مشكلي دارم ز دانشمند مجلس بازپرس توبه فرمايان چرا خود توبه كمتر مي كنند
maryam_22 عضو جدید کاربر ممتاز Apr 18, 2010 #26,041 مشكلي دارم ز دانشمند مجلس بازپرس توبه فرمايان چرا خود توبه كمتر مي كنند
mr.mehrdad عضو جدید Apr 18, 2010 #26,042 دیشب به سیل اشک ره خواب می زدم نقشی به یاد روی تو بر آب می زدم
**setare** عضو جدید Apr 18, 2010 #26,043 ما را ز خیال تو چه پروای شراب است خم گو سر خود گیر کهخمخانه خراب است
naghmeirani مدیر ارشد عضو کادر مدیریت مدیر ارشد Apr 18, 2010 #26,044 تاب گیسویم سرابی بیش نیست... نقش بیهوده بر آبی بیش نیست این لب لعل و حدیث چشم مست... حربه و ابزار جنگ شعر نابی بیش نیست
تاب گیسویم سرابی بیش نیست... نقش بیهوده بر آبی بیش نیست این لب لعل و حدیث چشم مست... حربه و ابزار جنگ شعر نابی بیش نیست
**setare** عضو جدید Apr 18, 2010 #26,045 تا چشم جان ز غیر تو بستیم پای دل هر جا گذشت جلوهی جانانهی تو بود
shiva_21_2 عضو جدید Apr 18, 2010 #26,046 در این دنیا که مردانش عصا از کور می دزدند من خوش باور نادان محبت جست و جو کردم
bilesan singer عضو جدید Apr 18, 2010 #26,047 در غم تو تو در هوای دگری دلتنگ توام تو دلگشای دگری در مرام عاشقان روا کی باشد من دست تو بوسم و تو پای دگری
در غم تو تو در هوای دگری دلتنگ توام تو دلگشای دگری در مرام عاشقان روا کی باشد من دست تو بوسم و تو پای دگری
shiva_21_2 عضو جدید Apr 18, 2010 #26,048 یاران ز چه رو رشته الفت بگسستند عهدی که روا بود دگر باره نبستند
*setareh66* عضو جدید کاربر ممتاز Apr 18, 2010 #26,049 دریایم و نیست باکم از توفان دریا همه عمر ، خوابش آشفته است
Mitra_Galaxy کاربر حرفه ای کاربر ممتاز Apr 18, 2010 #26,050 تنی از استخوان و پوست دارم دل درو ظاهر چو فانوسی که باشد آتش پنهان درو پیدا ...
Mitra_Galaxy کاربر حرفه ای کاربر ممتاز Apr 18, 2010 #26,052 دیدی ای دل که غم عشق دگر بار چه کرد چه بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد
**setare** عضو جدید Apr 18, 2010 #26,053 دیریست که آتش از تنم می ریزد .......................... صد حنجره خون از سخنم می ریزد با بار غمی که روی دوشم مانده ست ........................ بر کوه اگر تکیه زنم می ریزد
دیریست که آتش از تنم می ریزد .......................... صد حنجره خون از سخنم می ریزد با بار غمی که روی دوشم مانده ست ........................ بر کوه اگر تکیه زنم می ریزد
Mitra_Galaxy کاربر حرفه ای کاربر ممتاز Apr 18, 2010 #26,054 دشمن گر آستین گل افشاندت به روی از تیر چرخ و سنگ فلاخن بتر بود ...
**setare** عضو جدید Apr 18, 2010 #26,055 دارد به جانم لرز می افتد رفیق؛ انگار پاییزم دارم شبیه برگ های زرد و خشک از شاخه می ریزم
farshid618524 عضو جدید Apr 18, 2010 #26,056 محل نور تجلي است راي انور شاه چو قرب او طلبي در صفاي نيت كوش!
Mitra_Galaxy کاربر حرفه ای کاربر ممتاز Apr 18, 2010 #26,057 شب وصلست وطی شد نامه هجر سلام فیه حتی مطلع الفجــــــــــــــــــر
farshid618524 عضو جدید Apr 18, 2010 #26,058 رفيق خيل خياليم و همنشين شكيب قريب آتش هجران و هم قران فراق!
Mitra_Galaxy کاربر حرفه ای کاربر ممتاز Apr 18, 2010 #26,059 قحط جو دست آبروی خود نمی باید فروخت باده و گل از بهای خرقه میباید خرید ...
**setare** عضو جدید Apr 18, 2010 #26,060 در چنین عهدی که نزدیکان ز هم دوری کنند یار غم بین که ز من یک نفس هم دور نیست
farshid618524 عضو جدید Apr 18, 2010 #26,061 تا بر دلش از غصه غباري ننشيند اي سيل سرشك از عقب نامه روان باش
**setare** عضو جدید Apr 18, 2010 #26,062 شب که در بست و مست از می نابش کردم ماه اگر حلقه به در کوفت جوابش کردم
farshid618524 عضو جدید Apr 18, 2010 #26,063 مي نمايد عكس مي در رنگ روي مهوشت همچو برگ ارغوان بر صفحه نسرين غريب!
**setare** عضو جدید Apr 18, 2010 #26,065 يك روز صرف بستن دل شد به اين و آن روز دگر به كندن دل زين و زان گذشت
تاریک وتنها عضو جدید کاربر ممتاز Apr 19, 2010 #26,066 **setare** گفت: يك روز صرف بستن دل شد به اين و آن روز دگر به كندن دل زين و زان گذشت کلیک کنید تا باز شود... تاب بنفشه می دهد طره ی مشکسای تو پرده ی غنچه می درد خنده ی دلگشای تو
**setare** گفت: يك روز صرف بستن دل شد به اين و آن روز دگر به كندن دل زين و زان گذشت کلیک کنید تا باز شود... تاب بنفشه می دهد طره ی مشکسای تو پرده ی غنچه می درد خنده ی دلگشای تو
Mitra_Galaxy کاربر حرفه ای کاربر ممتاز Apr 19, 2010 #26,067 وز او همه مستی و غرور است و تکبر وز ما همه بیچارگی و عجز و نیاز است ...
**setare** عضو جدید Apr 19, 2010 #26,068 تو خود شعری وچون سحر و پری افسانه را مانی به افسون کدامین شعر در دام من افتادی
agin کاربر حرفه ای کاربر ممتاز Apr 19, 2010 #26,070 meh_61 گفت: يا رب امان ده تا بازبيند چشم محبان روی حبيبان کلیک کنید تا باز شود... نام تو چیست ؟ لبخند کودکی ست که با حالتی نجیب لب باز میکند که بگوید :" سیب " نام تو سوگند نام تو شور نام تو لبخند.... لبخند در تلفظ نامت ضرورتی ست !
meh_61 گفت: يا رب امان ده تا بازبيند چشم محبان روی حبيبان کلیک کنید تا باز شود... نام تو چیست ؟ لبخند کودکی ست که با حالتی نجیب لب باز میکند که بگوید :" سیب " نام تو سوگند نام تو شور نام تو لبخند.... لبخند در تلفظ نامت ضرورتی ست !