مهندسی صنایع در زندگی مهندس صنایع

bardinova

مدیر بازنشسته
اولین قدم در بودن یک مهندس صنایع موفق چیه ؟؟ . فرق یه مهندس صنایع با بقیه آدمها چیه ؟؟ . بنظر شما یه مهندس صنایع باید چه ویژگیهایی داشته باشه ؟؟ .

اگه کسی نتونه برای زندگیش چندین و چند پروژه تعریف کنه و اونها رو مدیریت و کنترل کنه ،
اگه کسی نتونه کیفیت مسائل مربوط به زندگیش رو کنترل و برای امور اونها استاندارد تعریف کنه ،
اگه کسی نتونه اعمال و رفتار و افکارش رو ممیزی کنه ،
اگه کسی نتونه کنترل موجودی رو توی یخچال و کمد و انباری و خونه و زندگیش رعایت کنه ،
اگه کسی نتونه اتاق و خونهء خودش در عین زیبایی با معیارهای ارگونومی و طرحریزی تنظیم کنه ،
اگه کسی نتونه بازدهء فکری و کاری و مالی خودش رو نسبت به منابع در دسترسش بهینه کنه ،
اگه کسی نتونه برای آیندهء خودش اصول شبیه سازی رو پیاده کنه ،
اگه کسی نتونه برای کاهش هزینه های اضافی و رسیدن به حداکثر کیفیت خواسته های خودش مهندسی ارزش رو انجام بده ،
اگه کسی نتونه خودش و روابط و زندگیش رو مدیریت کنه ،

واقعا ، میشه بهش گفت مهندس صنایع ؟؟؟؟؟؟
 

Aseman Etemaad

عضو جدید
کاربر ممتاز
این بحث می تونه تو زندگی همه ما تاثیر داشته باشه......
ولی جناب بردینوا قبلا هم گفتم اگه به سمت شعار دادن و حرف زدن صرف پیش نره......
 

bardinova

مدیر بازنشسته
این بحث می تونه تو زندگی همه ما تاثیر داشته باشه......
ولی جناب بردینوا قبلا هم گفتم اگه به سمت شعار دادن و حرف زدن صرف پیش نره......


این دیگه مثل اون قضیه سوگندنامه نیست !! . این مربوط به شخص بنده و شماست !! . خدمتتون عرض کردم قبلا ، میشه گفت و عمل نکرد که میشه همون شعار !! . و میشه عمل کرد و از حالت شعار درش آورد !! . اینجا دیگه شما هستین و خودتون که با در نظر گرفتن تمام عوامل محیطی و محاطی ، زندگیتون رو مدیریت کنین . بنظر من یه مهندس صنایع خوب رو میشه از اتاقش ، میز کارش و حتی شیوهء بحث کردنش شناخت ! . فرق مهندس صنایع با باقی مهندسها در اینه که با تفکر سر و کار داره ، نه با فرمول و پیچ و آچار و ماشین .
 

Aseman Etemaad

عضو جدید
کاربر ممتاز
این دیگه مثل اون قضیه سوگندنامه نیست !! . این مربوط به شخص بنده و شماست !! . خدمتتون عرض کردم قبلا ، میشه گفت و عمل نکرد که میشه همون شعار !! . و میشه عمل کرد و از حالت شعار درش آورد !! . اینجا دیگه شما هستین و خودتون که با در نظر گرفتن تمام عوامل محیطی و محاطی ، زندگیتون رو مدیریت کنین . بنظر من یه مهندس صنایع خوب رو میشه از اتاقش ، میز کارش و حتی شیوهء بحث کردنش شناخت ! . فرق مهندس صنایع با باقی مهندسها در اینه که با تفکر سر و کار داره ، نه با فرمول و پیچ و آچار و ماشین .
بله
و منم گفتم حرف حساب جواب نداره.......امیدوارم این بحث به نتیجه برسه
 

farnaz_sh

عضو جدید
اولین قدم در بودن یک مهندس صنایع موفق چیه ؟؟ . فرق یه مهندس صنایع با بقیه آدمها چیه ؟؟ . بنظر شما یه مهندس صنایع باید چه ویژگیهایی داشته باشه ؟؟ .

اگه کسی نتونه برای زندگیش چندین و چند پروژه تعریف کنه و اونها رو مدیریت و کنترل کنه ،
اگه کسی نتونه کیفیت مسائل مربوط به زندگیش رو کنترل و برای امور اونها استاندارد تعریف کنه ،
اگه کسی نتونه اعمال و رفتار و افکارش رو ممیزی کنه ،
اگه کسی نتونه کنترل موجودی رو توی یخچال و کمد و انباری و خونه و زندگیش رعایت کنه ،
اگه کسی نتونه اتاق و خونهء خودش در عین زیبایی با معیارهای ارگونومی و طرحریزی تنظیم کنه ،
اگه کسی نتونه بازدهء فکری و کاری و مالی خودش رو نسبت به منابع در دسترسش بهینه کنه ،
اگه کسی نتونه برای آیندهء خودش اصول شبیه سازی رو پیاده کنه ،
اگه کسی نتونه برای کاهش هزینه های اضافی و رسیدن به حداکثر کیفیت خواسته های خودش مهندسی ارزش رو انجام بده ،
اگه کسی نتونه خودش و روابط و زندگیش رو مدیریت کنه ،

واقعا ، میشه بهش گفت مهندس صنایع ؟؟؟؟؟؟

جناب آقای مدير !

حرفاتون واقعا عاليه ، فقط يه سوال برای من پيش مياد !
پس تکليف نوابقی مثل دکتر فاطمی قمی (تنها پروفسور کامل مهندسی صنايع دانشگاه پلی تکنيک) چی می شه ؟
من چند ترم شاگرد ايشون بودم و می ديدم که زندگی روزانه ايشون اصلا طبيعی نيست.
 

کلروفیل

عضو جدید
کاربر ممتاز
دست روی چه نکته ی ظریفی گذاشتی...:)

دیگه مهتابی نمیتونه پیش من بگه مهندس صنایع هستش!:D
 

bardinova

مدیر بازنشسته
جناب آقای مدير !

حرفاتون واقعا عاليه ، فقط يه سوال برای من پيش مياد !
پس تکليف نوابقی مثل دکتر فاطمی قمی (تنها پروفسور کامل مهندسی صنايع دانشگاه پلی تکنيک) چی می شه ؟
من چند ترم شاگرد ايشون بودم و می ديدم که زندگی روزانه ايشون اصلا طبيعی نيست.



