میگویی از کویم برو، چون میروم، میخوانیَم
ای بی وفای سنگدل! تا چند سرگردانیَم؟!
ای بی وفای سنگدل! تا چند سرگردانیَم؟!
در مردم دنیای من "هنجار" یعنی عشق
نفرین به آنهایی که "ناهنجار" می میرند
درنگی نبودم به راه اندکی / دو منزل یکی کرد رخشم یکیآتش بگیر، تا که بدانی چه میکشم
احساسِ سوختن، به تماشا نمیشود
تا تو را از دور دیدم رفت عقل و هوش من / می شود نزدیک منزل کاروان از هم جداتا بپیوندد به دریا، کوه را تنها گذاشت
رود رفت اما مسیر رفتنش را جا گذاشت..
تن آدمی شریف است به جان آدمیت / نه همین لباس زیباست نشان آدمیتآن روز با چه حال بدی عاشقت شدم
با حال بدتری به خدا می سپارمت...
تو را با دیگری میبینم و با گریه می پرسم
از این دیگرنوازی ها، خدایا چیست مقصودش؟
مرا مادرم نام مرگ تو کرد / زمانه مرا پتک ترگ تو کرداز دوست به يادگار دردي دارم
كان درد به هزار درمان ندهم
دلم در نزد جانان است امشبمرا مادرم نام مرگ تو کرد / زمانه مرا پتک ترگ تو کرد
مرا مادرم نام مرگ تو کرد / زمانه مرا پتک ترگ تو کرد
در ره عشق از آن سوی فنا صد خطر است
تا نگویی که چو عمرم به سر آمد رستم
من نهانی عشق ورزم با دلِ آن تندخو
از برای عبرت خلق، آشکارم می کشد!
آتش از برق نگاهت ریختی بر جان منتا نگه کردم،سپاه غمزه، ملک دل گرفت
آه از این لشکر که غافل در حصار آمد مرا
یك بار هم كه گردنه امن و امان نبود
گرگی به گله می زند و می درد مرا
در این مراقبت چه فریبی است ای تبر
هیزم شكن برای چه می پرورد مرا ؟
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | ||
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |