هر کی سوتی داده تعریف کنه!

ahmad45199

عضو جدید
زمان دانشگاه يه پسري بود به اسم جاويد كه كلاً خيلي سوتي هاي خفن ميداد!!!! اكثرا هم سوتي هاي چيز دار تو جمعهايي كه دخترام توش بودن و به همين خاطر هم ما اسم واحد سوتي رو گذاشته بوديم جاويد ولي چون اين واحد خيلي بزرگ بود و كسي نميتونست سوتي هاي به اون گندگي بده از اجزاء اين واحد استفاده ميكرديم مثلا نانو جاويد يا ميكرو جاويد، حالا اينجا هم من پيشنهاد ميكنم سوتي هاي خانواده پريان رو به عنوان سوتي معيار تعريف كنيم و بقيه سوتي ها رو نسبت به اون بسنجيم:D
 

ahmad45199

عضو جدید
اون زمان كه ما دانشجو بوديم كلا تفريح خيلي كم بود ما هم ذهن خلاق مهندسيمون رو به كار مينداختيم تفريحات سالم توليد ميكرديم مثل همون لگد پراني به ماشيناي مردم! يه كار ديگه اي هم كه ميكرديم اين بود كه وقتي دو نفري از جلوي در كلاسي رد ميشديم كه درش باز بود اگه يكي حواسش نبود اون يكي تنه ميزد كه اينيكي بره تو كلاس و خنده ديگهههههههههه!!!!!! خلاصه يه بار كه با رفيقم داشتيم از جلوي يه كلاس رد ميشديم من از حالات شيطاني چهرش فهميدم كه اين ميخواد يه غلطي بكنه، خلاصه تا اين يارو به من تنه زد من جاخالي دادم خودم پريدم تو كلاس اينم ولو شد كف كلاس حالا من حالا نخند كي بخند!!! الفصه يه لحظه احساس كردم جو كلاس سنگينه برگشتم نگاه كردم ديدم وااااااااااي كلاس پره و همه دارن با دهن باز منو نگاه ميكنن اومدم بدوم از كلاس برم بيرون كه پام گرفت به اين رفيقم كه تو كلاس ولو بود و منم خوردم زمين و ..........
 

Anahita.pb

عضو جدید
دیشیب با یکی از فامیلا و شوهرش داشتیم حرف میزدیم بعد بحثه قیافه و اینا شد بعد من گفتم اه اه چقد بدم میاد از پسرای چش رنگی واقعا چندشه..دیدم پسره اینجوری شد:eek: دختره اینجوری :razz: همون موقع متوجه شدم واای این پسره چشاش سبزه
 

Anahita.pb

عضو جدید
با نامزدم رفته بودیم که 2تا ساعت ست بخریم.آقا پسندیدیمو اینا.بعد اخرش شد 390 تومن نامزده منم یه ایران چکه 100 تومنی داد به یارو (حواسش نبود فک کرد 90 تومن شده:biggrin:) وایساد تا یارو 10 تومن پس بده.دیگه بعده 1-2 دقه من دو ریالیم افتاد این چه خنگی زده گفتم عزیزم 390 تومنه:D
 

ahmad45199

عضو جدید
یه بار دوران دانشجویی تو دانشکده با چند تا دختر و پسر نشسته بودیم راجع به یه اردو که قرار بود بریم داشتیم صحبت میکردیم خواستم به یکی از دخترا بگم خانوم مایه بار بچه ها رو برده بودیم فلان جا گفتم بچه ها ما یه بار خانوم برده بودیم ...... پسرا یهو برگشتن فکشون افتاده بود:weirdsmiley: داشتن نگام میکردن فهمیدم سوتی دادم خواستم درستش کنم گفتم نه بابا دانشجو بود......... یهو همه منفجر شدن:w15: و منم این ریختی شدم:redface:
 

m@hn@z.d

عضو جدید
کاربر ممتاز
یه بار دوران دانشجویی تو دانشکده با چند تا دختر و پسر نشسته بودیم راجع به یه اردو که قرار بود بریم داشتیم صحبت میکردیم خواستم به یکی از دخترا بگم خانوم مایه بار بچه ها رو برده بودیم فلان جا گفتم بچه ها ما یه بار خانوم برده بودیم ...... پسرا یهو برگشتن فکشون افتاده بود:weirdsmiley: داشتن نگام میکردن فهمیدم سوتی دادم خواستم درستش کنم گفتم نه بابا دانشجو بود......... یهو همه منفجر شدن:w15: و منم این ریختی شدم:redface:


عجب سوتی یه خفنییییییییی :w15::w15::w15::w15::w15::w15::w15:
 

MEG

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یه بار دوران دانشجویی تو دانشکده با چند تا دختر و پسر نشسته بودیم راجع به یه اردو که قرار بود بریم داشتیم صحبت میکردیم خواستم به یکی از دخترا بگم خانوم مایه بار بچه ها رو برده بودیم فلان جا گفتم بچه ها ما یه بار خانوم برده بودیم ...... پسرا یهو برگشتن فکشون افتاده بود:weirdsmiley: داشتن نگام میکردن فهمیدم سوتی دادم خواستم درستش کنم گفتم نه بابا دانشجو بود......... یهو همه منفجر شدن و منم این ریختی شدم:redface:
:w15:
 

hami_sani

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اون زمان كه ما دانشجو بوديم كلا تفريح خيلي كم بود ما هم ذهن خلاق مهندسيمون رو به كار مينداختيم تفريحات سالم توليد ميكرديم مثل همون لگد پراني به ماشيناي مردم! يه كار ديگه اي هم كه ميكرديم اين بود كه وقتي دو نفري از جلوي در كلاسي رد ميشديم كه درش باز بود اگه يكي حواسش نبود اون يكي تنه ميزد كه اينيكي بره تو كلاس و خنده ديگهههههههههه!!!!!! خلاصه يه بار كه با رفيقم داشتيم از جلوي يه كلاس رد ميشديم من از حالات شيطاني چهرش فهميدم كه اين ميخواد يه غلطي بكنه، خلاصه تا اين يارو به من تنه زد من جاخالي دادم خودم پريدم تو كلاس اينم ولو شد كف كلاس حالا من حالا نخند كي بخند!!! الفصه يه لحظه احساس كردم جو كلاس سنگينه برگشتم نگاه كردم ديدم وااااااااااي كلاس پره و همه دارن با دهن باز منو نگاه ميكنن اومدم بدوم از كلاس برم بيرون كه پام گرفت به اين رفيقم كه تو كلاس ولو بود و منم خوردم زمين و ..........

یه بار دوران دانشجویی تو دانشکده با چند تا دختر و پسر نشسته بودیم راجع به یه اردو که قرار بود بریم داشتیم صحبت میکردیم خواستم به یکی از دخترا بگم خانوم مایه بار بچه ها رو برده بودیم فلان جا گفتم بچه ها ما یه بار خانوم برده بودیم ...... پسرا یهو برگشتن فکشون افتاده بود:weirdsmiley: داشتن نگام میکردن فهمیدم سوتی دادم خواستم درستش کنم گفتم نه بابا دانشجو بود......... یهو همه منفجر شدن:w15: و منم این ریختی شدم:redface:
نصفه شبی اینقدر خندیدم که فکر کنم همه بیدار شدن:biggrin::biggrin::biggrin:
 

tur

عضو جدید
با خونواده رفته بودیم کوه یکی بهمون گفت این کوه فسیل داره خواهرم که کوچیکه بعد از چند دقیقه یه سنگ آورد و دویید طرف من
من فسیل لب پیدا کردم من فسیل لب پیدا کردم
کلی خندیدم بهش اما خداییم شبیه جای لب بود رو سنگه!!
 

m@hn@z.d

عضو جدید
کاربر ممتاز
یه بار داییم اومد خونه ی ما . گفت: ببینید چه گلدون قشنگی خریدم. اسمش لازانیاست:eek::surprised: منم گفتم چی؟ لازانیا؟
گفت: یه چیزی تو همین مایه ها . آقا هه گفت لازانیا... زانالیا.... هاااااااااا یادم اومد: آزالیا!
 

paeeizan

اخراجی موقت
یکبار یکنفر (نمیگم کیه ) دوتا دوس دختر داشت .... بعد میخاست دوتا مسیج فدایت شوم جداگانه واسه هرکدوم بنویسه .
.
.
.
مسیجی رو که واسه اولی نوشته بود ...ارسال شد به دومی .... و دومی رو ارسال کرد به اولی ....
ارسال شدن و دعوا شروع شد ...ماجرا لو رفت و ..........
 

ahmad45199

عضو جدید
اولا اينو بگم كه او سالها هر كي ميومد علم و صنعت به احتمال خيلي زياد سيگاري ميشد ما هم استثنا نبوديم و سال دوم توي تور افتاديم. خلاصه.... ترم سوم بودم و تازه سيگاري شده بودم و فعلا نخي سيگار ميخريدم. راستي اون زمان يه سيگارايي بود به اسم كنت پايه بلند كه نسبت به سيگاراي معمولي يكي دو سانت درازتر بود و منم از اونا ميكشيدم. يادمه يه بار كلاس معادلات ديفرانسيل داشتم و طبق معمول خواستم برم ته كلاس بشينم كه ديدم پره و بر خلاف ميل باطني مجبور شدم جلو بشينم. استاد هم از اون استادايي بود كه هر جلسه حضور و غياب ميكرد. اومد تو كلاس و ليست رو در آورد كه حضور غياب كنه بعد كيفشو گشت كه خودكار پيدا كنه كه پيدا نكرد و از من بدبخت كه رديف جلو نشسته بودم پرسيد آقا يه خودكار لطف ميكنيد! منم دست كردم تو جيب كاپشنم و اولين چيز استوانه اي درازي كه بدستم خورد در آوردم دراز كردم سمت استاد ديدم استاد يه جوري نگام ميكنه و بغلدستيام هم دارن ميخندن يهويي توجهم جلب شد به دستم ديدم وووووووووواييييييي دارم به استاد سيگار ميدم:redface:
 

دختر شاه پریون

عضو جدید
کاربر ممتاز
باجه مخابراتی بودم میخواستم از مسئول پیش شماره شهر قم بپرسم..چندبار هم تمرین کردم که قاطی نکنم ...ولی همین که به مسئولش رسیدم و سوال کردم گفتم : قُد کُم چنده؟؟ ....مسئول باجه::surprised:...من::redface:
از این اشتباهای لپی زیاد واسه ما پیش میاد :redface::smile:مثلا همین چند روز پیش داداشم داش یه چیزیو با اب و تاب تعریف میکرد وسط حرفاش یه با اغوز باز شنیدیم تا نخندیدیم بهش به رو خودش نیاورد:lol:
 

دختر شاه پریون

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلااااااااااااااااااااااااامممممممممممممممممممممممممممممممم . . . .!:gol:
سلاااااااااااااااااااااااااااممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم به روی ماهت به شوشمای سیاهت...خوبی؟ عیدت مبالککککککک
 

hosein_t

عضو جدید
سلاااااااااااااااااااااااااااممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم به روی ماهت به شوشمای سیاهت...خوبی؟ عیدت مبالککککککک
من شوشمام قهوه ایه! :دی!
من خوبم! تو خوبی!:cry::cry:؟؟؟ دلم برات اندازه (.) شده بود!:cry::cry::cry:
 

hale a.a

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام
نوروز پساپس مبارك!
خيلي دير اومدم!
آخه دلمون واسه يكي تنگ شده بود!
 

Javad_ht

عضو جدید
این سوتی رو داییم داده!:D
(داییم استاد دانشگاه علوم پزشکی تهرانه!)
جریان از این قراره که خالم یه sms برای داییم میفرسته بدین شرح
"تو زندگیت مثل زود پز باش.هر وقت ک.نت سوخت سوت بزن":whistle:
دایی منم یه موبایل جدید خریده بوده خیلی کار باهاش رو بلد نبوده!
بعد نمیدونه چی کار میکنه این پیامک بالایی رو اشتباهی فوروارد میکنه برای یکی دیگه از استادای دانشگاه و ...:redface:
 

milad3297

عضو جدید
اولا اينو بگم كه او سالها هر كي ميومد علم و صنعت به احتمال خيلي زياد سيگاري ميشد ما هم استثنا نبوديم و سال دوم توي تور افتاديم. خلاصه.... ترم سوم بودم و تازه سيگاري شده بودم و فعلا نخي سيگار ميخريدم. راستي اون زمان يه سيگارايي بود به اسم كنت پايه بلند كه نسبت به سيگاراي معمولي يكي دو سانت درازتر بود و منم از اونا ميكشيدم. يادمه يه بار كلاس معادلات ديفرانسيل داشتم و طبق معمول خواستم برم ته كلاس بشينم كه ديدم پره و بر خلاف ميل باطني مجبور شدم جلو بشينم. استاد هم از اون استادايي بود كه هر جلسه حضور و غياب ميكرد. اومد تو كلاس و ليست رو در آورد كه حضور غياب كنه بعد كيفشو گشت كه خودكار پيدا كنه كه پيدا نكرد و از من بدبخت كه رديف جلو نشسته بودم پرسيد آقا يه خودكار لطف ميكنيد! منم دست كردم تو جيب كاپشنم و اولين چيز استوانه اي درازي كه بدستم خورد در آوردم دراز كردم سمت استاد ديدم استاد يه جوري نگام ميكنه و بغلدستيام هم دارن ميخندن يهويي توجهم جلب شد به دستم ديدم وووووووووواييييييي دارم به استاد سيگار ميدم:redface:
شورشو در نيار ديگه !:mad:
اما احمد تو هم فيلم بوديا ما نميدونستيم؟:D
 

shadmehrbaz

عضو جدید
کاربر ممتاز
غروب با دوستم رفته بوديم بيرون بعد رفتيم دم دكه روزنامه فروشي داشتيم روزنامه هارو ميخونديم (يعني رومون به دكه بود) بعد دوستم داشت عقبكي ميومد كه يه دفه پاشو گذاشت رو پاي يه بنده خدايي كه پشتش وايستاده بود بعد بدون اينكه برگرده ببينه كي پشتشه دستشو به نشونه عذر خواي زد رو سينه طرف گفت ببخشيد داداش... وقتي برگشت ديد دستش رو پس....ن يه دختره ست !!! :eek:

دختره هم خودش خنده ش گرفته بود طفلي ! :biggrin:
 

R3iHan3H

عضو جدید
کاربر ممتاز
چند شب پیش طبق معمول خواهرم و شوهرش اومده بودن خونه ما،من که کلا ذهنم درگیر یه مساله ای بود با یه فیگور متفکرانه رفتم تو پذیرایی و به دومادمون سلام کردم یه دفعه دیدم سرش رو انداخته پایین داره می خنده.نگاه کردم به خودم دیدم با یه زیر شلواری گلگلی و تیشرت ام .
 

Similar threads

بالا