درست اول این نوبهار عاشق شد
دلم میان همین گیر و دار عاشق شد
دلت می آید آیا از زبانی اینهمه شیرین
تو تنها حرف تلخی را ٬ همیشه بر زبان رانی
تو تنها حرف تلخی را ٬ همیشه بر زبان رانی
درست اول این نوبهار عاشق شد
دلم میان همین گیر و دار عاشق شد
سلامیک دم گمان مبر ز خیال تو غافلم
گر مانده ام خموش خدا داند و دلم
سلام
ماييم و نواي بي نوايي
بسم الله اگر حريف مايي
یا رب، نگاه کس به کسی آشنا مکن
گر می کنی،کرم کن و از هم جدا مکن
نه هرکه چهره برافروخت دلبری داندآی ادم ها که در ساحل نشسته شاد و خندانید
یک نفر در آب دارد می سپارد جان
نه هرکه چهره برافروخت دلبری داند
نه هرکه آینه سازد سکندری داند
تورا راندم که دست دیگری بنیان کند روزی
بنای عشق و امیدت شود امید جاویدت
ما ره به کوی عافیت دانیم و منزلگاه انستو همان به که نیندیشی
به من و درد روان سوزم
که من از درد نیاسایم
که من از شعله نیفروزم.
ما ره به کوی عافیت دانیم و منزلگاه انس
ای در تکاپوی طلب گم کرده ره با ما بیا
یا رب سببی ساز که یارم به سلامت
بازآید و برهاندم از بند ملامت
تیمار غریبان سبب ذکر جمیل است/جانا مگر این قاعده در شهر شما نیست؟
دائم گل اين بستان شاداب نميماندبه کائنات قسم دلواپسِ لبخندهایِ فردایِتو هستم
می بینم یک نفر در کمین است تا این عشق را فریب دهد
و کلاغ ها سیاه بپوشند و جار بزنند
در این نزدیکی ها فاصله بیدادِ
بیداد می کند . . . .
دائم گل اين بستان شاداب نميماند
درياب ضعيفان را در وقت توانايي
یا رب این شمع دلفروز ز کاشانه کیست
جان ما سوخت بپرسید که جانانه کیست
دائم گل اين بستان شاداب نميماند
درياب ضعيفان را در وقت توانايي
تا تو نگاه ميكني كار من اه كردن است
اي به فداي چشم تو اين چه نگاه كردن است
یاری ز طبع خواستم اشکم چکید و گفت
یاری ز من بجوی که با این روانیم
تا تو نگاه ميكني كار من اه كردن است
اي به فداي چشم تو اين چه نگاه كردن است
مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو
یادم از کشته خویش امد و هنگام درو
وی مرغ شب همرهی کن زاری به حال رهی کن
تا بر دلم رحمت آرد صیاد صید افکن من
دیگه تنهام نمی ذاری وقتی کهنگار من كه به مكتب نرفت و خط ننوشت
به غمزه مسئله اموز صد مدرس شد
نگار من كه به مكتب نرفت و خط ننوشت
به غمزه مسئله اموز صد مدرس شد
دردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم
مرا در منزل جانان چو امن عيش چون هر دم
جرس فرياد ميدارد كه بربنديد محمل ها
ازمن اکنون طمع صبرودل وهوش مدارالا یا ایها الساقی ادرکاسا و ناولها
که عشق اسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | ||
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |