كوي دوست

سروش7

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
زمینت بد.. زمانت بد... یا رب مردمانت بد ..
خداوندا......
خدایا از چه خاموشی چرا از یاد این مردم فراموشی؟
چرا بردی تو از یادت زمینت را.. زمانت را ..پریشان مردمانت را؟
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
همچنان
به صدای قدم‌هایی گوش سپرده‌ام
که نزدیک می‌شوند
نمی‌رسند...
دور می‌شوند
نمی‌روند...
 

سروش7

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
ای دل! تو که مستی، چه بنوشی چه ننوشی
با هر میِ ناپخته نبینم که بجوشی

این منزلِ دل باز نه غصبی ست، نه وقفی
میراث رسیده ست به ما خانه به دوشی

دل سردم و بیزار از این گرمیِ بازار
غم های دم دستی و دل‌های فروشی

رفته ست ز یاد آن همه فریاد و، نمانده ست
جز چند اذان، چند اذانِ در گوشی

نه کفرِ ابوجهل و نه ایمانِ ابوذر
ماییم و میان مایگیِ عصرِ خموشی

ما شاعرکان قافیه بافیم و زبان باز
در ما ندمیده ست نه دیوی نه سروشی
 

sweetest

عضو جدید
کاربر ممتاز
در اين دیار نداند کسی زبان مرا
کجاست آنکه بشناسد غم نهان مرا
به شکر نعمت دیدار جان برافشانم
... اگر به من برسانند همزبان مرا
به جان رسیدم از آن همزبان که همدل نیست
که سوخت هر نفسش ریشه هاي جان مرا
اگر فغان غریبانه ام به عرش رسد
خدا گواست که او نشنود فغان مرا
کجا سراغ کنم همزبان همفسی
که همچو تیر کند قامت کمان مرا
امید نغمه فرو مرد در من اي صیاد
بسوز بالم و ویران کن آشیان مرا ...
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
نگارا عید قربان است قر بانت شوم یا نه ؟

نگفتی یک دمی آیا که مهما نت شوم یانه ؟

برای طوف کو یت جامه احرا م بر بستم

گدا ی دو ره گرد گوشه خوانت شوم یانه؟

جوابم را بده جانا بزن لبخند سو ی من

هلال عید یا چون گل بدامانت شوم یا نه؟

تویی شعرم تو الهامم تو یی هر دم بفر مانم

ثنا خوان تو و مرغ خو ش الحانت شوم یانه؟

دلت شور و شری دارد و این را خوب میدانم

بفرما چاره دردت و درمانت شوم یانه

چو ساغر بر کفت آیی کنار من بیا سایی

شرا ب ساغر و دیوانه مژگانت شوم یا نه ؟

شوم یا نه؟

شو م یانه ؟
 

سروش7

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
اتفاقی كوچــک است

هــر بار می افــتــد !

مـن دو تـكـه می شـوم :

نـیـمی را بـــــاد می بــرد

نـیـمـی را کـسی كـه نمی شـناســــم ...!
 

سروش7

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
فرق رفتن و ماندن را نمی دانی
و

گله داری از رفتن من

تو رفتنی شدی و من ماندم

در این سکوت تلخ انتظار

بر گرد تا ببینی

من همین جا بازگشت تو را به انتظار نشسته ام

آری ...

همین جا بین دوراهی رفتن و ماندن
 

سروش7

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
ببار باران که دلتنگم...مثالِ مرده بی رنگم
ببار باران کمی آرام...

که پاییز هم صدایم شد

که دلتنگی وتنهایی رفیق باوفایم شد

ببار باران......

بزن برشیشه ی قلبم بکوب این شیشه را بشکن

که درد کمتری دارد اگر با دستِ تو باشد

ببار باران.....

که تا اوج نخفتن ها مدام باریدم ازیادش

ببار باران..درخت وبرگ خوابیدن

اقاقی..یاس وحشی..کوچه ها روزهاست خشکیدن

ببار باران..جماعت عشق را کشتن

کلاغا بوته ی سبز وفا را بی صدا خوردن...

ولی باران تو با من بی وفایی..
 

Sinai

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
داغ حسرت سوخت جان آرزومند مرا
آسمان با اشک غم آمیخت لبخند مرا
در هوای دوستداران دشمن خویشم رهی
در همه عالم نخواهی یافت مانند مرا

رهی معیری
 

سروش7

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
از غم خبری نبود اگر عشق نبود
دل بود ولی چه سود اگر عشق نبود؟

بی رنگ تر از نقطه ی موهومی بود
این دایره‌ی کبود، اگر عشق نبود

از آینه‌ها غبار خاموشی را
عکس چه کسی زدود اگر عشق نبود؟

در سینه‌ی هر سنگ دلی در تپش است
از این همه دل چه سود اگر عشق نبود؟

بی عشق دلم جز گرهی کور چه بود؟
دل چشم نمی گشود اگر عشق نبود

از دست تو در این همه سرگردانی
تکلیف دلم چه بود اگر عشق نبود؟
قیصر امین پور
 

زيگفريد

عضو جدید
کاربر ممتاز
عجیب نیست

غریبه ایم...

...
دوریم....

وقتی تمام دلتنگی های عاشقانه مان

پشت نقاب غرورمان گم می شوند!

حس می كنم

این وسوسه های پوچ

دروغگو ترین اند

میان من و تو

وقتی هر دو می دانیم

دچار دلتنگی شدیم!
 

سروش7

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
با تو خواهم بود


هر کجا که باشی


و ذهنت را سرشار از امید خواهم کرد


و دیگر هیچ گاه غم به سراغت نخواهد آمد


حتی اگر الان ...


بعد از ظهر دلگیر جمعه باشد !!!
 

sweetest

عضو جدید
کاربر ممتاز
خوشا پرنده که بی واژه شعر میگوید
گذر به سوی تو کردن ز کوچه کلمات
به راستی که چه صعب است و مایه آفات
چه دیر و دور و دریغ

ز کوچه کلمات
عبور گاری اندیشه است و سد طریق
تصادفات صدا ها و جیغ و جار حروف
چراغ قرمز دستوروراه بند حریق
خوشا پرنده که بی واژه شعر میگوید

تمام عمر بکوشم اگر شتابان من
نمیرسم به تو هرگز از این خیابان من
خوشا پرنده که بی واژه شعر میگوید.

شفیعی کدکنی
 

mxmxz

عضو جدید
لمسِ تن تو ،شهـوت است و گـناه

لمسِ تن تو ،شهـوت است و گـناه


لمسِ
تن تو

شهوت
است و گناه

حتی
اگر خدا عقدمان را ببندد....

داغیِ
لبت ، جهنم من است

حتی اگر ...
فرشتگان سرود نیکبختی بخوانند

هم
آغوشی با تو ، هم خوابگیِ چرک آلودی ست

حتی
اگر خانه ی خدا خوابگاهمان باشد.....

فرزندمان،
حرام نطفه ترین کودک زمین است

حتی
اگر تو مریم باشی و من روح القدس

خاتون
من!

حتی
اگر هزار سال عاشق تو باشم ،

یک
بوسه


یک نگاه حتی ـ حرامم باد !

اگر
تو عاشق من نباشی ...


( احمد شامـلو )

 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
حالا دیگر دلتنگ نمی‌شوم.

ماه دارد بالا می‌آید

و مسافری بینِ راه

نشانیِ مرا از تو خواهد ‌پُرسید.
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
هستم اگر باشی کنارم
ای دوست
ماه منی در شب تارم
ای دوست
جان منی ای همه حالم
ای دوست
راه منی بی تو به چاهم
ای دوست
روح منی دنیا به کامم
ای دوست
بی روی تو آتش فشانم
ای دوست
باغ منی در بوستانم
ای دوست
هم روز و شب ورد زبانم
ای دوست
همچون عسل روی لبانم
ای دوست
هم پوستم هم استخوانم
ای دوست
شیرین تر از هر دو جهانم
ای دوست

احمد البرز
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]قلبم شکسته است و هی سرد می شوم[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]بگذار بشکند عوضش مرد می شوم[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]دستان خسته ام به شقایق نمی رسد[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]فریاد من به گوش خلایق نمی رسد[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]این دست ها همیشه پر از بوی یاس نیست[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]یا مثل چشم های شما با کلاس نیست[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]این رسم زندگی ست بزرگ و بزرگ تر[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]هر چه بزرگ تر و سپس هرچه گرگ تر[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]بین خودم و آینه دیوار می کشم[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]هرشب که پشت پنجره سیگار می کشم[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]شاید هنوز فرصت عصیان و مرگ هست[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]در ذهن ابرهای درونم تگرگ هست[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]بانوی دشت های قشنگی که سوختی[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]عشق مرا به رهگذران می فروختی[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]چشمانتان پر از هیجان نیست نازنین[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]این دست ها همیشه جوان نیست نازنین[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]شاید کسی که بین غزل های من گم است[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]در فصل های زندگی ام فصل پنجم است[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]یا نه درست مثل خودم لاابالی است[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]از مردمان غمزدهء این حوالی است[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]حالا ببین علیه خودم غرق می شوم[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]در منتها الیه خودم غرق می شوم[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]دلشوره های سرخ دلم ناتمام ماند[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]احساس می کنم غزلم ناتمام ماند[/FONT]
 

MOΣIN

عضو جدید
کاربر ممتاز
یک چکه ماه افتاده بر یاد تو و وقت سحر.....این خانه لبریز تو شد شیرین گلم حلوای تر
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به روی شط وحشت برگی لرزانم
ریشه ات را بیاویز
من از صدا ها گذشتم
روشنی را رها کردم
رویای کلید از دستم افتاد
کنار راه زمان دراز کشیدم
ستاره ها
در سردی رگ هایم لرزیدند
خاک تپید
هوا موجی زد
علف ها ریزش رویا ها رادر چشمانم شنیدند
میان دو دوست تمنایم روییدی
در من تراویدی
آهنگ تاریک اندامت را شنیدم
نه صدایم و نه روشنی
طنین تنهای تو هستم
طنین تاریکی تو
سکوتم را شنیدی
بسان نسیمی از روی خودم برخواهم خاست
درها را خواهم گشود
در شب جاویدان خواهم وزید
چشمانت را گشودی
شب در من فرود آمد
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سهم من ...

وچقدر زیباست

واژه های « خاطره » ، « رویا » و « خیال » .......

که سهم منند از زندگی

با « خاطره » در گذشته ها زندگی می کنم

با « رویاهایم » به آینده پرواز می کنم

و « خیال » بهانه من است برای از تو سرودن .....
 

MOΣIN

عضو جدید
کاربر ممتاز
قلب بى حاصل ما را بزن اكسير مراد..............يعنى از خاك در دوست نشانى به من آر
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

آهای کافه چی ؛

قهوه ای می خواهم که بویِ آن بوی ِ عطر ِ تنش را از یادم ببرد ...

فکـرش را بکُن ...

پُشت ِ میــز نشسته باشی ... نــاگهـان بــوی ِ تنش تــو را از عــالم ِ خیــال بیـرون آورد

و تـو از تــرس ِ اینکه همین ِ خیــال ِ کوچک بر بــاد نــرود

هـرگــز ســرت را بــالا نیــاوری !!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
يه ” فنجان خالي ” … ؟
را که نگاه ميکنم
گلـويم به خاطر چاي هايي که با تو نخورده ام
چقدر ميسوزد… ….
 

b65241

کاربر بیش فعال
اي ﺑﺮاي ﺑـﺎ ﺗﻮ ﺑﻮدن‫ﺑﺎﻳﺪ از ﺑﻮدن ﮔﺬﺷﺘﻦ
‫ﺳـﺮ ﺑـﻪ ﺑـﻴـﺪاري ﮔﺮﻓﺘﻪ
‫ذﻫﻦ ﺧﻮاب آﻟﻮده ي ﻣﻦ

ﻫﻤـﻴﺸﻪ ﻣـﻴﻮن ﻗـﺎب ﺧﺎﻟـﻲ درﻫﺎي ﺑﺴﺘﻪ‫ﻃﺮح اﻧﺪام ﻗﺸﻨﮕﺖ ﭘﺎك و روﻳﺎﻳﻲ ﻧﺸﺴﺘﻪ
‫ﻛﺎش ﻣﻴﺸﺪ ﭼﺸﺎم ﺑﺒﻴﻨﻦ
‫ﻃﺮح اﻧﺪام ﺗـﻮ داره
‫زﻧﺪه ﻣﻴﺸﻪ ﺟﻮن ﻣﻴﮕﻴﺮه
‫ﭘﺎ ﺗﻮي اﺗﺎق ﻣﻴﺰاره
 

b65241

کاربر بیش فعال
ﻛﺎش ﻣﻴﺸﺪ ﺻﺪاي ﭘﺎﻫﺎت‫ﺑـﭙـﻴﭽﻪ ﺗـﻮ ﮔـﻮش داﻟﻮن
‫ﻃـﺮف داﻟـﻮن ﺑـﮕﺮده
‫ﺳﺮ آﻓﺘﺎب ﮔﺮدوﻧﺎﻣﻮن

‫ﻛﺎش ﻣﻴﺸﺪ دوﺑﺎره ﺑﺎﻏﭽﻪ
‫ﭘـﺮ ﮔـﻠـﻬـﺎي ﺗـﻮ ﺑـﺎﺷـﻪ
‫ﻏﻨﭽﻪي ﺳﻔﻴﺪ ﻣﺮﻳﻢ
‫ﺑﺎ ﻧـﻮازش ﺗﻮ واﺷﻪ
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
حــامد عضویت در گروه دوست داران حافظ ادبیات 0
yanic بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟ ادبیات 3656

Similar threads

بالا