شکرفروش که عمرش دراز باد چرادر مقامي که به ياد لب او مي نوشند
سفله آن مست که باشد خبر از خويشتنش
دوش در حلقه ما قصه گیسوی تو بود
تا دل شب سخن از سلسله موی تو بود
حافظ
تنها نه ز راز دل من پرده بر افتاد
تا بود فلک شیوه او پرده دری بود
حافظ
معاشران ز خلوت شبانه یاد آرید
حقوق بندگی مخلصانه یاد آرید
بازم حافظ
در غریبی و فراق و غم دل پیر شدم
ساغر می ز کف تازه جوانی به من آر
روشنانی که به تاریکی شب گردانند
شمع در پرده و پروانه سر گردانند
خود بده درس محبت که ادیبان خرد
همه در مکتب توحید تو شاگردانند
در گذرگاه نگاه تو گرفتارانند
من به سر پنجهی مهر تو گرفتارترین
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | ||
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |