز
خوب انگار که کیفیت کار اومده پایین بزارید سوتی دو تا از همکلاسیامو تعریف کنم فضا عوض بشه.
ترم دوم بودیم و هنوز نمیدونستیم دقیقا چه خبره که یه استاد ظالم علم مواد(متالوژی) به تورمون خورد. نمیدونم چرا هیچکس نمیفهمید چی میگه و تازه هم خیلی ادعاش میشد. یه بار سرکلاس داشت توضیح میداد و ما مینوشتیم: ... بر اثر تبرید سریع فولاد ...
که یه دفعه دوستم انگار قاطی کرده بود و منظوری نداشت بنده خدا و خیلی متین و آروم گفت: ببخشید استاد؛ رید؟! تبرید؟!!!
کلاس :اول:surprised: بعد:biggrin: و بعد استاد هم:exclaim: شروع کرد از افتخاراتش گفت که فکر کردید با کی طرفید و ... . در آخر هم کلیارو قلع و قمع کرد!

 

vahid321

عضو جدید
کاربر ممتاز
سوتی آگاهانه!
کلا همه ما تا ترم آخر آثار چند بیماری روانی رو از خودمون بروز داده بودیم و هممون یه دست خل شده بودیم بجز یه نفر. ایشون خیلی متین و آقا بود و خیلی محترمانه صحبت و رفتار میکرد تا اینکه...
من خودم اونجا نبودم ولی تا از خودش نپرسیدم باورم نشد. ظاهرا ایشون هم یه بار به سبک خودش قاطی میکنه! بچه ها تعریف میکنن که بعد از آنتراک یکی از کلاسا رفتن ته سالن. یه دفعه با همون حالت خودش درمیاد میگه: ما پول میدیم پس حقمونه! و در همین هنگام کپسول آتش نشانی رو برمیداره و میره تا ته اونو خالی میکنه! کجا؟ توی توالت دخترونه:biggrin::biggrin:
 

shadmehrbaz

عضو جدید
کاربر ممتاز
من کلن خیلی لوسم.مدام همه ی لغتارو عوضی میگمو خودمو لوس میکنم.
یه شب گرم تابستون مهمون داشتیم.مامانم گفت یه شربت خنک بیار.من همیشه واسه خودم خاک شیر خیس میکنم.رفتم چند لیوان خاک شیر خنک حاضر کردم.وقتی اومدم تو پذیرایی با لوس بازیه تمام گفتم : بفرمایید خاش ..ر خنک.
بعد از خجالت با سینی برگشتم تو آشپزخونه.
:eek: :w15: :eek: :w15:
 

R3iHan3H

عضو جدید
کاربر ممتاز
یه بار با دوستم و دوست پسرش رفته بودیم بیرون، دوستم اعصابش یه کم خورد بود،این رفیقش هم هی گیر داده بود سوال پیچش میکرد.بنده خدا دوستم اومد بگه " تو کار من دخالت نکن" ،گفت ببین خودت رو با من دخالت نده!فهمید گند زده، اومد درستش کنه گفت :ببین خودت رو داخل من نکن:weirdsmiley:
 

tur

عضو جدید
همه ی اصفهانیا عادت دارن تو حرفاشون خره به کار میبرن و تو جمع خودشون کسی ناراحت نمیشه!!
یه بار توی مدرسه یه اتفاقی افتاد منم دوییدم سمت دفتر پیش ناظممون که مشهدی بود بهش گفتم خره آذری نبودی ببینی چی ششد!!
بعد دیدم داره لبخند میزنه:redface: سرمو انداختم اومدم از دفتر بیرون و هی به خودم بد وبی راه گفتم!!!
 

k2_h

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یه بار با دوستم و دوست پسرش رفته بودیم بیرون، دوستم اعصابش یه کم خورد بود،این رفیقش هم هی گیر داده بود سوال پیچش میکرد.بنده خدا دوستم اومد بگه " تو کار من دخالت نکن" ،گفت ببین خودت رو با من دخالت نده!فهمید گند زده، اومد درستش کنه گفت :ببین خودت رو داخل من نکن:weirdsmiley:

;):biggrin:
 

tur

عضو جدید
یه بار با دبیر پرورشیمون سر این که الکی بهم تهمت زده بود دعوام شد از دفتر زدم بیرون تا دم کلاس هی داشتم فحش خیلی خیلی زشت میدادم رسیدم دم کلاس رومو برگردوندم دیدم معلمه پشت سرم بوده از اون وقت تا حالا منم حول شدم گفتم آره دیگه راست میگم من فلان و....
مجبور شدم همه ی این فحشارو ببندم به خودمو در و از روش یستم!!!
 

tur

عضو جدید
سر کلاس شیمی بودیم معلمه مرد بود ازمون یه سوال کرد جوابش توش هیدرو کربن داشت دوستم اومد جواب بده به جای هیدرو کربن گفت هیدرو ک...ربن
آقا ما میخندیدیم حالا این معلمه خوشش اومد پدرسگ هی ازمون هیدروکربن دار میپرسید منم که خیلی خندیده بودم بهم گفت شما بیا بشین اینجا پهلوی من!!:cry:
 

k2_h

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یه چند روزی بود ماشینمو عوض کرده بودم یه روز جلو یه شیرینی فروشی ماشینو نگه داشتم رفتم یه دو کیلو شیرینی بگیرم .

بعد اینکه اومدم بیرون حواسم نبود مستقیم رفتم سمت یه پراید که اونجا نگاه داشته بود . در رو باز کردم یه پامو گذاشتم تو خم شدم که سوار بشم یهو یه خانم گفت کجا آقا . منم بدون اینکه یه کلمه هم حرف بزنم اومدم بیرون و رفتم سوار ماشین خودم شدم .
 

nomber_van

عضو جدید
یه چند روزی بود ماشینمو عوض کرده بودم یه روز جلو یه شیرینی فروشی ماشینو نگه داشتم رفتم یه دو کیلو شیرینی بگیرم .

بعد اینکه اومدم بیرون حواسم نبود مستقیم رفتم سمت یه پراید که اونجا نگاه داشته بود . در رو باز کردم یه پامو گذاشتم تو خم شدم که سوار بشم یهو یه خانم گفت کجا آقا . منم بدون اینکه یه کلمه هم حرف بزنم اومدم بیرون و رفتم سوار ماشین خودم شدم .
بابااااااااا پرایییییییییییددددددددد :D:D
یه بار واسه منم همین جور پیش اومد ولی سوار ماشینی که میخواستم بشم یه خانوم نشسته بود !! تازه شوهرش هم جلو ماشین بود داشت نیگام میکرد !! شانس اوردم شوهره کار دستم نداد !! :D
 

دختر شاه پریون

عضو جدید
کاربر ممتاز
بابااااااااا پرایییییییییییددددددددد :D:D
یه بار واسه منم همین جور پیش اومد ولی سوار ماشینی که میخواستم بشم یه خانوم نشسته بود !! تازه شوهرش هم جلو ماشین بود داشت نیگام میکرد !! شانس اوردم شوهره کار دستم نداد !! :D
طفلی اگه مثلا میگفت بنز چیکارش میکردی؟:D
 

hami_sani

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من کلن خیلی لوسم.مدام همه ی لغتارو عوضی میگمو خودمو لوس میکنم.
یه شب گرم تابستون مهمون داشتیم.مامانم گفت یه شربت خنک بیار.من همیشه واسه خودم خاک شیر خیس میکنم.رفتم چند لیوان خاک شیر خنک حاضر کردم.وقتی اومدم تو پذیرایی با لوس بازیه تمام گفتم : بفرمایید خاش ..ر خنک.
بعد از خجالت با سینی برگشتم تو آشپزخونه.
حالا خوبه حرف رکیک نزدی:biggrin::w15::eek:

.
.
.
.
.
.
دیگه از این رکیک تر نمیتونس بگه نه؟؟؟؟:D
 

mina jojo

عضو جدید
کاربر ممتاز
همیشه میرم خونه خالم وقتی اف افو میزنم دختر خالم برمیداره میگه کیه منم میگم پدر پدر سگت که نیست منم دیگه
رفتم در زدم شوهر خالم برداشت قبل اینکه بگه کیه منم همون جمله رو گفتم :cry:
 

hami_sani

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یه بار با دوستم و دوست پسرش رفته بودیم بیرون، دوستم اعصابش یه کم خورد بود،این رفیقش هم هی گیر داده بود سوال پیچش میکرد.بنده خدا دوستم اومد بگه " تو کار من دخالت نکن" ،گفت ببین خودت رو با من دخالت نده!فهمید گند زده، اومد درستش کنه گفت :ببین خودت رو داخل من نکن:weirdsmiley:
:biggrin::biggrin::biggrin::biggrin:
 

hami_sani

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
همیشه میرم خونه خالم وقتی اف افو میزنم دختر خالم برمیداره میگه کیه منم میگم پدر پدر سگت که نیست منم دیگه
رفتم در زدم شوهر خالم برداشت قبل اینکه بگه کیه منم همون جمله رو گفتم :cry:
اون هیچی نگفت؟:D:D:D
 

