من به ایرانی بودنم افتخار می کنم...▌ ♥من یک ایرانیم♥▌

дажджавая кропля

عضو جدید
کاربر ممتاز
مشاور ما در زمان دبیرستان یادمه میگفت ضریب هوشی در ایران در سیستان و بلوچستان بیشتر از بقیه جاهاست. البته من خودم اهل سردسیرترین منطقه ایرانم.

ببینید بنده دانشمندان رو بیش تر تأکید کردم کانادا یا روسیه رو با کشورهای گرمسیر مقایسه کنید........درصداشو باهم مقایسه کنید کدام کشور در چه رتبه ای قرار داره.......تمام این جداول به صورت مقایسه ای اثبات این گفته بنده هست ...البته شاید به ندرت یکی دو نفری ازشون دانشمند دربیاد اما کم
 

*FARZAN*

دستیار مدیر کتابخانه الکترونیکی
کاربر ممتاز
سلام
این نظر شماست
هر کسی هم که به دین یکی دیگه (چه مسلمان و چه غیر مسلمان توهین کنه ، بی احترامی کنه صددرصد محکومه)
در تمام آموزه های اسلامی و علی الخصوص تشیع و احادیث ا هم از توهین به مذاهب دیگران نهی کردن. در قرآن اومده به بتهای مشرکان هم توهین نکنید حتی.



مهم عمل انسانه... نه حرف و شعار
من در این جامعه ک اکثریت ب اصطلاح شیعه هستن چیز دیگه ای میبینم
 

blackviper210

عضو جدید
کاربر ممتاز
اون وقت چقد جالبه که این شیعه ها ک حرف از برادری میزنن واسه سنی ها هم ک مسلمون هستن ارزشی قائل نیستن!!!!!
حالا بقیه مذاهب دیگه ک در ایران زندگی میکنن بماند ک چقد نسبت بهشون بی عدالتی میشه
اول یاد بگیریم که هر کسی فارغ از دین و مذهب و قومیتش.... انسانه
ما همه انسان بودیم!
تا اینکه...
نژاد ارتباطمان را برید
مذهب جدایمان ساخت
سیاست بینمان دیوار کشید
و ثروت از ما طبقه ساخت...
 

ali hoseini

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
طبق نظر بعضیها ! ؛...فردوسی ترک ستیز!، هندی ستیز!، کرد ستیز!، عرب ستیز!، گیلک و دیلمی ستیز!، بلوچ ستیز!، ... کلاً همه چی ستیز بوده!!!!.... واقعاً خیلی خنده داره !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! و خجالت آور.

خدا شاهده هیچ دلم نمیخاست این حرفا رو اینجا بزنم. چون برای فردوسی بخاطر اشعارش در مورد امام علی (ع) احترام قائلم. اما اینها نقاط سیاهی در اشعار اون هست.

توهين فردوسي به نژادهاي غير فارس

1- ترك ستيزي
توهين به نژاد ترك و نفرت از تركها در بسياري از بيت هاي شاهنامه وجود دارد
سخن بس کن از هرمز ترک زاد که اندر زمانه مباد این نژاد...
که این ترک زاده سزاوار نیست کس اورا به شاهی خریدار نیست
که خاقان نژاداست و بد گوهر است به بالا و دیدار چون مادر است
اشاره اي است به قباد فرزند انوشيروان كه مادرش ترك نژاد بود و بعد از انوشيروان به پادشاهي رسيد مادر قبادهُرمزچهارم (كه بنام "قاقم"يا"تاكوم"يا "قاين"ازاو ياد شده) منسوب به امپراطوري"گوی تورک(ترک آسمانی)"بود.انوشیروان جهت رفع خطر"ایستمی خاقان"،هرمزچهارم راجانشین خودساخت
در جاي ديگر مي گويد
ابا سرخ ترکی،بدی ،گربه چشم توگفتی دل از رده دارد به خشم
که آن ترک بد ریشه و ریمن است که هم بد نژاد است و هم بد تن است
تن ترک بد ذات بی جان کنم زخونش دل سنگ مرجان کنم
از آن پس بپرسید،ازآن ترک زشت که ای دوزخی روی دور از بهشت
چه مردی و نام و نژاد تو چیست؟! که زاینده را بر تو باید گریست
بُود ترک،"بد طینت" و " د یو زاد" که نام پدرشان ندارند یاد
در جايي هم هرمز از يكي از بزرگان و پيران دربار سوالاتي مي كند كه اين شخص جواب مي دهد

بپرسید هرمز، زمهران ستاد که از روزگاران چه داری بیاد
چنین داد پاسخ بدو مرد پیر که ای شاه گوینده و یاد گیر
بدانگه کجا مادرت را ز چین فرستاد خاقان به ایران زمین (منظور از چين تركستان مي باشد)
بدو گفت بهرام:ای ترک زاد به خون ریختن تا نباشی تو شاد
تو خاقان نژادی نه از کیقباد که کسری ترا تاج بر سر نهاد
همانطور كه مي دانيم هرمز چهارم از عادل ترين پادشاهان ساساني است ولي چون مادرش ترك نژاد است بنابر این از نظر فردوسی مجرم است
ابوالقاسم فردوسی، ترکان فاتح در عالم واقعيت را، در عالم خیال مغلوب میکند و به عقده گشائی شفانیافته تا به امروز در مریدان خود میپردازد:
وزین روی ترکان همه برهِنه برفتند بی اسب و بار و بُنه
رسیدند یکسر به توران زمین سواران ترک و سواران چین..
ز ترکان جنگی فراوان نماند زخون سنگها جز به مرجان نماند
سپهدار ایران به ترکان رسید خروشی چو شیر ژیا ن بر کشید
ز خون یلان سیر شد روز جنگ بدریا نهنگ و به خشکی پلنگ

2 – توهين به اعراب
شكست دولت ساساني از اعراب مسلملن باعث شده فردوسي عقده و كينه بسيار بزرگي از اعراب به دل داشته باشد و علت اين شكست را نه در جامعه منحط ساساني و ظلم و ستم فراوان بر مردم ايران و طلوع روشنايي بخش اسلام بلكه در مسائل نژادي جستجو مي كند

عرب هر که باشد به من دشمن است
کژ اندیش و بد خوی و اهریمن است
ز شیر شتر خوردن و سوسمار
عرب را به جایی رسیده است کار
که فر کیانی کند آرزو
تفو بر تو ای چرخ گردون تفو
او گفته عرب هر كسي باشد دشمن من است حتي توضيح نداده و پيامبر عظیم الشان و ائمه معصوم را از آن مستثني نكرده است

3 - بلوچ كشي در شاهنامه
او از بلوچ كشي انوشيروان به نيكي ياد كرده و گفته
سراسر بشمشیر بگذاشتند ستم کردن ِ"لوچ" برداشتند
بشد ایمن از رنج ایشان جهان "بلوچی" نماند آشکار و نهان!
همه رنج ها خوار بگذاشتند در و کوه را، خانه پنداشتند!
ازاینان فراوان و اندک نماند! زن و مرد و جنگی و کودک نماند!

4 – كرد ستيزي و كرد كشي
كرد كشي اردشیر بابکان مؤسس سلسلۀ ساسانیان با شبیخون لشکر"پارسی"، بر کُردان که نسبت تعدادشان"یک به سی"بوده است، چنین به انجام می رساند و با افتخار از ان ياد مي كند:

چو شب نیمه بگذ شت و تاریک شد جهاندار با کُرد نزدیک شد
برآهیخت شمشیرو اندر نهاد گیا را ز خون بر سر افسر نهاد!
همه دشت از ایشان سر و دست گشت بروی زمین ،کُرد بر، پَست گشت!
بی اندازه، زیشان گرفتار شد "سترگی و نا بخردی "خوار شد
همه بوم-هاشان بتاراج داد! سپه را همه "بدره "و "تاج" داد

5-گيلك و ديلمي ستيزي
انوشیروان"دادگر" ذهن بيمار فردوسي بسرعت برگیلان و دیلم تاخته،داد آنان را هم در می آورد و این قوم هم از گزندش مصون نمی ماند
زگیلان تباهی فزونست از این ز نفرین، پراکنده گشت، آفرین
از آن جا یگه سوی گیلان کشید چو رنج آمد از گیل و دیلم پدید...
چنین گفت کای- در ، ز خُردوبزرگ نباید که ماند پی ِشیر گرگ
چنان شد ز کشتن همه بوم رَست که از خون همه روی کشور بشُست
زبس کُشتن و غارت و سوختن خروش آمد و نا لۀ مرد و زن
زکشته به هرسویکی توده بود گیاها، بمغز سرآلوده بود
بد نبا ل این عدالت گستری و دادگری شاهانۀ انوشیروان :
زگیلان هرآنکس که جنگی بُدند هشیوار و ،باداد، و سنگی بدند
ببستند یکسر همه دست خویش! زنان از پس و کودک خُرد پیش
اگر شاه را دل ز گیلان بخَست ببُریم سرها زتن- ها بدَ ست
دل شاه خشنود گردد مگر چو بیند بریده یکی توده سر
برایشان ببخشود شاه جهان گذشته شد،اندر دل او نهان
نوا خواست از گیل و دیلم دو صد کزان پس نگیرد کسی راه بد

۷- هندی کُشی:
فردوسی "پاک زاد" در بارۀ فتح خیالی هندوستان، و زهر چشم گرفتن از آنان بوسیلۀ انوشیروان "دادگر" که با لشکرش طی الارض میکرده، می گوید:
و ز آن جایگه شاه لشکر براند به هندوستان رفت و چندی بماند...
بفرمان، همه پیش اوآمدند بجان هرکسی چاره جو آمدند
زدریای هندوستان تا دو میل در م بود و دیبا و اسبا ن و پیل
بزرگان همه پیش شاه آمدند زدوده دل و نیکخواه آمدند
برسید کسری و بنواخت- شان بر اندازه بر، جایگه ساخت- شان
بدل شاد برگشت از آن جا یگاه جهانی پر از اسب و فیل و سپاه

فردوسی،به مسایل زمانش بُعد اسطوره ای داده ، و با تحریف نام و محتوای اساطیرهندی، آنها را ایرانی تلقی کرده، نام اقوام را مبدل به افراد نموده است: "تو- ای- ری – یا" ی هندی را "تور" نامیده و بخطا و به عمد جد ترکان، قلمداد کرده و :"سائی- ری- ما" ی هندی را "سَلم "یعنی جد سامی ها (اعراب، یهودیان،آرامیها و -،و..) نامیده و :" آ ایری- یا " را بنام" من در آوردی"ایرج" جد ایرانیا ن گفته تا چیزی از اسطورۀ : "سام و حام و یافَث" تورات و قران کم نیاورد!
در ضمن جهت تشدید کینه های قومی، باوجود آنکه میداند که آژداها(ک) ربطی به سامی ها ندارد، اورا با نام جعلی"ضحاک"عرب قلمدادکرده، جد پنجم"رستم"دستان رقم میزند، رستمی که از نظراو ایرانی نیست! اما پاسدار ایران است! اسفندیار در تبلیغ دین زردشتی و رَجَز خوانی و تفاخر نژادی خود، چنین رستم دستان را تحقیر میکند.
که دستانبد گوهر،ازدیو زاد بگیتی فزون زین ندارد نژاد
که ضحاک بودش به پنجم پدر ز شاهان گیتی بر آورد سر...
تو از جادوئی زال گشتی در ست و گرنه تن تو همی "دخمه" جُست
شاهنامۀ فردوسی مشحون از عرب کُشی و کرد کُشی و بلوچ کُشی و لرکُشی و . ..وجنگ مداوم دو قوم اسطوره ای ایرانی و تورانی است اساس شاهنامه بر برتري نژادي و قومي بنا نهاده شده است نه برابري و انسانيت كلمه نژاد در شاهنامه هزاران بار تكرار شده است
فردوسي زماني كه چشم به سكه هاي سلطان محمود داشت و فكر مي كرد با پايان شاهنامه سلطان ترك تا زانو بر روي او طلا خواهد ريخت بيت هاي بسياري در مدح و ثناي وي سرود و او را سلطان ايران و توران هند و سند از كابل تا زابل خردمند و دانش راي خطاب كرد ولي زماني كه مورد بي توجهي سلطان محمود قرار گرفت و حتي يك سكه سياه هم گيرش نيامد (گرچه الان صدها خيابان و ميدان و مدرسه و دانشگاه بنامش شده) شروع به توهين به سلطان محمود و نژادش نمود
در شاهنامه قساوت به حد اعلاي خود مي رسد كه شنيدن آن مو را بر تن هر انساني سيخ مي كند ( قابل توجه كساني كه مي گويند شاهنامه بايد از كودكي براي فرزندانمان بخوانيم ) "شاپوردوم "طاهرعرب" از غسانیان ِیَمَن را و قتی بافریفتن دخترش اسیرمیکند، حکیم خردمند و خرد گرای و انسان دوست ما فردوسی آزارش به مورچه و مگس هم نمی رسید میگوید:
به دژخیم فرمود تا گردنش زند، پس به آتش بسوزد تنش
هر آنکس کجا یافتی از عرب! نماندی که با کس گشادی دو لب
زدودست اودورکردی دوکتف! جهان ما ند از کار او در شگفت!
عرابی،"ذوالاکتاف"کردش لقب! چو او مُهره بگشاد، کتفِ عرب

البته به تمام اینها توهین های فردوسی به زنها رو هم باید اضافه کرد که در اشعارش موجود هست.
 

дажджавая кропля

عضو جدید
کاربر ممتاز
وقتی کسی توی مناطق پرت از اجتماع و مدرنیته باشه (استوا) خب ضریب هوشیشم رشد کمتری کرده... ولی میتونه تقویت بشه . ولی بازم اون معیارهایی که این محققان درنظر گرفتن باید مشخص بشه که چی بوده....
به نطرت تو ایران شرایط برای درس خوندن نرماله و آینده خوبی داره که از نظر فرار مغز ها رتبه یک دنیا رو به خودش جای داده!!!1
معیارها برحسب تعداد اختراعات ثبت شده ......مقالات علمی.......و رتبه دانشگاههاشون و هم چنین آزمایش 1000نفر از افراد که از کشورهای مختلف ....همشونم تحصیل کرده بودن صورت گرفته
لطفأ بدون دانش قبلی و نظر شخصی نقل قول نگیرید برید مطالعه تونو بیش تر کنید
 

mihua

عضو جدید
کاربر ممتاز
به نطرت تو ایران شرایط برای درس خوندن نرماله و آینده خوبی داره که از نظر فرار مغز ها رتبه یک دنیا رو به خودش جای داده!!!1
معیارها برحسب تعداد اختراعات ثبت شده ......مقالات علمی.......و رتبه دانشگاههاشون و هم چنین آزمایش 1000نفر از افراد که از کشورهای مختلف ....همشونم تحصیل کرده بودن صورت گرفته
لطفأ بدون دانش قبلی و نظر شخصی نقل قول نگیرید برید مطالعه تونو بیش تر کنید

اولا احترام رو نگه دارید! دوما همین دیگه....معیار مگه مقاله میشه...میتونه معیار باشه ها....ولی از نظر من خیلی ناقص و ابتداییه!!!. ضمنا کسی که توی یه کشور بدون پارتی، با نظم زیاد، و با امکانات زیاد زندگی میکنه صددرصد ایده هاش خیلی بدون مشکل پیاده میشه و مقالاتشم زیادتره
 

mihua

عضو جدید
کاربر ممتاز
خدا شاهده هیچ دلم نمیخاست این حرفا رو اینجا بزنم. چون برای فردوسی بخاطر اشعارش در مورد امام علی (ع) احترام قائلم. اما اینها نقاط سیاهی در اشعار اون هست.

توهين فردوسي به نژادهاي غير فارس

1- ترك ستيزي
توهين به نژاد ترك و نفرت از تركها در بسياري از بيت هاي شاهنامه وجود دارد
سخن بس کن از هرمز ترک زاد که اندر زمانه مباد این نژاد...
که این ترک زاده سزاوار نیست کس اورا به شاهی خریدار نیست
که خاقان نژاداست و بد گوهر است به بالا و دیدار چون مادر است
اشاره اي است به قباد فرزند انوشيروان كه مادرش ترك نژاد بود و بعد از انوشيروان به پادشاهي رسيد مادر قبادهُرمزچهارم (كه بنام "قاقم"يا"تاكوم"يا "قاين"ازاو ياد شده) منسوب به امپراطوري"گوی تورک(ترک آسمانی)"بود.انوشیروان جهت رفع خطر"ایستمی خاقان"،هرمزچهارم راجانشین خودساخت
در جاي ديگر مي گويد
ابا سرخ ترکی،بدی ،گربه چشم توگفتی دل از رده دارد به خشم
که آن ترک بد ریشه و ریمن است که هم بد نژاد است و هم بد تن است
تن ترک بد ذات بی جان کنم زخونش دل سنگ مرجان کنم
از آن پس بپرسید،ازآن ترک زشت که ای دوزخی روی دور از بهشت
چه مردی و نام و نژاد تو چیست؟! که زاینده را بر تو باید گریست
بُود ترک،"بد طینت" و " د یو زاد" که نام پدرشان ندارند یاد
در جايي هم هرمز از يكي از بزرگان و پيران دربار سوالاتي مي كند كه اين شخص جواب مي دهد

بپرسید هرمز، زمهران ستاد که از روزگاران چه داری بیاد
چنین داد پاسخ بدو مرد پیر که ای شاه گوینده و یاد گیر
بدانگه کجا مادرت را ز چین فرستاد خاقان به ایران زمین (منظور از چين تركستان مي باشد)
بدو گفت بهرام:ای ترک زاد به خون ریختن تا نباشی تو شاد
تو خاقان نژادی نه از کیقباد که کسری ترا تاج بر سر نهاد
همانطور كه مي دانيم هرمز چهارم از عادل ترين پادشاهان ساساني است ولي چون مادرش ترك نژاد است بنابر این از نظر فردوسی مجرم است
ابوالقاسم فردوسی، ترکان فاتح در عالم واقعيت را، در عالم خیال مغلوب میکند و به عقده گشائی شفانیافته تا به امروز در مریدان خود میپردازد:
وزین روی ترکان همه برهِنه برفتند بی اسب و بار و بُنه
رسیدند یکسر به توران زمین سواران ترک و سواران چین..
ز ترکان جنگی فراوان نماند زخون سنگها جز به مرجان نماند
سپهدار ایران به ترکان رسید خروشی چو شیر ژیا ن بر کشید
ز خون یلان سیر شد روز جنگ بدریا نهنگ و به خشکی پلنگ

2 – توهين به اعراب
شكست دولت ساساني از اعراب مسلملن باعث شده فردوسي عقده و كينه بسيار بزرگي از اعراب به دل داشته باشد و علت اين شكست را نه در جامعه منحط ساساني و ظلم و ستم فراوان بر مردم ايران و طلوع روشنايي بخش اسلام بلكه در مسائل نژادي جستجو مي كند

عرب هر که باشد به من دشمن است
کژ اندیش و بد خوی و اهریمن است
ز شیر شتر خوردن و سوسمار
عرب را به جایی رسیده است کار
که فر کیانی کند آرزو
تفو بر تو ای چرخ گردون تفو
او گفته عرب هر كسي باشد دشمن من است حتي توضيح نداده و پيامبر عظیم الشان و ائمه معصوم را از آن مستثني نكرده است

3 - بلوچ كشي در شاهنامه
او از بلوچ كشي انوشيروان به نيكي ياد كرده و گفته
سراسر بشمشیر بگذاشتند ستم کردن ِ"لوچ" برداشتند
بشد ایمن از رنج ایشان جهان "بلوچی" نماند آشکار و نهان!
همه رنج ها خوار بگذاشتند در و کوه را، خانه پنداشتند!
ازاینان فراوان و اندک نماند! زن و مرد و جنگی و کودک نماند!

4 – كرد ستيزي و كرد كشي
كرد كشي اردشیر بابکان مؤسس سلسلۀ ساسانیان با شبیخون لشکر"پارسی"، بر کُردان که نسبت تعدادشان"یک به سی"بوده است، چنین به انجام می رساند و با افتخار از ان ياد مي كند:

چو شب نیمه بگذ شت و تاریک شد جهاندار با کُرد نزدیک شد
برآهیخت شمشیرو اندر نهاد گیا را ز خون بر سر افسر نهاد!
همه دشت از ایشان سر و دست گشت بروی زمین ،کُرد بر، پَست گشت!
بی اندازه، زیشان گرفتار شد "سترگی و نا بخردی "خوار شد
همه بوم-هاشان بتاراج داد! سپه را همه "بدره "و "تاج" داد

5-گيلك و ديلمي ستيزي
انوشیروان"دادگر" ذهن بيمار فردوسي بسرعت برگیلان و دیلم تاخته،داد آنان را هم در می آورد و این قوم هم از گزندش مصون نمی ماند
زگیلان تباهی فزونست از این ز نفرین، پراکنده گشت، آفرین
از آن جا یگه سوی گیلان کشید چو رنج آمد از گیل و دیلم پدید...
چنین گفت کای- در ، ز خُردوبزرگ نباید که ماند پی ِشیر گرگ
چنان شد ز کشتن همه بوم رَست که از خون همه روی کشور بشُست
زبس کُشتن و غارت و سوختن خروش آمد و نا لۀ مرد و زن
زکشته به هرسویکی توده بود گیاها، بمغز سرآلوده بود
بد نبا ل این عدالت گستری و دادگری شاهانۀ انوشیروان :
زگیلان هرآنکس که جنگی بُدند هشیوار و ،باداد، و سنگی بدند
ببستند یکسر همه دست خویش! زنان از پس و کودک خُرد پیش
اگر شاه را دل ز گیلان بخَست ببُریم سرها زتن- ها بدَ ست
دل شاه خشنود گردد مگر چو بیند بریده یکی توده سر
برایشان ببخشود شاه جهان گذشته شد،اندر دل او نهان
نوا خواست از گیل و دیلم دو صد کزان پس نگیرد کسی راه بد

۷- هندی کُشی:
فردوسی "پاک زاد" در بارۀ فتح خیالی هندوستان، و زهر چشم گرفتن از آنان بوسیلۀ انوشیروان "دادگر" که با لشکرش طی الارض میکرده، می گوید:
و ز آن جایگه شاه لشکر براند به هندوستان رفت و چندی بماند...
بفرمان، همه پیش اوآمدند بجان هرکسی چاره جو آمدند
زدریای هندوستان تا دو میل در م بود و دیبا و اسبا ن و پیل
بزرگان همه پیش شاه آمدند زدوده دل و نیکخواه آمدند
برسید کسری و بنواخت- شان بر اندازه بر، جایگه ساخت- شان
بدل شاد برگشت از آن جا یگاه جهانی پر از اسب و فیل و سپاه

فردوسی،به مسایل زمانش بُعد اسطوره ای داده ، و با تحریف نام و محتوای اساطیرهندی، آنها را ایرانی تلقی کرده، نام اقوام را مبدل به افراد نموده است: "تو- ای- ری – یا" ی هندی را "تور" نامیده و بخطا و به عمد جد ترکان، قلمداد کرده و :"سائی- ری- ما" ی هندی را "سَلم "یعنی جد سامی ها (اعراب، یهودیان،آرامیها و -،و..) نامیده و :" آ ایری- یا " را بنام" من در آوردی"ایرج" جد ایرانیا ن گفته تا چیزی از اسطورۀ : "سام و حام و یافَث" تورات و قران کم نیاورد!
در ضمن جهت تشدید کینه های قومی، باوجود آنکه میداند که آژداها(ک) ربطی به سامی ها ندارد، اورا با نام جعلی"ضحاک"عرب قلمدادکرده، جد پنجم"رستم"دستان رقم میزند، رستمی که از نظراو ایرانی نیست! اما پاسدار ایران است! اسفندیار در تبلیغ دین زردشتی و رَجَز خوانی و تفاخر نژادی خود، چنین رستم دستان را تحقیر میکند.
که دستانبد گوهر،ازدیو زاد بگیتی فزون زین ندارد نژاد
که ضحاک بودش به پنجم پدر ز شاهان گیتی بر آورد سر...
تو از جادوئی زال گشتی در ست و گرنه تن تو همی "دخمه" جُست
شاهنامۀ فردوسی مشحون از عرب کُشی و کرد کُشی و بلوچ کُشی و لرکُشی و . ..وجنگ مداوم دو قوم اسطوره ای ایرانی و تورانی است اساس شاهنامه بر برتري نژادي و قومي بنا نهاده شده است نه برابري و انسانيت كلمه نژاد در شاهنامه هزاران بار تكرار شده است
فردوسي زماني كه چشم به سكه هاي سلطان محمود داشت و فكر مي كرد با پايان شاهنامه سلطان ترك تا زانو بر روي او طلا خواهد ريخت بيت هاي بسياري در مدح و ثناي وي سرود و او را سلطان ايران و توران هند و سند از كابل تا زابل خردمند و دانش راي خطاب كرد ولي زماني كه مورد بي توجهي سلطان محمود قرار گرفت و حتي يك سكه سياه هم گيرش نيامد (گرچه الان صدها خيابان و ميدان و مدرسه و دانشگاه بنامش شده) شروع به توهين به سلطان محمود و نژادش نمود
در شاهنامه قساوت به حد اعلاي خود مي رسد كه شنيدن آن مو را بر تن هر انساني سيخ مي كند ( قابل توجه كساني كه مي گويند شاهنامه بايد از كودكي براي فرزندانمان بخوانيم ) "شاپوردوم "طاهرعرب" از غسانیان ِیَمَن را و قتی بافریفتن دخترش اسیرمیکند، حکیم خردمند و خرد گرای و انسان دوست ما فردوسی آزارش به مورچه و مگس هم نمی رسید میگوید:
به دژخیم فرمود تا گردنش زند، پس به آتش بسوزد تنش
هر آنکس کجا یافتی از عرب! نماندی که با کس گشادی دو لب
زدودست اودورکردی دوکتف! جهان ما ند از کار او در شگفت!
عرابی،"ذوالاکتاف"کردش لقب! چو او مُهره بگشاد، کتفِ عرب

البته به تمام اینها توهین های فردوسی به زنها رو هم باید اضافه کرد که در اشعارش موجود هست.

منم از روی همین متنِ ظاهربین گفتم اون نظرم رو !...
 

blackviper210

عضو جدید
کاربر ممتاز
پلونیوس یکی از مورخین یونانی در قرن اول پیش از میلاد که از ایران دیدار کرده
میگوید: وقتی من در ایران بودم داشتند شعاع کره زمین و انحنای زمین را اندازه میگرفتند.
اکنون اگر بخواهند شعاع زمین را اندازه بگیرند، اگر اختر شناسی و ریاضی ندانند نمیتوانند کاری انجام دهند.
در همین زمان در یونان زمین را مسطح میدانستند که دور آنرا آب گرفته.
البته یک توضیح شاعرانه هم در ایلیاد در این زمینه و خانه معشوقش دارد و
میگوید، « خانه معشوق من در مرکز آتن است، آتن در مرکز یونان است و یونان هم در مرکز زمین است،
بنابراین همه ی اجرام و همه ی آسمانها و همه ی کهکشانها بدورخانه معشوق من میچرخد»
البته از نظر هنر و زیبائی قشنگ است ولی وقتی که وجه علمی آنرا در نظر بگیریم و همراه آنچه که
در یشتها از جمله در آبان یشت درباره کره ی زمین نوشته شده و از گردی زمین صحبت می کند با هم بسنجیم می بینیم که در ایران آن زمان دانشی بوده که در یونان نبوده..
 

هانی25

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوست عزیز کاملا درست میگین. آفرین
اما آیا دوستانی که میخان بزور جسمه فردوسی رو بزارن تو این شهر هم اینجوری فکر میکنن.
شورای شههر بنا به درخواست مرددم تصمیم میگیره مجسمه شاعری که در شعرهاش به وفور به قومیتشون توهین کرده رو برداره از شهرشون.
تو این شهرا به سدی، حافظ و هزاران هزار دانشمند و هنرمند و شاعر ملی احترام میزارن. اما کسی نمیتونه این حق رو از یکی بگیره که تتو خونش اسم فردوسی نباشه؟؟
عامل تفرقه ها اینه. اینه که ما بخاهیم به فرهنگ و تمدن یکی دیگه بوسیله ی زورمون توهن کنیم. باید به فرهنگ همدیگه احترام بزاریم.
ممنون:gol:

اصلا بحث زور نیست!
من از شما ی سوال دارم! فرض کنید یه آدم غیر ترک در ی شهر غیر ترک بیاد درخواست بده مجسمه ی شهریار برداشته بشه از اون شهر، آیا کاره درستیه؟؟؟؟
من دارم میگم فرد ترک نباید نسبت به ی چیزی ک میتونه نماد ایرانی باشه اعتراض داشته باشه! اول ایرانی بعد ترک!
 

ali hoseini

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مهم عمل انسانه... نه حرف و شعار
من در این جامعه ک اکثریت ب اصطلاح شیعه هستن چیز دیگه ای میبینم

خوب در مورد اینکه خود من عمل میکنم به این حرفا یا نه یقینا نمیتونید قضاوتی داشته باشید.
در مورد جامعه شاید شما درست بفرمایید. بله. بعضی جاها. قشرها و شهرها هم فرق میکنه البته. من چندای مختلف ایران زندگی کردم. معمولا شهرایی که توشون اهل تسنن وجود نداره (شهرای مرکزی) متاسفانه افراط در بین بعضیها وجود داره. اما مثلا در شهرای من که نه فقط تهل تسنن وجود دارن که خیلی بیشتر از اهل تسنن ارمنی و آشوری و بعضی ادیان دیگه هم ممکنه وجود داشته باشن. اینجا این حرفا نیست
در کل اگر هم چنین حرکاتی در جامعه ی ما وجود داشته باشه که باید مثل همین چیزی که الان اینجا محکوم میکنیم (یعنی نژاد پرستی و قومیت گرایی) اون رو هم محکوم کنیم و سعی کنیم ایراد بگیریم و جلوشو بگیریم و در نهایت جامعه مون رو اصلاح کنیم. من نمی دونم شما به کی یاراد میگیرین الان:D. این ایراد متوجه جامعه ی ماست. جامعه ی همه ما. باید جلوش ایستاد.
ممنون
 

дажджавая кропля

عضو جدید
کاربر ممتاز
اولا احترام رو نگه دارید! دوما همین دیگه....معیار مگه مقاله میشه...میتونه معیار باشه ها....ولی از نظر من خیلی ناقص و ابتداییه!!!. ضمنا کسی که توی یه کشور بدون پارتی، با نظم زیاد، و با امکانات زیاد زندگی میکنه صددرصد ایده هاش خیلی بدون مشکل پیاده میشه و مقالاتشم زیادتره
بحث چی بود ؟
دارین بحثو بی راهه میرین..........من فقط مقاله رو ذکر کردم؟
دومأ از عربستان ازکشورهای آفریقایی از یمن از کویت امارات قطر و خیلی کشورهای دیگه نخبه خارج بشه دیگه......چرا نمیشه؟ اصلأ دارن؟
 

ali hoseini

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اصلا بحث زور نیست!
من از شما ی سوال دارم! فرض کنید یه آدم غیر ترک در ی شهر غیر ترک بیاد درخواست بده مجسمه ی شهریار برداشته بشه از اون شهر، آیا کاره درستیه؟؟؟؟
من دارم میگم فرد ترک نباید نسبت به ی چیزی ک میتونه نماد ایرانی باشه اعتراض داشته باشه! اول ایرانی بعد ترک!

اگه از من بپرسین که باور کنید انقدر تمایل به احترام به خواست مردم دارم که نظر شخصی من اینه: بله درسته. حتی اگر اکثریت هم نباشن و یه عده بخان مجسمه شهریار رو از شهرشون بردارن باید انجام بشه. چون نهایتش توهین به خخود استاد شهریار خواهد بود.
اما جواب سوالتون اینه:
استاد شهریار یه شاعر ملی بود. به کسی و چیزی توهین نکرد. اما گفتم که. فردوسی اشعار زیادی در توهین و تقبیح ترکها داره.
در این شهرها این دیدگاه در مورد سعدی و حافظ و غیره نیست. همه به این شعرا احترام میزارن.
حالا من سوالم اینه:
اگه مثلا یه شاعر ترک همشهری من وجود داشته باشه که تو شعرهاش هی به فارسها و یا مثلا شهر شما توهین کنه، آیا حاضرید چون فقط همشهری من بوده و جز ایران بوده مجسمه اش رو بزارن شهر شما؟
 

ali hoseini

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بفرمایید. متناشو پاک کردم. دی

توهين فردوسي به نژادهاي غير فارس

1- ترك ستيزي

سخن بس کن از هرمز ترک زاد که اندر زمانه مباد این نژاد...
که این ترک زاده سزاوار نیست کس اورا به شاهی خریدار نیست
که خاقان نژاداست و بد گوهر است به بالا و دیدار چون مادر است

ابا سرخ ترکی،بدی ،گربه چشم توگفتی دل از رده دارد به خشم
که آن ترک بد ریشه و ریمن است که هم بد نژاد است و هم بد تن است
تن ترک بد ذات بی جان کنم زخونش دل سنگ مرجان کنم
از آن پس بپرسید،ازآن ترک زشت که ای دوزخی روی دور از بهشت
چه مردی و نام و نژاد تو چیست؟! که زاینده را بر تو باید گریست
بُود ترک،"بد طینت" و " د یو زاد" که نام پدرشان ندارند یاد


بپرسید هرمز، زمهران ستاد که از روزگاران چه داری بیاد
چنین داد پاسخ بدو مرد پیر که ای شاه گوینده و یاد گیر
بدانگه کجا مادرت را ز چین فرستاد خاقان به ایران زمین (منظور از چين تركستان مي باشد)
بدو گفت بهرام:ای ترک زاد به خون ریختن تا نباشی تو شاد
تو خاقان نژادی نه از کیقباد که کسری ترا تاج بر سر نهاد

وزین روی ترکان همه برهِنه برفتند بی اسب و بار و بُنه
رسیدند یکسر به توران زمین سواران ترک و سواران چین..
ز ترکان جنگی فراوان نماند زخون سنگها جز به مرجان نماند
سپهدار ایران به ترکان رسید خروشی چو شیر ژیا ن بر کشید
ز خون یلان سیر شد روز جنگ بدریا نهنگ و به خشکی پلنگ

2 – توهين به اعراب


عرب هر که باشد به من دشمن است
کژ اندیش و بد خوی و اهریمن است
ز شیر شتر خوردن و سوسمار
عرب را به جایی رسیده است کار
که فر کیانی کند آرزو
تفو بر تو ای چرخ گردون تفو


3 - بلوچ كشي در شاهنامه
او از بلوچ كشي انوشيروان به نيكي ياد كرده و گفته
سراسر بشمشیر بگذاشتند ستم کردن ِ"لوچ" برداشتند
بشد ایمن از رنج ایشان جهان "بلوچی" نماند آشکار و نهان!
همه رنج ها خوار بگذاشتند در و کوه را، خانه پنداشتند!
ازاینان فراوان و اندک نماند! زن و مرد و جنگی و کودک نماند!

4 – كرد ستيزي و كرد كشي

چو شب نیمه بگذ شت و تاریک شد جهاندار با کُرد نزدیک شد
برآهیخت شمشیرو اندر نهاد گیا را ز خون بر سر افسر نهاد!
همه دشت از ایشان سر و دست گشت بروی زمین ،کُرد بر، پَست گشت!
بی اندازه، زیشان گرفتار شد "سترگی و نا بخردی "خوار شد
همه بوم-هاشان بتاراج داد! سپه را همه "بدره "و "تاج" داد

5-گيلك و ديلمي ستيزي

زگیلان تباهی فزونست از این ز نفرین، پراکنده گشت، آفرین
از آن جا یگه سوی گیلان کشید چو رنج آمد از گیل و دیلم پدید...
چنین گفت کای- در ، ز خُردوبزرگ نباید که ماند پی ِشیر گرگ
چنان شد ز کشتن همه بوم رَست که از خون همه روی کشور بشُست
زبس کُشتن و غارت و سوختن خروش آمد و نا لۀ مرد و زن
زکشته به هرسویکی توده بود گیاها، بمغز سرآلوده بود
بد نبا ل این عدالت گستری و دادگری شاهانۀ انوشیروان :
زگیلان هرآنکس که جنگی بُدند هشیوار و ،باداد، و سنگی بدند
ببستند یکسر همه دست خویش! زنان از پس و کودک خُرد پیش
اگر شاه را دل ز گیلان بخَست ببُریم سرها زتن- ها بدَ ست
دل شاه خشنود گردد مگر چو بیند بریده یکی توده سر
برایشان ببخشود شاه جهان گذشته شد،اندر دل او نهان
نوا خواست از گیل و دیلم دو صد کزان پس نگیرد کسی راه بد

۷- هندی کُشی:

و ز آن جایگه شاه لشکر براند به هندوستان رفت و چندی بماند...
بفرمان، همه پیش اوآمدند بجان هرکسی چاره جو آمدند
زدریای هندوستان تا دو میل در م بود و دیبا و اسبا ن و پیل
بزرگان همه پیش شاه آمدند زدوده دل و نیکخواه آمدند
برسید کسری و بنواخت- شان بر اندازه بر، جایگه ساخت- شان
بدل شاد برگشت از آن جا یگاه جهانی پر از اسب و فیل و سپاه



که دستانبد گوهر،ازدیو زاد بگیتی فزون زین ندارد نژاد
که ضحاک بودش به پنجم پدر ز شاهان گیتی بر آورد سر...
تو از جادوئی زال گشتی در ست و گرنه تن تو همی "دخمه" جُست



به دژخیم فرمود تا گردنش زند، پس به آتش بسوزد تنش
هر آنکس کجا یافتی از عرب! نماندی که با کس گشادی دو لب
زدودست اودورکردی دوکتف! جهان ما ند از کار او در شگفت!
عرابی،"ذوالاکتاف"کردش لقب! چو او مُهره بگشاد، کتفِ عرب
 

mihua

عضو جدید
کاربر ممتاز
شما به شاعار فردوسی میگید متن ظاهر بین؟؟:surprised:
اینا رو من نسوردم که دوست من
اینا شعاری فردوسی هست.
البته بازم هستا.:smile:

اولا که من منظورم از ظاهر بین ، تفاسیری هست که از شعرا دارن...و نه خود اشعار..... دوم اینکه بعضی اشعارش رو اثبات کردن ساختگیه.یعنی جعلی.
سوم اینکه هربار با توجه به شرایط زمانه و اتفاقات نقدهایی کرده....منظورش فلان قوم ستیزی نبوده!
 

blackviper210

عضو جدید
کاربر ممتاز
منم از روی همین متنِ ظاهربین گفتم اون نظرم رو !...
:smile:......... آفرین، به این حرف ها توجه نکن. خیلی از اشعار در چند دهه گذشته به شاهنامه اضافه شده.
فقط میتونم نفرت از عرب رو تایید کنم. چون جزو انجمن آزادگان بوده.
خود هندی ها شاهنامه میخونن.یکی سیاستمداران معروف هند میگه پدرم برامون شاهنامه میخوند، وقتی به قسمت تیغ هندی می رسید ما احساس افتخار میکردیم.
 

*FARZAN*

دستیار مدیر کتابخانه الکترونیکی
کاربر ممتاز
خوب در مورد اینکه خود من عمل میکنم به این حرفا یا نه یقینا نمیتونید قضاوتی داشته باشید.
در مورد جامعه شاید شما درست بفرمایید. بله. بعضی جاها. قشرها و شهرها هم فرق میکنه البته. من چندای مختلف ایران زندگی کردم. معمولا شهرایی که توشون اهل تسنن وجود نداره (شهرای مرکزی) متاسفانه افراط در بین بعضیها وجود داره. اما مثلا در شهرای من که نه فقط تهل تسنن وجود دارن که خیلی بیشتر از اهل تسنن ارمنی و آشوری و بعضی ادیان دیگه هم ممکنه وجود داشته باشن. اینجا این حرفا نیست
در کل اگر هم چنین حرکاتی در جامعه ی ما وجود داشته باشه که باید مثل همین چیزی که الان اینجا محکوم میکنیم (یعنی نژاد پرستی و قومیت گرایی) اون رو هم محکوم کنیم و سعی کنیم ایراد بگیریم و جلوشو بگیریم و در نهایت جامعه مون رو اصلاح کنیم. من نمی دونم شما به کی یاراد میگیرین الان:D. این ایراد متوجه جامعه ی ماست. جامعه ی همه ما. باید جلوش ایستاد.
ممنون

من ک در مورد شما قضاوتی نکردم چون اصلا شناختی ندارم از شما حتی اگر هم داشتم هیچوقت قضاوت نمیکنم و نخواهم کرد
من از کلیت جامعه ایراد گرفتم نه شخص شما
همه از این حرفا و شعارها میزنن ک دیگه گوشم پره

حرفم اینه.... تو جامعه ی شیعی شما جایی برای دیگر مذاهب نیس
همین
 
آخرین ویرایش:

mihua

عضو جدید
کاربر ممتاز
اصلا میدونید چیه؟. گویا خاندان فردوسی از خوانین بودن....و اتفاقاً خیلی به نژادها و اصالت ایرانی حساس و متعصب بودن... کلاً هر جا یه خان هست که اینهمه هم به مناطق خودشون خدمت کرده،،، یه عده هستن که درصدد تخریبن....این دیگه یه چیز ثابت شدست.
 

ali hoseini

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در آخر دوستانه، خالصانه، متواضعانه یه حرف میزنم.
انم اینه که افتخار به بعضی چیزها زشت، افتخار به بعضی چیزها بیهوده و افتخار به بعضی چیزها زیبا.
در منطق ما کسی که انسانتره ارزشمندتره. نه خاک، نه نژاد، نه زبان و نه هیچ چیز دیگری غیر از انسانیت عامل برتری نیست.
این شعارها رو خیل میدن. اتفاقا اونایی که به اون چیزهای پوچ و بیهوده و گاها زشت افتخار میکنن هم بیشتر ین شعارها رو میدن. مهم اینه که ببینیم کی عمل میکنه.
در اسلام کسی که باتقواتره نزد خدا عزیزتهر. از هر جایی و هر قومیتی باشه.
ایرانی بودن تا جایی افتخار داره که به برابر بودن با بقیه ملتها (عربها، افغانها، مغولها، آفریقایی هاو ...) منجر بشه. تا جایی که رو ناموس و وطن غیرت به خرج بدیم تا بیگانه رو این خاک نشینه.
جایی که بخاد به برتر بینی منجر بشه نه تنها افتخار نیست خیلی خیلی هم زشته.

این شعارها رو میدیم اما کی عمل میکنه. شخص بنده که اعتقاد قلبیم هست. از خدا هم یخام اعتقاداتم رو سالم و پاک کنه و سالم و پاک هم نگه داره.
قصد اذیت هیچ کس رو ندارم. شاید سن خیلیا باعث میشه زود عصبی بشن و سریع موضع بگیرن. اما شب موقعی که میخابن حتمن پیش خودشون به این حرفا فکر میکنن.
موفق باشین.
خدا حفظتون کنه
 

mihua

عضو جدید
کاربر ممتاز
یاد اون قضیه افتادم که یه به اصطلاح استاد دانشگاه نشسته بود مدرک جمع کرده بود که بگه دکتر حسابی آدم خدمتگزار و اصلا علمی نبوده!!!!.... یه جا دیگه یه نفر میره مدرک جمع میکنه میگه پروفسور کردوانی اصلا خنگه !!!!!...... و از این دست دور تسلسل های جامعه !!!!!!!!!!!!!!!!!!.................
 
آخرین ویرایش:

blackviper210

عضو جدید
کاربر ممتاز
کسانیکه میخان شاهنامه بخونن این کتابای داخل بازار رو نخرید تماما دستکاری شده است و کم و کاستی داره.
شاهنامه موهل بخرید. شاهنامه ماکانی. چاپ شوروی
این نسخه هارو بخونید.:smile:
 

mihua

عضو جدید
کاربر ممتاز
بحث چی بود ؟
دارین بحثو بی راهه میرین..........من فقط مقاله رو ذکر کردم؟
دومأ از عربستان ازکشورهای آفریقایی از یمن از کویت امارات قطر و خیلی کشورهای دیگه نخبه خارج بشه دیگه......چرا نمیشه؟ اصلأ دارن؟

خب اونا تن پرورن و...... .من اصلا چکار با اعراب دارم. ضمن اینکه اونا جکومتاشون که دیدی چقد مسخرست و قوانینشون! حالا بذارن نخبه هم خارج بشه!!! سرکوب میکنن آدماشونو فقط.
آفرقا هم که غارت شدست. البته آفریقا جنوبی که خیلی هم پیشرفتست. کلا نمیدونم چه ربطی داره. منم بحثم این چیزا نبود...
 

ali hoseini

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یاد اون قضیه افتادم که یه به اصطلاح استاد دانشگاه نشسته بود مدرک جمع کرده بود که بگه دکتر حسابی آدم خدمتگذار و اصلا علمی نبوده!!!!.... یه جا دیگه یه نفر میره مدرک جمع میکنه میگه پروفسور کردوانی اصلا خنگه !!!!!...... و از این دست دور تسلسل های جامعه !!!!!!!!!!!!!!!!!!.................

من مدرک آوردم که فردوسی تو اشعارش به قومیت من هزاربار توهین کرده. در مرد پابلو نردا مدرک نیاوردم که عزیز. چیزی بود که الان جامعه ی ما باهاش درگیره.
یه عده بزور میخان فردوسی رو که اینهمه ملت من ازش خشمگینن بذارن جولی چشمشون. من بی تفاوتم به این چیزا. فردوسی مرده، حافظ مرده، من میمیرم. اینا فقط اسمه. من به اینکه چرا با اعصاب ملت من بازی میشه ناراحتم.
 

mihua

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگه قرار به منبع اینترنتی باشه این منبع هم چیز خوبیه....بد نیست.....! ؛
http://shabanitabar57.blogfa.com/post-34.aspx
تا متوجه بشید چرا میگم طبق بعضی شرایط انتقاد کرده نه اینکه بخواد یک قومیت رو زیر سوال ببره و کلا بگه مثلا ترکها بدن! ترکها حذف !!!!. به ایناست که میگم ظاهربینی.....
 

дажджавая кропля

عضو جدید
کاربر ممتاز
خب اونا تن پرورن و...... .من اصلا چکار با اعراب دارم. ضمن اینکه اونا جکومتاشون که دیدی چقد مسخرست و قوانینشون! حالا بذارن نخبه هم خارج بشه!!! سرکوب میکنن آدماشونو فقط.
آفرقا هم که غارت شدست. البته آفریقا جنوبی که خیلی هم پیشرفتست. کلا نمیدونم چه ربطی داره. منم بحثم این چیزا نبود...

خب شما به گفته بنده شک داشتید برای همین اثباتش کردم......شما برید کشورهای نزدیک خط استوارو پیدا کنید و به پیشرفتشون نگاه کنید:D
کشورمون ایران تنها اصالت گذشته رو نداره ......منابع زیززمینی ...معادن نداره که داره....... نخبه نداره که داره........بگو چی نداره؟
بنده دیگر وارد بحث های سیاسی نمیشم اما اینو به تمام ایرانیان عزیز میگم......بیایید نسیت به مسائل کوته فکر نباشیم بلکه دید بازتری داشته باشیم یکی میگه مجمسه فردوسیو برداشتن.... اقبال ی شعر خوبی داره........ خـــدا آن مـــــــــــلتی را ســـروری داد....که تقدیرش به دست خویش بنوشت......دوستان عزیزان برای پیشرفت کشورمون نباید اصالتمونو از یادمون ببریم .......یادآوری اصالت ما داروی درمان برای روزهای آتی خواهد بود....... وبا داشته هایی که داریم هر وقت اراده کنیم میتونیم کشورمونو به سمت پیشرفت بکشیم.....
 

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
برای بنده خیلی جالب است!.......که برخی خانم ها از فردوسی دفاع میکنند .......اگر ملاکشان حرفهای فیس بوکی و امثال کسانی است که در ظاهر خودشونو دوستدار حکیم فردوسی نشون میدن....زن ستیزی فردوسی هم هزار دلیل میشود برایش تراشید در شاهنامه!

حکیم فردوسی عزیز است .......نه اسلام ستیز بوده......نه قومیت ستیز و نه زن ستیز
فرقه گرایان و دشمنان اسلام و عرب ستیزان به فکر راه دیگه ای برای بیان امیال و آرزوهای خود در این کشور باشند
 

ali hoseini

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به همه پیشنهاد میکنم کتاب "خدمتا متقابل ایران و اسلام" دکتر شهید مرتضی مطهری رو بخونن.
دیدتون نسبت به همه ی کینه های واهی نسبت به اعراب (که در پس این کینه ها اسلام هست) پاک میشه ان شاالله
 

mehdi.chem

مدیر تالار شیمی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
دوستان عزیز، ما همه یک ملتیم، چرا به این بحث ها دامن میزنیم؟ شرایط ما الان مثل شرایط یک خانوادس که نباید مشکلش (هرچند مشکلی نیست جز تفرقه افکنی یکسری افراد سودجو) درز کنه چون سودجویان و دشمنان اتحاد ما منتظر همین موضوع هستند.
من از همه اقوام دوست و رفیق داشتم و دارم و واقعا افتخار می کنم که ایرانیم... حالا چون بحث اصلی بین ترک و فارسه اینو میگم، من چند وقت پیش برای اولین بار رفتم تبریز و یه مدت اونجا بودم، واقعا مردم مهمان نواز و معتقد و خوبی داره و از ته دلم به داشتن چنین هموطنانی افتخار می کنم.
از هرقومیتی که هستیم باید از ایجاد تفرقه جلوگیری کنیم و به اتحاد و برادری کمک کنیم.
دوستان این بحث ها نباید شدت بگیره. همه ما مسلمانیم و ایرانی.



بد نیست دوستان به این صفحات (به همراه کامنت ها و نظرات)هم که در مورد اشعار فردوسی هست، نگاهی بندازند:

http://www.gomaneh.com/2140/ابیاتی-که-سروده-فردوسی-نیست/

http://azargoshnasp.net/Iran/iranyaddasht/iran_y21.htm (به همراه چند صفحه قبل و بعد مطالعه بشه لطفا)

http://www.askdin.com/thread47161.html#post644634

http://anjomanafraz.com/?p=923

http://ganjoor.net/ferdousi/shahname/yazdgerd3/sh3/
 
آخرین ویرایش:

mihua

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوستان عزیز، ما همه یک ملتیم، چرا به این بحث ها دامن میزنیم؟ شرایط ما الان مثل شرایط یک خوانوادس که نباید مشکلش (هرچند مشکلی نیست جز تفرقه افکنی یکسری سودجو) درز کنه چون سودجویان منتظر همین موضوع هستند.
من از همه اقوام دوست و رفیق داشتم و دارم و واقعا افتخار می کنم که ایرانیم... حالا چون بحث اصلی بین ترک و فارسه اینو میگم، من چند وقت پیش برای اولین بار رفتم تبریز و یه مدت اونجا بودم، واقعا مردم مهمان نواز و معتقد و خوبی داره و از ته دلم به داشتن چنین هموطنانی افتخار می کنم.
از هرقومیتی که هستیم باید از ایجاد تفرقه جلوگیری کنیم و به اتحاد و برادری کمک کنیم.
دوستان این بحث ها نباید شدت بگیره. همه ما مسلمانیم و ایرانی.



بد نیست دوستان به این صفحات هم نگاهی بندازند:

http://www.gomaneh.com/2140/%D8%A7%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D8%AA%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%B3%D8%B1%D9%88%D8%AF%D9%87-%D9%81%D8%B1%D8%AF%D9%88%D8%B3%DB%8C-%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA/

http://azargoshnasp.net/Iran/iranyaddasht/iran_y21.htm (به همراه چند صفحه قبل و بعد مطالعه بشه لطفا)

http://www.askdin.com/thread47161.html#post644634

http://anjomanafraz.com/?p=923

اتفاقاً منم اولین بار که رفتیم تبریز خاطره خوبی ازش دارم. خیلی با احترام برخورد کردن.
 

mihua

عضو جدید
کاربر ممتاز
برای بنده خیلی جالب است!.......که برخی خانم ها از فردوسی دفاع میکنند .......اگر ملاکشان حرفهای فیس بوکی و امثال کسانی است که در ظاهر خودشونو دوستدار حکیم فردوسی نشون میدن....زن ستیزی فردوسی هم هزار دلیل میشود برایش تراشید در شاهنامه!

حکیم فردوسی عزیز است .......نه اسلام ستیز بوده......نه قومیت ستیز و نه زن ستیز
فرقه گرایان و دشمنان اسلام و عرب ستیزان به فکر راه دیگه ای برای بیان امیال و آرزوهای خود در این کشور باشند

منظورتون رو واضح تر بیان کنید
 

Similar threads

بالا