ببخشید ، من زیاد با اسامی اساتید آشنا نیستم . ایشون بجز تدریس و تحقیق کار اجرایی هم انجام میدن ؟؟ . اگه انجام میدن باید به ایشون احسنت و خسته نباشید گفت و براشون آرزوی موفقیت کرد . من نظر شخصی خودم رو خدمتتون عرض کردم ، مهندسی صنایع به فکر و طرز تفکر هست ، نه به مدرک دانشگاهی . من معتقدم که یه دندانپزشک خوب باید دندانهای سفید و مرتبی داشته باشه ، یه آرایشگر خوب باید صورت و موی اصلاح شده داشته باشه ، یه ساعت فروش بهترین ساعت رو دستش کنه و یک معلم بیشتر از بقیه مطالعه کنه . اگه چیی غیر از این باشه من بشخصه به کارش و محصول / خدمتی که عرضه میکنه اعتماد نمیکنم .
 
آخرین ویرایش:

farnaz_sh

عضو جدید
ببخشید ، من زیاد با اسامی اساتید آشنا نیستم . ایشون بجز تدریس و تحقیق کار اجرایی هم انجام میدن ؟؟ . اگه انجام میدن باید به ایشون احسنت و خسته نباشید گفت و براشون آرزوی موفقیت کرد . من نظر شخصی خودم رو خدمتتون عرض کردم ، مهندسی صنایع به فکر و طرز تفکر هست ، نه به مدرک دانشگاهی . من معتقدم که یه دندانپزشک خوب باید دندانهای سفید و مرتبی داشته باشه ، یه آرایشگر خوب باید صورت و موی اصلاح شده داشته باشه ، یه ساعت فروش بهترین ساعت رو دستش کنه و یک معلم بیشتر از بقیه مطالعه کنه . اگه چیی غیر از این باشه من بشخصه به کارش و محصول / خدمتی که عرضه میکنه اعتماد نمیکنم .

جناب بردينوا نميشه زندگی رو يک بعدی ديد ، درسته ! با شما موافقم.

فقط اينکه خواستم بگم بزرگای صنايع ايران و حتی جهان ممکنه لزوما تو آشپزخونه شون از نرم افزار p6 برای برگزاری موفقيت آميز يه مراسم شام دو نفره استفاده نکنن.

در ضمن آشنايی يه مهندس صنايع ايرانی با دکتر فاطمی قمی که مدير بسياری از صنايع ايرانی بوده و الان هم مشاوره های رده بالا می دن ، مثل آشنايی يه دانشجويای فيزيک با دکتر حسابی هست.
 

bardinova

مدیر بازنشسته
جناب بردينوا نميشه زندگی رو يک بعدی ديد ، درسته ! با شما موافقم.

فقط اينکه خواستم بگم بزرگای صنايع ايران و حتی جهان ممکنه لزوما تو آشپزخونه شون از نرم افزار p6 برای برگزاری موفقيت آميز يه مراسم شام دو نفره استفاده نکنن.

در ضمن آشنايی يه مهندس صنايع ايرانی با دکتر فاطمی قمی که مدير بسياری از صنايع ايرانی بوده و الان هم مشاوره های رده بالا می دن ، مثل آشنايی يه دانشجويای فيزيک با دکتر حسابی هست.


1) البته حق با شماست ، اما بنده به شخصه ترجیح میدم باغچهء خودم رو بیل بزنم و زیر بیرق نام اساتید صنایع شمشیر نزنم . اون بزرگ صنایع لازم نیست برای برگزاری یه مراسم شام دو نفره بشینه پای کامپیوتر و از نرم افزار استفاده کنه !! . اون از ذهنش برای انجام این پروژه کوچک کمک میگیره و نه کامپیوتر شخصیش . اجازه بدین اساتید صنایع خودشون در مورد خودشون صحبت بکنن !!! . در هر صورت اگه این شما رو راضی میکنه ابتدای تاپیک رو اینطور شروع میکنیم : مهندسی صنایع در زندگی مهندس صنایع به جز اساتید محترم !!!! . هنوز متوجه نشدم که قصد شما زیر سئوال بردن چه چیزی هست !!!!! .

2) عرض کردم خدمتتون ، بنده ایشون رو نمیشناسم . برای اینکه کمی هم دین ما به این استاد بزرگوار ادا بشه این جمله رو هم اضافه میکنیم :

(( اگه کسی جناب استاد دکتر فاطمی قمی رو نشناسه آیا میشه بهش گفت مهندس صنایع ؟؟ ))

سلام بنده رو خدمت ایشون برسونین .
 

mahtabi

مدیر بازنشسته
منم واقعا به این اعتقاد دارم که باید در زندگی شخصیمون هم نمودی از صنایعی بودن رو داشته باشیم چرا که وقتی شما با دل و جون یه رشته رو میرین و اون رو می پذیرین باید فقط به این فکر نباشین که اون رو برای کار بخواین و باید سعی کنیم که اون دانش رو در زندگیمون هم اجرا کنیم و افکاری رو که از اون رشته نشات گرفته اجرا کنیم.
دکتر قمی رو هم که همه میشناسن ولی دلیل نمیشه که چون ایشون فردی معروف هستن گفت که واقعا صنایعی هستن.
ببینید افکار و دانشی که نخواد در زندگی ادم تاثیر مثبت داشته باشه به چه درد میخوره؟
دانشمند بودن مهم نیست، اینکه بتونی از دانشت استفاده کنی مهمه.

راستی خواهر گلم ممنون که بهم لطف داری!!!:gol:
 

Aseman Etemaad

عضو جدید
کاربر ممتاز
من از این بحث استقبال می کنم....
به نظر من منظور جناب مدیر این بوده که یه مهندس صنایع باید از تکنیک هایی که به عنوان یه مهندس صنایع یاد می گیره در زندگی شخصیش استفاده کنه....
مثلا زمان سنجی : باید بتونیم انقدر خوب زمان رو تنظیم کنیم که واسه همه کاری وقت داشت باشیم......
کاربر کنترل موجودی(در زمینه خرید های شخصی)اقتصاد مهندسی وحتی مدلسازی ها برای مقابله با مشکلات شخصیمون خیلی می تونه به ما کمک کنه......
اونوقت خوشحال می شین که صنایع خوندین(بخصوص برنامه ریزی و تحلیل سیستم ها):redface:
 

amirhakimi

عضو جدید
اولین قدم در بودن یک مهندس صنایع موفق چیه ؟؟ . فرق یه مهندس صنایع با بقیه آدمها چیه ؟؟ . بنظر شما یه مهندس صنایع باید چه ویژگیهایی داشته باشه ؟؟ .

اگه کسی نتونه برای زندگیش چندین و چند پروژه تعریف کنه و اونها رو مدیریت و کنترل کنه ،
اگه کسی نتونه کیفیت مسائل مربوط به زندگیش رو کنترل و برای امور اونها استاندارد تعریف کنه ،
اگه کسی نتونه اعمال و رفتار و افکارش رو ممیزی کنه ،
اگه کسی نتونه کنترل موجودی رو توی یخچال و کمد و انباری و خونه و زندگیش رعایت کنه ،
اگه کسی نتونه اتاق و خونهء خودش در عین زیبایی با معیارهای ارگونومی و طرحریزی تنظیم کنه ،
اگه کسی نتونه بازدهء فکری و کاری و مالی خودش رو نسبت به منابع در دسترسش بهینه کنه ،
اگه کسی نتونه برای آیندهء خودش اصول شبیه سازی رو پیاده کنه ،
اگه کسی نتونه برای کاهش هزینه های اضافی و رسیدن به حداکثر کیفیت خواسته های خودش مهندسی ارزش رو انجام بده ،
اگه کسی نتونه خودش و روابط و زندگیش رو مدیریت کنه ،

واقعا ، میشه بهش گفت مهندس صنایع ؟؟؟؟؟؟

من کاملا موافقم
وقتی برای چیزی وقت میزاری احتمالا بهش علاقه هم داری (مگر اینکه بیکار باشی :redface:)
به نظر من یک مهندس صنایع (کاری به مدرک اکادمیک ندارم) اگه واقعا به تخصصهائی که یاد میگیره ایمان داشته باشه (و نگه اینا مال بقیه هست نه خودم) میتونه تو زندگی شخصیش خیلی موفق باشه.
نمیدونم تا چه حد با این حرف من موافقین ولی من معتقدم که مهندسی صنایع درس زندگیه، نمونه های خیلی قشنگی رو بردینوای عزیز فرمودند که تصدیق کننده همین مطلبه.
با اینکه من برای کارشناسی ارشد دارم تو یک رشته دیگه ادامه تحصیل میدم، خیلی خوشحالم که تو مقطع کارشناسی صنایع خوندم، چون خیلی بهش علاقه دارم.
 

farnaz_sh

عضو جدید
1) البته حق با شماست ، اما بنده به شخصه ترجیح میدم باغچهء خودم رو بیل بزنم و زیر بیرق نام اساتید صنایع شمشیر نزنم . اون بزرگ صنایع لازم نیست برای برگزاری یه مراسم شام دو نفره بشینه پای کامپیوتر و از نرم افزار استفاده کنه !! . اون از ذهنش برای انجام این پروژه کوچک کمک میگیره و نه کامپیوتر شخصیش . اجازه بدین اساتید صنایع خودشون در مورد خودشون صحبت بکنن !!! . در هر صورت اگه این شما رو راضی میکنه ابتدای تاپیک رو اینطور شروع میکنیم : مهندسی صنایع در زندگی مهندس صنایع به جز اساتید محترم !!!! . هنوز متوجه نشدم که قصد شما زیر سئوال بردن چه چیزی هست !!!!! .

2) عرض کردم خدمتتون ، بنده ایشون رو نمیشناسم . برای اینکه کمی هم دین ما به این استاد بزرگوار ادا بشه این جمله رو هم اضافه میکنیم :

(( اگه کسی جناب استاد دکتر فاطمی قمی رو نشناسه آیا میشه بهش گفت مهندس صنایع ؟؟ ))

سلام بنده رو خدمت ایشون برسونین .


آقای بردينوا

من نمی دونم چرا شما مساله رو شخصی قلمداد می کنين که با اين ادبيات جواب می دين !

من حرفم فقط اينه که نمی شه تو قرن 21 ام ، اين حکم های کلی رو صادر کرد. البته هميشه همين طور بوده ! بزرگان بدون توجه افراطی به ظواهر زندگی ، شبانه روز کار می کنن و راه رو برای ديگران باز می کنن ، اونوقت ديگران می شينن و احکام فلسفی میدن و در مورد اونا قضاوت می کنن.

يه سوال : اگه قرار باشه کسی مثلا در مورد " تئوری سيستم ها " و کاربرد اون تو زندگی حتی روزانه (که مورد علاقه دوستمون Aseman Etemaad هستش) نظر بده ، آيا صلاحيت من و شما بيشتره يا پروفسور bertalanffy (اميدوارم که ايشونو بشناسين).

در نهايت من فکر می کنم سينه زدن زير بيرق بزرگان بهتر از سينه زدن (به قول شما شمشير زدن) زير بيرق خودمونه. اين ظاهرا عادت ما ايرانی هاست که هم به " محمدرضا شجريان " بگيم استاد و هم به " سالار عقيلی " !!!!!!!

موفق باشين و زياد هم جدی نگيرين
 
آخرین ویرایش:

Aseman Etemaad

عضو جدید
کاربر ممتاز
من فکر می کنم صنایع تنها رشته ای هست که اینهمه مطالب مختلف رو به طور یکجا در خودش جا می ده و در عین حال هر کدوم رو به نحوی به هم مربوط می کنه....
فکر نمی کنم این احساس خود خواهی که ما از بقیه رشته های مهندسی باید بهتر زندگی رو بفهمیم خیلی بی ربط باشه.....
فرناز خانم!
من از کسی طرفداری نمی کنم....ولی چرا باید بر ای فهمیدن چیزی یا اعتقاد به درست بودن یک ایده بخوام راه دور برم؟؟؟/
من مخالف دانش این آقای پروفسوری که شما نام می بری نیستم ولی برای قبول حرف درست نیازی به متوسل شدن به ایشون ندارم.
با احترام
 

bardinova

مدیر بازنشسته
آقای بردينوا

من نمی دونم چرا شما مساله رو شخصی قلمداد می کنين که با اين ادبيات جواب می دين !

من حرفم فقط اينه که نمی شه تو قرن 21 ام ، اين حکم های کلی رو صادر کرد. البته هميشه همين طور بوده ! بزرگان بدون توجه افراطی به ظواهر زندگی ، شبانه روز کار می کنن و راه رو برای ديگران باز می کنن ، اونوقت ديگران می شينن و احکام فلسفی میدن و در مورد اونا قضاوت می کنن.

يه سوال : اگه قرار باشه کسی مثلا در مورد " تئوری سيستم ها " و کاربرد اون تو زندگی حتی روزانه (که مورد علاقه دوستمون Aseman Etemaad هستش) نظر بده ، آيا صلاحيت من و شما بيشتره يا پروفسور bertalanffy (اميدوارم که ايشونو بشناسين).

در نهايت من فکر می کنم سينه زدن زير بيرق بزرگان بهتر از سينه زدن (به قول شما شمشير زدن) زير بيرق خودمونه. اين ظاهرا عادت ما ايرانی هاست که هم به " محمدرضا شجريان " بگيم استاد و هم به " سالار عقيلی " !!!!!!!

موفق باشين و زياد هم جدی نگيرين


1) مساله شخصی ؟؟؟ ببخشید ! من شما رو میشناسم ؟؟؟؟

2) فکر نکنم صحبت اینجا بر سر اظهار نظر در خصوص مسائل علمی و فنی بود !! . صحبت بر سر این است که شمایی که ریاضی خوندی ، میتونی بگی 5 تا هزار تومنی میشه 5 هزار تومن !!!! احتیاج به این نداری که از معادلات دیفرانسیل برای رسیدن به جواب استفاده کنی یا فرمول ابداع و روش اختراع کنی !!.

3) این بحث کاملا شخصی هست !! . ممنون میشم بجای استاد قمی و لودویگ عزیز پاسخ ندین و بذارین اگه تمایل داشتن خودشون در مورد زندگیشون اظهار نظر کنن .

4) فکر میکنین اگه این موضوع رو با جناب استاد قمی در میون بذارین پاسخشون چی هست ؟؟ . هیچ کسی بهتر از یه دکتر از مضرات سیگار مطلع نیست . میخواین اسم چندین و چند جراح مطرح رو بهتون بگم که روزی یه پاکت سیگار میکشن ؟؟؟؟؟ . این دلیل بر خوب بودن سیگار هست یا تائید رفتار یا زیر سئوال بردن تبحر اونها ؟؟؟ .

5) متاسفانه من استاد سالار عقیلی رو نمیشناسم . اما در تعریف واژه استاد اومده هر کسی که علم و فن و هنری رو که داره در اختیار بقیه قرار میده و اونها رو آموزش میده بهش میگن استاد !! . این چندان ارتباطی به ایرانی بودن بنده و شما نداره !!! .

6) من نظرم چیز دیگه ای هست . من برای جنگیدن شمشیر خودم رو دستم میگیرم !! . حتی اگه از همه شمشیرها کندتر ، ضعیف تر و ناکارآمد تر باشه ، شمشیر خودم هست !!! . ترجیح میدم شمشیرم رو تیز و کارآمد کنم تا با سلاح بقیه به جنگ مسائل برم . درهرحال هرکسی روشی برای خودش داره .

موفق باشید .
 

anathema

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام دوستان

من پست های اين تاپيک رو خوندم و اجازه می خوام که برای تلطيف فضا هم که شده يه مطلبی رو عرض کنم :

حقيقتا بايد قبول کرد که هر راهی ، يک سری پيشرو و يک سری هم پيرو داره. درست. اما صرف موقعيت مکانی و زمانی افراد نشون دهنده ارزش افکار ، رفتار و گفتار اونا نيست. ما از دل و فکر افراد خبر نداريم و نمی تونيم به سادگی درباره اونا قضاوت کنيم. کدوم معيار واحد هستش که می تونه خوب رو از خوبتر تميز بده ؟ کدوم روش يگانه خوب زندگی کردن کشف شده ؟ کجاست اون فرمول جاودانه خوشبختی ؟

من نمی دونم که اگر الان امکانش بود و ما می تونستيم از " انيشتن ، پاستور ، بتهوون ، اديسون و ... " بپرسيم که آيا از زندگی و دستاوردهاتون راضی هستين ؟ آيا احساس خوشبختی و کمال می کنين و آيا ... ، اونا چه جوابی داشتن بدن !!!

من هم جواب اين سوال ها ندارم بدم. من نمی تونم درباره حرفهای " آسمان ، فرناز و بردينوای عزيز " قضاوت کنم ، فقط اينو می دونم که بعضی لحضات تو زندگی پيش مياد که ما تو دلمون فقط ، فقط و فقط حسرت داشتن يک چيز رو احساس می کنيم ! و تو اون لحظه حاضريم تمام زندگی و آرزوهامونو بديم و در عوض اونو داشته باشيم ! شايد اون چيز افتخار و شهرت باشه ، شايد ثروت باشه ، شايد عشق و شايد . . .

اميدوارم هممون ، همونجوری که دوست داريم ، دنيا باهامون تا کنه ! اميدوارم همه به آرزوهامون برسيم ! اميدوارم همه باهم مهربونتر باشيم.
 

امیر Amir

عضو جدید
با سلام,
1)ما به عنوان یک مهندس صنایع باید سیستمی فکر کنیم نه سازمانی
2)باید مدیریت دانایی داشته باشیم
3)با مشکلات و حوادث زندگی با کمک ابزار FMEA عمل کنید,یعنی جلسه FMEA برای مسایل زندگی بزاریم,البته این جلسات بین خانواده زیاد برگذار میشه بدون اینکه بدونند این جلسه اسمش چی هست البته از منظر مهندس صنایع.
4)داشتن هدف کوتاه مدت,بلند مدت,دست یافتنی در بلند مدت,دست یافتنی در کوتاه مدت.
5)حتی در مسایل زندگی میتونیم کاملا صنایعی نگاه کرد,من دارم با یک دید سیستماتیک نگاه میکنم,تا بعد بریم سر مسایل دیگش,حتی میتونیم برای خانه خودمون یک خط تولید خوب درست کنیم,به این معنی که چیدمان وسایل منزل ما با دیگران فرق داشته باشه...حالا بیشتر صحبت میکنیم...
با احترام
 

Industrial.Eng-86

عضو جدید
شاید بهتره ببینیم چه کسانی جذب این رشته میشن :


معمولا کسانی که از دبیرستان با گرایش ریاضی فیزیک به دانشگاه آمدن.


کسایی که میخوان با فن ریاضی گونه خود ارتباط بهینه ای بین اجزا ، نهادها ، نظامها و امکانات پدید بیارن.


آنان که به برنامه ریزی و هدایت موثر امکانات اندیشیده و نظام مند هستند.


افرادی که میخوان با ایجاد فضایی بشاش و دلنشین ، از زمان و انرژی انسانها بهره بگیرند.


آنان که ذوق هنری دارن و به دنبال ابتکار در حوزه های کاربردی هستن.


کسایی که عاشق ابعاد مدیریتی هستن.


آنهایی که به ایجاد امنیت فکر میکنن و راهکارهای مقابله با ریسکهای گوناگون را دوست دارن و ..................


حالا به نظر شما فردی با این خصوصیات میتونه تو زندگی شخصی اینطور رفتار نکنه ؟ میتونه از این خصوصیات استفاده نکنه ؟ نمیشه فقط تو محیط کار اینطور رفتار کرد و تو زندگی شخصی مثل بقیه آدمها بود ! در غیر این صورت به یک انسان با شخصیتی دو گانه تبدیل میشیم....................!!!


درسته ، بین شعار و عمل فرسخها فاصله است ...........اما به نظر من مهندسی صنایع رشته ایه که هر چی خوندی باید به کار ببری که این هم یک توانایی خاص میخواد............................در غیر این صورت نمیتونیم تو این رشته موفق باشیم.


حتما میدونید که مهندسی صنایع = مدیریت مهندسی ها


پس باید از این ویژگی نهایت استفاده را برد..............
 

امیر Amir

عضو جدید
جناب آقای مدير !

حرفاتون واقعا عاليه ، فقط يه سوال برای من پيش مياد !
پس تکليف نوابقی مثل دکتر فاطمی قمی (تنها پروفسور کامل مهندسی صنايع دانشگاه پلی تکنيک) چی می شه ؟
من چند ترم شاگرد ايشون بودم و می ديدم که زندگی روزانه ايشون اصلا طبيعی نيست.

ببخشید ، من زیاد با اسامی اساتید آشنا نیستم . ایشون بجز تدریس و تحقیق کار اجرایی هم انجام میدن ؟؟ . اگه انجام میدن باید به ایشون احسنت و خسته نباشید گفت و براشون آرزوی موفقیت کرد . من نظر شخصی خودم رو خدمتتون عرض کردم ، مهندسی صنایع به فکر و طرز تفکر هست ، نه به مدرک دانشگاهی . من معتقدم که یه دندانپزشک خوب باید دندانهای سفید و مرتبی داشته باشه ، یه آرایشگر خوب باید صورت و موی اصلاح شده داشته باشه ، یه ساعت فروش بهترین ساعت رو دستش کنه و یک معلم بیشتر از بقیه مطالعه کنه . اگه چیی غیر از این باشه من بشخصه به کارش و محصول / خدمتی که عرضه میکنه اعتماد نمیکنم .

1) البته حق با شماست ، اما بنده به شخصه ترجیح میدم باغچهء خودم رو بیل بزنم و زیر بیرق نام اساتید صنایع شمشیر نزنم . اون بزرگ صنایع لازم نیست برای برگزاری یه مراسم شام دو نفره بشینه پای کامپیوتر و از نرم افزار استفاده کنه !! . اون از ذهنش برای انجام این پروژه کوچک کمک میگیره و نه کامپیوتر شخصیش . اجازه بدین اساتید صنایع خودشون در مورد خودشون صحبت بکنن !!! . در هر صورت اگه این شما رو راضی میکنه ابتدای تاپیک رو اینطور شروع میکنیم : مهندسی صنایع در زندگی مهندس صنایع به جز اساتید محترم !!!! . هنوز متوجه نشدم که قصد شما زیر سئوال بردن چه چیزی هست !!!!! .

2) عرض کردم خدمتتون ، بنده ایشون رو نمیشناسم . برای اینکه کمی هم دین ما به این استاد بزرگوار ادا بشه این جمله رو هم اضافه میکنیم :

(( اگه کسی جناب استاد دکتر فاطمی قمی رو نشناسه آیا میشه بهش گفت مهندس صنایع ؟؟ ))

سلام بنده رو خدمت ایشون برسونین .

آقای بردينوا

من نمی دونم چرا شما مساله رو شخصی قلمداد می کنين که با اين ادبيات جواب می دين !

من حرفم فقط اينه که نمی شه تو قرن 21 ام ، اين حکم های کلی رو صادر کرد. البته هميشه همين طور بوده ! بزرگان بدون توجه افراطی به ظواهر زندگی ، شبانه روز کار می کنن و راه رو برای ديگران باز می کنن ، اونوقت ديگران می شينن و احکام فلسفی میدن و در مورد اونا قضاوت می کنن.

يه سوال : اگه قرار باشه کسی مثلا در مورد " تئوری سيستم ها " و کاربرد اون تو زندگی حتی روزانه (که مورد علاقه دوستمون Aseman Etemaad هستش) نظر بده ، آيا صلاحيت من و شما بيشتره يا پروفسور bertalanffy (اميدوارم که ايشونو بشناسين).

در نهايت من فکر می کنم سينه زدن زير بيرق بزرگان بهتر از سينه زدن (به قول شما شمشير زدن) زير بيرق خودمونه. اين ظاهرا عادت ما ايرانی هاست که هم به " محمدرضا شجريان " بگيم استاد و هم به " سالار عقيلی " !!!!!!!

موفق باشين و زياد هم جدی نگيرين

1) مساله شخصی ؟؟؟ ببخشید ! من شما رو میشناسم ؟؟؟؟

2) فکر نکنم صحبت اینجا بر سر اظهار نظر در خصوص مسائل علمی و فنی بود !! . صحبت بر سر این است که شمایی که ریاضی خوندی ، میتونی بگی 5 تا هزار تومنی میشه 5 هزار تومن !!!! احتیاج به این نداری که از معادلات دیفرانسیل برای رسیدن به جواب استفاده کنی یا فرمول ابداع و روش اختراع کنی !!.

3) این بحث کاملا شخصی هست !! . ممنون میشم بجای استاد قمی و لودویگ عزیز پاسخ ندین و بذارین اگه تمایل داشتن خودشون در مورد زندگیشون اظهار نظر کنن .

4) فکر میکنین اگه این موضوع رو با جناب استاد قمی در میون بذارین پاسخشون چی هست ؟؟ . هیچ کسی بهتر از یه دکتر از مضرات سیگار مطلع نیست . میخواین اسم چندین و چند جراح مطرح رو بهتون بگم که روزی یه پاکت سیگار میکشن ؟؟؟؟؟ . این دلیل بر خوب بودن سیگار هست یا تائید رفتار یا زیر سئوال بردن تبحر اونها ؟؟؟ .

5) متاسفانه من استاد سالار عقیلی رو نمیشناسم . اما در تعریف واژه استاد اومده هر کسی که علم و فن و هنری رو که داره در اختیار بقیه قرار میده و اونها رو آموزش میده بهش میگن استاد !! . این چندان ارتباطی به ایرانی بودن بنده و شما نداره !!! .

6) من نظرم چیز دیگه ای هست . من برای جنگیدن شمشیر خودم رو دستم میگیرم !! . حتی اگه از همه شمشیرها کندتر ، ضعیف تر و ناکارآمد تر باشه ، شمشیر خودم هست !!! . ترجیح میدم شمشیرم رو تیز و کارآمد کنم تا با سلاح بقیه به جنگ مسائل برم . درهرحال هرکسی روشی برای خودش داره .

موفق باشید .

با سلام,
چرا دید صفر و یکی دارین؟؟؟
مهندسی صنایع یک زیرر شاخه از علم هست.
لزما یک دکترای صنایع و استاد مسلم صنایع, پدر خوب,بورس باز خوب,آشپز خوب یا همسر خوبی نخواهد بود,

اقای دکتر مرعشی که خدای ارزیابی کار و زمان هست,ایشون یک بار کارخونه تاسیس کردند ولی ورشکسته شدند,

عموما مدیران موفق در بیرون از خانه مدیر موفق در داخل خانه نیستند,

اگر فیلم تجارت مرگ رو دیده بودین,و یادتون باشه دیدن که یکی از مسولان بلند مرتبه مبارزه با مواد مخدر دختر خودش یک معتاد تمام عیار بود.

ما OR میخونیم ولی آیا وقتی میخوایی ماشین بخرین چه فاکتوری براتون مهم هست؟؟؟ آیا میشینید یک مدل درست میکنید میدین به LINDO براتون حل بکنه..اصلا چنین کاری نمیکنید...

اگر شما کنترل کیفیت میکنید و مسول تضمین هستین یا کارشناس کنترل کیفیت پس چرا وقتی سوار تاکسی میشید سوار پراید بی کیفیت یا پیکان یا سمند در حال انفجار میشید؟؟؟؟؟ چرا؟؟؟

شاید آقای لویی گشنر در IBM تحول ایجاد کرد ولی ایا مثلا ایشون پدر خوب یا دوست خوبی بودند, برای اطرافیانشون؟؟؟

قربون خدا برم شعور چیزی نیست که به همه عطا کرده باشه, دلیل نداره چون که کسی مهندس صنایع شده یا دکترای حرفه ای این رشته رو گرفته یک ادم با اخلاق,دارای آداب و معاشرت خوب,یک انسان فهیم باشه..
.

داشتن مدرک بالا دلیل بر داشتن زندگی شخصی موفق نیست.
 

mahtabi

مدیر بازنشسته
انعطاف پذیریه صنایع توی زندگی

انعطاف پذیریه صنایع توی زندگی

وای چقدر لذت داره که بینش قشنگ بچه هارو میبینی و میفهمی که هنوزم جایی برای تو و اندیشه های تو هم هست.جناب بردینوا ، الیاس پور ، امیر احمد ، سانی عالی حرف زدین.

بگم من عاشق رشتمم چون بینهایت انعطاف داره گرچه توی بعضی مسائل زندگی حتی اون انعطاف پذیری هم جواب نمیده اما در اکثریت مسائل اینجوره.
شما اگه میخوای بری سر قرار با دوستت یا مهمونی این مهمه که بتونی زمانت رو به صورتی مناسب زمانبندی کنی که بتونی بری شیرینی بخری بعد بری سراغ دوست دیگت و بعد در ساعت مشخصی بری ...
اما حالا اینجا اگه که شیرینی فروشی شیرینیش تموم شد ه بود این به سیستم کنترل موجودی اونجا برمیگرده و به شما ربطی نداره و اینجاست که شما باید یه زمانی رو توی برنامت واسه این وقت تلف شده بذاری (اینجاست که نشون میده بازم میشه با این مسائل خیلی ساده اما مختل کننده ی برنامت و یا حداقل چیزی که باعث تاخیرت بشه مقابله کنی و انعطاف پذیری صنایعی بودنت رو امتحان کنی ...)

این بحث خیلی نابه.ازون بحث ها هستش که هر روز اون مسائل درونیت رو بهت نشون میده و من عاشق اینم که بتونم خودی رو که هنوز نهفتست رو بیشتر بشناسم.
ممنون که گوش دادین
 
آخرین ویرایش:

farnaz_sh

عضو جدید
سلام به همه دوستای عزيز

من واقعا متاسفم که منظورمو اينقدر بد بيان کردم که اين حرفا پيش اومد. راستش اولش واقعا از بردينوای عزيز سوال داشتم ، ولی بعد احساس کردم که سوء تفاهم شده !

از مطالب ارزشمندتون استفاده کردم.

در آخر از همه عزيزايی که از حرفای من مکدر شدن ، عذرخواهی می کنم.
 

امیر Amir

عضو جدید
سلام به همه دوستای عزيز

من واقعا متاسفم که منظورمو اينقدر بد بيان کردم که اين حرفا پيش اومد. راستش اولش واقعا از بردينوای عزيز سوال داشتم ، ولی بعد احساس کردم که سوء تفاهم شده !

از مطالب ارزشمندتون استفاده کردم.

در آخر از همه عزيزايی که از حرفای من مکدر شدن ، عذرخواهی می کنم.
یه اقدام اصلاحی بزنید درست میشه :)
 

miepower2003

عضو جدید
بحثتون خيلی جالبه
چند تا نکته يادم اومد اميدوارن مفيد باشه.
يکی از موثرترين کتابهايي که من تا حالا خوندم کتاب مديريت از راه ارزش است (با مديريت ارزش فرق می کنه)
حرف اين کتاب در چند جمله خلاصه می شه :
-اگر می خواهيد در محيط کار به اهدافتون برسيد بايد ابتدا هدف زندگی خود رو بشناسيد.
الباقی مطلب رو در ادامه میارم.
 

