كوي دوست

b65241

کاربر بیش فعال
ﻛﺎش ﻣﻴﺸﺪ اﻣﺎ ﻧﻤﻴﺸﻪ‫ﻧـﻤـﻴﺸﻪ ﺑـﻴﺎي دوﺑﺎره
‫ﻧﻤﻴﺸﻪ دﺳﺘﺎت ﺗﻮ ﮔﻠﺪون
‫ﮔـﻠـﻬـﺎي ﻣـﺮﻳـﻢ ﺑـﺬاره

‫ﻛﺎش ﻣﻴﺸﺪ اﻣﺎ ﻧﻤﻴﺸﻪ
‫اﻳـﻦ ﻣـﺮام روزﮔـﺎره
‫رﻓﺘﻨﺖ ﻫﻤﻴﺸﮕﻲ ﺑﻮد
‫دﻳﮕﻪ ﺑﺮﮔﺸﺘﻦ ﻧـﺪاره
 

MOΣIN

عضو جدید
کاربر ممتاز
عذاب اين دقیقه ها، مرا شکسته بي صدا
دستي بکش به زخم من، که از شفا گذشته ام
باورم کن، باورم کن، من که با تو صادقم
اگه خسته ام، يا شکسته ام، هر چه هستم، عاشقم
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
یادت ای دوســــت به خیـــــر

نازنیــــــــــــنم ! خوبـی؟

خبری نیست ز تو!

یادی از دوســت نکردن رسم شــــده؟؟

نکنــــــــــد خاطرت از شکوه ی من خســــته شود

دل مـــــــــن می خواهد

که بدانـــی بی تـــــــــو

دلــــــــــم اندازه ی دنیا تنگ اســــت

آرزویـــــــــــــم ایـــــن است:

کـــــــه چــــو آییـــــــنه زلال

مثـــــــل یک کوه پــــــر از شوکــــت بودن باشی...
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
پا به پای کودکی هایم بیا کفش هایت را به پا کن تا به تا

قاه قاه خنده ات را ساز کن باز هم با خنده ات اعجاز کن

پا بکوب و لج کن و راضی نشو با کسی جز عشق همبازی نشو

بچه های کوچه را هم کن خبر عاقلی را یک شب از یادت ببر

خاله بازی کن به رسم کودکی با همان چادر نماز پولکی

طعم چای و قوری گلدارمان لحظه های ناب بی تکرارمان

مادری از جنس باران داشتیم در کنارش خواب آسان داشتیم

یا پدر اسطوره دنیای ما قهرمان باور زیبای ما

قصه های هر شب مادربزرگ ماجرای بزبز قندی و گرگ

غصه هرگز فرصت جولان نداشت خنده های کودکی پایان نداشت

هر کسی رنگ خودش بی شیله بود ثروت هر بچه قدری تیله بود

ای شریک نان و گردو و پنیر ! همکلاسی ! باز دستم را بگیر

مثل تو دیگر کسی یکرنگ نیست آن دل نازت برایم تنگ نیست ؟

حال ما را از کسی پرسیده ای ؟ مثل ما بال و پرت را چیده ای ؟

حسرت پرواز داری در قفس؟ می کشی مشکل در این دنیا نفس؟

سادگی هایت برایت تنگ نیست ؟ رنگ بی رنگیت اسیر رنگ نیست ؟

رنگ دنیایت هنوزم آبی است ؟ آسمان باورت مهتابی است ؟

هرکجایی شعر باران را بخوان ساده باش و باز هم کودک بمان

باز باران با ترانه ، گریه کن ! کودکی تو ، کودکانه گریه کن!

ای رفیق روز های گرم و سرد سادگی هایم به سویم باز گرد!
 

anise b

عضو جدید
کاربر ممتاز
دور شده ای از من
جیکت هم در نمی آید
عیبی ندارد
ولی
این رسم گنجشکی نیست...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سرنوشتم را
به ستاره های چشمان تو
چسباندم
یادت هست ؟
آن عصر پاییزی را
که روی آینه
عکسی از لبخند من و تو به یادگار ماند...
به دیوانگی هایم نخند
اگر از دوست داشتن
برایت نگویم
قلبم جریحه دار میشود....
 

b65241

کاربر بیش فعال
[FONT=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]بگذار تا همچون پرستوها[/FONT]​
[FONT=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]
[/FONT]
[FONT=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]دركنج آن دل آشیان سازم[/FONT]
[FONT=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]
[/FONT]
[FONT=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]من آن قفس را دوست میدارم[/FONT]
[FONT=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]
[/FONT]
[FONT=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]بگذار تا خود را نهان سازم[/FONT]
[FONT=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]
[/FONT]
[FONT=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]ای قصه گوی دل[/FONT]
[FONT=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]
[/FONT]
[FONT=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]ای آرزوی من[/FONT]
[FONT=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]
[/FONT]
[FONT=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]با من مبادا بی وفا گردی[/FONT]
[FONT=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]
[/FONT]
[FONT=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]با دیگران پیمان ببندی آشنا گردی[/FONT]
[FONT=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]
[/FONT]
[FONT=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]آه ای تمام هستیم از تو[/FONT]
[FONT=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]
[/FONT]
[FONT=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]از پای دل مگشای زنجیرم[/FONT]
[FONT=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]
[/FONT]
[FONT=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]من بی تو [FONT=tahoma, arial, helvetica, sans-serif][/FONT]میمیرم[/FONT]
 

anise b

عضو جدید
کاربر ممتاز
گاهی اوقات

احتیاج به یه آدمی داری٬
یه دوستی٬
که وایسته رو به ‌روت
که توی چشمات نگاه کنه
و محکم بزنه تو گوشت
که تو٬ صورتت خم شه و دستت رو بذاری روی گونت و دوباره نگاش کنی
ببینی که خشمگینه٬
ببینی که از دستت عصبانیه
توی اخم صورتش ببینی که دوستت داره
ببینی که دوستته.
که نگاش کنی٬ همون‌جوری که دستت روی صورتیه که اون بهش کشیده زده٬
که بهت بگه « تو چته؟ بسه٬ به خودت بیا .. تو چته .. »
که سرت فریاد بکشه ..
که تو یهو بلرزی٬
بری توی بغلش٬
که بغلت کنه٬
همون دستی که کوبید تو صورتت رو بذاره رو سرت٬ توی موهات٬
که سرت رو فشار بده توی گودی‌ شونش٬
که تو چشمات رو ببندی٬
روی شو‌نش گریه کنی٬
بلرزی٬
و با خودت فکر کنی که « تو واقعاً چته .. »
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نامه ای برای ...
بازیباترین لهجه ای که تا به حال آموخته ام برایت نامه ای می نویسم...با غریب ترین حسی که که تا به امروز تجربه اش کرده ام...
نامه ام را با قلم جانم سیاه می کنم و واژه ها را لبریز از احساس...
سکوت را فاصله می کنم میان هر کلمه تا بدانی چیست راز این سطرهایی که مخاطبشان تو هستی...
حالا دیگرنامه را پاکنویس می کنم بر صفحه ی این روزهایم ودر پاکت دلتنگی ام می گذارم و با
بوسه هایم پاکت را مهر و موم می کنم...
به آدرس همیشگی ات می فرستم...
می دانم منتظر پست چی مهربان می مانی...
اندکی صبر باید...
نامه ام در راه است...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

anise b

عضو جدید
کاربر ممتاز

دوستان...... تو را دوست می دارند
اما معشوق تو نیستند
مراقب تو هستند
اما از اقوام تو نیستند
آنها آماده اند تا در درد تو شریک بشوند
اما آنها بستگان خونی تو نیستند


آنها دوستان هستند

یک دوست واقعی

همانند پدر سخت سرزنشت میکند

همانند مادر غم تو را می خورد

مثل یک خواهر سر به سرت می گذارد

مثل یک برادر ادای تو را در می آورد


و آخر اینکه بیشتر از یک معشوق دوستت می دارد

زیباترین مکان برای حضور،
این است که دیگران در فکرشان تو را به یاد داشته باشند.
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آن‌قدر پرسه می‌زنم این کوچه را که


ـ تا ـ


باور کنی که گم‌شده‌ی این حوالی‌ام



من که به رستخیز زبان وا نمی‌کنم


فریاد می‌شوم که:


بدون تو خالی‌ام!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به روی خاطرات من همیشه ردپای تو
اگر چه مانده در دلم سکوت سبز جای تو
چقدر خسته می روی از این دیار گریه زا
کجا بدون سایه ات ؟ کجا بدون من کجا؟
نگاه سرد و مبهمت به روی پلک های من
قدم نمی زند چرا ؟ نمی رسد به داد تن ؟
همین که حرف می زنی بهانه رنگ می شود
همین که شعر می شوم دل تو سنگ می شود
شب از گلايه هاي من به سوي روز ميدود
غروب ميكند دلم؛به پشت كوه ميرود
نفس نميكشد هوا ؛ قدم نميزند زمين
سكوت ميكند غزل بدون تو فقط همين
 

FahimeM

عضو جدید
گوش‌ به‌ فرمان‌ِ ندای‌ درون‌ِ خویشم‌!
پیش‌ می‌روم‌!
دیرزمانی‌ست‌ که‌ مانده‌ام‌!
با وسوسه‌ی‌ سکون‌ُ نشستن‌ کنار آمده‌ام‌!
جرأت‌ می‌کنم‌ برای‌ وداع‌!
ترک‌ می‌کنم‌ تمام‌ِ آشنایی‌ها را!
هر نام‌ُ هر منظره‌ ،
در قلبم‌ زنده‌ می‌ماند!
رّدی‌ از خود باقی‌ می‌گُذارد!
از هر کدام‌، نقشی‌ بر گرفته‌ام‌!
می‌خواهم‌ در جاده‌ بمانم‌ُ
ستاره‌ی‌ خویش‌ را پی‌ بگیرم‌،
در شروعی‌ تازه‌...

زنده‌گی‌، رهایی‌ست‌!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
امشب دلم هوای کسی میکند که نیست
از بی کسی چنان هوسی میکند که نیست
اندیشه دست بر سرو بر سینه میزند
بیداد داغ دادرسی میکند که نیست
دل سر نهاده بر در و دیوار خانه اش
هر سو نگاه ملتمسی می کند که نیست
مثل هوای تازه که یکدم دمیدو رفت
دم میل باز دم نفسی میکند که نیست
خورشید رفت و شب همه شب ماند و بعد از او
ظلمت بهانه ی قبسی میکند که نیست
تن ماند و صحبت از قفسی میکند که هست
جان رفت و شوق خوش نفسی می کند که نیست
بعد از تو هر که ماند گرفتار زندگی است
با مرگ دست و پنجه نرم بسی میکند که نیست



شاعر : محمد پیله ور
 

banooyeariayi

عضو جدید
خداحافظی کار من نیست
کار تو هم نیست
اما همه ناچارند
گاهی
آن را به زبان آورند
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کارِ سختی است

دوست نداشتنِ تو !

باید کارِ دیگری دست و پا کنم !!!
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
باور کن کم نیاورده ام ،


فقط کوتاه آمده ام ؛

عشق

دارد
هدر می رود !


 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز


دنیا دنیا ست
دوست داشتن والاست
دوستی دوست داشتنی ست
رسیدن همبشه در کنارهم بودن نیست
با هم بودن زیباست
این عشق دانایی ست
زندگی زیبایی ست .
 

corpse bride

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگر بهترین دوستم نیستی

,لاقل بهترین دشمنم باش

اگر غم خوارم نیستی

,لاقل بزرگترین غمم باش

هر چه هستی همیشه

بهترین باش

چون بهترین ها همیشه

در یاد خواهند ماند

پس در بدترین خاطره هایم

بهترین باش
 

I2ose

عضو جدید
من از این دنیا چی میخوام دو تا صندلی چوبی
که منو تو رو بشونن واسه گفتن خوبی
من از این دنیا چی میخوام یه وجب زمین خالی
همونقدر که یک اطاقک بشه خونه خیالی
من از این دنیا چی میخوام یه جعبه مداد رنگی
بکشم رو تنه دنیا رنگه خوبیو قشنگی
آدمهای دستو دلباز از توی قلک طاقچه
بردارن بذر محبت واسه بارداری باغچه
من از این دنیا چی میخوام دو تا صندلی چوبی
که منو تو رو بشونن واسه گفتن خوبی
من از این دنیا چی میخوام دو تا بال برای پرواز
برم تا روز تولد برسم به فصله آغاز
برم پیشه بچه هایی که یه لقمه نون ندارن
که یک شب با یک دل سیر چشاشونو هم بذارن
بگم غصه ها سر اومد گریه بس که بهتر اومد

من از این دنیا چی میخوام دو تا صندلی چوبی
که منو تو رو بشونن واسه گفتن خوبی
 

@ RESPINA @

عضو جدید
کاربر ممتاز
برخیز که غیر از تو مرا دادرسی نیست
گویی همه خوابند، کسی را به کسی نیست

آزادی و پرواز از آن خاک به این خاک
جز رنج سفر از قفسی تا قفسی نیست


این قافله از قافله سالار خراب است
اینجا خبر از پیش‌رو و باز پسی نیست

تا آینه رفتم که بگیرم خبر از خویش
دیدم که در آن آینه هم جز تو کسی نیست

من در پی خویشم، به تو بر می‌خورم اما
آن‌سان شده‌ام گم که به من دسترسی نیست

آن کهنه درختم که تنم زخمی برف است
حیثیت این باغ منم، خار و خسی نیست

امروز که محتاج توام، جای تو خالی است
فردا که می‌آیی به سراغم نفسی نیست

در عشق خوشا مرگ که این بودن ناب است
وقتی همه‌ی بودن ما جز هوسی نیست
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بـودنـت در کـنـارم

یـعـنـی اوج دلـتـنـگـی ِ مـ ـن

بـرای لـحـظـاتـی بـعـدی کـه قـرار اسـت نـبـاشـی !!
 

ESPEranza

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
همیشه لبخند می زنم تا تمامی غم هایم را پنهان کنم
نمی خواهم بدانی درد با تو نبودن وسعتی است به اندازه تمامی غم های
عالم


 

ESPEranza

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تنهــــآیــــی
نـــتــــیـجــه ی تــوافُــق هـــای بــی قــیـد و شــرطِ

مَـــــــن

بــــــآ خــــــودم
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
دوستی زیباست
گاهی
بجای
اینکه
منتظر سلام از جانب
دوست باشی
خودت سلام بده
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
خیلی از دوستانم تنهام گذاشتند
بعضیهاشون خاطره خوش هستند
بعضیهاشونم بد بهم زخم زدند
بعضیهاشونم هنوز از پشت خنجر می زنند
فقط میدونم خیلی تنهام
و گاهی دلم هوس داشتن یه دوست یه رفیق با معرفت می کنه
ولی از بس بی معرفتی دیدم دیگه حوصله ندارم با کسی دوست باشم
لطفا نزدیک من نشوید اگر هم میشوید
حواستان باشد دلم شکسته
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
حــامد عضویت در گروه دوست داران حافظ ادبیات 0
yanic بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟ ادبیات 3656

Similar threads

بالا