hami_sani

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یکی دو سال پیش بود با رفیقم منتظر تاکسی بودیم تو خیابون .چند متر جلو تر یه پسره تکی وایستاده بود یه دفه یه rd سبز رنگ اومد ترمز زد بلافاصله منو رفیقم به خاطر اینکه پسره نشینه رفتیم سوار شدیم (تو ماشینم یه مرد و زن جلو و یه دختره عقب بود)اقا تا نشستیم تو ماشین رفیقم ادرسو گفت و مشغول ادامه حرفامون شدیم بعد چند ثانیه دیدیم ماشین حرکت نکرد و هرسه دارن با یه حالت وحشتناکی نگامون میکنن و اون پسرم درو باز کرد :eek:
ما تازه فهمیدیم چیکار کردیم کلی عذر خواهی کردیم اومدیم پایین تو خیابون ولو شدیم:w15::w15:
.
.
.
.
.فکر کن تو خیابون یکی بیاد در ماشینو باز کنه بشینه بغل دخترت بعد بزنه رو شونت بگه برو فلان جا....................چه حالی میشی:biggrin::biggrin::biggrin:
 

hami_sani

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یه سوتی دیگه تو تاکسی با همون رفیقم
منو دوستم عقب نشسته بودیم یه دختره دست بلند کرد خاست سوار شه چون من قدم بلنده خیلی سختمه وسط بشینم واسه همین اومدم بیرون دختره نشست وسط:eek::eek:(خیلی نامردی حامی) زمانی که خاست پیاده شه من درو باز کردم که اون بره اونم اعصابش از دست من خورد بود از اون ور پیاده شد منم حواسم نبود همین طوری وایستاده بودم که دیدم بقیه اینطوری :eek::eek::eek: نگام میکنن تازه فهمیدم چی شده ونشستم .مرده بودم از خنده:biggrin::biggrin::biggrin:
 

vahid321

عضو جدید
کاربر ممتاز
یه بار با دبیر پرورشیمون سر این که الکی بهم تهمت زده بود دعوام شد از دفتر زدم بیرون تا دم کلاس هی داشتم فحش خیلی خیلی زشت میدادم رسیدم دم کلاس رومو برگردوندم دیدم معلمه پشت سرم بوده از اون وقت تا حالا منم حول شدم گفتم آره دیگه راست میگم من فلان و....
مجبور شدم همه ی این فحشارو ببندم به خودمو در و از روش یستم!!!

سر کلاس شیمی بودیم معلمه مرد بود ازمون یه سوال کرد جوابش توش هیدرو کربن داشت دوستم اومد جواب بده به جای هیدرو کربن گفت هیدرو ک...ربن
آقا ما میخندیدیم حالا این معلمه خوشش اومد پدرسگ هی ازمون هیدروکربن دار میپرسید منم که خیلی خندیده بودم بهم گفت شما بیا بشین اینجا پهلوی من!!:cry:
بر همه معلمای دیکتاتور لعنت!
دومی هم عجب نامردی بوده
 

hami_sani

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سر کلاس شیمی بودیم معلمه مرد بود ازمون یه سوال کرد جوابش توش هیدرو کربن داشت دوستم اومد جواب بده به جای هیدرو کربن گفت هیدرو ک...ربن
آقا ما میخندیدیم حالا این معلمه خوشش اومد پدرسگ هی ازمون هیدروکربن دار میپرسید منم که خیلی خندیده بودم بهم گفت شما بیا بشین اینجا پهلوی من!!:cry:
هه هه هه مرتیکه خبیث:w07::w07:
 

ترمه جون

عضو جدید
سوتی آگاهانه!

کلا همه ما تا ترم آخر آثار چند بیماری روانی رو از خودمون بروز داده بودیم و هممون یه دست خل شده بودیم بجز یه نفر. ایشون خیلی متین و آقا بود و خیلی محترمانه صحبت و رفتار میکرد تا اینکه...
من خودم اونجا نبودم ولی تا از خودش نپرسیدم باورم نشد. ظاهرا ایشون هم یه بار به سبک خودش قاطی میکنه! بچه ها تعریف میکنن که بعد از آنتراک یکی از کلاسا رفتن ته سالن. یه دفعه با همون حالت خودش درمیاد میگه: ما پول میدیم پس حقمونه! و در همین هنگام کپسول آتش نشانی رو برمیداره و میره تا ته اونو خالی میکنه! کجا؟ توی توالت دخترونه:biggrin::biggrin:

خیلی باحال بود.;)من انقد بلند خندیدم که همه بیدار شدن اومدن تو اتاقم ببینن چه خبره.:biggrin:بعد داداشم گفت:زهرمارو رفت.:surprised:
 

Similar threads

بالا