مشاعرۀ سنّتی

IRANIAN VOCAL

عضو جدید
کاربر ممتاز
دستم نمی رسد به بلندای چیدنت/، باید بسنده کنم به رویای دیدنت
(فکر کنم سنتی نباشه)
مصرع دوم رو اینجوری بنویسید وزنش درست میشه: باید بسنده کرد به رویای دیدنت

​تو کز محنت دیگران بی غمی ................... نشاید که نامت نهند آدمی
 
آخرین ویرایش:

melodi88

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مصرع دوم رو اینجوری بنویسید وزنش درست میشه: باید بسنده کرد به رویای دیدنت

​تو کز محنت دیگران بی غمی ................... نشاید که نامت نهند آدمی

یاد باد آن که ز ما وقت سفر یاد نکرد/به وداعی دل غمدیده ما شاد نکرد
 

سناساوجی

عضو جدید
در ره پر خطر عشق بتان بیم سر است
بر حذر باش در این راه که سر در خطر است
پیش از آنروز که میرم جگرم را بشکاف
تا ببینی که چه خونها ز توام در جگر است...
 

یاووش

عضو جدید
در ره پر خطر عشق بتان بیم سر است
بر حذر باش در این راه که سر در خطر است
پیش از آنروز که میرم جگرم را بشکاف
تا ببینی که چه خونها ز توام در جگر است...
چو در چشم نقاش و پنهان ز چشم / زهی چشم بند و زهی سیمیا
دیوان شمس تبریزی
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش// بر در دل روز و شب منتظر یار باش
شب و روز و طبیعت با ما
عشقبازی به همین آسانی است...
شاعری با کلماتی شیرین
دست آرام و نوازش بخش بر روی سری
پرسشی از اشکی
وچراغ شب یلدای کسی با شمعی
و دل آرام و تسلا
و مسیحای کسی یا جمعی
عشقبازی به همین آسانی است...
 

gelayor14

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
شب و روز و طبیعت با ما
عشقبازی به همین آسانی است...
شاعری با کلماتی شیرین
دست آرام و نوازش بخش بر روی سری
پرسشی از اشکی
وچراغ شب یلدای کسی با شمعی
و دل آرام و تسلا
و مسیحای کسی یا جمعی
عشقبازی به همین آسانی است...
تا غبار وادی مجنون به یادم می رسد...............آسمان بر سر زمین زیر قدم گم می کنم
 

Tybe Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تا غبار وادی مجنون به یادم می رسد...............آسمان بر سر زمین زیر قدم گم می کنم

من دی نگفتم مر تو را کای بی‌نظیر خوش لقا
ای قد مه از رشک تو چون آسمان گشته دوتا
امروز صد چندان شدی حاجب بدی سلطان شدی
هم یوسف کنعان شدی هم فر نور مصطفی
 

nafas z

عضو جدید
من دی نگفتم مر تو را کای بی‌نظیر خوش لقا
ای قد مه از رشک تو چون آسمان گشته دوتا
امروز صد چندان شدی حاجب بدی سلطان شدی
هم یوسف کنعان شدی هم فر نور مصطفی

یک جمع نکوشیده رسیدند به مقصد..........................یک قوم دویدند و به مقصد نرسیدند
 

IRANIAN VOCAL

عضو جدید
کاربر ممتاز
نازار دلی را که تو جانش باشی
معشوقه پیدا و نهانش باشی

زان میترسم که از دل آزردن تو
دل خون شود و تو در میانش باشی
​یکی بخشش می کنه جونشو با عزت نفس ...................... دیگری بهر یه لقمه نون شکایت می کنه
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا