مشاعرۀ سنّتی

taraneh_de

عضو جدید
دل گمراه من چه خواهد کرد
با بهاری که میرسد از راه
یا نیازی که رنگ می گیرد
در تن شاخه های خشک و سیاه
 

taraneh_de

عضو جدید
می بندمت به بند گران غم
تا سوی او دگر نکنی پرواز
ای مرغ دل که خسته وبی تابی
دمساز باش با غم او، دمساز
 

mohandes_reza_71

عضو جدید
می بندمت به بند گران غم
تا سوی او دگر نکنی پرواز
ای مرغ دل که خسته وبی تابی
دمساز باش با غم او، دمساز
ز شهر نور و عشق و دردو ظلمت / سحرگاهی زنی دامن کشان رفت /
پریشان مرغ ره گم کرده ای بود / که زار و خسته سوی آشیان رفت
 

taraneh_de

عضو جدید
در این فکرم که در یک لحظه غفلت
از این زندان خامش پر بگیرم
به چشم مرد زندانبان بخندم
کنارت زندگی از سر بگیرم
 

MOΣIN

عضو جدید
کاربر ممتاز
در این فکرم که در یک لحظه غفلت
از این زندان خامش پر بگیرم
به چشم مرد زندانبان بخندم
کنارت زندگی از سر بگیرم
ده روز مهر گردون افسانه است و افسون...... نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا
 

taraneh_de

عضو جدید
در این فکرم من و دانم که هرگز
مرا یارای رفتن زین قفس نیست
اگر هم مرد زندانبان بخواهد
دگر از بهر پروازم نفس نیست
 

MOΣIN

عضو جدید
کاربر ممتاز
در این فکرم من و دانم که هرگز
مرا یارای رفتن زین قفس نیست
اگر هم مرد زندانبان بخواهد
دگر از بهر پروازم نفس نیست
تو وجودت مهربونه ، مهربون مثل عبادت
واسه من که از تو دورم که به رویات کردم عادت
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا