مشاعرۀ سنّتی

[narges_F]

ﺗﻤﺎﻡ ﺣﺠﻢ ﻗﻔﺲ ﺭﺍ ﺷﻨﺎﺧﺘﯿﻢ
ﺑﺲ ﺍﺳﺖ
ﺑﯿﺎ ﺑﻪ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﺩﺭ ﺁﺳﻤﺎﻥ ،
ﭘﺮﯼ ﺑﺰﻧﯿﻢ...

قیصر امین پور

می خواهم برای تو نامه بنویسم
می ترسم
پست چی عاشقت شود

کبوتر برگرد
دق کند و از دوریت بمیرد

می خواهم برای تو نامه بنویسم
می ترسم,
شهر رفتنت را بفهمد

روز نبودنت را مرداب شود و

خواب,
شب را کابوس کند

افشین-صالحی

 

[raha2211]

می خواهم برای تو نامه بنویسم
می ترسم
پست چی عاشقت شود

کبوتر برگرد
دق کند و از دوریت بمیرد

می خواهم برای تو نامه بنویسم
می ترسم,
شهر رفتنت را بفهمد

روز نبودنت را مرداب شود و

خواب,
شب را کابوس کند

افشین-صالحی

در سینه ات که گرم ترین آشیانه هاست
جایی به یک پرنده ی بی تاب می دهی
من تشنه ام که غرق شوم در تمام تو
تو چکه چکه چکه به من آب می دهی

شیرین_خسروی

 

[*zahedan]

در سینه ات که گرم ترین آشیانه هاست
جایی به یک پرنده ی بی تاب می دهی
من تشنه ام که غرق شوم در تمام تو
تو چکه چکه چکه به من آب می دهی
شیرین_خسروی

يا سر بنهي به جور و بيداد
يا قصه عشق در نوردي
اي سيم تن سياه گيسو
كز فكر سرم سپيد كردي
صلح است ميان كفر و اسلام
با ما تو هنوز در نبردي؟

 

[raha2211]

يا سر بنهي به جور و بيداد
يا قصه عشق در نوردي
اي سيم تن سياه گيسو
كز فكر سرم سپيد كردي
صلح است ميان كفر و اسلام
با ما تو هنوز در نبردي؟

یاد باد آن که سر کوی توام منزل بوددیده را روشنی از خاک درت حاصل بود
حافظ

 

[ni_rosa_ce]

یاد باد آن که سر کوی توام منزل بوددیده را روشنی از خاک درت حاصل بود
حافظ

دشوار ترين شكنجه اين بود كه ما
يك يك به درون خويش تبعيد شديم

شفیعی کدکنی

 

[naghmeirani]

دشوار ترين شكنجه اين بود كه ما
يك يك به درون خويش تبعيد شديم

شفیعی کدکنی

ما را دو روزه دوری دیدار می‌کشد

زهریست این که اندک و بسیار می‌کشد

وحشی بافقی

 

[raha2211]

ما را دو روزه دوری دیدار می‌کشد

زهریست این که اندک و بسیار می‌کشد

وحشی بافقی

دگر از قافيه افتاد،،،،
غزلهاي دلم،،،
و شكست از غم غربت ،،،،،
قد و بالاي دلم ،،،
دل من،،،،
گوشه نشين گذر چشم تو بود،،،
گذر از كوچه ي ديگر نكند،،،،،
پاي دلم..

 

[raha2211]

دگر از قافيه افتاد،،،،
غزلهاي دلم،،،
و شكست از غم غربت ،،،،،
قد و بالاي دلم ،،،
دل من،،،،
گوشه نشين گذر چشم تو بود،،،
گذر از كوچه ي ديگر نكند،،،،،
پاي دلم..

ماییم و شب تار و غم یار و دگر هیچ
صبر کم و بی تابی بسیار و دگر هیچ...


در حشر چو پرسند که سرمایه چه داری؟
گویم که غم یار و غم یار و دگر هیچ...

جمال الدین عرفی شیرازی

 

[IRANIAN VOCAL]

دگر از قافيه افتاد،،،،
غزلهاي دلم،،،
و شكست از غم غربت ،،،،،
قد و بالاي دلم ،،،
دل من،،،،
گوشه نشين گذر چشم تو بود،،،
گذر از كوچه ي ديگر نكند،،،،،
پاي دلم..

من ز مسجد به خرابات نه خود افتادم ........................... اینم از روز ازل حاصل فرجام افتاد

 

[raha2211]

دگر از قافيه افتاد،،،،
غزلهاي دلم،،،
و شكست از غم غربت ،،،،،
قد و بالاي دلم ،،،
دل من،،،،
گوشه نشين گذر چشم تو بود،،،
گذر از كوچه ي ديگر نكند،،،،،
پاي دلم..

ماییم و شب تار و غم یار و دگر هیچ
صبر کم و بی تابی بسیار و دگر هیچ...


در حشر چو پرسند که سرمایه چه داری؟
گویم که غم یار و غم یار و دگر هیچ...

جمال الدین عرفی شیرازی

 

[raha2211]

من ز مسجد به خرابات نه خود افتادم ........................... اینم از روز ازل حاصل فرجام افتاد

در این فصل دوری

و دیدارهای عبوری

چه چاره بجز دل نهادن

به یک عشق غیر حضوری !

 

[الناز تبریز]

در این فصل دوری

و دیدارهای عبوری

چه چاره بجز دل نهادن

به یک عشق غیر حضوری !

یک مرغ گرفتار در این گلشن ویران
تنها به قفس ماند و هزاران همه رفتند

 

[raha2211]

یک مرغ گرفتار در این گلشن ویران
تنها به قفس ماند و هزاران همه رفتند

دیشب از دلتنگیت بغضی گلویم را شکست

گریه ای شد بر فراز آرزوهایم نشست

من نگاهت را کشیدم روی تاریخ غزل

تا بماند یادی از روزی که بر قلبم نشست...

 

[ni_rosa_ce]

دیشب از دلتنگیت بغضی گلویم را شکست

گریه ای شد بر فراز آرزوهایم نشست

من نگاهت را کشیدم روی تاریخ غزل

تا بماند یادی از روزی که بر قلبم نشست...

تا بداند که شب ما به چه سان می‌گذرد
غم عشقش ده و عشقش ده و بسیارش ده

مولوی

 

[salvador]

هرکجا رفتیم داغی بر دل ما تازه شد

سوخت آخر جنس ما از گرمی بازارها


- بیدل دهلوی



​

 

[*zahedan]

هرکجا رفتیم داغی بر دل ما تازه شد

سوخت آخر جنس ما از گرمی بازارها


- بیدل دهلوی


​

از اينجا مي روم با كوله باري

زتنهايي و غربت تا هميشه


كه داغ دوري از ياران جاني

به جان و استخوانم كرده ريشه


اگر رفتم دلم مي خواند اينجا

چو باراني كه زد دستش به شيشه


اگر رفتم دلم همواره زخم است

چو فرهادي كه زد سر را به تيشه


اگر رفتـم خـــداحافــظ نگـوييـد

غريبـم من دلم راضي نميشه


... وداع هميشه دلتنگي مياره ...

​

​

 

[narges_F]

همدم خار می شوم, بی کس و یار میشوم

بر سر دار میشوم, باز مقابلم تویی

مولانا

 

[raha2211]

همدم خار می شوم, بی کس و یار میشوم

بر سر دار میشوم, باز مقابلم تویی

مولانا

احسنت
یاد باد آن که سر کوی توام منزل بود
دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود
حافظ

 

[salvador]

در دل هوسی هست دريغا نفسی نيست

ما را نفسی نيست كه در دل هوسی نيست


- حسين شاه زيدی

​

 

[raha2211]

در دل هوسی هست دريغا نفسی نيست

ما را نفسی نيست كه در دل هوسی نيست


- حسين شاه زيدی

​

تلفیق دو عطر، زندگی یعنی این
لبخند دو چتر، زندگی یعنی این
پاییز برای عشق، فصل خوبی ست
نقطه سر سطر، زندگی یعنی این...

 

[Sahar Gh]

تلفیق دو عطر، زندگی یعنی این
لبخند دو چتر، زندگی یعنی این
پاییز برای عشق، فصل خوبی ست
نقطه سر سطر، زندگی یعنی این...

نازپرورده تنعم نبرد راه به دوست
عاشقی شیوه ی رندان بلاکش باشد

 

[salvador]

دلتنگم و با هیچکسم میل سخن نیست

کس در همه آفاق به دلتنگی من نیست


گلگشت چمن با دل آسوده توان کرد

آزرده دلان را سر گلگشت چمن نیست


- وحشی بافقی



​

 

[baran256016]

دلتنگم و با هیچکسم میل سخن نیست

کس در همه آفاق به دلتنگی من نیست


گلگشت چمن با دل آسوده توان کرد

آزرده دلان را سر گلگشت چمن نیست


- وحشی بافقی



​

تو در مسیر طلوعی و من اسیر غروب
چه اختلاف بزرگی، کجا بهم برسیم؟!

 

[salvador]

ما دل خود را به دست شوق شکستیم

هر شکنش را به تار زلف تو بستیم


- فروغی بسطامی



​

 

[Sahar Gh]

مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو
یادم از کشته ی خویش آمدو هنگام درو

 

[raha2211]

مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو
یادم از کشته ی خویش آمدو هنگام درو

وندر پی دشت رهنوردی پیداست
وندر پی آن قافله ، گردی پیداست.
فریاد زدم دوباره دیداری هست؟
در چشم ستاره اشک سردی پیداست

 

[raha2211]

وندر پی دشت رهنوردی پیداست
وندر پی آن قافله ، گردی پیداست.
فریاد زدم دوباره دیداری هست؟
در چشم ستاره اشک سردی پیداست

ترسم  كه  چشم تا  بگشايم   نبينمت
مژگان ز  بيم   هجر   تو   بر هم نمي زنم

اهلی شیرازی

 

[baran256016]

ترسم كه چشم تا بگشايم نبينمت
مژگان ز بيم هجر تو بر هم نمي زنم

اهلی شیرازی

من از روئیدن خار سر دیوار دانستم
که ناکس کس نمیگردد بدین بالا نشینی ها

 

[salvador]

ای خوشا عاشقی و مستی و بی‌ پروایی

ای خوش از خون دل خویش قدح پیمایی


از دل من به کجا می‌روی ای غم دیگر

تو که هرجا روی آخر بر من باز آیی


- استاد نظام وفا


​

 

[raha2211]

ای خوشا عاشقی و مستی و بی‌ پروایی

ای خوش از خون دل خویش قدح پیمایی


از دل من به کجا می‌روی ای غم دیگر

تو که هرجا روی آخر بر من باز آیی


- استاد نظام وفا


​

...
..
.
یک دست به مصحفیم و یک دست به جام
گه مرد حلالیم و گهی مرد حرام

ماییم دراین گنبد فیروزه رخام
نه کافر مطلق ؛ نه مسلمان تمام