مشاعرۀ سنّتی

*زهره*

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
آتش است این بانگ نای و نیست باد
هر که این آتش ندارد نیست باد
 

*vernal*

عضو جدید
کاربر ممتاز
در آينه‌ بندان پريخانه‌ي چشمم
بنشين که به مهماني ديداري خود آيي
 

*vernal*

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو گویی نهفته ست در آن دو چشم
نواهای خاموش سرگشتگان
 

mosleh.bargh

عضو جدید
تو گویی نهفته ست در آن دو چشم
نواهای خاموش سرگشتگان

نگاهم کرد پنداشتم دوستم دارد. نگاهم کرد در نگاهش هزاران شوق عشق را خواندم. نگاهم کرد دل به او بستم. نگاهم کرد اما بعدها فهمیدم فقط نگاه میکرد
 

mosleh.bargh

عضو جدید
نگاهم کرد پنداشتم دوستم دارد. نگاهم کرد در نگاهش هزاران شوق عشق را خواندم. نگاهم کرد دل به او بستم. نگاهم کرد اما بعدها فهمیدم فقط نگاه میکرد
دروغکي عاشق نشو
که عاشقي راستي مي خواد
قولو قراراي قديم
نگو که يادت نمياد
 

mosleh.bargh

عضو جدید
درون سينه آهي سرد دارم

رخي پژمرده ، رنگي زرد دارم
ندانم عاشقم؟ مستم؟ چه هستم؟
همي دانم دلي پر درد دارم

:heart::heart::heart::heart:



میل دریا گر کنی ، من دیده را دریا کنم
میل صحرا گر کنی ٬ من سینه را صحرا کنم

نا امیدم گر کنی میمیرم اما باز هم
در همان حالت که میمیرم دعایت می کنم . .
 

mosleh.bargh

عضو جدید
میل دریا گر کنی ، من دیده را دریا کنم

میل صحرا گر کنی ٬ من سینه را صحرا کنم

نا امیدم گر کنی میمیرم اما باز هم

در همان حالت که میمیرم دعایت می کنم . .

من که گفتم اين بهار افسردني است
من که گفتم اين پرستو مردني است

من که گفتم اي دل بي بند و بار
عشق يعني رنج ، يعني انتظار

آه عجب کاري به دستم داد دل
هم شکست و هم شکستم داد دل
 

*vernal*

عضو جدید
کاربر ممتاز
لایق بندگی نیم بی هنری و قیمتی
ور تو قبول می‌کنی با همه نقص فاضلم
 

mosleh.bargh

عضو جدید
مهم نبوده سوختنم
دور از تو پرپر زدنم
مهم تو بودی عشق من
نه قصه شكستنم
به افتخار عشق تو
میگم كه بازنده منم
 

Dehaty

عضو جدید
من دوچار خفاقانم , خفقان
من به تنگ آمده ام ازهمه چیز
بگزارید هواری بزنم
آی , با شما هستم
این درها را باز کنید ...
مهم نبوده سوختنم
دور از تو پرپر زدنم
مهم تو بودی عشق من
نه قصه شكستنم
به افتخار عشق تو
میگم كه بازنده منم
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
دیده عقل مست تو چرخه چرخ پست تو
گوش طرب به دست تو بی‌تو به سر نمی‌شود
 

fahime7

عضو جدید
من دوچار خفاقانم , خفقان
من به تنگ آمده ام ازهمه چیز
بگزارید هواری بزنم
آی , با شما هستم
این درها را باز کنید ...
دست هایم را در باغچه می کارم
سبز خواهد شد,می دانم,می دانم,می دانم
و پرستوها در گودی انگشتان جوهریم
تخم خواهند گذاشت.
 
  • Like
واکنش ها: zoha

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
دزد دلم به هر شبی در هوس شکرلبی

در سر کوی شب روان از عسسی چه می‌شود
 

*زهره*

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
شرح داغ دل پروانه چو گفتم با شمع
آتشی در دلش افکندم و آبش کردم
 

zoha

کاربر فعال
من در این ظلمت شب
فکر یک بره کوچک هستم
که بیاید علف خستگی ام را بچرد
 

at_gh

عضو جدید
آمدي اي نازنين رفته ام باز آمدي
بارديگر با دل ديوانه دمساز آمدي
بعد تو مشت پري كنج قفس ماند از دلم
اي پرستويي كه با اين شوق پرواز آمدي
رفتي و من ماندم و تنهايي و پايان عشق
بعد عمري عشق من بهتر از آغاز آمدي
اي تمام هستي من
 

hamid_61

عضو جدید
ای چشم تو دلفریب و جادو

در چشم تو خیره چشم آهو

در چشم منی و غایب از چشم

زان چشم کنم به هر سو

صد چشمه ز چشم من برآید

چون چشم بر افکنم بر آن رو

مه گرچه به چشم خلق زیباست

تو خوبتری به چشم و ابرو
 
  • Like
واکنش ها: zoha

*زهره*

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
وانگهم در داد جامی کز فروغش بر فلک
زهره در رقص آمد و بربط زنان می‌گفت نوش
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا