[ نظر معماری ]چگونه معماری سنتی را وارد زندگی مدرن روزمره مون کنیم

ozra69

عضو جدید
کاربر ممتاز
من خودم وقتی شروع به ساخت و ساز کردم بنا به دلیلایلی که گفتم نتونستم فرم های مطلوب خودم رو در بیارم اما سعی کردم همیشه در داخل ساختمان فرق هایی داشته باشم تا معمارانه طراحی کنم ولی تو طراحی نما چیزی کم نزاشتم با اینکه میشه بهتر شد اما ماها مجبوریم نماهایی رو بچسبونیم به جلد ساختمان راه دیگری نداریم مشکل ریشه ای است

اره من هم میدونم که این مردم تا بیان معمارها را باور کن و بهشون اعتماد کنن دیگه فاتحه معماری مون باید بخونیم ،توی این زمان دانشجویی گاهی اوقات پیش می اومد که کسی بیاد ازم نظر بخواد خب من هم اول به خاطر اینکه بدونم چی توی ذهنش ازش چند تا سوال می پرسیدم بعد یک بار که نشسته بودیم نما طراحی کنیم براشون اصلا چیزهای که می خواست باشه توی کارش من شاخ در اورده بودم گفتم همچین چیزی را به نظرت چرا باید بزاریم ؟؟؟؟؟؟؟
می دونید جواب چی بود ؟؟؟؟؟؟؟
به خاطر اینکه من رفتم توی شهر گشتم نما ها را بررسی کردمدیدم فلانی کارش داده بوده یک معمار بزرگ یک شهر دیگه کار کرده نمی خوام خونه من از اون کمتر باشه ،حالا هر چی بگو بابا اون کار برا اونا خوبه واسه تو خوب نیست کیه که قبول کنه ،ته اش هم به ابن ختم شد که من چیزی بلد نیستم و مجبور شدیم کاری که میخواد براش طراحی کینم طبق میلش
همه محدودیت هارا میدونم ولی اخه از کی باید شروع کنیم مخ این مردم درست کنیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
 

archi&tini

عضو جدید
سلام...ممنون از استارتر که من رو دعوت کرد...

من خودم وقتی اومدم سراغ معماری دوست داشتم که به نحوی هم سنتی کار کنم..اما بعدا فهمیدم که خیلی از ماها نمی تونیم سنتی کار کنیم....
البته اینا نظرات من هست و هیچ احتمال 100 درصدی نداره....

ولی من فکر می کنم چون :
1 ما آشنایی کامل با مصالح سنتی نداریم ....یعنی تمام خصوصیات اون ها رو نمی دونیم...
2 ارزش و اهمیت فضاها رو به کامل درک نمی کنیم...
3 فضای کافی برای پیاده کردن نقشه ها وجود نداره و ما مجبور به طراحی کردن توی حداقل ها هستیم...

نمی تونیم که سنتی کار کنیم...

درباره ی گزینه ی 1 بگم....
همه ی ما خشت و گل رو می شناسیم....همه هم معتقدیم که بنای خشتی دوام زیادی نداره و فرو میریزه.... اما این همه ی داستان نیست.... خشت و گل اونقدر خصوصیات دارن و پایداری دارن که هنوز هم شناخته شده نیستن...
 

ozra69

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام...ممنون از استارتر که من رو دعوت کرد...

من خودم وقتی اومدم سراغ معماری دوست داشتم که به نحوی هم سنتی کار کنم..اما بعدا فهمیدم که خیلی از ماها نمی تونیم سنتی کار کنیم....
البته اینا نظرات من هست و هیچ احتمال 100 درصدی نداره....

ولی من فکر می کنم چون :
1 ما آشنایی کامل با مصالح سنتی نداریم ....یعنی تمام خصوصیات اون ها رو نمی دونیم...
2 ارزش و اهمیت فضاها رو به کامل درک نمی کنیم...
3 فضای کافی برای پیاده کردن نقشه ها وجود نداره و ما مجبور به طراحی کردن توی حداقل ها هستیم...

نمی تونیم که سنتی کار کنیم...

درباره ی گزینه ی 1 بگم....
همه ی ما خشت و گل رو می شناسیم....همه هم معتقدیم که بنای خشتی دوام زیادی نداره و فرو میریزه.... اما این همه ی داستان نیست.... خشت و گل اونقدر خصوصیات دارن و پایداری دارن که هنوز هم شناخته شده نیستن...

سلام دوست عزیز ممنون که اومدی و نظردادی،اره من هم موافق ام باهتون ،ما ها معماری سنتی را درست نمی شناسیم اونجور که بتونیم دقیق استفاده کنیم ولی به نظر شما کم کاری از کیه از خودمون که دنبال کار نمی گیریم این فدر خودمون درگیر چیزهای حاشیه ای می کنیم که دیگه فرصتی برای شناخت پیدا نمی شه
از طرفی هم خدایش چقدر استادهامون توی دانشگاه ما را دنبال چیزهای مزخرف فرستادن ،چقدر استادهامون ما را دنبال نخود سیاه فرستادن ،که چی بشه والا من یک فقره هیچ وقت سعی نکردم که دو در بازی در بیارم و خوشگذرونی کنم ولی الان که دارم فارغ التحصیل میشم خودم اعتراف میکنم که هیچی بلد نیستم ،ایا نمی شد توی این 4سال کارشناسی کنار نخود سیاه بازی یکم هم اموزش درست و حسابی بهمون بدن ؟؟؟؟
 

archi&tini

عضو جدید
سلام دوست عزیز ممنون که اومدی و نظردادی،اره من هم موافق ام باهتون ،ما ها معماری سنتی را درست نمی شناسیم اونجور که بتونیم دقیق استفاده کنیم ولی به نظر شما کم کاری از کیه از خودمون که دنبال کار نمی گیریم این فدر خودمون درگیر چیزهای حاشیه ای می کنیم که دیگه فرصتی برای شناخت پیدا نمی شه
از طرفی هم خدایش چقدر استادهامون توی دانشگاه ما را دنبال چیزهای مزخرف فرستادن ،چقدر استادهامون ما را دنبال نخود سیاه فرستادن ،که چی بشه والا من یک فقره هیچ وقت سعی نکردم که دو در بازی در بیارم و خوشگذرونی کنم ولی الان که دارم فارغ التحصیل میشم خودم اعتراف میکنم که هیچی بلد نیستم ،ایا نمی شد توی این 4سال کارشناسی کنار نخود سیاه بازی یکم هم اموزش درست و حسابی بهمون بدن ؟؟؟؟

درسته...ما بعد از 4 سال دانشگاه هم چیزی نمی دونیم و برای همین توصیه میشه که وارد بازار کار بشیم....تا تجربه به دست بیاریم.....
ولی یه مسئله ایی هست و اونم اینه که اساتید نمیان چیزی رو یاد بدن...کلا توی دانشگاه کسی نمیاد چیزی یاد بده...و این دانشجو که باید بره دنبال مطلب...این شیوه از وقتی که دانشگاه وارد ایران شده شروع شده.... خیلی از استادان من می گفتن توی دوره ی اونا کتاب های تدریسی همه زبان خارجه بودن و خودشون باید می رفتن دنبال ترجمه و فهمیدن....پس برای همین اوان خودشون رفتن و موفق شدن و از ما هم همین رو می خوان...
ولی بعضی ها مثل من خیلی کم کاری می کنند و برای همینه که هنوز موفق نشدم....

درباره ی معماری سنتی هم همینطور....مقصر بیشتر خودمون هستیم که دنبال این موضوعات نرفتیم
 

R00z

عضو جدید
به نظرمن برای شروع نمونه کارهای مرمت و احیا ازنمونه های کشورهای دیگه مثلا ایتالیا میتونیم استفاده کنیم.البته درسته که قدمت زیادی تویاین زمینه ندارند وتفاوت فرهنگ ها هم بسیار زیاده... ولی خیلی قشنگ تغییر کاربری هایی دادندو تکنولوژی جدید را به بناهای با ارزش الحاق کردن....
 

atagm

عضو جدید
سلام دوستان عزیز من یک سوالی که خیلی ذهنم مشغول کرده اینکه ما چطوری می تونیم می تونیم تیو طراحی هامون از معماری سنتی بهره بگیریم چطور میشه ارامشی که در زندگی گذشته بوده و توی خونه های اونا بوده به زندگی روزمره مون وارد کنیم ،به غیر از اقلیم و جهت باز شو و این حرفا واقعا چطور می توینم یک معماری پایدار مث گذشته داشته باشیم با این همه امکاناتی که داریم من فک می کنم ما فقط داریم مسکن طراحی میکنم در واقع جایی برای سکونت ادم ها نه خانه و نه جایی برای زندگی و ارامش ،من دنبال اون نتیجه ها هستم اگه کمک کنید خیلی ممنون میشم و نظراتتون را بگید چون این سوال را به خاطر پایان نامه ام پرسیدم راستش توی تایپک ها که مطالعه می کرد چیزهای جالبی دیدم ولی تا الان واقعا چیزی که قلبم اروم کنه از این نظر پیدا نکردم توی مطالعاتم
ممنون از همه دوستانی که نظر میدن

سلام....جوب من درباره نفس این کاره...یعنی الهام از گذشته...نگاه کنید...من مثال میزنم...ما از گذشته یک شاهکار مهندسی به نام قنات داشتیموداریم...حفر ان چگونه بوده؟؟...یک نفر از کیلومترها دورترچاهی میزده ودر یک ارتفاعی از بستر به صورت افقی تونل میزده...ویک نفر دیگه از سر دیگه این کارو میکرده...واین دو به هم میرسیدند...بدون ذره ای اختلاف..الان همین کارو با دستگاهtbmبرای حفر مترو میکنند...فقط هنر خارجی ها این بودکه فکر کردندوساختند...درحالی که ما چیزی که داشتیمونیامدیم مهندسی کنیم...اینو من بهش میگم تنبلی...وباور نداشتن...کافیه...رو داشته هامون...تمرکز کنیم...واونارومهندسی کنیم...
 
آخرین ویرایش:

Similar threads

بالا