kahkeshan87
عضو جدید
تا گنج غمت در دل ویرانه مقیم است
همواره مرا کوی خرابات مقام است
همواره مرا کوی خرابات مقام است
ترکیبِ پیاله ئی که در هم پیوست
بشکستنِ آن روا نمیدارد دست
چندین سر و پای نازنینانِ جهان
در مِهر که پیوست و به کینِ که شکست
یکی را داده ای صد گونه نعمتیکی را نان جو آغشته در خوندر دایره قسمت ما نقطه ی تسلیمیملطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی
یکی را داده ای صد گونه نعمت
یکی را نان جو آغشته در خون
من و انکار شراب این چه حکایت باشددردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم
من و انکار شراب این چه حکایت باشد
غالبا این قدرم عقل و کفایت باشد
دیدی که یار جز سر جور و ستم نداشت
بشکست عهد و زغم ما هیچ غم نداشت
واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می کنند
چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | ||
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |