مشاعرۀ سنّتی

sage007

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ما جامه نمازی به سر خم کردیم

با خاک خرابات تیمم کردیم

شاید که در این صومعه ها در یابیم

آن علم که در مدرسه ها گم کردیم
دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس

کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
میل من سوی وصال و قصد و سوی فراق
ترک کام خود گرفتم تا برآید کام دوست....

تازه سخني ز درد من مي گويي
وز عشق ، نشان ما شدن مي جويي
ديريست ، پي
عشق جهان مي گردم
اي داد که بر چشم نمانده سويي
.....




 

sage007

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

تازه سخني ز درد من مي گويي
وز عشق ، نشان ما شدن مي جويي
ديريست ، پي
عشق جهان مي گردم
اي داد که بر چشم نمانده سويي
.....




یک دست جام باده و یک دست جعد یار

رقصی چنین میانه میدانم آرزوست
 

غمین

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو را با غیر می بینم ؛صدایم در نمی آید
دلم می سوزد و کاری ز دستم برنمی آید
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا