مشاعرۀ سنّتی

[Mitra_Galaxy]

ياد باد آنکه نهانت نظری با ما بود
رقم مهر تو بر چهره ی ما پیدا بود

 

[jjjj]

ياد باد آنکه نهانت نظری با ما بود
رقم مهر تو بر چهره ی ما پیدا بود

یک جام شراب صد دل و دین ارزد

یک جرعه می مملکت چین ارزد


جز باده لعل نیست در روی زمین

تلخی که هزار جان شیرین ارزد

 

[تاریک وتنها]

دلا ز نور ریاضت گر آگهی یابی

چو شمع خنده زنان ترک سر توانی کرد

 

[Mitra_Galaxy]

دعا کنم که همه عمر تو به سامان باد
به گوش کس نرسد ناله از دل شادت

 

[meh_61]

تير آه ما ز گردون بگذرد حافظ خموش
رحم کن بر جان خود پرهيز کن از تير ما

 

[Mitra_Galaxy]

آفتاب و فلك اندر كنف سایه ی توست
گر رود این فلك و اختر تابان تو مرو
ای كه درد سخنت صافتر از طبع لطیف
گر رود صفوت این طبع سخندان تو مرو

 

[meh_61]

واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند
چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند

 

[Mitra_Galaxy]

دیو از دل راندن و نقش سلیمانی زدن
بر نگین خاتم خود اسم اعظم داشتن

 

[farshid618524]

ندارم دستت از دامن به جز در خاك و آن دم هم
كه بر خاكم روان گردي بگيرد دامنت خاكم

 

[گلابتون]

منكه قول ناصحان را خواندمي قول رباب
گوشمالي ديدم از هجران كه اينم پند بس

عشرت شبگير كن مي نوش كاندر راه عشق
شبروان را آشنائيهاست با مير عسس

 

[meh_61]

سرود مجلست اکنون فلک به رقص آرد
که شعر حافظ شيرين سخن ترانه توست[FONT=&quot][/FONT]

 

[گلابتون]

تا نهادي گنج راز عشق خود در خاك ما
قدسيان را ملتمس تشريف انسان گشتن است

 

[meh_61]

تيمار غريبان اثر ذکر جميل است
جانا مگر اين قاعده در شهر شما نيست

 

[Mitra_Galaxy]

ترك عاشق كش من مست برون رفت امروز
تا دگر خون كه از دیده روان خواهد بود

 

[farshid618524]

دوست گو يار شو و هر دو جهان دشمن باش
بخت گو پشت مكن روي زمين لشكر گير

 

[Mitra_Galaxy]

روح میگوید اگر چه خاكی ام
من زمینی نیستم افلاكی ام

 

[meh_61]

[FONT=&quot] [/FONT]
ما را ز منع عقل مترسان و می بيار
کان شحنه در ولايت ما هيچ کاره نيست[FONT=&quot][/FONT]

 

[farshid618524]

تَرك درويش مگير ار نبود سيم و زرش
در غمت سيم شمار اشك و رخش را زر گير!

 

[Mitra_Galaxy]

رنگ و بوی تازه از عشق بگیر
پر سوز ترین گدازه از عشق بگیر
در هر نفسی که می تپی ای دل من
یادت نرود اجازه از عشق بگیر

 

[meh_61]

روان تشنه ما را به جرعه‌ای درياب
چو می‌دهند زلال خضر ز جام جمت[FONT=&quot][/FONT]

 

[Mitra_Galaxy]

تا ابد بوی محبت به مشامش نرسد
هر که خاک در میخانه به رخساره نرفت
در گلستان ارم دوش چو از لطف هوا
زلف سنبل به نسیم سحری می‌آشفت ...​

 

[meh_61]

تنش درست و دلش شاد باد و خاطر خوش
که دست دادش و ياری ناتوانی داد[FONT=&quot][/FONT]

 

[Mitra_Galaxy]

در مصطبه ی عشق تنعم نتوان كرد
چون بالش زر نیست بسازیم به خشتی

 

[meh_61]

ياد باد آن که ز ما وقت سفر ياد نکرد
به وداعی دل غمديده ما شاد نکرد[FONT=&quot][/FONT]

 

[Mitra_Galaxy]

ياد باد آن که ز ما وقت سفر ياد نکرد
به وداعی دل غمديده ما شاد نکرد

تازيک و تنهاي عزيز شما چند پست رو جا انداختين
دوست عزيز meh_61 تشکر ندارم شرمندتونم

دیریست که دلدار پیامی نفرستاد
ننوشت کلامی و سلامی نفرستاد

 

[meh_61]

واسه منم تموم شد.دشمنت شرمنده میترای عزیز

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
واندر آن ظلمت شب آب حياتم دادند[FONT=&quot][/FONT]

 

[تاریک وتنها]

تازيک و تنهاي عزيز شما چند پست رو جا انداختين
دوست عزيز meh_61 تشکر ندارم شرمندتونم

دیریست که دلدار پیامی نفرستاد
ننوشت کلامی و سلامی نفرستاد

در مکتب حقایق پیش ادیب عشق

هان پسر بکوش که روزی پدر شوی

 

[Mitra_Galaxy]

واسه منم تموم شد.دشمنت شرمنده میترای عزیز

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
واندر آن ظلمت شب آب حياتم دادند

در مکتب حقایق پیش ادیب عشق

هان پسر بکوش که روزی پدر شوی

یوسف گمگشته باز اید به کنعان غم مخور
کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور

 

[meh_61]

رنگ خون دل ما را که نهان می‌داری
همچنان در لب لعل تو عيان است که بود[FONT=&quot][/FONT]

 

[Mitra_Galaxy]

دل را تمام برکن ای جان ز نیک نامی

تا یک به یک بدانی اسرار را تمامی

ای عاشق الهی ناموس خلق خواهی

ناموس و پادشاهی در عشق هست خامی ...