[ نظر معماری ]چگونه معماری سنتی را وارد زندگی مدرن روزمره مون کنیم

ozra69

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام دوستان عزیز من یک سوالی که خیلی ذهنم مشغول کرده اینکه ما چطوری می تونیم می تونیم تیو طراحی هامون از معماری سنتی بهره بگیریم چطور میشه ارامشی که در زندگی گذشته بوده و توی خونه های اونا بوده به زندگی روزمره مون وارد کنیم ،به غیر از اقلیم و جهت باز شو و این حرفا واقعا چطور می توینم یک معماری پایدار مث گذشته داشته باشیم با این همه امکاناتی که داریم من فک می کنم ما فقط داریم مسکن طراحی میکنم در واقع جایی برای سکونت ادم ها نه خانه و نه جایی برای زندگی و ارامش ،من دنبال اون نتیجه ها هستم اگه کمک کنید خیلی ممنون میشم و نظراتتون را بگید چون این سوال را به خاطر پایان نامه ام پرسیدم راستش توی تایپک ها که مطالعه می کرد چیزهای جالبی دیدم ولی تا الان واقعا چیزی که قلبم اروم کنه از این نظر پیدا نکردم توی مطالعاتم
ممنون از همه دوستانی که نظر میدن
 

atrali

کارشناس ارشد مدیریت پروژه
کاربر ممتاز
اتفاقا بحث جالبيه!!!!.....من تو ترمي كه مباني نظري داشتم سر اين موضوع خيلي تحقيق كردم و خيلي بحث داشتيم با استادم........
معماري سنتي ما متاسفانه از دوره پهلوي به بعد كلا نابود شده......شايد يكي از دلايل آن رشد روز افزون رسانه ها و دنياي ديجيتال است كه امكانات رفاهي بيشتري نسبت به دنياي سنتي و خانه هاي سنتي دارد ولي روح زندگي و طراوت در اين مكانها ديده نميشود.......متاسفانه معماري ايرن مسخ در معماري غرب شده....البته نه اينكه كلا معماري غرب بد و بدون روح است ولي هر معماري مخصوص فرهنگ و منطقه اي مخصوص است و نميشود براي هر جايي يك نسخه فرموله شده پيچيد.....معماري هنر معني دادن به فضا و روح دادن به آن است.........مثلا من خودم وقتي به بناهاي قديم ايراني كه طبق معماري خودمون ساخته شده ميرم حس تعلق و آرامش بيشتري دارم........ما ميتونيم همون اصول معماري ايراني قديم رو با تكنولوژي هاي جديد و عملكرد گرا ادغام كنيم و به يك معماري كه احساس تعلق به ما ميده دست پيدا كنيم.......
 

!ala

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام دوستان عزیز من یک سوالی که خیلی ذهنم مشغول کرده اینکه ما چطوری می تونیم می تونیم تیو طراحی هامون از معماری سنتی بهره بگیریم چطور میشه ارامشی که در زندگی گذشته بوده و توی خونه های اونا بوده به زندگی روزمره مون وارد کنیم ،به غیر از اقلیم و جهت باز شو و این حرفا واقعا چطور می توینم یک معماری پایدار مث گذشته داشته باشیم با این همه امکاناتی که داریم من فک می کنم ما فقط داریم مسکن طراحی میکنم در واقع جایی برای سکونت ادم ها نه خانه و نه جایی برای زندگی و ارامش ،من دنبال اون نتیجه ها هستم اگه کمک کنید خیلی ممنون میشم و نظراتتون را بگید چون این سوال را به خاطر پایان نامه ام پرسیدم راستش توی تایپک ها که مطالعه می کرد چیزهای جالبی دیدم ولی تا الان واقعا چیزی که قلبم اروم کنه از این نظر پیدا نکردم توی مطالعاتم
ممنون از همه دوستانی که نظر میدن

اول از همه باید از دوست عزیزمون بلک وایپر 210 تشکر کنم با این پستش منو یاده اون جک معروف انداخت و بسی خندیدم:)

بعد از عذرا خانم تشکر میکنم که منو دعوت کرد بعدم از خودم که تشریف آوردم:)

حالا بعد این شوخیا منم مثه بلک چیزه زیادی نمیدونم ولی فک میکنم زنذگیه ما هم داره از دوره سنتی به مدرن تغییر میکنه، خیلی ساده بگم الان شما ابروهاتو مثه دوره قاجار بر نمیداری، اونجوری لباس نمیپوشی، اونجوری مثه اونا فک نمیکنی، اصن نمیتونی تحمل کنی شوهرت شونصتا زن داشته باشه:D
وقتی کم کم شیوه های زندگی مدرن میشه به تبع (نمیدونم املاش همینه یا نه) توی معماری هم تاثیر خودشو میزاره، یعنی تغییر در نگرش مردم درنتیجه تغییر در سبک زندگی و روی آوردن به معماری مدرن، حالا نمیگم معماری بیگانه که دیگه اون خودش یه بحث جداگونست،
در مورده آرامشی که گفتی هم تاحدودی به معماری ربط داره ولی اصل مطلب از خانوادست، یعنی من که دارم تو آپارتمان زندگی میکنم و اینجا معماری سنتی به چشمم نمیخوره الحمدلله زندگی خوب و آرومی دارم.

شما میگی با این همه امکاناتی که داریم، منظورتون از امکانات چیه دقیقا؟
فک کنید من بخوام توی تهران یه خانه برای سکونت درست کنم نمیتونم توی زمینم فقط یه خونه درست کنم، مطمئنا باید یه آپارتمان چند طبقه درست کنم تا میتونمم به شهرداری پول میدم که از حیاط کم کنم به آپارتمان اضافه کنم تا پول بیشتری در بیارم(البته من اینقد پولکی نیستما:دی)
میخوام بگم تو واقعیت نمیشه، داریم پیش میریم به سمت یه زندگیه ماشینی
ولی اگه برای طراحی میگی چیکار میشه کرد، باید نیگا کنی به عواملی که مارو برمیگردون به معماریه سنتیمون که اونارو همه خوب میدونن چیه.

مثلا فضاهای مختلف خانه ایرانی معاصرو اگه بخوایم نام ببریم میشه پذیرایی و هال یا حال، اتاق خواب، نشیمن، آشپزخانه، توالت، حمام، حیاط، پاسیو و تراس چند تا فضای دیگه...
حالا فضاهای یه خانه سنتی ایرانی عبارتنداز :دربند، سربند، هشتی، دالان، حیاط، تختگاه، ایوان، مهتابی، بهار خواب، صفه، شار‌‌می‌‌ یا شناشیر، طار‌‌می‌‌،دودری، سه دری، پنجدری، شاه نشین، حوضخانه، شکم دریده، غلام گردش و..... میبینی با چه تعداد و تنوعی روبه رو میشی؟!!
دیگه این روشنه که معماری ایرانی در طول زمان نتونسته ریشه های خودشو حفظ کنه و دچار یه گسست بزرگی شده تا به دوره معاصر رسیده، این برام جالبه که این اتفاق برای موسیقی ما نیوفتاده، سنت موسیقایی ما نسل به نسل موفق شده خودشو حفظ کنه تا به دوره معاصر برسه، اما معماری نه، فک میکنم دلیلشم بر میگرده به همون نگرش مردم...

ببخشید دیگه همینقد بیشتر نمیدونستم:D
 

shahram_anvar

عضو جدید
کاربر ممتاز
یکی از دلایل اینکه زندگی ایرانیا حداقل با 2 دهه قبلشون خیلی فرق کرده انفجار جمعیت هستش
افزایش جمعیت باعث افزایش مشکلات اقتصادی شد
و این مشکل باعث فراموش شدن گذشته شد
و زندگی به شکل امروز درومد و بعید میدونم نسل امروزی که هیچ چیزی از گذشته رو ندیده و حس نکرده بتونه با معماری سنتی ارتباط برقرار کنه و بخواد به گذشته برگرده
نسل امروز مدگراست و الان مدگرایی حرف اول رو میزنه
پس کافیه روو صنعت مد کار کنید تا معماری مورد نظرتون رو وارد زندگی روز مردم بکنید
 

ozra69

عضو جدید
کاربر ممتاز
یکی از دلایل اینکه زندگی ایرانیا حداقل با 2 دهه قبلشون خیلی فرق کرده انفجار جمعیت هستش
افزایش جمعیت باعث افزایش مشکلات اقتصادی شد
و این مشکل باعث فراموش شدن گذشته شد
و زندگی به شکل امروز درومد و بعید میدونم نسل امروزی که هیچ چیزی از گذشته رو ندیده و حس نکرده بتونه با معماری سنتی ارتباط برقرار کنه و بخواد به گذشته برگرده
نسل امروز مدگراست و الان مدگرایی حرف اول رو میزنه
پس کافیه روو صنعت مد کار کنید تا معماری مورد نظرتون رو وارد زندگی روز مردم بکنید




سلام دوست عزیز ممنون که نظرتون گفتید ولی باید بگم که من در واقع دنبال این هستم که ببینم چطوری میشه از معماری سنتی به شیوه مدرن استفاده کرد من هم نمی خوام که مثلا بیام بادگیر بزارم توی کارم یا یک خونه قدیمی طراحی کنم راستش ما باید بتونیم از معماری گذشته به شیوه مدرن استفاده کنیم درست معماری گذشته جوابگوی نیازهای مردمانش بوده ولی الان اگه همون خونه قدیمی ها را بدیم جوان های امروزی به یقیا اون ارامش ندارن چون جوابگوی نیازهای اون ها نیست ،ما باید راهی پیدا کنیم با استفاده از عناصر قدیمی بتونیم نیازهای جدید و مدرن خودمون هم براورده کنیم در ضمن خونه سازی به سبک قدیم نمی تونه جوابگوی این همه جمعیت را بده
 

shahram_anvar

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام دوست عزیز ممنون که نظرتون گفتید ولی باید بگم که من در واقع دنبال این هستم که ببینم چطوری میشه از معماری سنتی به شیوه مدرن استفاده کرد من هم نمی خوام که مثلا بیام بادگیر بزارم توی کارم یا یک خونه قدیمی طراحی کنم راستش ما باید بتونیم از معماری گذشته به شیوه مدرن استفاده کنیم درست معماری گذشته جوابگوی نیازهای مردمانش بوده ولی الان اگه همون خونه قدیمی ها را بدیم جوان های امروزی به یقیا اون ارامش ندارن چون جوابگوی نیازهای اون ها نیست ،ما باید راهی پیدا کنیم با استفاده از عناصر قدیمی بتونیم نیازهای جدید و مدرن خودمون هم براورده کنیم در ضمن خونه سازی به سبک قدیم نمی تونه جوابگوی این همه جمعیت را بده

متوجه هستم
اما تلفیق این 2 تا هزینه های زیادی رو داره که از نطر اقتصادی اصلا بصرفه نیست
خصوصا الان که محل سکونت اغلب خانواده ها به دستان پرپول انبوه ساز داره ساخته میشه و جیب آقایون نه معماری میفهمه نه سازه
و فقط واژه پول رو تشخیص میده
الان شهرداری تهران داره یه کارایی توو معابر شهر انجام میده ولی بودجه کافی نداره
فک کنم بری شهرداری و از کارشناساش کمک بگیری برای پایان نامت به نتیجه بهتری برسی
عذر میخوام که اسپم کردم و نتونستم کمکی کنم
موفق باشی:gol:
 

Arch_masoud1

عضو جدید
سلام
اینکه الان معمارا دارن فقط برای سکونت طراحی میکنن نه آرامش یه حقیقته به چنددلیل
یکی اینکه افرادسودجو واردبازار مسکن شدن ومیخوان ازطراحی معماربه تمام نحوبه سودخودشون برسن ویه پولی به جیب بزنن ودست معمار میبندن
دلیل لینکه بیشترمعمارای ما دورازجون شماها کاراشون شده کپی پیست واصلادل به کارنمیدن
یه دلیلم بعضی قوانین مسخره شهرداری جلوی شکوفایی فکرمعمارمیگیره
ودلیل آخر واصلی به نظرمن کمبودفضاست
ولی معمارخوب اونه که بتونه ازکمترین فضا بیشترین بهره بای طرحش ببره
 

blackviper210

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام
اینکه الان معمارا دارن فقط برای سکونت طراحی میکنن نه آرامش یه حقیقته به چنددلیل
یکی اینکه افرادسودجو واردبازار مسکن شدن ومیخوان ازطراحی معماربه تمام نحوبه سودخودشون برسن ویه پولی به جیب بزنن ودست معمار میبندن
دلیل لینکه بیشترمعمارای ما دورازجون شماها کاراشون شده کپی پیست واصلادل به کارنمیدن
یه دلیلم بعضی قوانین مسخره شهرداری جلوی شکوفایی فکرمعمارمیگیره
ودلیل آخر واصلی به نظرمن کمبودفضاست
ولی معمارخوب اونه که بتونه ازکمترین فضا بیشترین بهره بای طرحش ببره

لایک;)
از دلایله دیگش هم میشه گفت که الان دکترها مطباشون رو ول کردن همه برج ساز شدن
و اینکه چون بیشتر مردم زیر خط فقر زندگی میکنن و فقط خدا خدا میکنن یه سقفی بالا سرشون باشه و طراحی مدرن پیشکش بعضیا....که این دلیل اصلیشه..اون شهرداری هم که گفتی مهمه..;)
 

Parisa R

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام
به نظر من باید اول مفاهیم و ایده های اصلی معماری ایرانی رو شناخت و بعد اون مفاهیم رو در طراحی ها مد نظر قرار داد و اعمال کرد البته این چگونگی مسئله رو حل نمیکنه چون در هر پروژه ای میتونه متفاوت باشه...
یک مثال ساده بی ربط به معماری : طراحی یک صندلی رو در نظر بگیرید اگر همه سعی کنند یک شی بسازند که چهار تا پایه و یک نشیمن و یک پشتی داشته باشه همه طرحها شبیه هم میشه ولی اگر مفهوم صندلی به معنای محلی برای نشستن رو در نظر بگیرید میشه با توجه به فرهنگ و پیشینه هر کشوری یک صندلی طراحی کرد ...میخوام بگم مقدار فضا و قیمت زمین و قوانین شهرداری میتونند تاثیر کمتری داشته باشند اگر روح معماری ایرانی در فضا وارد بشه ...
 

mina jigili

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یکی از عواملی که دست معمارها را بسته قوانین و ضوابطیه که شهر سازی میده و هر سری عوض میشه قدیم انقد ضوابط نبوده دست معمار هم باز بوده به طبع فکرش هم همینطور وقتی هزار تا ضابطه به معمار میدن و میگن خارج از این چارچوب طراحی نکن چطور میتونه آزادانه و خلاقانه کار کنه مثل گذشته؟
 
آخرین ویرایش:

yeganegi

متخصص sketchup
کاربر ممتاز
تقریبا این سئوال تمام دوران بعد از دانشکده بنده رو به خودش اختصاص داده و برای حلش، با فرض داشتن دانشکده های خوب و معماران متفکر، به دو شق اساسی نیازه
شناخت و به روز رسانی معماری ایرانی
ظوابط کلان از قبیل ضوابط شهری، حقوقی و ساخت و ساز و نظارت
در شق اول کاری که ما تابخال کردیم بیشتر تعریف از گذشته بوده ، دسته بندیش و .... اما نو آوری تقریبا هیچ یا اتفاقی و نه قانونمند
در شق دوم من تجربه کشورهای شمالی (که زمانی جزو ایران بودند) رو بسیار بیشتر از کشورهای عربی میپسندم.
به شخصه خودم به این کشورها سفر کردم و مطالعه کردم و گزارش تهیه کردم و ارائه دادم. همه چی از طراحی شهری شروع میشه و اونچه ما میخونیم رو اونجا میبینید
مشکلاتی مثل صنعت یا جمعیت رو هم حل کردن، با اندیشه و برنامه بلند مدت
مثلا تصویر زیر رو ببینید، این مقطع یک خیابون توی تاشکنده که 1966 کلا با زلزله صاف میشه و اونوقت طراحیش کردن،
فکر میکنید تا چند دها آینده رو جواب بده؟
 

پیوست ها

  • st-sec.jpg
    st-sec.jpg
    95.9 کیلوبایت · بازدیدها: 0

Faeze Ardeshiry

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
خوب بحثي كه مطرح شده خوبه
تا موضوع رو ميبيني ميگي واي بازم اين سوال ولي حقيقت اينه كه جوابي براش نداريم
همينطورم كه دوستان گفتن خوب اگه معماري ايراني تو دوران قجري و پهلوي هم نابود نميشد با مشكلات امروز و گراي همين الان يه دفعه نابود ميشد و ما خاستار برپايي پروت ايگو تو ايران بوديم
خونه سنتي 4 فصلو ميشه گاز كشي كرد؟ميشه خنك كرد؟
ايا شما براي خنك كردن هندوانه پخ را چال ميكنين يا يخچالي ميكنين؟
قطعا معماري سنتي به اون صورت جواب نميده هممونم ميدونيم
ولي خوب معماري پايدار جواب خوبيه براي احياي انرژي
اگه قبلا وسط حساط رو گل و بلبل ميكاشتيم تا خنك بمونه الان دو سه لا عايق ميزاريم كه خنك بمونه
حالا سوال اينه كه چطوري معماري سنتي رو بياريم تو خونه
قطعا اون حال و هوايي كه از خانه بروجردي و طباطبايي و چه و چه و چه داريم خودمونم بكشيم الان نميتونيم تو خونه هاي فعلي حفظ كنيم
اگرم بخايم مثل گگذشته باشيم بازم نميتونيم
كي ميتونه خونشو اينه كاري كنه
ولي
ولي
هويت رو ميشه حفظ كرد
هويت جداي از ساخت و سازه
اينكه يه شلوار بدوزيم روش بنويسيم ساخت ايران نه
يه خونه بسازيم دو تا پاخوره بزاريم كنارش نه
بايد احساس رو درست كرد
طوري ساخت كه لمس خونه لمس ايراني بودن بده
نشيمن ما يه فضاي گرده جمعي نيست
اتاقاي ما ديد رو كنترل ميكنه
ما اتاق مهمان داريم
ما پذيرايي هامون بزرگه(ميشه با مبلمان حلش كرد)
ما فضاي خوابمون از لحاظ ديد محفوظه
به نظرم تو خونه كبريتاي امروزه همينا رم بتونيم حفظ كنيم خودش شاهكاره
مشكل اينجاس كه نگه داشتن همينام كار سختيه
 

ozra69

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام
اینکه الان معمارا دارن فقط برای سکونت طراحی میکنن نه آرامش یه حقیقته به چنددلیل
یکی اینکه افرادسودجو واردبازار مسکن شدن ومیخوان ازطراحی معماربه تمام نحوبه سودخودشون برسن ویه پولی به جیب بزنن ودست معمار میبندن
دلیل لینکه بیشترمعمارای ما دورازجون شماها کاراشون شده کپی پیست واصلادل به کارنمیدن
یه دلیلم بعضی قوانین مسخره شهرداری جلوی شکوفایی فکرمعمارمیگیره
ودلیل آخر واصلی به نظرمن کمبودفضاست
ولی معمارخوب اونه که بتونه ازکمترین فضا بیشترین بهره بای طرحش ببره

سلام دوست عزیز ممنون که نظر دادید من هم با چیزهایی میگید هم عقیده هستم ولی واقعا اگه همه دوستان معمار ما بخوان به این جور فک کنن که ضوابط دست و پا گیره و چه میدونم فضا کمه دیگه باید فاتحه معماری مون بخونیم ،به نظر من اگه ما که الان دانشجویم و کم کم باید وارد کار شیم از همین الان به اینها فک کنیم و وقتی وارد باز کار شدیم کم کم مفاهیم وارد کار مون کنیم جا برا پیشرفت مون فک می کنم باز شه اره من هم ادم رویایی نیستم می دونم کسی که 20سال کار کرده الان میخواد خودش بکشه تا بتونه با کلی وام و قرض یک سرپناه برا بالا سرش جور کنه ،و پول هم نداشته باشه بیای از مفاهیم معماری و طرح های رویایی براش بگی شاید پیش خودش فک کنه عقلت هم از دست دادی یا....ولی با این وجود بدون توضیح دادن به کسی سعی کنیم یک جور این مفاهیم وارد اصل زندگی مون کنیم خیلی بهتره ،به خدا اگه اصولی ودرست وقت گذاشته بشه وافراد به جای 4تا خط روی هوا کشیدن 1روز درست فک کنن خیلی اوضاع فرق میکنه

به امید اینکه یک روز معمار شیم نه فقط یک فردی که مدرک معماری را داره
 

ozra69

عضو جدید
کاربر ممتاز
خوب بحثي كه مطرح شده خوبه
تا موضوع رو ميبيني ميگي واي بازم اين سوال ولي حقيقت اينه كه جوابي براش نداريم
همينطورم كه دوستان گفتن خوب اگه معماري ايراني تو دوران قجري و پهلوي هم نابود نميشد با مشكلات امروز و گراي همين الان يه دفعه نابود ميشد و ما خاستار برپايي پروت ايگو تو ايران بوديم
خونه سنتي 4 فصلو ميشه گاز كشي كرد؟ميشه خنك كرد؟
ايا شما براي خنك كردن هندوانه پخ را چال ميكنين يا يخچالي ميكنين؟
قطعا معماري سنتي به اون صورت جواب نميده هممونم ميدونيم
ولي خوب معماري پايدار جواب خوبيه براي احياي انرژي
اگه قبلا وسط حساط رو گل و بلبل ميكاشتيم تا خنك بمونه الان دو سه لا عايق ميزاريم كه خنك بمونه
حالا سوال اينه كه چطوري معماري سنتي رو بياريم تو خونه
قطعا اون حال و هوايي كه از خانه بروجردي و طباطبايي و چه و چه و چه داريم خودمونم بكشيم الان نميتونيم تو خونه هاي فعلي حفظ كنيم
اگرم بخايم مثل گگذشته باشيم بازم نميتونيم
كي ميتونه خونشو اينه كاري كنه
ولي
ولي
هويت رو ميشه حفظ كرد
هويت جداي از ساخت و سازه
اينكه يه شلوار بدوزيم روش بنويسيم ساخت ايران نه
يه خونه بسازيم دو تا پاخوره بزاريم كنارش نه
بايد احساس رو درست كرد
طوري ساخت كه لمس خونه لمس ايراني بودن بده
نشيمن ما يه فضاي گرده جمعي نيست
اتاقاي ما ديد رو كنترل ميكنه
ما اتاق مهمان داريم
ما پذيرايي هامون بزرگه(ميشه با مبلمان حلش كرد)
ما فضاي خوابمون از لحاظ ديد محفوظه
به نظرم تو خونه كبريتاي امروزه همينا رم بتونيم حفظ كنيم خودش شاهكاره
مشكل اينجاس كه نگه داشتن همينام كار سختيه



مرسی دوست عزیزاز اینکه اومدی و نظردادی ،راستش باید بگم توی همین خونه کبریتی ها م میشه یک کارهایی کرد ،شاید بشه اون فضاهای که توی خونه قدیمی ها تعریف می کردیم یک بار دیگه بنویسیم و تعریفشون و جفتشون و فک کنیم هدف از این فضا چی بوده قرار بوده چیکار کنه این فضا در گذشته و الان ما چطوری می تونیم به شیوه مدرن استفاده کنیم شاید بتونیم بعضی هاش با هم ادغام کنیم و یک فضای چند منظوره جدید طراحی کینم
مثلا توی یک مثال ساده میشه گفت که : عدم وجود فضای ورودی مناسب در آپارتمان های امروزی،ایرانی ها مهمان نوازند یعنی از مهمون خودشون داخل منزل پذیرایی می کنند برخلاف ژاپنی ها که این کار رو در لابی انجام میدن.ایرانی در گذشته هم بهترین چیزها رو برای مهمونش می خواسته پرتزیین ترین اتاق همیشه برای مهمان بوده.از طرفی دوست نداره فضای خصوصی خونش دیده شه.در گذشته هشتی این کارو انجام می داده فضایی که هم فضای خصوصی و عمومی رو جدا می کنه و هم اگه مهمونی باشه که زیاد باهاش صمیمی نیستی یا مثلا یک همکار یا یک دوست که کار کوجیکی باهات داره رو تو هموم هشتی پذیرایی می کرده فضایی برای نشستن داشته،اما امروزه به دلیل آپارتمانی شدن و کم شدن متراژها نمیشه یه همچین کاری کرد ولی میشه مثلا یه ورودی زیبا در بدو ورود طراحی کرد که فضایی برای نشستن داشته باشه (چون ایرانی ها حتی اگه با کسی صمیمی هم نباشند اونارو داخل خونشون میارن) که می تونن مثلا همکاری که چند دقیقه ای اومده برای صحبت رو اونجا ببینن که هم حرمت مهمون رو نگه داشتن و هم بقیه افراد خونه راحتترند.می تونه کفش کن و پاشویه و جدایی فضای خصوصی و عمومی از همین مکان اتفاق بیوفته .در واقع تعریف یک فضای جدید چند عملکردی
 

ozra69

عضو جدید
کاربر ممتاز
تقریبا این سئوال تمام دوران بعد از دانشکده بنده رو به خودش اختصاص داده و برای حلش، با فرض داشتن دانشکده های خوب و معماران متفکر، به دو شق اساسی نیازه
شناخت و به روز رسانی معماری ایرانی
ظوابط کلان از قبیل ضوابط شهری، حقوقی و ساخت و ساز و نظارت
در شق اول کاری که ما تابخال کردیم بیشتر تعریف از گذشته بوده ، دسته بندیش و .... اما نو آوری تقریبا هیچ یا اتفاقی و نه قانونمند
در شق دوم من تجربه کشورهای شمالی (که زمانی جزو ایران بودند) رو بسیار بیشتر از کشورهای عربی میپسندم.
به شخصه خودم به این کشورها سفر کردم و مطالعه کردم و گزارش تهیه کردم و ارائه دادم. همه چی از طراحی شهری شروع میشه و اونچه ما میخونیم رو اونجا میبینید
مشکلاتی مثل صنعت یا جمعیت رو هم حل کردن، با اندیشه و برنامه بلند مدت
مثلا تصویر زیر رو ببینید، این مقطع یک خیابون توی تاشکنده که 1966 کلا با زلزله صاف میشه و اونوقت طراحیش کردن،
فکر میکنید تا چند دها آینده رو جواب بده؟

مرسی که اومدید و نظر دادید اره فک فوق العاده ایه در صورت گسترش و افزایش جمعیت در اینده مشکل خاصی براشون پیش نمیاد
 

nima-sd

عضو جدید
کاربر ممتاز
تلاش نافرجام براي تحميل معماري سنتي

تلاش نافرجام براي تحميل معماري سنتي

این مقاله رو از آقای بابک شکوفی معماری که حتما میشناسیدشون براتوم میذارم امیدوارم به دردتون بخوره

تحميل دستوري معماري سنتي
يك تلاش نافرجام
بابك شكوفي


چند ماه پيش بر اساس گزارش رسانه ها ، وزير مسكن و شهر سازي از نظام مهندسي كشور خواست تا نقشه هاي ساختماني كه با معماري ايراني- اسلامي سنخيت ندارد را تاييد نكند.
ايشان، ساخت اندروني و بيروني ، نساختن آشپزخانه اوپن و لحاظ فاكتورهاي معماري ايراني- اسلامي در نماي ساختمان را از مصاديق خواسته فوق ذكر كرده بود .
چنين مدعياتي، نه تنها در برنامه اي كه وزير مسكن و شهر سازي در جلسه راي اعتماد مجلس قرائت كرد، آمده بود، بلكه بسياري از مسئولان نيز در چند دهه اخير بر آن تاكيد داشته و دستور العمل صادر كرده بودند اما تقريبا كوچكترين موفقيتي در ايجاد معماري و شهر سازي ايدئولوژيك مورد نظر پديد نيامده است.
اين مقاله در پي آن است كه نشان دهد اين اتفاق ، نه به خاطر عدم اهتمام كافي مسئولان و دست اندركاران بلكه به خاطر تناقضات و ناهماهنگي هاي دروني چنين خواسته اي است يا به زبان ديگر شكل گيري شهرهاي امروز بر اساس الگوهاي ظاهري معماري سنتي ، يك روياي شيرين اما غير ممكن و غير منطقي است.
توجه به پيشينه موضوع نشان مي دهد كه در سه دهه گذشته، ساخت بناهاي جديد مطابق با ارزش هاي معماري سنتي بارها در اسناد مختلف دولتي تكرار شده و حتي در اكثر مسابقات معماري، بندي با اين مضمون گنجانده شده است. ولي در عمل چنين نتيجه اي حاصل نشده يا به ندرت به توليد معماري جديد ارزشمندي منجر شده است.
دليل اين اتفاق را مي توان در نحوه بر خورد با موضوع جستجو كرد . در سالهاي اخير تلاش براي ارجاع معماري جديد به معماري سنتي با سه شيوه اصلي انجام شده است:


  1. استفاده از فرمهاي معماري سنتي
  2. استفاده از الگوهاي معماري سنتي
  3. استفاده از مفاهيم ذهني معماري سنتي
در اينجا نشان مي دهيم مشكلات و تناقضات هر يك از اين شيوه ها در صحنه واقعي ساخت و ساز چه بوده است .

  1. 1. استفاده از فرمها
در اين شيوه عناصر معماري گذشته مثل، طاق و قوس و گنبد و سرستون ، مستقيما از روي نمونه هاي تاريخي كپي برداري شده و در ساختمانهاي جديد به كار مي روند .
چنين شيوه اي چندان نتايج درخشاني به بار نياورده زيرا به اين موضوع محوري توجه نشده كه اشكال و عناصر معماري گذشته از قبيل قوس و گنبد ، نتيجه طبيعي فناوري ساخت و مصالح زمان خود بوده اند كه اين هر دو امروزه كاملا متحول شده اند .
مثلا زماني آجر عنصر پايه اي ساخت بنا بود وكل ساختمان با آجر يا خشت ساخته مي شد . در آن شرايط براي پوشش بازشوها و دهانه هاي بزرگ، استفاده از قوس و گنبد آجري اجتناب ناپذير بود و قوس يا گنبد يك عنصر اصلي سازه اي محسوب مي شد و از هماهنگي دروني با بقيه عناصر ساختمان و فناوري بكار رفته در آن بر خوردار بود .
اما امروزه كه سازه و اسكلت ساختمانهاي جديد با تيرها و ستونهاي فولادي يا بتني ساخته مي شود و نقش آجر به ساخت ديوارهاي نازك داخلي يا پوشش تزئيني نماي خارجي تقليل يافته است، اصلا نيازي به استفاده از قوس يا گنبد جهت پوشش دهانه هاي بزرگ وجود ندارد و اگر كسي بخواهد در يك ساختمان جديد آنها را به كار ببرد مجبور است به نماسازيهاي دكوراتيو كه فاقد هماهنگي با كالبد اصلي ساختمان و سيستم سازه اي آن است اكتفا كند. به همين دليل است كه قوس و گنبدهاي تزئيني بكار رفته در ساختمانهاي جديد در مقايسه با نمونه هاي تاريخي اصيل آن، تا اين حد تصنعي و مصنوعي به نظر مي رسند .
در عين حال معمولا وقتي صحبت استفاده از فاكتورهاي معماري سنتي در نماي ساختمان مي شود، موضوع به كاشي كاري و آجر كاري و نقش و نگارهاي بازاري ختم مي شود. وقتي به دليل جبر زمانه ، تكرار زيرساختهاي معماري قديم مشكل است ، كار به تكرار دكوراتيو و كليشه اي رو ساخت هاي تزئيني تنزل مي يابد.


  1. 2. استفاده از الگوها
حياط مركزي در خانه سنتي كه همه اتاقهاي اصلي در اطراف آن قرار گرفته و از آن نور گيري مي كنند يك الگوي معماري سنتي محسوب مي شود . همچنين شكل گيري فضاهاي عمومي شهري بر اساس سلسه مراتبي از گذرها و كوي هاي پيچ در پيچ و ميدانچه هاي محلي پياده ، يك الگوي شهر سازي سنتي است .
اما استفاده از الگوهاي سنتي در معماري و شهر سازي جديد نيز نتوانست عموميت پيدا كند زيرا بسياري از زمينه هائي كه الگوهاي معماري و شهر سازي سنتي در بستر آنها قرار گرفته بودند ديگر امروز وجود ندارند و نمي توانند هم به وجود بيايند.
مثلا الگوي حياط مركزي فقط در بستر خانه سازي تك واحدي يك يا دو طبقه معنا پيدا مي كند. در خانه سنتي، حياط مركزي يك فضاي كاملا خصوصي محسوب شده كه كسي جز اهل خانه در آن حضور ندارد و ديد به آن هم منحصر به ساكنان همان خانه است . ولي در شهر هاي بزرگ مدرن امكان ساخت و ساز همه خانه ها به صورت تك واحدي و يك طبقه وجود ندارد چون جدا از مشكلات اقتصادي ، اين كار باعث گسترش غير قابل تصور بستر شهر شده و شهري مثل تهران به تنهايي مساحتي معادل يك استان را اشغال خواهد كرد . پس در شرايطي كه ما مجبور به آپارتمان سازي چندين طبقه به جاي خانه هاي تك واحدي يك طبقه هستيم، استفاده از الگوي حياط مركزي در اكثر قطعات ملكي موجود در شهر از پايه منتفي و نامطلوب است. چون يك فضاي باز مركزي كاملا غير خصوصي با نور گيري و ديد بسيار بد توليد مي كند كه با فلسفه استفاده از حياط مركزي در تضاد است . البته استفاده ار همين الگوي حياط مركزي ممكن است در ساختماني خاص و در زميني خاص نتيجه خوبي داشته باشد ولي تحميل عمومي آن به كل شهر جديد ناممكن است.
الگوهاي فضائي شهر سنتي هم عمدتا بر اساس حركت پياده شكل گرفته بودند ولي در شهر مدرن كه حركت سواره با خودرو يا اتوبوس و قطار شهري ، عمده جابجايي هاي درون شهري را انجام مي دهند ، استفاده از بسياري الگوهاي فضائي شهر سنتي نا ممكن است.
بدون ترديد قدم زدن در كوچه ها و گذرهاي پر پيچ و خم بافت هاي تاريخي به عنوان يك توريست لذت بخش و شيرين است ولي واقعيت اينجاست كه در حال حاضر حتي مدافعان جدي تكرار معماري سنتي ، به ندرت حاضرند براي زندگي دائمي در چنين بافتهاي قديمي زندگي كنند زيرا اين بافتها با مقتضيات جهان و زندگي سنتي هماهنگ بودند ولي در چار چوب شيوه زندگي جديد به طور واضحي مشكل آفرينند . عدم امكان دسترسي سواره تنها يكي از مشكلات اين بافتهاست .
در ميان صدها پروژه كوچك و بزرگ شهر سازي كه در پنجاه سال اخير در ايران اجرا شده است شايد تنها نمونه نسبتا موفق كه به طور صريح و واضح از شهر سازي سنتي الهام گرفته شهرك شوشتر نو بوده است.
ولي همين شهرك نه چندان بزرگ كه حدود سي و پنچ سال پيش ساخته شد به صورت تنها مثال موفق در اين زمينه باقي ماند زيرا بر اساس پيش فرضهايي ساخته شده بود كه قابل تكرار در ديگر پروژه ها ي شهر سازي نبود. يعني شوشتر نو به عنوان يك شهرك كوچك كارگري طراحي شده بود كه تراكم بسيار بسيار پائيني داشت و همين موضوع امكان بهره گيري نسبي از برخي كيفيتهاي فضائي شهر سازي سنتي را امكان پذير مي ساخت . ولي در تراكمهاي بالاتر، تكرار سلسله مراتب و تناسبات و ارتباطات فضائي شهر سنتي در شهر سازي جديد بسيار مشكل يا ناممكن است.كما اينكه سه دهه است بر بهره گيري از ارزشهاي معماري سنتي در شهر سازي جديد تاكيد مي شود ولي شوشتر نو پس از سي و پنج سال به صورت تك مثال نسبتا موفق در اين زمينه باقي مانده است.


  1. 3. استفاده از مفاهيم
پس از آنكه عدم امكان عموميت يافتن دو شيوه قبلي( استفاده از فرمها و استفاده از الگوهاي معماري سنتي در ساخت و سازهاي جديد) عملا تجربه شد، برخي از معماراني كه مجبور به راضي كردن كارفرماي دولتي خود بودند از زبان جديدي براي توضيح طرحهاي خود و قبولاندن آن به كارفرما استفاده كردند.
در اين شيوه به طور ساده در طرح نهايي چيزي زيادي از تقرب به معماري گذشته ديده نمي شود و ما با يك اثر كاملا مدرن مواجهيم، ولي طراح توضيح مي دهد كه ايده اصلي طراحي در ادامه متافيزيك ذهني معماري سنتي بوده است.
مثلا وقتي يك فضاي داخلي وسيع و باز در طرح كاملا آوانگارد يك معمار وجود داشته باشد، وي توضيح مي دهد كه حركت كلي معماري سنتي به سمت دست يابي به انبساط فضائي بوده است. پس طرح من هم در ادامه حركت كلي معماري سنتي است.
اين شيوه بسيار بهتر از دو شيوه قبل است ولي ايراد اصلي آن اين است كه با اين روش توجيه، هر چيزي را در معماري مي توان به هر چيز ديگري مرتبط كرد بدون اينكه واقعا چندان به هم مربوط باشند.
البته اين مقاله در پي آن نيست كه از بي ريشه گي دفاع كند يا هويت ملي و محلي را كم اهميت جلوه دهد بلكه در پي بيان اين است كه ما نمي توانيم هويت ملي امروز خود را تنها با نگاه به گذشته بنا كنيم بلكه اين هويت بايد بر اساس شرايط واقعي امروز ما و با نگاه واقع بينانه و متوازن به گذشته ، حال و آينده ساخته شود.
پدران ما صدها سال پيش كاشي فيروزه اي را به يكي از عناصر بياني موفق در بستر فرهنگ ايراني تبديل كردند و اين مصالح قرنها به خوبي در كنار معماري آجري و خاكي رنگ آن زمان نقش مثبتش را ايفا كرد ولي آيا كاشي فيروزه اي تا ابد هم مي تواند بار فرهنگي تمدن ايراني را به دوش كشد؟
همانگونه كه گذشتگان ما بر اساس مقتضيات محيطي زمان خود عناصر فرهنگي موفق خود را خلق كردند، ما هم بايد با توجه به شرايط زمان خود ، عناصر فرهنگي عصر خود را ساخته و هويت ملي مان را بر اساس آن باز سازي كنيم.
نمي توان بدون توجه به زمينه هاي محيطي عناصر فرهنگي گذشته ، آنها را در يك زمينه كاملا متفاوت تكرار كرد .
به طور مثال ، معماري هر دوران نتيجه شرايط رواني ، اقتصادي ، اجتماعي و فن آوري زمان خود بوده است.
آيا روان شناسي فردي و جمعي ايراني امروز همان روانشناسي ايراني هزار سال پيش است ؟آيا سيستم اقتصادي و اجتماعي او همان سيستم هزار سال پيش است؟ آيا سبك زندگي روزانه ما و كارهايي كه در طول روز انجام مي دهيم مشابه اجدادمان است؟ آيا ما هنوز با خشت و گل خانه مي سازيم؟
در اينجاست كه بايد در مورد صدور احكامي از قبيل ساخت اندروني – بيروني در آپارتمانهاي جديد قدري تامل كرد.
اندروني – بيروني سنتي در يك خانه نسبتا بزرگ تك واحدي امكان بروز مي يافت و بر اساس تقسيم صريح جنسيتي تعريف مي شد. يعني زنان و كودكان عمدتا مقيم اندروني بودند ولي بيروني، قلمرو مردان بود. اما امروزه در يك آپارتمان شصت، هفتاد متري ( كه الگوي توصيه شده براي ساخت انبوه مسكن توسط وزارت مسكن و شهر سازي است) چه طور مي توان اندروني و بيروني ساخت؟ اصلا چنين آپارتماني جاي اين را ندارد كه يك نشيمن خصوصي بسته تحت عنوان اندروني و سپس يك پذيرائي كاملا مجزا تحت عنوان بيروني داشته باشد.
در عين حال آيا نقش اجتماعي زنان در جامعه امروز ما كه بيش از 60% دانشجويان دانشگاه ها را تشكيل مي دهند و در مشاغلي مثل پليس هم مشغول به كارند ، مشابه نقش اجتماعي زنان شهري چند صد سال پيش است كه به ندرت از اندروني بيرون مي آمدند؟
بايد اين موضوع را بپذيريم كه الگوهاي معماري سنتي ، الگوهاي مقدس ازلي نبودند كه از آسمان نازل شده باشند بلكه به طور ساده زائيده زمانه خود بودند . زمانه اي كه خيلي وقت است سپري شده .
البته بدون ترديد نبايد و نمي توان ميراث تمدني و فرهنگي گذشته كشورمان را ناديده گرفت. ما بايد اين ميراث گران قدر را به خوبي بشناسيم و از آن لذت ببريم و حتي در پاره اي جاها در انطباق با نيازهاي امروزمان از آن درس آموزي كنيم . اما زيست پويا و متوازن در دنياي امروز مستلزم داشتن نگاهي هماهنگ و متعادل به گذشته، حال و آينده است. تنها با نگاه به پشت سر نمي توانيم مسائل امروزمان را حل كنيم . بهتر است ما معمارها اين را به كارفرماها و مسئولاني كه مرتب به طبل سنت گرايي مي كوبند ، با صراحت يادآوري كنيم.

182426_10150149730278824_6080054_n.jpg

 
آخرین ویرایش:

mohammad mahdi h

عضو جدید
تلفیق معماری مدرن و قدیمی

تلفیق معماری مدرن و قدیمی

سلام دوست عزیز....خب این سوال فقط تو دانشگاه شما مطرح نیست.تو تمام دانشگاه های کشور مورد بحثه...و منم هنوز جواب قانع کننده رو نتونستم از استادام بگیرم...اما بنظره خودم اولین قدم اصلاح نظر افرادی هست که پشت میزای دولتی شهرداری و ادارات مربوطه ی بووووووق نشستنه.بعد از اون باید به نظرای ما معمارا بیشتر توجه کنن نه اینکه خود مهندس عمران هم میبره و هم میدوزه..سومش دیگه به خلاقیت ما معمارا برمیگرده......که باز اینم همونطور که میدونید تو هر اقلیمی فرق داره...اما بعنوان مثال یه بحثی که استاد مطرح کرد.شیوه ی طراحی آشپزخونه بود..استاد نظرش این بود که چرا ما باید به تقلید از غربیا از اپن استفاده کنیم در صورتی که با فرهنگ اسلامیمون مغایرت داره...؟من از یه جهت مخالف بودم ازیه جهت موافق..خلاصه از بحث اصلی منحرف نشیم..آره باخلاقیت ما والبته استقبال از طرف اونا ومردم میشه باز کم کم به یه معماری پویا وایرانی برگشت......ببخشید که دقیقا نتونستم کمکت کنم...
 

ozra69

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام دوست عزیز....خب این سوال فقط تو دانشگاه شما مطرح نیست.تو تمام دانشگاه های کشور مورد بحثه...و منم هنوز جواب قانع کننده رو نتونستم از استادام بگیرم...اما بنظره خودم اولین قدم اصلاح نظر افرادی هست که پشت میزای دولتی شهرداری و ادارات مربوطه ی بووووووق نشستنه.بعد از اون باید به نظرای ما معمارا بیشتر توجه کنن نه اینکه خود مهندس عمران هم میبره و هم میدوزه..سومش دیگه به خلاقیت ما معمارا برمیگرده......که باز اینم همونطور که میدونید تو هر اقلیمی فرق داره...اما بعنوان مثال یه بحثی که استاد مطرح کرد.شیوه ی طراحی آشپزخونه بود..استاد نظرش این بود که چرا ما باید به تقلید از غربیا از اپن استفاده کنیم در صورتی که با فرهنگ اسلامیمون مغایرت داره...؟من از یه جهت مخالف بودم ازیه جهت موافق..خلاصه از بحث اصلی منحرف نشیم..آره باخلاقیت ما والبته استقبال از طرف اونا ومردم میشه باز کم کم به یه معماری پویا وایرانی برگشت......ببخشید که دقیقا نتونستم کمکت کنم...


سلام دوست عزیز بازم ممنون که اومدی و نظر خودت گفتی
 

Maryam.PZ

کارشناس ارشد مرمت ابنیه
کاربر ممتاز
به نظر من معماری سنتی به خاطر این موفق بود که به نیازهای جسمی و روحی روانی و نیازهای فرهنگ, احتماعی و .... به خوبی پاسخ می داد;)
دوره ای که فرهنگ غربی وارد ایران شد باعث شد که همه فکر کنند شاید از دنیا عقبند و باید پیشرفت کنند برای همین از الگوهای معماری اونها استفاده شد:question:
غافل از این اصلا الگوهایی که استفاده میشه با فرهنگ ما جور نیست البته به نظر من بعضی از الگوها مثل آشپرخانه اپن خوبه چون ارتباط مادر خانواده با بقیه اعضای خونه بیشتر می شه اما الگوهایی مثل آپارتمان مناسب نیست تا حالا چند بار شده ببینید همسایه با همسایه در مورد شارژ و قبض و جای پارکینگ و حیاط و .... بقیه مشاعات دعوا می گیرند؟ در غرب به خاطر پیشرفت تکنولوژی از پنجره های بزرگ استفاده می شد و خیلی هاش هم پرده نداشت, ولی الان اصلا شما پنجره ای که تازه ساخته شده رو بدون پرده داخل ایران می بینید؟ ولی اگر بناهای قدیمی ما رو نگاه کنید خیلی کم از پرده استفاده می شد چون شیشه های رنگی باعث می شد که داخل فضا دیده نشه و پاسخ گوی نیاز بود و خیلی مثال های دیگه ...............:razz:
الان ساختمان هایی که ساخته می شه باید به همه ی نیازها جواب بدن هم جسمانی هم روانی
مثلا اگر می خوایم کتاب بخونیم چه خوبه کنار پنجره ای باشه که رو به یه باغچه باشه (مثلا من پنجره ی اتاقم رو به غرب هست, همیشه از بچگی دوست داشتم غروبا از پشت پنجره غروب خورشید رو نگاه کنم خیلی زیباست...:w16:)
یا مثلا به حای اینکه هم پذیرایی داشته باشیم هم نشیمن یک فضا داشته باشیم با مبلمان متفاوت یکی دوست داره روی مبل میشینه یکی 4 زانو میشینه یا پاشو جمع می کنه و ............ تا تعامل بیشتر باشه پنجره ی این فضا مثلا یک ویوی خاص به یک جای خوب باشه!
فکر نکنم این چیزا حای خاصی بخواد! می تونم بیشتر از رنگ های گرم استفاده کنیم که به صمیمی بودن فضا اضافه کنیم
به جای اینکه پلان بکشیم باید حس رو خلق کنیم یک ذره تصور کنید چقدر میشه حس های مختلفی خلق کرد!:thumbsup:
شاید مسخره به نظر بیاد ولی من هنوز که هنوزه غروب خورشید رو نگاه می کنم و یه چای گرم می خورم یا هروقت خسته شدم باغچه ی سبز خونمون رو با گلهای قرمزش نگاه می کنم و واقعا باعث آرامش میشه!:w05:
نیاز نیست اون معماری عینا استفاده بشه چون الان دیگه پاسخ گو نیست نیازها عوض شده!
ببخشید طولانی شد!:whistle:
 

ozra69

عضو جدید
کاربر ممتاز
به نظر من معماری سنتی به خاطر این موفق بود که به نیازهای جسمی و روحی روانی و نیازهای فرهنگ, احتماعی و .... به خوبی پاسخ می داد;)
دوره ای که فرهنگ غربی وارد ایران شد باعث شد که همه فکر کنند شاید از دنیا عقبند و باید پیشرفت کنند برای همین از الگوهای معماری اونها استفاده شد:question:
غافل از این اصلا الگوهایی که استفاده میشه با فرهنگ ما جور نیست البته به نظر من بعضی از الگوها مثل آشپرخانه اپن خوبه چون ارتباط مادر خانواده با بقیه اعضای خونه بیشتر می شه اما الگوهایی مثل آپارتمان مناسب نیست تا حالا چند بار شده ببینید همسایه با همسایه در مورد شارژ و قبض و جای پارکینگ و حیاط و .... بقیه مشاعات دعوا می گیرند؟ در غرب به خاطر پیشرفت تکنولوژی از پنجره های بزرگ استفاده می شد و خیلی هاش هم پرده نداشت, ولی الان اصلا شما پنجره ای که تازه ساخته شده رو بدون پرده داخل ایران می بینید؟ ولی اگر بناهای قدیمی ما رو نگاه کنید خیلی کم از پرده استفاده می شد چون شیشه های رنگی باعث می شد که داخل فضا دیده نشه و پاسخ گوی نیاز بود و خیلی مثال های دیگه ...............:razz:
الان ساختمان هایی که ساخته می شه باید به همه ی نیازها جواب بدن هم جسمانی هم روانی
مثلا اگر می خوایم کتاب بخونیم چه خوبه کنار پنجره ای باشه که رو به یه باغچه باشه (مثلا من پنجره ی اتاقم رو به غرب هست, همیشه از بچگی دوست داشتم غروبا از پشت پنجره غروب خورشید رو نگاه کنم خیلی زیباست...:w16:)
یا مثلا به حای اینکه هم پذیرایی داشته باشیم هم نشیمن یک فضا داشته باشیم با مبلمان متفاوت یکی دوست داره روی مبل میشینه یکی 4 زانو میشینه یا پاشو جمع می کنه و ............ تا تعامل بیشتر باشه پنجره ی این فضا مثلا یک ویوی خاص به یک جای خوب باشه!
فکر نکنم این چیزا حای خاصی بخواد! می تونم بیشتر از رنگ های گرم استفاده کنیم که به صمیمی بودن فضا اضافه کنیم
به جای اینکه پلان بکشیم باید حس رو خلق کنیم یک ذره تصور کنید چقدر میشه حس های مختلفی خلق کرد!:thumbsup:
شاید مسخره به نظر بیاد ولی من هنوز که هنوزه غروب خورشید رو نگاه می کنم و یه چای گرم می خورم یا هروقت خسته شدم باغچه ی سبز خونمون رو با گلهای قرمزش نگاه می کنم و واقعا باعث آرامش میشه!:w05:
نیاز نیست اون معماری عینا استفاده بشه چون الان دیگه پاسخ گو نیست نیازها عوض شده!
ببخشید طولانی شد!:whistle:

مرسی دوست عزیز که اومدی و نظردادی
اره حق با شماست گاهی اوقات نیازی نیست که حتما بخوای فضا طراحی کنی با چیدمان و مبلمان هم میشه حس و حال و فضا را درست کرد
 

یاسمن بانو

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
سلام

سلام

من خیلی کوچیکتر ازاونی ام که بخوام نظر بدم ..ولی سردرس معماری اسلامی با دکتر معماریان من این فهمیدم که ما الگوهای اون زمان واقعا برامون مفهموم نداره ..درسته که به خودمون تلقین میکنیم که میخوایم از شیوه پیشینینان استفاده کنیم ولی واقعا به عقاید اونا در عمل ایمان نداریم حتی اگراستفاده کنیم چیزی که بهمون یاد دادن خودمون درکش نکردیم...به نظر من اول ازهمه باید مفهمومهایی که اونها براشون مهم بوده درک کنیم درک قلبی
 

Faeze Ardeshiry

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
مرسی دوست عزیزاز اینکه اومدی و نظردادی ،راستش باید بگم توی همین خونه کبریتی ها م میشه یک کارهایی کرد ،شاید بشه اون فضاهای که توی خونه قدیمی ها تعریف می کردیم یک بار دیگه بنویسیم و تعریفشون و جفتشون و فک کنیم هدف از این فضا چی بوده قرار بوده چیکار کنه این فضا در گذشته و الان ما چطوری می تونیم به شیوه مدرن استفاده کنیم شاید بتونیم بعضی هاش با هم ادغام کنیم و یک فضای چند منظوره جدید طراحی کینم
مثلا توی یک مثال ساده میشه گفت که : عدم وجود فضای ورودی مناسب در آپارتمان های امروزی،ایرانی ها مهمان نوازند یعنی از مهمون خودشون داخل منزل پذیرایی می کنند برخلاف ژاپنی ها که این کار رو در لابی انجام میدن.ایرانی در گذشته هم بهترین چیزها رو برای مهمونش می خواسته پرتزیین ترین اتاق همیشه برای مهمان بوده.از طرفی دوست نداره فضای خصوصی خونش دیده شه.در گذشته هشتی این کارو انجام می داده فضایی که هم فضای خصوصی و عمومی رو جدا می کنه و هم اگه مهمونی باشه که زیاد باهاش صمیمی نیستی یا مثلا یک همکار یا یک دوست که کار کوجیکی باهات داره رو تو هموم هشتی پذیرایی می کرده فضایی برای نشستن داشته،اما امروزه به دلیل آپارتمانی شدن و کم شدن متراژها نمیشه یه همچین کاری کرد ولی میشه مثلا یه ورودی زیبا در بدو ورود طراحی کرد که فضایی برای نشستن داشته باشه (چون ایرانی ها حتی اگه با کسی صمیمی هم نباشند اونارو داخل خونشون میارن) که می تونن مثلا همکاری که چند دقیقه ای اومده برای صحبت رو اونجا ببینن که هم حرمت مهمون رو نگه داشتن و هم بقیه افراد خونه راحتترند.می تونه کفش کن و پاشویه و جدایی فضای خصوصی و عمومی از همین مکان اتفاق بیوفته .در واقع تعریف یک فضای جدید چند عملکردی

مهمان؟مگه كسي اين روزا مهموني هم ميره؟؟؟
اول برسين به اقتصاد
اگه همينطوري پيش بريم مردم فقط نون سنگك داغ رو از هم قايم نميكنن چهرشونم ميپوشونن
اين يك بحث سياسي نيست
واقعيته
 

ozra69

عضو جدید
کاربر ممتاز
مهمان؟مگه كسي اين روزا مهموني هم ميره؟؟؟
اول برسين به اقتصاد
اگه همينطوري پيش بريم مردم فقط نون سنگك داغ رو از هم قايم نميكنن چهرشونم ميپوشونن
اين يك بحث سياسي نيست
واقعيته


ممنون دوست عزیز که باز نظرت گفتی اره ،ما توی جنوب کشور زندگی میکنیم ،ما هنوز هم به مهمونی دادن های بزرگ و مهمونی رفتن عادت داریم خود من به شخصه می تونم بگم توی خونه ای که زیر 300متر باشه برا من حکم قفس داره و زندگی کردن توش برام سخته اصلا اینکه یک روز ممکنه مجبور شم توی اپارتمان زندگی کنم دیونه ام می کنه ،و سایت من توی شوشتر و شوشتری ها هم خیلی اهل مهمونی دادن و رفت وامدن،و از طرفی باید به این هم توجه کرد که ساکنین این شهر از اقوام لر هستن و عرب هم دارن ،زندگی این اقوام مسلما با زندگی یک فارس متفاوته ،هنوز توی زندگی این اقوام سر زدن و با هم بودن و این ها مفهوم داره ،و نمیشه این چیزها را نادیده بگیریم ، توی شهرهای جنوبی وقتی خونه فقیر ترین فرد بری مهمونی و حتی بخواهی چند روز بمونی نگران هزینه و اقتصاد نیست می دونی چرا چون میگه مهمو ن که میادرزقش با خودش میاره
 

ozra69

عضو جدید
کاربر ممتاز
من خیلی کوچیکتر ازاونی ام که بخوام نظر بدم ..ولی سردرس معماری اسلامی با دکتر معماریان من این فهمیدم که ما الگوهای اون زمان واقعا برامون مفهموم نداره ..درسته که به خودمون تلقین میکنیم که میخوایم از شیوه پیشینینان استفاده کنیم ولی واقعا به عقاید اونا در عمل ایمان نداریم حتی اگراستفاده کنیم چیزی که بهمون یاد دادن خودمون درکش نکردیم...به نظر من اول ازهمه باید مفهمومهایی که اونها براشون مهم بوده درک کنیم درک قلبی

ممنون دوست عزیزکه اومدید و نظردادید راستش اگه بخوایم کوپی پیست اون الگوها را داشته باشیم که مسلما برای زمان ما مفهوم نداره ،ما میخوایم اون چیز که در گذشته بوده در صورت که با نیاز ما هماهنگ و نیازهامون پاسخ میده استفاده کنیم به شیوه درست و امروز همین ،در ضمن فک نمی کنم همه عقاید اونا مشکلی داشته باشه که ما نتونیم درکش کنیم ،ما باید معماری را بسازیم که پاسخگوی نیازهامون باشه نه تقلید گذشته ،چون گذشته از اسمش معلومه چیزی که رفته و بر نمی گرده
 

کورش68

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام ببین دوست من تو باید همه جوانب رو در نظر بگیری آره ما همگی دوست داریم معماری پایدار رو دوست داریم معماری پاک رو اما همه اینها مستلزم قانون وسیستمی پایدار در اجتماع اقتصاد سیاست وفرهنگ داره که متاسفانه ما تو هیچ کدوم در حال حاضر چنین خاصیتی رو نداریم همه اینها زنجیره وار به همدیگه وصل است ونمیتوان فقط فکر کرد که معماری میتونه از عهده این کار بر بیاد. مثال برات میزنم شما میری شهرداری واسه جواز ساخت وقتی میتونی با پول وخلافی تمامی خلاف های ممکنه رو تو ساختمان انجام بدی دیگه ساختاری نمیمونه واسه رشد پایدار. سازنده رو برات مثال میزنم دنبال اینه که منفعت بیشتری از تراکم بنای بیشتر بدست بیراه چون کلی خرج کرده و حق داره پول خوبی کسب کنه. مهندس معمار ومهندسین دیگر اصلا نقشی ندارند چرا؟ چون یه طراحی معمارانه یه طراحی پایدار نیاز به خرج وفرهنگ سازی داره پس کارشون محدود میشه به یک مهر وامضا وتمام مابقیه کار بر عهده کارفرما وکسانی هست که واحدی میخواند خریداری کنند که یک کار بسیار داغونی به خورد جامعه بدند وبگند عجب چیزی ساختیم. به قول خودم مردم ما طراحی زیبا ندیدند که به این نماها میگند زیبا. کار پایداری به این چیزها نیست دوست عزیز کار زیرساختی باید انجام بشه اونم ابتدا از خود مردم وفرهنگ سازیه. بر فرض یک شهر جدید بایستی تمامی امکانات رفاهی وغیره رو در خودش داشته باشه از خانه ویلایی گرفته تا برج تا واحدهای چند طبقه طوری که هرکسی با هر توان مالی توانایی زندگی در این منطقه رو بنا بر پولی واندازه ای که داره داشته باشه. حالا باز خواستی برات توضیحات بیشتری میدم چون مقاله ای در همین مورد نوشتم البته هنوز ترجمه نکردم که بدم واسه چاپ اگر به زودی کارش تموم بشه میدم بخونیش کامل اما تو اون وقت خلاصه وار خواستی برات توضیح میدم
 

ozra69

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام ببین دوست من تو باید همه جوانب رو در نظر بگیری آره ما همگی دوست داریم معماری پایدار رو دوست داریم معماری پاک رو اما همه اینها مستلزم قانون وسیستمی پایدار در اجتماع اقتصاد سیاست وفرهنگ داره که متاسفانه ما تو هیچ کدوم در حال حاضر چنین خاصیتی رو نداریم همه اینها زنجیره وار به همدیگه وصل است ونمیتوان فقط فکر کرد که معماری میتونه از عهده این کار بر بیاد. مثال برات میزنم شما میری شهرداری واسه جواز ساخت وقتی میتونی با پول وخلافی تمامی خلاف های ممکنه رو تو ساختمان انجام بدی دیگه ساختاری نمیمونه واسه رشد پایدار. سازنده رو برات مثال میزنم دنبال اینه که منفعت بیشتری از تراکم بنای بیشتر بدست بیراه چون کلی خرج کرده و حق داره پول خوبی کسب کنه. مهندس معمار ومهندسین دیگر اصلا نقشی ندارند چرا؟ چون یه طراحی معمارانه یه طراحی پایدار نیاز به خرج وفرهنگ سازی داره پس کارشون محدود میشه به یک مهر وامضا وتمام مابقیه کار بر عهده کارفرما وکسانی هست که واحدی میخواند خریداری کنند که یک کار بسیار داغونی به خورد جامعه بدند وبگند عجب چیزی ساختیم. به قول خودم مردم ما طراحی زیبا ندیدند که به این نماها میگند زیبا. کار پایداری به این چیزها نیست دوست عزیز کار زیرساختی باید انجام بشه اونم ابتدا از خود مردم وفرهنگ سازیه. بر فرض یک شهر جدید بایستی تمامی امکانات رفاهی وغیره رو در خودش داشته باشه از خانه ویلایی گرفته تا برج تا واحدهای چند طبقه طوری که هرکسی با هر توان مالی توانایی زندگی در این منطقه رو بنا بر پولی واندازه ای که داره داشته باشه. حالا باز خواستی برات توضیحات بیشتری میدم چون مقاله ای در همین مورد نوشتم البته هنوز ترجمه نکردم که بدم واسه چاپ اگر به زودی کارش تموم بشه میدم بخونیش کامل اما تو اون وقت خلاصه وار خواستی برات توضیح میدم

ممنون دوست عزیز که اومدی و نظردادی اره من هم وقتی می بینم شهرمون پر شده از نماهای در و پیت بی هویت که تازه به نظر من هیچ زیبایی نداره تازه مزخرف هم هست و مردم دوباره تکرارشون میکنن واقعا ناراحت میشم ولی خب به نظر ت از کجا باید شروع کنیم چطور فرهنگ سازی کنیم وقتی خودمون معماریم و فردا توی بازار کار می دونیم داریم اشتباه می کنیم ولی انجامش میدیم
 

کورش68

عضو جدید
کاربر ممتاز
ممنون دوست عزیز که اومدی و نظردادی اره من هم وقتی می بینم شهرمون پر شده از نماهای در و پیت بی هویت که تازه به نظر من هیچ زیبایی نداره تازه مزخرف هم هست و مردم دوباره تکرارشون میکنن واقعا ناراحت میشم ولی خب به نظر ت از کجا باید شروع کنیم چطور فرهنگ سازی کنیم وقتی خودمون معماریم و فردا توی بازار کار می دونیم داریم اشتباه می کنیم ولی انجامش میدیم
من خودم وقتی شروع به ساخت و ساز کردم بنا به دلیلایلی که گفتم نتونستم فرم های مطلوب خودم رو در بیارم اما سعی کردم همیشه در داخل ساختمان فرق هایی داشته باشم تا معمارانه طراحی کنم ولی تو طراحی نما چیزی کم نزاشتم با اینکه میشه بهتر شد اما ماها مجبوریم نماهایی رو بچسبونیم به جلد ساختمان راه دیگری نداریم مشکل ریشه ای است
 

Faeze Ardeshiry

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
من خودم وقتی شروع به ساخت و ساز کردم بنا به دلیلایلی که گفتم نتونستم فرم های مطلوب خودم رو در بیارم اما سعی کردم همیشه در داخل ساختمان فرق هایی داشته باشم تا معمارانه طراحی کنم ولی تو طراحی نما چیزی کم نزاشتم با اینکه میشه بهتر شد اما ماها مجبوریم نماهایی رو بچسبونیم به جلد ساختمان راه دیگری نداریم مشکل ریشه ای است

راس ميگه
معماري پاك هزينه برداره
ساخت خانه ي با هويت هم همين طور
اتفاقا امروز مجله فرهنگ و هنر ميخوندم يه خونه اي رو به سبك خانه عباسيان با مصالح مدرن سخته بودن اما من هنوزم به اين فك ميكنم كه خانه ي عباسيان به استفاده از مصالح قديمي و بوي اجر و نايي كه مياد توش خانه ي عباسيان شده
همين خانه ي عباسيان رو كه يكي از خانه هايي هست كه معرف معماري ايرانيه رو كي ساخته؟
يه ادمي كه پولدار بوده
هزينه كرده ديگه وگرنه كه ساير خانه ها نيز به شهرت ميرسيدن
الانم همينه
كي پول داره حياط اندرون و بيرون و نارنجستان و خدمه بسازه؟؟؟ اگرم داشته باشه ميره دنبال سونا و استخر و جكوزي نه سرداب و شبستان و شوادون
به نظرم ذات انسان همينطور كه زيباگراست ،پيشرفت گرا هم هست
حالا چرا پولشو ميره جكوزي ميسازه تا سرداب نميدونم
 

Similar threads

بالا