مشاعرۀ سنّتی

[nasim_shsh]

مُطربِ عشق عجب ساز و نوائی دارد
نقـش هر پـرده کـه زد راه بجائی دارد

در آرزوی خاک در یار سوختیم
یاد آور ای صبا که نکردی حمایتی

 

[♫ ♫ (｡◕‿◕｡) ♫ ♫]

در آرزوی خاک در یار سوختیم
یاد آور ای صبا که نکردی حمایتی

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]یا رب نگاه کس به کسی آشنا مکن[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]گر میکنی، کرم کن و از هم جدا مکن[/FONT]

 

[nasim_shsh]

یا رب نگاه کس به کسی آشنا مکن
گر میکنی، کرم کن و از هم جدا مکن

ناز پرورد تنعم نبرد راه بدوست
عاشقی شیوه ی رندان بلاکش باشد

 

[♫ ♫ (｡◕‿◕｡) ♫ ♫]

ناز پرورد تنعم نبرد راه بدوست
عاشقی شیوه ی رندان بلاکش باشد

در آب و رنگِ رُخسارش چه جان دادیم و خون خوردیم
چــو نقـشش دسـت داد اوّل رقـــم بـر جـان سپــاران زد

 

[nasim_shsh]

در آب و رنگِ رُخسارش چه جان دادیم و خون خوردیم
چــو نقـشش دسـت داد اوّل رقـــم بـر جـان سپــاران زد

در همه دیر مغان نیست چو من شیدای
خرقه جايی گر و باده و دفتر جایی

 

[♫ ♫ (｡◕‿◕｡) ♫ ♫]

در همه دیر مغان نیست چو من شیدای
خرقه جايی گر و باده و دفتر جایی

[FONT=times new roman, times, serif]یک قصه بیش نیست سخن عشق واین عجب[/FONT]
[FONT=times new roman, times, serif] [/FONT]
[FONT=times new roman, times, serif]از هــر زبـان کـه میـشنوم نـامکـرر اســت[/FONT]

 

[baran72]

یک قصه بیش نیست سخن عشق واین عجب

از هــر زبـان کـه میـشنوم نـامکـرر اســت

توهمه راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت...

 

[♫ ♫ (｡◕‿◕｡) ♫ ♫]

توهمه راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت...

[FONT=times new roman, times, serif]تنـها نـه مــن، آشفـتـۀ آن زلـفِ درازم[/FONT]

[FONT=times new roman, times, serif]دیوانه چو من هست درین سلسله، بسیار[/FONT]

 

[nasim_shsh]

تنـها نـه مــن، آشفـتـۀ آن زلـفِ درازم

دیوانه چو من هست درین سلسله، بسیار

راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زد
شعری بخوان که با اورطل گران توان زد

 

[♫ ♫ (｡◕‿◕｡) ♫ ♫]

راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زد
شعری بخوان که با اورطل گران توان زد

[FONT=times new roman, times, serif]دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند[/FONT]
[FONT=times new roman, times, serif]گِـل آدم بـِسِرشتند و بـه پـیمــانه زدنـد[/FONT]

 

[رییس جمهورقلبها]

سلام به همه

دیده فرو بسته‎ام از خاکیان
تا نگرم جلوه افلاکیان

شاید از این پرده ندایى دهند
یک نفَسم راه به جایى دهند

اى که بر این پرده خاطرفریب
دوخته‎اى دیده حسرت نصیب

آب بزن چشم هوسناک را
با نظر پاک ببین پاک را

دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گِـل آدم بـِسِرشتند و بـه پـیمــانه زدنـد

 

[♫ ♫ (｡◕‿◕｡) ♫ ♫]

سلام به همه

دیده فرو بسته‎ام از خاکیان
تا نگرم جلوه افلاکیان

شاید از این پرده ندایى دهند
یک نفَسم راه به جایى دهند

اى که بر این پرده خاطرفریب
دوخته‎اى دیده حسرت نصیب

آب بزن چشم هوسناک را
با نظر پاک ببین پاک را

[FONT=times new roman, times, serif]از زمـزمــه دلتـنـگـیم، از همـهـمـه بیــزاریم[/FONT]
[FONT=times new roman, times, serif]نــه طــاقت خـامـوشی، نـه تـابِ سُخـن داریم[/FONT]
[FONT=times new roman, times, serif]آوار پریشـانی است، رو سوی چه بُگریزیم؟[/FONT]
[FONT=times new roman, times, serif]هنگامه حیرانی است خود را به که بسپاریم؟[/FONT]

 

[رییس جمهورقلبها]

مرا آتش صدا کن تا بسوزانم سراپایت
مرا باران صلا ده تا ببارم بر عطش هایت

مرا اندوه بشناس و کمک کن تا بیامیزم
مثال سرنوشتم با سرشت چشم زیبایت

مرا روی بدان و یاری ام کن تا در آویزم
به شوق جذبه وارت تا فرو ریزم به دریایت

از زمـزمــه دلتـنـگـیم، از همـهـمـه بیــزاریم
نــه طــاقت خـامـوشی، نـه تـابِ سُخـن داریم
آوار پریشـانی است، رو سوی چه بُگریزیم؟
هنگامه حیرانی است خود را به که بسپاریم؟

 

[♫ ♫ (｡◕‿◕｡) ♫ ♫]

مرا آتش صدا کن تا بسوزانم سراپایت
مرا باران صلا ده تا ببارم بر عطش هایت

مرا اندوه بشناس و کمک کن تا بیامیزم
مثال سرنوشتم با سرشت چشم زیبایت

مرا روی بدان و یاری ام کن تا در آویزم
به شوق جذبه وارت تا فرو ریزم به دریایت

[FONT=times new roman, times, serif]تا ز میخانه و مِی نام و نشان خواهد بود[/FONT]
[FONT=times new roman, times, serif]سر مـا خـاکِ رهِ پیر مُغــان خـواهد بود[/FONT]

 

[nasim_shsh]

تا ز میخانه و مِی نام و نشان خواهد بود
سر مـا خـاکِ رهِ پیر مُغــان خـواهد بود

دلبرا بنده نوازیت که آموخت بگو
که من این ظن برقیبان تو هرگز نبرم

 

[baran72]

دلبرا بنده نوازیت که آموخت بگو
که من این ظن برقیبان تو هرگز نبرم

من از طرح نگاه تو امیـــــد مبـــهمی دارم

نگاهت را مگیر از من که با آن عالمی دارم

 

[nasim_shsh]

من از طرح نگاه تو امیـــــد مبـــهمی دارم

نگاهت را مگیر از من که با آن عالمی دارم

من حاصل عمر خود ندارم جز غم
در عشق زنیک و بد ندارم جز غم

 

[baran72]

من حاصل عمر خود ندارم جز غم
در عشق زنیک و بد ندارم جز غم

ماهم اين هفته برون رفت و به چشمم ساليست
حال هجران تو چه داني كه چه مشكل حاليست...

 

[nasim_shsh]

ماهم اين هفته برون رفت و به چشمم ساليست
حال هجران تو چه داني كه چه مشكل حاليست...

تا شدم حلقه بگوش در میخانه عشق
هردم آید غمی از نو به مبارک بادم

 

[fatimakhanom]

تا شدم حلقه بگوش در میخانه عشق
هردم آید غمی از نو به مبارک بادم

من به بعضی چهره‌ها چون زود عادت می کنم

پیششان سر بر نمی آرم، رعایت می کنم

 

[neda_elec_urmia]

من امشب در سکوتم، سکوتی سخت و سنگین
تو را خواهم در این بزم، شدم تنهای غمگین
اتاق خونه من، شده مهموون غمهام
همش توو فکر اینم، چرا رفته خوشیهام
​

 

[عطار]

میان عیب و هنر پیش دوستان کریم
تفاوتی نکند چون نظر به عین رضاست

 

[دختر شرقی]

تا عشق سرآشوب تو همزانوی ما شد
سر برنگرفتم به وفای تو ز زانوی

 

[عطار]

یار من آن که لطف خداوند یار اوست
بیداد و داد و رد و قبول اختیار اوست

 

[دختر شرقی]

تا سر زلف تو در دست نسیم افتادست
دل سودازده از غصه دو نیم افتادست

 

[عطار]

تو را در آینه دیدن جمال طلعت خویش
بیان کند که چه بودست ناشکیبا را

 

[دختر شرقی]

ای لعبت خندان لب لعلت که مزیده‌ست؟
وی باغ لطافت به رویت که گزیده‌ست؟

 

[عطار]

تشبیه دهانت نتوان کرد به غنچه
هرگز نبود غنچه بدین تنگ دهانی

منو میگه ها :دی

 

[ni_rosa_ce]

یا لبم را میرسانم بر لب میگون دوست
یا سرم را میگذارم بر سر پیمان عشق

 

[f shademan]

یا لبم را میرسانم بر لب میگون دوست
یا سرم را میگذارم بر سر پیمان عشق

قتل این خسته به شمشیر تو تقدیر نبود
ورنه هیچ از دل بی رحم تو تقصیر نبود