Parsa_IE

عضو جدید
با سلام به همه دوستان و پوزش از تاخیری که داشتم
تمام مطالب را خواندم و در پاسخ به بخش های مختلفی که من مطالعه کردم نکاتی به ذهنم رسید که خدمتتان عرض می کنم :
1. فردی که وارد رشته مهندسی صنایع میشود (علی الخصوص در کشور عزیزمان ایران!) لزوما نه علاقه ای به بهینه سازی دارد نه علاقه ای به اصولی چون تحقیق در عملیات، کنترل کیفیت، آمار و احتمال، حتی کامپیوتر و مبانی شبیه سازی و ... ! نه روحیه حسابگری دارد و نه توان و روحیه مدیریتی ( باز هم میگم لزوما اینطور نیست ولی در اکثر مشاهدات من صادق بوده و هست) به خصوص در دوره های قبلی که مهندسی صنایع شناخته شده نبود فرد با توجه به رتبه خود در کنکور به انتخاب این رشته اقدام می کرد بدون علم به آینده و ...
2. اکثرا دوستان با تحصیل و کسب تجربه در این رشته (البته با توجه به میزان علاقه و تمایل فرد)، جعبه ابزاری از مجموعه ابزارهای مهندسی صنایع را کسب می کند، که استفاده از آن وابسته به خود فرد است که تا چه حد به خود، توانایی خود، و همینطور جعبه ابزار خود اطمینان داشته باشد!
مانند مکانیکی که جعبه ابزار خود را همیشه همراه دارد و تا حد توان در هر موقعیتی از آن استفاده می کند
3. اکنون که ما با صرف هزینه هایی از جنس زمان، عمر، سرمایه و ... این جعبه ابزار را به دست آوردیم این بستگی به ما دارد که از این ابزارها در کجا استفاده کنیم، آیا فقط برای کار و در محل کار !؟ یا شاید بهتر باشد در سایر امور زندگیمون آنچه را که قابل استفاده است استفاده کنیم
 

miepower2003

عضو جدید
زندگی مهندسهای صنايع مثله الباقی آدما می مونه اما چند تا تفاوت اساسی بايد داشته باشه .

-اول اين که اون خوش قول ترين آدمه هر جمعی بايد باشه چون (زمان سنجی میدونه پس زمان هر مسير و می شناسه و توی ترافيک گير نمی کنه چون يه چيزايي از پيش بینی و بهينه سازی حونده و به موقع می رسه چون حداقل موجودی زمانی رو برای خودش نگه می داره تا به کمبود زمان نخوره.
-دوم هميشه موجودی بانکی خوبی داره چون(فرصتها رو خوب شکار می کنه و علم اقتصاد مهندسی رو می شناسه و طرح های بدون توجيه انجام نمی ده که پول از دست بده)
-وسايل خونش رو به طور کاملا کاربردی و سريع الدسترس می چينه چون (طرح ريزی واحدهای صنعتی پاس کرده و می تونه اسپاگتی چارت رو تويه خونه بکشه و 5S رو میشناسه تا هر وسيله ای رو تويه کمتر از 5 ثانيه پيدا کنه)
- هيچ وقت با همسر و يا دوستان خود دچار مشکل نمی شه چون(فنون مذاکره اصولی رو می دونه و همچنين شرح وظايف مدونی داره تا به اختلال در وظايف منجر نشه)

اما در عمل!!!!!!!!!!!!!!:confused::confused::confused:
 

امیر Amir

عضو جدید
[B]ما 16 سال درس میخونیم که چی بشه؟؟؟

_امروز یه بچه 10 سال از من پرسید برای چی باید بدونم محیط دایره چقدر میشه؟؟؟

با خودم فکر کردم..گفتم برای اینکه بتونی بهتر فکر بکنی...

_به من گفت برای چی باید با ماشین حساب کار کنم؟

گفتم باید بلد باشی ذهنی حساب بکنی که بعدا ها بتونی با ماشین حساب کار بکنی.

_پرسید خوب میدم به کامپیوتر برام حساب میکنه.

گفتم وقتی بلد نباشی ذهنی حساب بکنی نمیتونی به کامپیوتر دستور بدی چه کاری انجام بده و چ کاری انجام نده.

_یک کمی فکر کرد و گفت درست میگی...


واقعا برای چی 16 سال درس خوندین و میخونیم...حالا بعضی ها هم بیشتر؟؟؟

خوندن کنترل پروژه چقدر توی روابط زناشویی کمک به یک مهندس صنایع کرده؟؟؟

توی عمرتون, در زنگی شخصیتون چند بار اومدین محیط و مساحت مربع یا دایره رو حساب کردین...نه اینکه فقط جز سر امتحان هندسه بوده یا فقط در دانشگاه؟؟؟

وقتی ارزیابی کار و زمان واقعا ایا وقتی نشستین توی خونه میشینید نمودار 2 دست برای خودت میکشی؟؟

کنترل پروژه میخونیم واسه اینکه وقتی کاری رو به فردا میندازیم از درسی که خوندیم خجالت بکشیم و سر وقت انجامش بدیم...

کنترل کیفیت نمیخونیم که بریم هندونه های بغال سر محل رو SPC روش انجام بدیم...اینو میخونیم که سرمون موقع خرید از جایی کلاه نره..
.

درس خوندیم که وقتی کسی با ما برخورد میکنه از بالا بهش نگاه نکنیم و یک کمی افتاده تر باشیم...

مهندسی صنایع وقتی با این حجم اطلاعاتی و وسعت روبرو میشه به نظر من نباید دیگه خودش رو بگیره و حتی در ارتباط های شخصی چه در نت چه در هر جای دیگه جوری خشک و خسته کننده برخورد بکنه که دیگران تو دلشون بگن بروووووووووووو بابا هر کی میخوایی باش واسه خودتی ..فکر میکنی کی هستی...لیسانس گرفتی پز بدی...!!!!!!!!!!!


شخصا وقتی وارد دانشگاه شدم خودم رو آخرش میدونستم و الان هم میدونم:) ولی وقتی دیدم واقعا علمی هست که هر گوشه ایش برای خودش حرفی برای گفتن داره و نمیتونی واقعا مستر بشی...کوتاه اومدم...

وقتی کنترل کیفیت میخونی میبینی TQM چیزی از هست که استاد میاد واست 20 دقیقه حرف میزنه و اصلا حرف نمیزنه و میره ولی چیزی هست که دنیا روش صحبت میکنه...

وقتی وارد مبحث سیستم مدیر کیفیت میشی خودش یه شکل دیگه...


کلا این حرف هارو زدم که بگم وقتی با این وضعیت روبرو میشی افتادگی بهتره و همیشه بگی نمیدونم و بپرسی...

یعنی اقا غرور تعطیل...خود بزرگ بینی تعطیل...

هووووووووووووففففففففففففففففف

خسته شدم. خیلی چیز نوشتم....ببخشید...


[/B]
 

miepower2003

عضو جدید
اگر تو ذهنتون مونده باشه تويه يکی از قسمتهای سريال شرلوک هولمز ((اونو برادرش مشغول مشاهده يک شخص بودند حرفهايي که درمورد اون نفر می زدند جالب بود.از نوع پوشش و ايستادنش و طرز تکان دادن دستهای اون شغل و سن و ... ديگر را حدث زدند ))
خوب حالا ما می تونيم بعد از اينکه تويه يه جمع ظاهر می شيم انتظار داشته باشيم که کسی بياد از ما بپرسه :((آقا/خانم شما مهندس صنايع نيستين؟))
خوب چه طوری :
شايد شرط اول نظم باشه اما نظم و چی میبینيد:
5Sشايد
اما يه کم فکر کنيد آدمهای مختلف شخصيتهای متفاوتی دارند اگر تقسيم بندی مديران خوب به ياد داشته باشم اينطوری بود:
1-مدير اجرايي
2-مدير خلاق
3-مدير هماهنگ کننده
4-مدير مستند ساز(خيلی رو اين مطمئن نيستم)
تويه مديرايه بالا 2 تايه آخر يک کمی منظم اند مدير اولی تويه تعريف از نظم ظاهری چيزیکمی می دونه و مدير دومی نظم ظاهری رو به کل نمی شناسه.
اما تمام افراد بالا نظم فکری متعادلی دارند .



برای تلطيف تفکرتون درباره مهندسهای صنايع مطلب زير رو بخونيد فقط شوخيه ها!!!!!!!!!!
چوپاني مشغول چراندن گله گوسفندان خود در يك مرغزار دورافتاده بود. ناگهان سروكله يك اتومبيل جديد كروكي از ميان گرد و غبار جادههاي خاكي پيدا ميشود. رانندگي آن اتومبيل كه يك مرد جوان با لباس Brioni ، كفشهاي Gucci ، عينك Ray-Ban و كراوات YSL بود، سرش را از پنجره اتومبيل بيرون آورد و پرسيد: اگر من به تو بگويم كه دقيقا چند راس گوسفند داري، يكي از آنها را به من خواهي داد؟

چوپان نگاهي به جوان تازه به دورانرسيده و نگاهي به رمهاش كه به آرامي در حال چريدن بود، انداخت و با وقار خاصي جواب مثبت داد.

جوان، ماشين خود را در گوشهاي پارك كرد و كامپيوتر Notebook خود را به سرعت از ماشين بيرون آورد، آن را به يك تلفن راه دور وصل كرد، وارد صفحهي NASA روي اينترنت، جايي كه ميتوانست سيستم جستجوي ماهوارهاي ( GPS ) را فعال كند، شد. منطقهي چراگاه را مشخص كرد، يك بانك اطلاعاتي با 60 صفحهي كاربرگ Excel را به وجود آورد و فرمول پيچيدهي عملياتي را وارد كامپيوتر كرد.

بالاخره 150 صفحهي اطلاعات خروجي سيستم را توسط يك چاپگر مينياتوري همراهش چاپ كرد و آنگاه در حالي كه آنها را به چوپان ميداد، گفت: شما در اينجا دقيقا 1586 گوسفند داري.

چوپان گفت: درست است. حالا همينطور كه قبلا توافق كرديم، ميتواني يكي از گوسفندها را ببري.

آنگاه به نظارهي مرد جوان كه مشغول انتخاب كردن و قرار دادن آن گوسفند در داخل اتومبيلش بود، پرداخت. وقتي كار انتخاب آن مرد تمام شد، چوپان رو به او كرد و گفت: اگر من دقيقا به تو بگويم كه چه كاره هستي، گوسفند مرا پس خواهي داد

مرد جوان پاسخ داد: آري، چرا كه نه!

چوپان گفت: تو يك مهندس صنايع ( مشاور) هستي.

مرد جوان گفت: راست ميگويي، اما به من بگو كه اين را از كجا حدس زدي؟

چوپان پاسخ داد: كار سادهاي است. بدون اينكه كسي از تو خواسته باشد، به اينجا آمدي. براي پاسخ دادن به سوالي كه خود من جواب آن را از قبل ميدانستم، مزد خواستي. مضافا، اينكه هيچ چيز راجع به كسب و كار من نميداني، چون به جاي گوسفند، سگ مرا برداشتي.
 

PersiaN_PulsE

عضو جدید
کاربر ممتاز
من خیلی دیر رسیدم ولی اگه بخوام از دید COQ ..هزینه یابی کیفیت که یکی از بحث های مهم تو صنایع هست نگاه کنیم ..و با توجه به اینکه اولین هدف تو COQ پیدا کردن هزینه های پنهان و وارد کردن اونا تو سیستم حسابداری سازمانه..با توجه به این موضوع ما باید به عنوان یک مهندس صنایع از همه ی اتفاقات پیرامونمون با خبر باشیم و تاثیر اونارو رو زندگیه خودمون بررسی کنیم و ببینیم ایا سرمایه گذاری رو بعضی چیزها هم از نظر مادی و هم زمانی می تونه در اینده به کمک ما بیاد یا نه ؟؟.. و همچنین قابلیت اطمینان هر یک از موضوعات و فرصتهای پیش اومده تو زندگیمون چقدره؟؟؟ایا واقعا به دردمون می خورن یا نه.....
 

امیر Amir

عضو جدید
هزینه زمان رو چجوری پیدا میکنی؟

هزینه عمر از دست رفته؟

هزینه وقت تلف شده در ترافیک؟ در صف ایرانیان همیشه در صف؟

هزینه اعصاب داغون؟
 

Similar threads

بالا